شادی و نشاط چه نسبتی با دین دارد؟ (قسمت اول)
۱۳۹۷/۰۱/۳۱
–
۸۲۵ بازدید
شادى و نشاط، چه نسبتى با دین دارد؟ آیا دین شادابى را تقویت مى کند یا سبب رکود و خمود آن است؟
با توجه به منابع دینى، یعنى قرآن و سیره پیشوایان معصوم، دین اسلام موافق نشاط و شادى بوده، علاوه برآن که آدمى را از تنبلى رهانده و سرزنده مى سازد؛ البته؛ این شادى، افراطى و تفریطى نبوده، بلکه درچارچوب نگاه تعدیلى قابل رهیابى است.
۱. اسلام و نیازهاى اساسى انسان؛
با توجه به منابع دینى، یعنى قرآن و سیره پیشوایان معصوم، دین اسلام موافق نشاط و شادى بوده، علاوه برآن که آدمى را از تنبلى رهانده و سرزنده مى سازد؛ البته؛ این شادى، افراطى و تفریطى نبوده، بلکه درچارچوب نگاه تعدیلى قابل رهیابى است.
1. اسلام و نیازهاى اساسى انسان؛
بهترین آیین ها، با طبیعت آدمى و سازمان آفرینش او سازگار بوده، نیازمندى هاى طبیعى و فطرى اش را برآورد؛ در غیر این صورت، نه قابل عمل است و نه مى تواند آدمى را خوشبخت و سعادت مند سازد. تعالیم اسلام به دلیل توجه به این نیازها و متناسب بودنش با فطرت آدمى است «فاقم وجهک للدین حنیفا فطرة اللَّه التى فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق». که توانست از محدودیت جزیرة العرب خارج گشته، جهان اسلام را در اقصى نقاط دنیا شکل دهد.
به گفته علامه طباطبایى، اسلام، نه انسان را از نیروها غرایز و خواسته هایش محروم مى کند و نه همه توجه را به تقویت جنبه هاى مادى معطوف مى دارد؛ نه او را از جهانى که در آن زندگى مى کند، جدا مى سازد و نه او را بى نیاز از دین و شریعت به حساب مى آورد و این سه زاویه، مثلثى را ترسیم کرده که انسان در محدوده آن کمال مقصود خود را به دست مى آورد و به سعادت ابدى مى رسد و اگر یکى از این زاویه ها باز شود و نادیده تلقى گردد، انسان را دچار سقوط مى کند و از اوج انسانیت به ورطه هلاکتش مى کشاند.علامه طباطبایى، المیزان، ج 16، ص 203.
2. شادى و نشاط یک ضرورت و نیاز؛
از شادى تعاریف گوناگونى، مانند «احساس مثبتى که از حس ارضاى پیروزى به دست مى آید»؛انگیزش و هیجان، ص 367. «مجموع لذت هاى منهاى درد»روانشناسى شادى، ص 42 و 172. «حالتى که در فرآیند نیل به علاقه ها در آدمى به وجود مى آید»جلوه هاى شادى در فرهنگ و شریعت، ص 47. این پدیده هر چند از زوایاى گوناگونى تعریف و تشریح شده است، ولى به اتفاق اندیشمندان یک ضرورت و نیاز اساسى انسان به شمار مى آید؛ چه کسى را مى توان یافت که مدعى باشد نیازمند به شادى نیست؟ اصلاً اساس جهان هستى و پدیده هاى آن به گونه اى طراحى شده اند که در آدمى شادى ایجاد کنند. بهار با طراوت، صبح پر لطافت، طبیعت با ظرافت، آبشارهاى زیبا، گل هاى زنگارنگ، دیدار دوستان، ازدواج و پیوند و انسان و…، همه شادى آور و مسرّت خیر است. از آن جا که شادى، ناکامى، ناامیدى، ترس و نگرانى را آزادى دور مى سازد، روان شناسان به ایجاد و تثبیت آن در انسان دستور اکید داده اند و این همه حکایت گر این حقیقت است که شادى نیاز اساسى و ضرورى مى باشد.روان شناسى شادى، روان شناسى کمال، راز شاد زیستن و….
همان بهتر که دائم شاد باشیم زهر درد و غمى آزاد باشیم
به خوش رویى و خوش خویى در ایام همى روتا شوى خوش دل در انجام
اگر خوش دل شوى در شادمانى بماند شادمانى، جاودانى
ناصر خسرو
3. عوامل شادى و نشاط؛
با کندوکاو در نظریات و گفته هاى دانشمندان و متون معتبر، مى توان موارد ذیل را در زمره عوامل بر شمرد که حالت شادى و نشاط را در انسان پدید مى آورند: 1. ایمان. 2. رضایت و تحمل. 3. پرهیز از گناه. 4. مبارزه با نگرانى. 5. تبسم و خنده. 6. مزاح و شوخى. 7. بوى خوش. 8. خود آرایى. 9. پوشیدن لباس هاى روشن. 1. حضور در مجالس شادى. 11. ورزش. 12. امید به زندگى. 13. کار و تلاش. 14. سیر و سفر. 15. تفریح. 16. تلاوت قرآن. 17. تفکر در آفریده هاى خداوند. 18. صدقه دادن. 19. نگاه کردن به سبزه ها و…شیخ حر عاملى، وسائل الشیعة، ج 5، باب ملابس؛ شیخ طوسى، امالى، ح 45؛ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 71، ص 95؛ آیین زندگى، ص 34.
چهار چیز هر آزاده را زِ غم بخرد تن درست و خوىِ نیک و نام نیک و خرد
هر آن که ایزدش این چهار روزى کرد سزد که شاد زِیَد شادمان و غم نخورد
رودکى