۱۳۹۶/۱۲/۰۶
–
۱۲۹۲ بازدید
P۳Aانسا ن بعد توبه میتواند بگوید من پاکم مثل روز اولم؟؟؟##نامشخص
پرسشگر گرامی ؛ بدان که خدای مهربان دری به نام توبه برای همه بندگانش گشوده و با آغوشی باز بندگان گنهکارش را که رو به سوی توبه آورده اند، می پذیرد. لذا باید آستین همت را بالا زده و با عزمی راسخ توبه ای کنیم متناسب به گناه خویش. در صورت توبه واقعی انسان از هر گناهی پاک می شود.
ابتدا متذکر می شویم که خداوند هر گناهی ( صغیره و کبیره ) را می بخشد «ان الله یغفر الذنوب جمیعا؛ خداوند همه گناهان را می آمرزد».
پس در هیچ حالتی نباید از توبه و بخشش گناهان و رحمت الهی ناامید شد، چرا که گناه ناامیدی از خداوند حتی از قتل انسان نیز بزرگتر است. اگر انسان هر روز گناه کند و توبه خود را بشکند و باز واقعا پشیمان شود و توبه نماید، توبه او پذیرفتنی است و نباید از رحمت خداوند ناامید گردد.
امام رضا (ع) مى فرمایند: (التائب من الذنب کمن لاذنب له) توبه کننده از گناه مانند کسى است که هیچ گناهى ندارد، (میزان الحکمه ج، 1 باب التوبه ر، 2116).
البته هر گناهی علاوه بر شرایط عمومی توبه راهکار خاص خود را نیز می طلبد.
الف . حقیقت توبه
توبه در حقیقت پشیمان شدن از گناه و بازگشتن از راهی است که انسان در گذشته بر خلاف رضای پروردگار رفته است . توبه حقیقی نیز همان توبه نصوح است؛ یعنی توبه و پشیمانی بدون بازگشت. اگر کسی احساس کند که واقعا از گذشته خود نادم و پشیمان گشته و راه خود را به سوی خداوند عوض کرده، باید بداند که اهل توبه واقعی است و اینچنین توبه ای هرگز رد نمی شود. به عبارت دیگر مشکل و نگرانی ای که در زمینه قبول توبه وجود دارد، از طرف خداوند- یعنی پذیرنده توبه- نیست؛ بلکه مشکل از جانب خود توبه کننده است که آیا موفق می شود راه خود را به سوی خداوند تغیر دهد یا نه.
هر گناهی قابل توبه است و خداوند خود فرموده است : جامعترین سخن درباره حقیقت و ارکان توبه همان کلامی است که در سخنان قصار امیرمؤمنان على علیه السلام در نهج البلاغه در شرح استغفار به معنى جامع و کامل آمده است.
کسى در محضر آن حضرت گفت: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ» گویى امام از طرز سخن او و یا سوابق و لواحق اعمالش مى دانست که این استغفار جنبه صورى دارد و نه واقعى، به همین جهت از این استغفار بر آشفت و فرمود: «ثَکِلَتْکَ امُّکَ اتَدْرى مَا الْاسْتِغْفارُ؟ الْاسْتِغْفارُ درَجَةُ الْعِلِّیِّیْنَ»؛ (مادرت بر عزاى تو بگرید، آیا مى دانى استغفار چیست؟ استغفار مقام بلند مرتبگان است!)
سپس افزود: «وَهُوَ اسمٌ واقِعٌ عَلى سِتَّةِ مَعانٍ»؛ (استغفار یک کلمه است امّا شش معنى [و مرحله] دارد.)
«اوَّلُها النَّدَمُ عَلى ما مَضى»؛ (نخست، پشیمانى از گذشته است.)
«وَالثَّانى الْعَزْمُ عَلَى تَرْکِ الْعَودِ الَیْهِ ابَداً»؛ (دوم، تصمیم بر ترک آن براى همیشه است.)
«وَ الثَّالِثُ انْ تُوءَدِّىَ الَى الْمَخْلُوقینَ حُقُوقَهُمْ حَتّى تَلْقَى اللَّهَ امْلَسَ لَیْسَ عَلَیْکَ تَبِعَةٌ»؛ (سوم این که حقوقى را که از مردم ضایع کرده اى به آنها باز گردانى، به گونه اى که هنگام ملاقات پروردگار حقّ کسى بر تو نباشد.)
«وَ الرَّابِعُ انْ تَعْمِدَ الَى کُلِّ فَرِیْضَةٍ عَلَیْکَ ضَیَّعْتَها فَتُؤَدِّىَ حَقَّها»؛ (چهارم این که هر واجبى که از تو فوت شده حقّ آن را به جا آورى [و قضا یا کفّاره آن را انجام دهى].)
«وَ الْخامِسُ انْ تَعْمِدَ الَى اللَّحْمِ الذَّى نَبَتَ عَلَى السُّحْتِ فَتُذِیْبَهُ بِالْأَحْزانِ حَتَّى تُلْصِقَ الْجِلْدَ بِالْعَظْمِ وَیَنْشَأَ بَیْنَهُما لَحْمٌ جَدِیدٌ»؛ (پنجم این که گوشتهایى که به واسطه حرام بر اندامت روئیده، با اندوه بر گناه آب کنى، تا چیزى از آن باقى نماند، و گوشت تازه به جاى آن بروید.)
«وَالسَّادِسُ انْ تُذِیقَ الْجِسْمَ الَم الَطَّاعَةِ کَما أذَقْتَهُ حَلاوَةَ الْمَعْصِیَةِ فَعِنْدَ ذلِکَ تَقُولُ اسْتَغْفِرُ اللَّهَ»؛ (ششم آن که به همان اندازه که لذّت و شیرینى گناه را چشیده اى درد و رنج طاعت را نیز بچشى، و پس از طىّ این مراحل بگو استغفر اللّه!) (5) همین معنى در روایت دیگرى از کمیل بن زیاد از امیرمؤمنان على علیه السلام نیز نقل شده است. (6)
ممکن است گفته شود: اگر توبه این است که امیرمؤمنان على علیه السلام در این حدیث بیان فرموده، کمتر توبه کارى مى توان پیدا کرد.
ولى باید توجّه داشت که بعضى از شرایط شش گانه بالا شرط توبه کامل است، مانند شرط پنجم و ششم، امّا چهار شرط دیگر، جزء شرایط واجب و لازم است. و به تعبیر بعضى از محققّان، قسمت اوّل و دوم از ارکان توبه است، و قسمت سوم و چهارم از شرایط لازم، و قسمت پنجم و ششم از شرایط کمال است.
ب ) علائم پذیرش توبه
از چند طریق انسان مى تواند تا حدودى دریابد که توبه او مورد پذیرش واقع گردیده است یا نه:
1 . احساس بهجت و آرامش خاصى که پس از دعا و توبه به انسان دست مى دهد یا به تعبیر دیگر احساس سبکى از گناهان وآلودگى ها.
2 . هر قدر انسان از گناهان خود به طور جدى پشیمان شده و با تضرع و التجاى بیشترى خدا را بخواند توبه او مقبول تر است. بنابراین میزان انقلاب روحى انسان در حال استغفار نیز مى تواند به عنوان یک علامتى به کار آید.
3 . میزان اعتماد به وعده هاى نیکوى الهى قابلیت و عنایات الهى را افزون مى سازد. بنابر این هر اندازه خدا باورى و توکل و اعتماد به وعده هاى اورا در خود افزون یافتیم مى توانیم بیشتر امید یابیم که ما را پذیرا گشته است.
4 . هر قدر آثار واقعى توبه در اعمال و کنش هاى ما بیشتر هویدا گردد. یعنى رغبت کمترى به گناه و اراده و عزم راسخ ترى در اطاعت پروردگاریابیم نشان مى دهد که توبه ما توبه واقعى ترى بود و به همین نسبت مقبول تر واقع گردیده است.
امام خمینی (ره) مى فرمودند: اگر بعد از ماه مبارک رمضان تغییرى در حالات خود یافتید به همان نسبت وارد ضیافت الله شده اید ولى اگر دگرگونى در شما پدید نیامد از آن بى بهره ماندید.
ابتدا متذکر می شویم که خداوند هر گناهی ( صغیره و کبیره ) را می بخشد «ان الله یغفر الذنوب جمیعا؛ خداوند همه گناهان را می آمرزد».
پس در هیچ حالتی نباید از توبه و بخشش گناهان و رحمت الهی ناامید شد، چرا که گناه ناامیدی از خداوند حتی از قتل انسان نیز بزرگتر است. اگر انسان هر روز گناه کند و توبه خود را بشکند و باز واقعا پشیمان شود و توبه نماید، توبه او پذیرفتنی است و نباید از رحمت خداوند ناامید گردد.
امام رضا (ع) مى فرمایند: (التائب من الذنب کمن لاذنب له) توبه کننده از گناه مانند کسى است که هیچ گناهى ندارد، (میزان الحکمه ج، 1 باب التوبه ر، 2116).
البته هر گناهی علاوه بر شرایط عمومی توبه راهکار خاص خود را نیز می طلبد.
الف . حقیقت توبه
توبه در حقیقت پشیمان شدن از گناه و بازگشتن از راهی است که انسان در گذشته بر خلاف رضای پروردگار رفته است . توبه حقیقی نیز همان توبه نصوح است؛ یعنی توبه و پشیمانی بدون بازگشت. اگر کسی احساس کند که واقعا از گذشته خود نادم و پشیمان گشته و راه خود را به سوی خداوند عوض کرده، باید بداند که اهل توبه واقعی است و اینچنین توبه ای هرگز رد نمی شود. به عبارت دیگر مشکل و نگرانی ای که در زمینه قبول توبه وجود دارد، از طرف خداوند- یعنی پذیرنده توبه- نیست؛ بلکه مشکل از جانب خود توبه کننده است که آیا موفق می شود راه خود را به سوی خداوند تغیر دهد یا نه.
هر گناهی قابل توبه است و خداوند خود فرموده است : جامعترین سخن درباره حقیقت و ارکان توبه همان کلامی است که در سخنان قصار امیرمؤمنان على علیه السلام در نهج البلاغه در شرح استغفار به معنى جامع و کامل آمده است.
کسى در محضر آن حضرت گفت: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ» گویى امام از طرز سخن او و یا سوابق و لواحق اعمالش مى دانست که این استغفار جنبه صورى دارد و نه واقعى، به همین جهت از این استغفار بر آشفت و فرمود: «ثَکِلَتْکَ امُّکَ اتَدْرى مَا الْاسْتِغْفارُ؟ الْاسْتِغْفارُ درَجَةُ الْعِلِّیِّیْنَ»؛ (مادرت بر عزاى تو بگرید، آیا مى دانى استغفار چیست؟ استغفار مقام بلند مرتبگان است!)
سپس افزود: «وَهُوَ اسمٌ واقِعٌ عَلى سِتَّةِ مَعانٍ»؛ (استغفار یک کلمه است امّا شش معنى [و مرحله] دارد.)
«اوَّلُها النَّدَمُ عَلى ما مَضى»؛ (نخست، پشیمانى از گذشته است.)
«وَالثَّانى الْعَزْمُ عَلَى تَرْکِ الْعَودِ الَیْهِ ابَداً»؛ (دوم، تصمیم بر ترک آن براى همیشه است.)
«وَ الثَّالِثُ انْ تُوءَدِّىَ الَى الْمَخْلُوقینَ حُقُوقَهُمْ حَتّى تَلْقَى اللَّهَ امْلَسَ لَیْسَ عَلَیْکَ تَبِعَةٌ»؛ (سوم این که حقوقى را که از مردم ضایع کرده اى به آنها باز گردانى، به گونه اى که هنگام ملاقات پروردگار حقّ کسى بر تو نباشد.)
«وَ الرَّابِعُ انْ تَعْمِدَ الَى کُلِّ فَرِیْضَةٍ عَلَیْکَ ضَیَّعْتَها فَتُؤَدِّىَ حَقَّها»؛ (چهارم این که هر واجبى که از تو فوت شده حقّ آن را به جا آورى [و قضا یا کفّاره آن را انجام دهى].)
«وَ الْخامِسُ انْ تَعْمِدَ الَى اللَّحْمِ الذَّى نَبَتَ عَلَى السُّحْتِ فَتُذِیْبَهُ بِالْأَحْزانِ حَتَّى تُلْصِقَ الْجِلْدَ بِالْعَظْمِ وَیَنْشَأَ بَیْنَهُما لَحْمٌ جَدِیدٌ»؛ (پنجم این که گوشتهایى که به واسطه حرام بر اندامت روئیده، با اندوه بر گناه آب کنى، تا چیزى از آن باقى نماند، و گوشت تازه به جاى آن بروید.)
«وَالسَّادِسُ انْ تُذِیقَ الْجِسْمَ الَم الَطَّاعَةِ کَما أذَقْتَهُ حَلاوَةَ الْمَعْصِیَةِ فَعِنْدَ ذلِکَ تَقُولُ اسْتَغْفِرُ اللَّهَ»؛ (ششم آن که به همان اندازه که لذّت و شیرینى گناه را چشیده اى درد و رنج طاعت را نیز بچشى، و پس از طىّ این مراحل بگو استغفر اللّه!) (5) همین معنى در روایت دیگرى از کمیل بن زیاد از امیرمؤمنان على علیه السلام نیز نقل شده است. (6)
ممکن است گفته شود: اگر توبه این است که امیرمؤمنان على علیه السلام در این حدیث بیان فرموده، کمتر توبه کارى مى توان پیدا کرد.
ولى باید توجّه داشت که بعضى از شرایط شش گانه بالا شرط توبه کامل است، مانند شرط پنجم و ششم، امّا چهار شرط دیگر، جزء شرایط واجب و لازم است. و به تعبیر بعضى از محققّان، قسمت اوّل و دوم از ارکان توبه است، و قسمت سوم و چهارم از شرایط لازم، و قسمت پنجم و ششم از شرایط کمال است.
ب ) علائم پذیرش توبه
از چند طریق انسان مى تواند تا حدودى دریابد که توبه او مورد پذیرش واقع گردیده است یا نه:
1 . احساس بهجت و آرامش خاصى که پس از دعا و توبه به انسان دست مى دهد یا به تعبیر دیگر احساس سبکى از گناهان وآلودگى ها.
2 . هر قدر انسان از گناهان خود به طور جدى پشیمان شده و با تضرع و التجاى بیشترى خدا را بخواند توبه او مقبول تر است. بنابراین میزان انقلاب روحى انسان در حال استغفار نیز مى تواند به عنوان یک علامتى به کار آید.
3 . میزان اعتماد به وعده هاى نیکوى الهى قابلیت و عنایات الهى را افزون مى سازد. بنابر این هر اندازه خدا باورى و توکل و اعتماد به وعده هاى اورا در خود افزون یافتیم مى توانیم بیشتر امید یابیم که ما را پذیرا گشته است.
4 . هر قدر آثار واقعى توبه در اعمال و کنش هاى ما بیشتر هویدا گردد. یعنى رغبت کمترى به گناه و اراده و عزم راسخ ترى در اطاعت پروردگاریابیم نشان مى دهد که توبه ما توبه واقعى ترى بود و به همین نسبت مقبول تر واقع گردیده است.
امام خمینی (ره) مى فرمودند: اگر بعد از ماه مبارک رمضان تغییرى در حالات خود یافتید به همان نسبت وارد ضیافت الله شده اید ولى اگر دگرگونى در شما پدید نیامد از آن بى بهره ماندید.