خانه » همه » مذهبی » ازدواج پیامبر و علی ع

ازدواج پیامبر و علی ع


ازدواج پیامبر و علی ع

۱۳۹۷/۰۱/۲۱


۴۶۷ بازدید

P۳Aچرا پیامبر در زمان حضرت خدیجه و امام علی ع در زمان حضرت فاطمه س همسر دیگری نداشتند؟##نظر اکثر علما

جواب قسمت اول سوال:
اولا ازدواج مجدد، یک امر واجبی نیست که بگوییم باید انجام بگیرد. ثانیا انگیزه ازدواج های بعدی پیامبر، گاهی به خاطر اداره و سرپرستی بیوه زنی بوده و گاهی به خاطر جلب قبیله زنی، به اسلام بوده است. در برخی موارد، زنان خودشان را در معرض ازدواج با پیامبر قرار می دادند. شاید بتوان گفت که شخص پیامبر به دنبال تجدید فراش نبودند. زیرا به جز یک همسر، بقیه همسران ایشان بیوه بودند و رسول خدا در سنین کهولت، اقدام به ازدواج های متعدد کردند.
ثالثا خدیجه جزو یکی از برترین زنان عالم است. شخصیتی است که جبرئیل، هر وقت نزد پیامبر مشرف می شد؛ سلام خدا را به خدیجه می رساند. رسول خدا صلی الله علیه و آله، بسیار خدیجه را دوست داشت و حتی بعد از وفات خدیجه، اسم ایشان را می شنید؛ گریه می کرد و می فرمود: روزی که همگان مرا ساحر و مجنون می خواندند؛ ایشان مرا تصدیق کرد و به من ایمان آورد. خدیجه ای که به همراه حضرت علی علیه السلام در پیشبرد اسلام نقش اساسی داشتند. پیامبر خدا به خودش اجازه نمی داد؛ بر سر این بانوی مؤمن و فداکار، هوو بیاورد. در نتیجه عامل اصلی عدم تجدید فراش پیامبر در زمان حضرت خدیجه، وجود با شخصیت ایشان بود. لذا پیامبر به احترام حضرت خدیجه اقدام به تجدید فراش نکردند.
از جریان علاقه و عشق خدیجه به پیامبر(ص) و گفته های او درمی یابیم که این علاقه، بر محور ارزش های پاک انسانی بوده است. بدون آنکه ذره ای از مسائل مادی، همچون زیبایی پیامبر، مطرح باشد. حضرت خدیجه در یکی از اولین مکالمات خود با پیامبر(ص) علت علاقه خود را چنین بیان می کند:
انی رغبت فیک لقرابتک منی و شرفک فی قومک و امانتک عندهم و حسن خلقک و صدق حدیثک: یعنی من به تو علاقه مند شدم؛ زیرا با من خویشاوندی، در میان قومت شریفی، در نزد قبیله ات به امانتداری مشهوری، دارای اخلاق نیک می باشی و راستگو هستی.[1] اما برخی از خاورشناسان – با استناد به اموری واهی – در صدد اثبات این نکته هستند که پیامبر خدا به جهت اموال خدیجه با او ازدواج کرد. حتی کار را به جایی رسانده اند که با جعل داستان هایی دروغین، درصدد اثبات مدعای خود برآمده اند و از جمله چنین گفته اند: آن حضرت(ص) در آغاز به خواستگاری دختر عمویش ام هانی دختر ابوطالب رفت و عمویش به جهت فقر و ناداری او این خواستگاری را به فال نیک نگرفت و پیامبر(ص) به جهت آنکه از ذلت فقر رهایی یابد، به سراغ خدیجه رفت.[2] دیگری چنین شایعه پراکنی کرده که پیامبر صلی الله علیه و آله به جهت تفاوت مکانت اجتماعی خود با خدیجه(س)، همیشه از این نکته بیم داشت که از سوی خدیجه درخواست طلاق از او شود.[3] در پاسخ به این شبهات گفتنی است که:
یکم. با مراجعه به منابع معتبر اسلامی درمی یابیم که این خدیجه بود که در آغاز به پیامبر(ص) علاقه مند شد و به وسایط مختلف، سعی در برپایی مراسم ازدواج داشت و حتّی حاضر به تقبل مهریه در مال خود گشت.
دوّم. داستان خواستگاری آن حضرت(ص) از ام هانی در هیچ یک از منابع تاریخی نیامده است و معلوم نیست که «مرگلیوث» آن را از کجا گرفته است.
سوّم. نوع برخورد ابوطالب با پیامبر(ص) در طول زندگانی خود – چه قبل از بعثت و چه بعد از آن – نشان دهنده بالاترین درجات فداکاری او درباره حضرت پیامبر می باشد و طبیعی است که چنین فرد فداکاری، هیچ گاه درخواست ازدواج حضرت با دخترش را رد نخواهد کرد.
چهارم. خطبه ای که ابوطالب در مراسم عقد پیامبر صلی الله علیه و آله با خدیجه ایراد کرد؛ به خوبی نشانگر دیدگاه او درباره آن حضرت است.
او در این خطبه برادر زاده خود را چنین معرفی می کند: «… ثم ان ابن اخی هذا(یعنی رسول اللّه) ممن لایوزن برجل من قریش اِلاَّ رجّح به و لایقاس به رجل اِلاَّ عَظُم عنه و لا عِدل له فی الخلق: برادرزاده ام(رسول خدا) از همه مردان قریش برتر است و هر کس با او مقایسه شود؛ در مقایسه کم می آورد و او همانندی در میان مردمان ندارد.»[4] هنگامی که عده ای سخن خدیجه(س) را – که مهریه را در مال خود قرار داده بود – به سخریه گرفته و با تعجب گفتند: چگونه زنان مهریه را متعهد می شوند؟ ابوطالب غضبناک شده و گفت: اگر مردی همانند برادرزاده ام باشد؛ او را با بیشترین مهر خواستار می شوند. اما اگر مردی همانند یکی از شماها باشد؛ طبیعی است که باید برای ازدواج مهر سنگینی پرداخت کند.[5] بنابراین از چنین شخصیتی بسیار بعید است که خواستگاری پیامبر(ص) را درباره دختر خود رد کند. بلکه او این خواستگاری را بزرگ ترین افتخار برای خود خواهد دانست.
پنجم. نوع برخورد خدیجه(س) با پیامبر(ص) نشانگر آن است که همیشه صفا و صمیمیت و وفا و یگانگی در این خانواده، حکم فرما بوده است. خدیجه(س) در دوران عبادت پیامبر(ص) در غار حرا، همیشه مراقب آن حضرت(ص) بود و بارها برای او غذا می فرستاد.[6] او همیشه آماده بود که حتی کوچک ترین تمایلات آن حضرت(ص) را – که به زبان هم نمی آورد- به انجام رساند. چنان که وقتی دید آن حضرت(ص) به زید بن حارثه – که در آن هنگام به عنوان برده نزد خدیجه به سر می برد – علاقه دارد؛ او را به حضرت رسول(ص) بخشید.[7] و بالاخره چنان آرامشی در فضای خانه برقرار کرده بود که برخی از مورخان به حق از آن، با عنوان «کان یسکن الیها: در نزد خدیجه آرامش می یافت» یاد کرده اند.[8] پی نوشت ها:
[1] اسدالغایة، ج 5، ص 434.
[2] نساء النبی(ص)، ص 54 به نقل از مرگلیوث.
[3] همان، به نقل از مویر.
[4] بحارالانوار، ج 16، ص 14.
[5] همان.
[6] الاصابة، ج 8، ص 99.
[7] همان، ج 8، ص 102.
[8] برگرفته از سایت پاسخگو، وابسته به نهاد مقام معظم رهبری.
جواب قسمت دوم سوال:
به چند دلیل حضرت علی علیه السّلام تا حضرت فاطمه علیها السّلام در قید حیات بودند، همسر دیگری اختیار نکردند.
شیخ طوسی در امالی از امام صادق علیه السّلام نقل کرده:
«تا زمانی که حضرت فاطمه علیها السّلام زنده بود خداوند متعال زنان دیگر را برای علی علیه السّلام حرام کرده بود.»
ابو بصیر اسدی که راوی این حدیث است، می گوید: پرسیدم: چگونه؟
امام علیه السّلام فرمود: «چون فاطمه علیها السّلام همیشه طاهر بود و هرگز حائض نمی شد»
علامه مجلسی در باره این حدیث دو احتمال داده است:
اوّل: چون حائض نمی شد؛ لذا علی علیه السّلام عذری برای ازدواج با زنان دیگر نداشته است.
دوم: جلالت و عظمت شأن فاطمه مانع از ازدواج مجدّد علی علیهما السّلام بوده است.[1]

بنابر این با توجه به روایت می توان گفت:
1- حضرت زهرا علیها السّلام یک زن عادی نبود. بلکه به فرموده پیامبر صلّی الله علیه و آله ایشان حوریه انسیه،
[2] برترین زن جهان،
[3] برترین زن بهشتی بودند؛
[4] از این رو علی علیه السّلام جهت احترام به حضرت فاطمه علیها السّلام با زن دیگری ازدواج نکردند.
هم چنان که پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله با وجود حضرت خدیجه علیها السّلام با زن دیگری ازدواج نکردند.
2- حضرت زهرا عادت زنانگی نداشتند؛ لذا حضرت علی با وجود ایشان، نیاز به همسر دیگری نداشت.
3- احتمال داشت، همسر دوم، نتواند حرمت حضرت فاطمه علیها السّلام را نگهدارد.
پی نوشت ها:
[1] مجلسی، بحار الأنوار، ج 43، ص 153.
[2] طبرسی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج 2، ص 409.
[3] مجلسی، بحارالأنوار، ج 25، ص 361.
[4] مجلسی، بحار الأنوار، ج 43، ص 37.


ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد