۱۳۹۷/۰۱/۲۲
–
۵۹۹ بازدید
باسلام حقوق پدرنسبت به فرزند وحقوق فرزندنسبت به پدرچیست؟ اگرمقاله ای دراین زمینه وجودداردلطفابیان کنید
الف ) حقوق والدین
به اطلاع شریف می رسد، همان طور که می دانید در آیات و روایات حقوق و وظایفی در قبال پدر و مادر ذکر شده که برخی به لحاظ احکام تکلیفی واجب یا مستحب و برخی حرام یا مباح می باشند، و برخی فقهی و حقوقی و مادی هستند و برخی ادبی، اخلاقی و عاطفی و معنوی.
نیکی و احسان و کسب رضایت پدر و مادر با کارهای مشروع و معقول و دوری از آزار و اذیت آنها مهمترین وظیفه فرزندان است.
حال شما باید ببینید پدر و مادرتان چه نیازها، درخواستهایی و انتظارات مشروعی دارند و چه چیزهایی آنها را خوشحال یا ناراحت می کند، بعد از شناخت آنها، تلاش کنید با برآوردن نیازها، درخواستهایی و انتظارات آنها را راضی و خوشحال، و دعاگوی خود کنید.
شاید مناسب باشد نگاهی دوباره و اجمالی به نظر اسلام در این باره بیندازیم تا ان شاء الله کمک کار ما در شناخت و انجام بهتر وظایف باشند:
اسلام از نظر حقوقى حساب ویژه اى براى پدر و مادر باز کرده همان گونه که در جنبه هاى عاطفى نیز حساب جداگانه اى براى آنها در نظر گرفته است لذا در روایات آمده که اگر پدر و مادرى از فرزندانشان راضى باشند موجب خیر و برکت و سعادت فرزند مى شود، اگر در حق فرزندان خود دعا کنند خداوند به این دعا توجه خاصى مى نماید کما این که اگر والدین از فرزندان ناراضى باشند و خداى ناکرده آنها را نفرین کنند، خداوند بر چنین فرزندانى که موجب ناراحتى والدین شوند قهر و غضب می نماید. حتى از نظر حقوقى در بخش قصاص و دیات آمده که اگر پدرى خداى ناکرده فرزند خود را به قتل برساند قصاص نمى شود مگر در یک شرایط استثنایى با تشخیص حاکم شرع، هم چنین از نظر شرعى پدر و مادر مى توانند به اندازه نیازشان از اموال فرزند خود بردارند و مسائلى از این قبیل در فقه اسلامى زیاد وجود دارد یا در روایات آمده «نیکى کردن به والدین بزرگترین فریضه است» و یا اینکه مى فرماید «بهشت زیر پاى مادران است» این همه آیه و روایت که در این زمینه وارد شده حاکى از اهمیتى است که خداوند براى والدین قائل شده است و اینها بدون حکمت نیست چه اینکه اینها در مقابل زحماتى که والدین براى فرزندان متحمل مى شوند ناچیز است آنها از لحظه انعقاد نطفه تا هنگام تولد و همچنین بعد از تولد دوران شیرخوارگى و بعد از کودکى مشکلاتى بسیار زیادى را متحمل شده اند.
بنابراین خداوند نیز در مقابل زحمات آنها حقوق ویژه ای را براى آنها قائل شده است. از این رو باید در هر شرایطى احترام آنها را نگه داشت هر چند در بعضى اوقات در برخورد با فرزندان خود دچار اشتباه شوند البته توجه به این نکته لازم است که خداوند همه انسانها را در مقابل اعمال و رفتارى که انجام مى دهند مورد سؤال قرار مى دهد و والدین نیز باید پاسخگوى اعمال و رفتار خود باشند بنابراین در همه حال ما وظیفه داریم به والدین خود احترام بگذاریم حتى اگر آنها به ما بى احترامى کنند فقط اگر آنها بخواهند ما را به کار حرامى وادار کنند یا از انجام تکلیف واجبى باز بدارند، اطاعت از آنها جایز نیست چه اینکه اطاعت خداوند بر هر کس دیگر حتى والدین نیز مقدم است.
در روایت آمده است که رسول خدا در پاسخ به پرسشی درباره احترام به پدر و مادر سه بار با تأکید فرمود: «مادر، مادر، مادر، پدر، پدر، پدر» (اصول کافی، ج 2، ص 13، ح 17).
و نیز در سخن دیگری رسول خدا(ص) درباره حق پدر بر فرزند فرمودند: 1- پدر را با اسم صدا نزند. 2- پیش رویش راه نرود. 3- قبل از او ننشیند.4- به پدر ناسزا نگوید. (همان، ص 127، ح 5).
اهمیت احترام به پدر و مادر و نیکی کردن به آنها در سطحی است که قرآن کریم در 9 مورد از آن سخن آورده است. در سه جا، احسان به پدر و مادر را در کنار توحید و یکتاپرستی ذکر می کند: «واعبدوالله ولا تشرکوا به شیئا و بالوالدین احسانا؛ و خدا را بپرستید، و هیچ چیز را همتای او قرار ندهید و به پدر و مادر نیکی کنید» (نساء، آیه 36 – بقره، آیه 83 – انعام، آیه 151).
و نیز در سه جای دیگر، احسان به پدر و مادر را به عنوان وصیت الهی مطرح می کند: «و وصینا الانسان بوالدیه حسنا؛ ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند» (عنکبوت، آیه 8 – لقمان، آیه 14 – احقاف، آیه 115).
همچنین در سه مورد تکریم و نیکی به پدر و مادر را از زبان پیامبران الهی(ع) نقل می کند: «ربنا اغفرلی ولوالدی و للمؤمنین یوم یقوم الحساب؛ پروردگارا! من و پدر و مادرم و همه مؤمنین را در آن روزی که حساب برپا می شود بیامرز» (ابراهیم، آیه 41 – مریم، آیه 32 – نوح، آیه 28).
اگر پدر و مادر در حق فرزند کوتاهی کنند و چه بسا ظلمی انجام دهند، این سبب نمی شود که فرزند هم درباره آنان به وظیفه اش عمل نکند. از این رو امام باقر(ع) فرمود: «خداوند در چند چیز رخصت و ترک را روا ندانسته است از جمله: نیکی به پدر و مادر چه خوب باشند آن دو و چه بد»، (اصول کافی، ج 2، ص 129، ح 15).
به هر حال، نیکی و احسان به پدر و مادر و خشنودی آنان را فراهم کردن حتی اگر کافر باشند لازم است و سعادت دنیا و آخرت را به همراه می آورد چنان که امام صادق(ع) به جوان نومسلمان، در حق مادر مسیحی اش توصیه فرمود (همان، ص 128، ح 11).
نیکی و احسان به آنان و مادر، پس از مرگشان؛ نیز راه گشای سعادت فرزند می گردد: رسول خدا(ص) فرمود: «آقای خوبان در روز قیامت، کسی است که به پدر و مادرش پس از مرگشان نیکی کند»، (بحار، ج 71، ص 84، ح 94، تحف العقول، ص 46).
طبق آیه 23 و 24 سوره ی اسراء وظایف و مسئولیت های فرزندان و به عبارتی حقوق والدین عبارتند از:
– اطاعت و فرمانبرداری از پدر و مادر.
– نیکی و احسان و خدمت به پدر و مادر.
– اف و سخن رنجش آور به پدر و مادر نگفتن .
– بر سر والدین داد و فریاد نکردن (بلکه با آنها با سخن نیکو صحبت نماید).
– بال تواضع و فروتنی را برای والدین، فرود آوردن.
– حتی المقدور نیازهای والدین را برآوردن.
– احترام والدین را نگه داشتن، که مصادیقی دارد، و در زیر به مواردی از آن اشاره می شود:
– جلو والدین، پاهایش را دراز نکردن.
– در مناسبت های مختلف مثل روز مادر یا روز پدر، هدیه به آنها دادن.
– از شوخی های نابجا و زدن حرف های زشت پیش آنها پرهیز و اجتناب کردن.
– در حق آنها و برای سلامتی آنها دعا کردن.
– در کارهای خانه به آنها کمک کردن.
امید است با عمل کردن به این وظایف و دستورات که برگرفته از کلام وحی و سنت شریف معصومین (ع)است رحمت و برکت و امداد الهی بیش از پیش بر ما نازل گردد.
همان طور که در بالا ذکر شد آنچه در این زمینه اصل است، احسان به پدر و مادر و دورى از اذیت و آزار به آنان است. البته این به معناى تسلیم شدن در برابر سلیقه هاى آنان نیست؛ ولى بایستى با تیزهوشى و درایت، شخصیت و مقام آنها را حفظ نمود واحترامشان را نگه داشت؛ ولى در عین حال باید به گونه اى رفتار کرد که آنان استقلال شما را به رسمیت بشناسند و درصدد تحمیل سلیقه هاى خود بر شما نباشند.
در آخر دعا می کنیم که خداوند توفیق انجام وظیفه را به همه ما عنایت فرماید و ما را مشمول دعای خیر پدر و مادر گرداند.
ب ) حقوق فرزندان
همانطور که والدین بر عهده فرزندان حقوقی دارند فزرندان نیز همانند والدین حقوقی بر عهده پدر و مادر دارند که برخی واجب بوده و برخی نیز مستحب است و همه آنها در تربیت فرزندان و کمال او دخالت دارند.این حقوق از زمان انعقاد نطفه شروع می شود .در این قسمت به برخی از این وظایف که اهمیت زیادی دارد اشاره می شود:
الف) گفتن اذان و اقامه در گوش فرزندیکی کارهای پسندیده و دارای ثواب، این است که بعد از به دنیا آمدن فرزند، در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه گفته شود، این کار بدون شک آثار روحی و تربیتی زیادی در نوزاد دارد و در واقع اولین محرک صوتی که به سیستم روانی او وارد میشود، ذکر خدا و نام نورانی حضرت محمدˆ و حضرت علی† است. این اسماء و کلمات نورانی در روح و روان کودک منعکس شده و فطرت خداجوی او را سیراب میکند و بستر را برای گرایش به معنویت و خدامحوری آمادهتر میسازد. پیامبرگرامی اسلام در این میفرمایند: کسی که صاحب فرزند شود، در گوش راستش اذان بگوید و در گوش چپش اقامه، چراکه این عمل، فرزند را از شرّ شیطان مصون میدارد.[1]
ب) برداشتن کام کودک با تربت امام حسین† [2] یا خرما[3] و همینطور ختنه کردن نوزاد در روز هفتم[4] بعد از تولد.
ج) انتخاب نام نیک از دیگر سنتهایی که در آغاز تولد نوزاد مورد توجه پدر و مادر قرار میگیرد مسئلة انتخاب نام است. انتخاب نام مسئلة سادهای نیست، پدر و مادر باید فکر کنند که این نوزاد در آینده بهطور مستمر با این نام سروکار خواهد داشت پدر و مادر و دیگران او را با این نام صدا خواهند کرد و نام وسیلهای برای توجه به شخصیت طفل خواهد بود. اگر نامی مستهجن و مورد نفرت مردم باشد بیشک مورد تمسخر قرار گرفته و اسباب رنج روحی و آزردگیخاطر کودک خواهد شد. طبیعی است که کودک علل این ناراحتیها را انتخاب غلط پدر و مادر بداند. از این رو باید دقت کرد تا از نامهای خوب استفاده شود، همچنانکه در روایات وارد شده برای فرزندان خود از بهترین نامها استفاده کنید و بهترین نامها آن است که نشانه بندگی و عبودیت پروردگار و یادآور فضایل و مکارم اخلاقی باشد، بدین منظور نامهای انبیا و صلحا و نیکان و همچنین نامهای امامان معصوم و فاطمه زهرا، که احیاء گوشههایی از فرهنگ و شعائر اسلامی است، مناسبت بسیار دارد.
د) ادبآموزی یکی از مسائل بسیار مهم زندگی هر انسانی، این است که نسبت به تربیت فرزندان خود احساس مسئولیت کند و در ادبآموزی[11] آنان اهتمام ورزد؛ این حقی از حقوق فرزند بر والدین است. در روایات بیشماری از اهلبیت‰ به این مهم اشارت رفته است. از حضرت کاظم† چنین روایت شده: جَاءَ رَجُلٌ إِلَی النَّبِیِّ ص فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ: مَا حَقُّ ابْنِی هَذَا قَالَ تُحْسِنُ اسْمَهُ وَ أَدَبَهُ وَ ضَعْهُ مَوْضِعاً حَسَناً؛[12] «مردی دست فرزندش را گرفته به حضور پیامبر رسید و عرض کرد: ای پیامبر خدا! حق این فرزندم بر من چیست؟ پیامبر فرمود: نامی نیک برای او انتخاب کنی؛ تربیتش نیکو گردانی؛ او را در جایگاه خوبی قرار دهی».برخی درباره جمله سوم پیامبر گفتهاند: ممکن است مقصود از جایگاه خوب انتخاب همسر شایسته و صالح برای فرزند باشد. پیش از این نیز روایتهای دیگری در باب انتخاب نام نیک و حسن تربیت فرزندان ذکر کردیم.امام صادق† میفرماید: وَ تَجِبُ لِلْوَلَدِ عَلَی وَالِدِهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ اخْتِیَارُهُ لِوَالِدَتِهِ وَ تَحْسِینُ اسْمِهِ وَ الْمُبَالَغَةُ فِی تَأْدِیبِه ؛[13] «حق فرزند بر پدر سه چیز است: دایه و مربی خوبی برایش انتخاب کند؛ نام خوبی برایش بگذارد و در تربیت او تلاش فراوان کند».پیامبرˆ میفرماید: لأَنْ یُؤَدِّبَ أَحَدُکُمْ وَلَداً خَیْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ یَتَصَدَّقَ بِنِصْفِ صَاعٍ کُلَّ یَوْمٍ؛[14] «بیتردید اگر هریک از شما به تربیت فرزند خود بپردازد، برای او نیکوتر از آن است که هر روز نیم صاع (گندم یا جو یا…) در راه خدا صدقه بدهد».
هـ) آموزش خواندن و نوشتن از دیگر حقوقی که فرزند بر پدر دارد، بهرهمند شدن از نعمت خواندن و نوشتن است. برای ادای این وظیفه، پدر باید یا خود شخصاً بدین کار اقدام کند و یا هزینهای صرف آموزش فرزند خود کند.در روایاتی که در این زمینه وارد شده از خواندن و نوشتن به عنوان حق و تکلیف یاد شده است. پیامبر بزرگوار اسلامˆ میفرماید: مِنْ حَقِّ الْوَلَدِ عَلَی وَالِدِهِ ثَلَاثَةٌ یُحَسِّنُ اسْمَهُ وَ یُعَلِّمُهُ الْکِتَابَةَ وَ یُزَوِّجُهُ إِذَا بَلَغَ؛[15] «سه حق از حقوقی که فرزند به گردن پدر دارد این است که نام خوبی برایش انتخاب کند، نوشتن یادش دهد و پس از بلوغ زمینة ازدواج او را فراهم کند».در روایات دیگر به این هم اکتفا نشده بلکه از پدران خواسته شده که فرزندان خویش را به علمآموزی و دانشاندوزی وادار کنند.امیرمؤمنان† فرمود: مروا اولادکم بطلب العلمِ؛[16] «فرزندانتان را به طلب دانش برانگیزید».امام صادق† میفرماید: کَانَ فِیمَا وَعَظَ لُقْمَانُ ابْنَهُ أَنَّهُ قَالَ لَهُ یَا بُنَیَّ اجْعَلْ فِی أَیَّامِکَ وَ لَیَالِیکَ وَ سَاعَاتِکَ نَصِیباً لَکَ فِی طَلَبِ الْعِلْمِ فَإِنَّکَ لَنْ تَجِدَ لَهُ تَضْیِیعاً مِثْلَ تَرْکِهِ؛[17] «فرزندم! در روزها و شبها و ساعاتت سهمی قرار ده که در آن علم و دانش بجویی زیرا هیچ از دست دادهای همانند از دست رفتن علم و دانش نیست».روزی حضرت امام حسن مجتبی فرزندان خود را به همراه فرزندان برادر به نزد خویش فرا خواند و به آنان فرمود: إِنَّکُمْ صِغَارُ قَوْمٍ وَ یُوشِکُ أَنْ تَکُونُوا کِبَارَ قَوْمٍ آخَرِینَ فَتَعَلَّمُوا الْعِلْمَ فَمَنْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ أَنْ یَحْفَظَهُ فَلْیَکْتُبْهُ وَ لْیَضَعْهُ فِی بَیْتِهِ؛[18] «شما کودکان جامعة امروزید و بزودی بزرگان جامعة فردا خواهید شد، پس دانش بیاموزید [و در کسب علم بکوشید] و هریک از شما که حافظة قوی ندارد [و نمیتواند در کلاس درس مطالب استاد را حفظ کند]، پس مطالب را بنویسد و نوشتهها را در خانه نگهدارد [تا در موقع لزوم به آن مراجعه کند و از آنها بهره گیرد]»
.و) آموزش نظامی کودکان و نوجوانان امروز، مردان آیندهاند. و باید برای اهداف جامعه اسلامی تربیت و آمادگی لازم را پیدا کنند. یکی از اهداف جامعه اسلامی حفظ توان و استعداد رزمی و دفاعی در برابر دشمنان است. زیرا خطر تهاجم نظامی دشمنان همیشه وجود دارد و به تعبیر قرآن: ولا یزالُونَ یُقاتِلُونَکُمْ حَتَّی یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُم ؛[19] «آنها (دشمنان) پیوسته با شما میجنگند تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند». از این رو پدران و مربیان جامعه وظیفه دارند فرزندان جامعه اسلامی را با مسائل نظامی و دفاعی آشنا سازند و تیراندازی، دفاع شخصی، تاکتیکهای جنگی و دفاعی را به آنان آموزش دهند و آنها را با سلاحهای روز و شیوههای استفاده از آنها و تاکتیکها و ترفندهای دشمن آشنا سازند و یا زمینة آموزش این مهارتها را ایجاد نمایند.شنا و تیراندازی دو مهارت دفاعی مهمی هستند که در روایات اسلامی بر آنها تأکید فراوان رفته است شنا علاوه بر اینکه بهطور کلی یک ورزش بدنی و مایه چابکی و نشاط و فعالیت اندامهای بدن است و نقش مهمی هم در عملیات آبیـ خاکی دارد. تیراندازی هم که از اساسیترین مسائل جنگ و دفاع به شمار میرود و روشن است که جنگ چیزی جز بهکارگیری سلاحهای جنگی در برابر دشمن نیست. روزی پیامبر اکرمˆ به ابورافع که (میخواست همه ثروتش را در راه خدا انفاق کند) فرمود: کیف بک یا ابا رافع اذا افتقرت. قال: افلا اقتدم فی ذلک؟ قال: بلی قال ما مالک؟ قال أربعون ألفاً وهیالله. قال: لا. أعط بعضاً وأمسک بعضاً وأصلح إلی ولدک. قال: أولهم علینا حق کما لنا علیهم؟ قال: نعم حق الولد علی الوالد أن یعلمه کتاب الله والرمی والسباحة؛[20] «ای ابورافع زمانی که فقیر شوی چه خواهی کرد؟ ابورافع گفت: عرض کردم آیا در انفاق پیشی نجویم؟ (و برای آخرت خود چیزی نفرستم؟) پیامبر فرمود: آری بفرست. سپس فرمود: داراییت چقدر است؟ چهل هزار و همهاش را در راه خدا میدهم. پیامبر فرمود: نه چنین نکن. بلکه قسمتی از آن را در راه خدا انفاق کن و قسمتی دیگر را نگهدار و خرج فرزندان خود کن. ابورافع پرسید: آیا همانگونه که ما بر آنها حق داریم آنها هم بر ما حقی دارند؟ پیامبر فرمود: حق فرزند بر پدر آن است که او را با کتاب خدا آشنا سازد و تیراندازی و شنا به او بیاموزد. امیرمؤمنان† از پیامبرˆ چنین روایت میکند. عَلِّمُوا أَوْلادَکُمُ السِّبَاحَةَ وَ الرِّمَایَةَ؛[21] «فرزندان خود را شنا و تیراندازی تعلیم دهید».همچنین جابر از پیامبرˆ روایت کرده که: علموا بنیکم الرمی فانه نکایة العدو؛[22] «به فرزندان خود تیراندازی یاد دهید که این عمل خود سرکوب کردن دشمنان و پیروزی بر آنهاست».از این روایات چنین نتیجه میگیریم:1. آموزش شنا و تیراندازی یکی از حقوقی است که پسر بر پدر دارد گرچه این مسئله تقریباً فراموش شده و پدران چندان اهمیتی به آن نمیدهند.2. شنا و تیراندازی دو مهارت مهم دفاعی هستند که تنها به عنوان نمونهها و شیوههایی خاص از روشهای دفاعی مطرح شدهاند و مهارتها و شیوههای دفاعی و جنگی و ابزارهای لازم برای آن بسیارند و همه مدنظر میباشند.3. از گفتوگوی ابورافع با رسول خدا به دست میآید که پدر باید مقداری از دارایی و ثروت خود را برای آموزش تعلیمات نظامی و مهارتهای دفاعی همچون شنا و تیراندازی فرزند خود مصروف سازد. تا فرزندش در این جهت رشد کافی پیدا کند و مدافع خوبی برای اسلام و کشور اسلامی باشد.4. بدیهی است جامعهای که نوجوانانش نسبت به تعلیمات نظامی آشنایی داشته باشند رعب و وحشتی در دل دشمنان خواهد افتاد و آنان از مقاصد شوم خود مأیوس و ناکام خواهند ماند. و آیة وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وَعَدُوَّکُمْ[23] مصداق عینی پیدا خواهد کرد.
ر) آموزش آداب غذاخوردندر باب غذا خوردن آداب و سنتهایی هست، که گوشهای از تعلیمات اسلامی است و شایسته است که خود به آنها مقید باشیم و فرزندانمان را نیز با آنها آشنا سازیم. از جمله این آداب اسلامی آن است که قبل از نشستن بر سر سفره دستها را بشوییم، به هنگام نشستن چهار زانو بنشینیم، ابتدا بسمالله بگوییم لقمهها را کوچک برداریم، غذا را کامل بجویم، هنگام غذا خوردن به دهان کسی نگاه نکنیم، از جلوی کسی نان یا غذا برنداریم، پرخوری نکنیم، قبل از سیرشدن دست از غذا بکشیم و… اکنون به برخی از روایات مربوط به این آداب اشاره میکنیم.اول یاد خدا سپس صرف غذا: مسمع از امام صادق† و او از پیامبرˆ نقل میکند که فرمود: مَا مِنْ رَجُلٍ یَجْمَعُ عِیَالَهُ وَ یَضَعُ مَائِدَةً بَیْنَ یَدَیْهِ وَ یُسَمِّی وَ یُسَمُّونَ فِی أَوَّلِ الطَّعَامِ وَ یَحْمَدُونَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی آخِرِهِ فَتَرْتَفِعُ الْمَائِدَةُ حَتَّی یُغْفَرَ لَهُمْ؛[24] «مردی که خانوادة خود را هنگام غذا خوردن بر گرد سفره مینشاند و غذایی پیش روی خود میگذارد و در آغاز غذا خوردن نام خدا را میبرد و آنان هم خدا را یاد میکنند و در آخر نیز خدا را حمد و سپاس میگویند، و چون سفره جمع شود، مشمول آمرزش و غفران الهی قرار گیرند».چند دستور از امیر مؤمنان† به امام حسن†: اصبغبننباته گوید: امیر مؤمنان به فرزند خود امام حسن مجتبی فرمود: ألا اُعَلِّمُکَ أرْبَعَ خِصالٍ تَستَغْنی بِها عَنْ الطّبِ؟ قالَ: بَلی. قالَ: لا تَجْلِس عَلَی الطِّعامِ إلا وَاَنْت جائعٌ وَلا تَقُمْ عَنْ الطِّعامِ اِلا وَاَنْتَ تَشْتَهیهِ وَجَوِّد الْمَضْغَ وَاِذا نِمتَ فَاَعْرِضْ نَفْسَکَ عَلَی الخَلاء…؛[25] «فرزندم! آیا به تو چهار چیز یاد ندهم که با عمل به آنها از دارو و درمان بینیاز شوی؟ امام حسن پاسخ داد: چرا. علی† فرمود: هیچگاه بر سر سفره غذا منشین مگر آنکه گرسنه باشی و از سر سفره غذا بلند مشو مگر آنکه هنوز به غذا میل داشته باشی. و غذا را خوب بجو. و هرگاه خواستی بخوابی پیش از آن به دستشویی برو».پرهیز از پرخوری: لقمان حکیم به فرزند خود فرمود: یا بُنَیَّ إذا امْتَلأت المِعْدَةُ نامَتْ الْفِکْرَةُ وَ خَرَسَت الحِکْمَةُ وَقَعَدت الأعضاءُ عَن العِبادَةِ؛[67] «فرزندم! چون معد از غذا پر شود، اندیشه فرو میخوابد. و از کار میافتد و زبان حکمت گنگ میشود و اعضای بدن از عبادت باز میمانند». تا مضمضه نکردی آب ننوش: حضرت امام رضا† از پدر و اجدادش چنین روایت میکند: إن الحسینبنعلی†: کانَ أمیر المؤمنینَ یَامِرِنا اِذا تَخَلَّلْنا أنْ لا نَشْرِبَ الْماءَ حَتّی نَتَمَضْمَضَ ثَلاثاً؛[27] «امام حسین† فرمود: پدرم امیرمؤمنان به ما دستور میداد که: هرگاه مسواک کردیم، آب ننوشیم مگر آنکه اول سه بار مضمضه کنیم (آب را در دهان بچرخانیم و دور بریزیم)».
ز) مسلح کردن فرزند در برابر افکار انحرافی و آشنایی با معارف توحیدییکی دیگر از سفارشهای مهم اهلبیت‰، تسریع در امر آموزش احادیث و علوم اهلبیت‰ به فرزندان است تا در سنین جوانی آمادگی لازم برای رویارویی و مقابله با افکار انحرافی و الحادی را داشته باشند و با درک درست و روشن و عمیقی که از معارف اسلامی پیدا میکنند هرگز تحت تأثیر اینگونه اندیشهها قرار نگیرند. امام صادق† فرمود: بَادِرُوا أَحْدَاثَکُمْ بِالْحَدِیثِ قَبْلَ أَنْ تَسْبِقَکُمْ إِلَیْهِمُ الْمُرْجِئَةُ؛[28] «روایات اسلامی را به نوجوانان خود بیاموزید و در انجام این وظیفه تربیتی، تسریع نمایید، پیش از آنکه دشمنان گمراه بر شما پیشی گیرند و افکار نادرست خویش را در ضمیر پاک آنان جای دهند و گمراهشان سازند». علی† میفرمایند: «وَ اعْلَمْ یَا بُنَیَّ أَنَّهُ لَوْ کَانَ إِلَهٌ آخَرُ لَأَتَتْکَ رُسُلُهُ وَ لَرَأَیْتَ آثَارَ مَمْلَکَتِهِ[29] ِوَسُلْطَانِهِ وَلَعَرَفْتَ صِفَتَهُ وَفِعَالَهُ وَلَکِنَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ کَمَا وَصَفَ نَفْسَهُ لا یُضَادُّهُ فِی ذَلِکَ أَحَدٌ وَ لَا یُحَاجُّهُ وَ أَنَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ أَنَّهُ أَجَلُّ مِنْ أَنْ یَثْبُتَ لِرُبُوبِیَّتِهِ بِالْإِحَاطَةِ قَلْبٌ أَوْ بَصَرٌ وَ إِذَا أَنْتَ عَرَفْتَ ذَلِکَ فَافْعَلْ کَمَا یَنْبَغِی لِمِثْلِکَ فِی صِغَرِ خَطَرِکَ وَ قِلَّةِ مَقْدُرَتِکَ وَ عِظَمِ حَاجَتِکَ إِلَیْهِ أَنْ یَفْعَلَ مِثْلَهُ فِی طَلَبِ طَاعَتِهِ وَ الرَّهْبَةِ لَهُ وَ الشَّفَقَةِ مِنْ سُخْطِهِ فَإِنَّهُ لَمْ یَأْمُرْکَ إِلَّا بِحَسَنٍ وَ لَمْ یَنْهَکَ إِلَّا عَنْ قَبِیح؛[30] «فرزندم! بدان اگر خدای دیگری بود، هر آینه سفیران و پیامبرانش میآمدند و آثار حکومت و قدرتش را میدیدی، و ویژگی و کارهای او را میشناختی ولی او معبودی یگانه است، همانگونه که خود را ستوده است. نه ضدی دارد و نه کسی است که با حضرتش محاجّه کند. آفریننده همه چیز اوست و او والاتر از این است که پروردگاریش در دل و دیدهای بگنجد و هرگاه این حقیقت را دانستی پس چنان عمل کن که از چون تویی سزاوار است که منزلتت اندک و بیمقدار است و تواناییات کم و نیازت به خداوند عظیم است، پس شایسته است که به دنبال پیروی از او باشی و از عقوبت و خشمش ترسان و نگران باشی که خدا جز به نیکوکاری فرمان نداده و جز از زشتکاری نهی ننموده است».
ط) آموزش نمازاز پیامبر بزرگوار اسلام روایت شده که فرمود: أدِّبْ صِغارِ أهلِ بَیْتِکَ بِلِسانِکَ عَلَی الصَّلاةِ وَالطَهُورِ فَاِذا بَلَغُوا عَشْرَ سِنینَ فَاضْرِبْ وَلا تُجاوِزْ ثَلاثاً؛[31] «فرزندان خود را با زبان بر نماز و وضو عادت دهید، و اگر به سن ده سالگی رسیدند آنها را برای واداشتن به نماز بزنید ولی از سه ضربه تجاوز نکنید».معاویةبنوهب گوید: از امام صادق پرسیدم: فِی کَمْ یُؤْخَذُ الصَّبِیُّ بِالصَّلاةِ فَقَالَ فِیمَا بَیْنَ سَبْعِ سِنِینَ وَسِتِّ سِنِین ؛[32] «در چه سالی کودک را وادار به نماز میکنند؟ امام فرمود:بین شش و هفت سالگی».روایات زیادی (در حدود سی روایت) از معصومین‰ نقل شده که فرزندان خود را به نماز وادار کنید ولی اینکه مشخصاً در چه سنی کودک را وادار به نماز کنند در روایات اختلاف است. سالهایی که بدین منظور در روایات ذکر شده به طور متفاوت. از سن شش تا سیزده سالگی است، که از مجموع روایات و جمعبندی آن میتوان گفت: والدین وظیفه دارند که قبل از بلوغ فرزند با شیوههای مختلف تربیتی او را به خواند نماز وادارند و دست آخر اگر احیاناً در خواندن نماز سستی و بیاعتنایی کرد میتوانند او را تنبیه کنند (در حد معقول). سنین قبل از بلوغ، از هفت تا 15 سالگی در پسران و تا نه سالگی در دختران را شامل میشود و نمیتوان دقیقاً مشخص کرد که در چه سنی باید کودک را اگرچه با تنبیه، به نماز واداشت.[33]اما به نظر میرسد که سن هفت سالگی مدنظر باشد همچنانکه بیشتر روایات مؤید و نشانگر این نکته است.سن هفت سالگی در حدی که تاب و توان آن را دارند به روزه گرفتن وامیداریم، گرچه تا وسط روز یا بیش از آن و یا کمتر از آن و هرگاه تشنگی و گرسنگی بر آنها غلبه کرد، افطار میکردند (و این دستور به روزه گرفتن به خاطر آن بود که) بر روزه گرفتن انس و عادت و توانایی پیدا کنند. پس شما فرزندان خود را در سن نه سالگی به روز گرفتن وادارید و به هر اندازه که توانستند روزه بگیرند و اگر تشنگی بر آنها غلبه کرد افطار کنند.[34]
ی) آموزش قرآنقرآن آخرین کتاب آسمانی است که تمام قوانین هدایت و سعادت انسانها را در بر دارد. قرآن سفره گستردة و غذای آسمانی و گنجینة حقایق و اسرار الهی است، قرآن بهار دلهای خزانزده و مایه طراوت اندیشههای افسرده و راکد است. قرآن شفای دلها و ریسمان الهی است. و هرکس به آن چنگ زند نجات یابد و هرکس آن را رها کند هلاک گردد. قرآن هدایتگر جهانیان است و تضمینکننده سعادت پیروان آن، تلاوت قرآن کلید ارتباط با حق است، و تدبر در آیات آن سبب بیداری دلها و شکوفایی مغزهاست. حضرت امام رضا† میفرماید: قرآن ریسمان محکم خداست، وسیله اطمینانبخش و راه مستقیم اوست، راهی است که به بهشت منتهی میشود و سبب نجات و رهایی از آتش دوزخ است و قرآن با گذشت زمان کهنه و فرسوده نمیشود و بحث و گفتوگو از آن سبب کاستی آن نمیگردد، زیرا که به زمان معینی اختصاص ندارد… .[35] از این رو رسول خداˆ بسیار به قرآن اهتمام میورزید و خلق و خویش تجلی معارف قرآن بود. ائمه طاهرین‰ نیز علاوه بر اینکه خود به قرآن عنایت بسیار داشتند، فرزندان خود را به قرائت، حفظ و آموزش قرآن و عمل به آن تشویق و توصیه میکردند، و آموزش قرآن را یکی از حقوق مسلّم فرزند بر گردن والدین میدانستند. امیرمؤمنان† فرزندش امام حسن† اینچنین به قرآن سفارش کرد: اللَّهَ اللَّهَ فِی الْقُرْآنِ فَلا یَسْبِقُکُمْ إِلَی الْعَمِ بِهِ غَیْرُکُم ؛[36] «خدا را خدا را دربارة قرآن، مبادا دیگران در فهم قرآن بر شما پیشی بگیرند».آموزش این کتاب آسمانی، از حقوق مسلم فرزندان است که پدران باید از عهده آن برآیند، و آنان را با قرآن آشنا سازند بدین معنی که یا خود بهشخصه قرآن را به آنان بیاموزند یا برای آنان معلم بگیرند. رسول خداˆ فرمود: حَقُّ الْوَلَدِ عَلَی وَالِدِهِ أَنْ یُحْسِنَ اسْمَه … وَ یُعَلِّمَهُ کِتَاب ؛[37] «حق فرزند بر پدر آن است که به او قرآن بیاموزد».امام صادق† فرمود: عَلِّمُوا أَوْلَادَکُمْ یس فَإِنَّهَا رَیْحَانَةُ الْقُرْآنِ؛[39] «به فرزندانتان سوره یس بیاموزید زیرا این سوره، گل [باغ] قرآن است». البته پر واضح است که مراد از آموزش قرآن، فقط قرائت نیست بلکه علاوه بر قرائت، آشنایی با مفاهیم قرآن است.
ک) آموزش اخلاق اجتماعی یکی از ابعاد وجودی انسان، اجتماعی بودن اوست که در مقام تربیت باید بدان توجه شود. به همین خاطر یکی از وظایف والدین و مربیان در تربیت فرزندان و نسل آینده، توجه به رشد اجتماعی آنان و رعایت اخلاق اجتماعی است تا استعدادها و تواناییهای فرزندان در عرصة حیات اجتماعی شکوفا شود و بتوانند به صورت فعال و موفق در زندگی جمعی حضور یابند. به تعبیر دیگر اجتماعی تربیت شدن یکی از حقوق فرزندان است.تجربه بشری در زندگی اجتماعی نشان میدهد که سلامت نظام اجتماعی و ثبات و پایداری آن به توانایی و آمادگی و سلامت افراد آن جامعه بستگی دارد. اسلام به عنوان یک دین جامعنگر که به تمام جنبههای حیات انسان توجه دارد، به تربیت اجتماعی انسان نیز توجه خاص مبذول داشته، برای تربیت انسانهایی منضبط و دارای توازن روحی و تعادل اخلاقی و خردورز که در عرصه حیات جمعی به صورت واقعنگر حضور یابند، دستورهایی ارائه کرده است. دین اسلام پایههای تربیت را در دوران افراد بنیان گذارده و آنان را به رعایت اصولی سفارش کرده است که در صورت تحقق آنها در وجود افراد، نظام اجتماعی از ثمرات مفید آن یعنی تعادل، روابط پایداری، محبت متقابل نظارت و مراقبت اجتماعی و… بهرهمند میشود. عفو و بخشش، ترحم و دلسوزی، رعایت حقوق دیگران، جرئت و شهامت داشتن، ایثار و گذشت، مشورت کردن، تعاون و همکاری و… جزو اصول تربیت اجتماعی است که اسلام بدان سفارش کرده است و بیتردید خانواده اولین نهادی است که این اصول در آن تجربه میشود و کودکان و نوجوانان با مشاهده رفتارهای اعضای خانواده آنها را میآموزند. به همین دلیل ازنظر اسلام خانهای محبوب و مطلوب است که والدین محیط آن را محیطی الهی سازند و با رعایت انصاف و عدالت در میان فرزندان،[39] ترحم و دلسوزی نسبت به کودکان، احترام به بزرگان و سالمندان،[40] تعاون و همکاری در انجام امور خانه، عفو و گذشت نسبت به خطا و اشتباه اعضای خانواده، و… را توصیه نموده است.
پی نوشتها :
[1]. مَنْ وُلِدَ لَهُ مَوْلُودٌ فَلْیُؤَذِّنْ فِی أُذُنِهِ الْیُمْنَى بِأَذَانِ الصَّلَاةِ وَ لْیُقِمْ فِی أُذُنِهِ الْیُسْرَى فَإِنَّهَا عِصْمَةٌ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ (الحرالعاملی، وسایل الشیعه، ج21، ص405).
[2]. قال الصادق†: حَنکوا أَوْلَادَکُمْ بِتُرْبَةِ الْحُسَیْنِ† فَإِنَّهُ أَمَانٌ؛ «کام فرزندان خود را با تربت حسینبنعلی† بردارید که مایة ایمنی کودک خواهد بود» (نوری، مستدرک الوسایل، ج15، ص139).
[3]. قال علی†: حَنِّکُوا أَوْلَادَکُمْ بِالتَّمْرِ وَ هَکَذَا فَعَلَ رَسُولُ اللَّهِˆ بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ‰؛ «کام فرزندان خود را با خرما بردارید، زیرا پیامبرˆ کام امام حسن و امام حسین‰ را با آن برداشت» (وسایل الشیعه، ج15، ص138).
[4]. قال رسولاللهˆ: اَخْتِنُوا أَوْلادَکُمْ یَوْمَ السَّابِعِ فَإِنَّهُ أَطْهَرُ وَ أَسْرَعُ نَبَاتِا اللَّحْمِ وأروح للقلب؛ «فرزندان خود را در روز هفتم تولد ختنه کنید زیرا این عمل برای نوزاد، پاکیزهتر و در رشد جسمانی او، مؤثرتر و مایه طراوت بیشتر روح میشود» (همان، ص165).
[11]. مراد از آداب، مجموعه ای از قاعدههای رفتاری است که مشخص می کند افراد جامعه در موقعیتهای خاص مثل غذا خوردن، لباس پوشیدن، مسافرت، در تعامل با بزرگترها، در برخورد با والدین و معلمان و غیره، باید چگونه رفتار کنند .(محمد داودی، تربیت دینی، ج 2، ص 262).
[12]. وسائل الشیعه، ج15، ص198 و 123؛ کنز العمال، ج6، ص417، با کمی تفاوت.
[13]. بحار الانوار، ج75، ص236.
[14]. مستدرک الوسائل، ج15، ص166.
[15]. وسائل الشیعه، ج15، ص200؛ مستدرک الوسائل، ج15، ص161.
[16]. کنز العمال، ج16، ص584.
[17]. بحار الانوار، ج13، ص415.
[18]. همان، ج1، ص110.
[19]. بقره (2)، 217.
[20]. کنز العمال، ج16، ص444.
[21]. وسائل الشیعه، ج15، ص194.
[22]. کنز العمال، ج16، ص443.
[23]. انفال (8)، 60.
[24]. کافی، ج6، ص296؛ وسائل الشیعه، ج16، ص515، 585، 586.
[25]. الامیر الزاهد ابى الحسین ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، (معروف بمجموعة وارم)، ص73.
[26]. رضی الدین الطبرسی، مکارم الاخلاق، ص153.
[27]. نور (24)، 58.
[28]. الحرالعاملی، وسایل الشیعه، ج12، ص247.
[29]. همان، ج27، ص175.
[30]. بحارالانوار، ج74، ص22.
[31]. مجموعه ورام، ص358.
[32]. وسائل الشیعه، ج3، ص12.
[33]. تفصل بیشتر، ر.ک.محمد داودی، تربیت دینی، ج 2، ص 20 تا 120.
[34]. عن الحلبی قال قال الصادق†: نَحْنُ نَأْمُرُ صِبْیَانَنَا بِالصَّوْمِ إِذَا کَانُوا بَنِی سَبْعِ سِنِینَ بِمَا أَطَاقُوا مِنْ صِیَامِ الْیَوْمِ إِنْ کَانَ إِلَى نِصْفِ النَّهَارِ أَوْ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ أَوْ أَقَلَّ فَإِذَا غَلَبَهُمُ الْعَطَشُ وَ الْغَرَثُ أَفْطَرُوا حَتَّى یَتَعَوَّدُوا الصَّوْمَ وَ یُطِیقُوهُ فَمُرُوا صِبْیَانَکُمْ إِذَا کَانُوا بَنِی تِسْعِ سِنِینَ بِالصَّوْمِ مَا اسْتَطَاعُوا مِنْ صِیَامِ الْیَوْمِ فَإِذَا غَلَبَهُمُ الْعَطَشُ أَفْطَرُو (الکافی، ج3، ص409).
[35]. بحار الانوار، ج92، ص14.
[36]. تحف العقول، ص194.
[37]. کنز العمال، ج16، ص417.
[38]. شیخ طوسی، امالی، ج2، ص290؛ مستدرک وسائل، ج4، ص325.
[39]. اعْدِلُوا بَیْنَ أَوْلَادِکُمْ کَمَا تُحِبُّونَ أَنْ یَعْدِلُوا بَیْنَکُم (مجلسی، بحار الانوار، ج23، ص113).
[40]. وَقِّرُوا کِبَارَکُمْ وَ ارْحَمُوا صِغَارَکُم (عیون اخبار الرضا، ص163).