۱۳۹۶/۱۲/۱۵
–
۲۱۷ بازدید
سلام.وکیل دادگستری هستم.لطفابنده را در رعایت اخلاق درشغل وکالت نحوه دفاع از موکلین به صورتیکه گناه شرعی نکنم و حقی راباطل یا برعکس نکنم.راهنمایی شرعی نمایید.سپاسگزارم.
یکی از تعارضات مهم اخلاقی در وکالت، هنگامی است که وکیل به طریقی از مجرم بودن یا ذی حق نبودن موکل آگاهی یابد؛ بنابراین متحیّر است آیا باید از موکل دفاع کند یا خیر؟ آیا باید مقامات قضایی را از مجرم بودن یا ذی حق نبودن موکل مطلع نماید یا از نظر اخلاقی چنین وظیفه ای ندارد.
گاهی بنا به دلائلی از جمله صمیمیت حاصل بین موکل و وکیل، موکل سفره دل خود را نزد وکیل باز می کند و اسرار خود را به او می گوید. او وکیلش را از مجرم بودن خود (در جرایم کیفری) یا ذی حق نبودنش (در موضوع حقوقی) مطلع می نماید.
با این اعتراف التهابی در درون وکیل ایجاد می کند. وکیل از یک سو با این معضل روبه رو می شودکه چگونه از موکل خود که یک مجرم است دفاع نماید و در دفاع خود چگونه باید سخن بگوید که به ادعای کذب منتهی نشود؛ از سوی دیگر به خود می گوید اگر معلوم شود که او از مجرم بودن موکلش مطلع بوده و با این حال از او دفاع کرده برای مردم یا برای دستگاه قضایی ـ که متعهد شده بود در برابر آن با صداقت حضور یابد ـ چه توجیهی خواهد داشت.
از طرفی هم با خود می گوید اگر به دفاع نپردازد برخلاف تعهدش در برابر موکل رفتارکرده است و … . همه این تعارضات تنها یک راه حل اخلاقی دارد تا بتواند طوفان درون وکیل را آرام کند. وکیل با دو سؤال اصلی مواجه است: ـ دفاع از چنین موکلی اخلاقی است یا خیر؟ ـ مطلع کردن مقامات قضایی از مجرم بودن یا ذی حق نبودن موکلش اخلاقی است یا خیر؟
آیا خیانتی به موکل محسوب نمی شود؛ به ویژه در فرضی که موکل به او اعتماد کرده و اسرارش را در اختیار او گذارده است؛ اسراری که اگر وکیل و مورد اعتماد موکل نبود به آن دست نمی یافت. برای حسی تر کردن این موضوع دو نمونه در پی می آید:
یک. متهم در یک پرونده سرقت در حین مراحل دادرسی به وکیل خود اظهار می کند که در سرقت دست داشته است. وکیل با این چالش مواجه می شود که آیا باید از او دفاع کند یا از وکالت سارق انصراف دهد؟ آیا در صورت انصراف باید مقامات قضایی را آگاه کند و اگر شواهد و مدارکی دارد، در اختیار آنها بگذارد یا خیر؟
دو. در یک پرونده خانوادگی، زوج قبل از طرح موضوع طلاق در دادگاه اموال غیرمنقول خود را به نام پدرش می کند؛ حال که زوجه خواهان تنصیف اموال زوج بعد از طلاق است، او مدعی است اموالی در تملک ندارد تا به زوجه بدهد؛ ولی در طی دادرسی نزد وکیل اقرار می کند که برای فرار از تنصیف، اموالش را به نام پدرش کرده است؛ وکیل می داند پدر او انسانی اخلاقی است اگر بفهمد پسرش برای فرار از تنصیف چنین کرده در دادگاه علیه وی شهادت خواهد داد. آیا ادامه وکالت چنین شخصی اخلاقی است؟ آیا وکیل نباید مقامات قضایی را در جریان بگذارد و حتی شاهد احتمالی را به ایشان معرفی کند؟
چند آیین اخلاقی در وکالت
در اینجا به برخی از کد های اخلاقی اشاره می شود که تاکنون مجامع حقوقی تدوین و ارائه کرده اند و با این بحث ارتباط دارد.
1 . وکیل باید همواره بالاترین حد راست گویی، درستی و انصاف را نسبت به دادگاه ها، همکاران و همه کسانی که از نظر حرفه ای با ایشان تماس پیدا می کند، رعایت کند.
2 . رازداری، اسرار حرفه ای: وکیل همواره باید محرمانه بودن امور موکلین فعلی یا قبلی خود را رعایت کند؛ مگر اینکه قانون حکم دیگری داشته و یا به شرط وجود مجوز قانونی اذن موکل جز این باشد.
3 . غبطة موکل: وکیل باید همیشه، به شرط رعایت وظایف خود نسبت به دادگاه و صرفه و صلاح عدالت و لزوم اجرای قانون و احترام به ضوابط اخلاق حرفه ای، غبطه و منافع موکل را در اولویت قرار دهد.
4. در متن سوگند وکلای دادگستری موضوع ماده 39 آیین نامه لایحه قانونی استقلال وکلای دادگستری مصوب سال 1334 وکلا به خداوند متعال قسم یاد کرده اند که «جز عدالت و احقاق حق منظور نداشته باشند و برخلاف شرافت قضاوت و وکالت اقدام و اظهاری ننمایند و … مدافع از حق باشند و راستی و درستی را رویه خود قرار دهند».
نتیجه اینکه «وکلا در انتخاب موکلین و پرونده های آنان باید به سوگندی که برای حمایت از قانون و عدالت یاد کرده اند پایبند باشند؛ لذا وکیل نمی تواند آگاهانه در حمایت از امور خلاف قانون و ظلم به دیگران مشارکت نماید».