حضور حضرت علی(ع)،و پشت دررفتن فاطمه زهرا(س)
۱۳۹۶/۱۲/۰۵
–
۳۵۹ بازدید
چرا با وجود حضرت علی(ع)، فاطمه زهرا (س) پشت در رفت؟
چرا با وجود حضرت علی(ع)، فاطمه زهرا (س) پشت در رفت؟ چگونه مىتوان باور داشت که با وجود علی (ع) در درون منزل، همسر او براى باز کردن در خانه برود! چرا خود علی (ع) براى بازکردن در نرفت؟
نقد و بررسی:
أوّلاً: آن چه که از برخى از روایات استفاده مى شود: حضرت فاطمه سلام الله علیها نزدیک در ورودى منزل نشسته بود و با دیدن عمر و همراهان وى، در را به روى آنان بست.
مرحوم عیاشى در تفسیر، شیخ مفید در الإختصاص و… نوشتهاند:
قال: قال عمر قوموا بنا إلیه فقام أبو بکر وعمر وعثمان وخالد بن الولید و المغیرة بن شعبة وأبو عبیدة بن الجراح وسالم مولى أبی حذیفة وقنفذ وقمت معهم فلما انتهینا إلى الباب فرأتهم فاطمة صلوات الله علیها أغلقت الباب فی وجوههم وهی لا تشک أن لا یدخل علیها إلا باذنها، فضرب عمر الباب برجله فکسره، وکان من سعف، ثم دخلوا فأخرجوا علیا ( علیه السلام ) ملببا….
عمر گفت: برخیزید تا پیش او (علی) برویم، پس ابوبکر، عمر، عثمان، خالد بن ولید، مغیرة بن شعبة، ابوعبید جراح، سالم مولى ابوحذیفة، قنفذ و من به همراه او راه افتادیم، چون نزدیک خانه رسیدیم، فاطمه آنان را دید و لذا در را بست و شک نداشت که بدون اجازه وارد نخواهند شد، عمر در را که از شاخههای خرما ساخته شده بود، با لگد شکست، سپس وارد خانه شدند و علی را بیرون آوردند در حالى که کمرهای خود را بسته بودند.
السمرقندى المعروف بالعیاشی، أبى النضر محمد بن مسعود بن عیاش السلمى (متوفای320هـ)، تفسیر العیاشی، ج2، ص67، تحقیق: تحقیق وتصحیح وتعلیق: السید هاشم الرسولی المحلاتی، ناشر: المکتبة العلمیة الإسلامیة – طهران.
الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله العکبری، البغدادی (متوفای413هـ) الاختصاص ص 186، تحقیق: علی أکبر الغفاری، السید محمود الزرندی، ناشر: دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع – بیروت، الطبعة: الثانیة، 1414هـ – 1993 م.
المجلسی، محمد باقر (متوفای 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 28، ص 227، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء – بیروت – لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403 – 1983 م.
و در روایت سلیم نیز آمده:
ثُمَّ أَقْبَلَ حَتَّى انْتَهَى إِلَى بَابِ عَلِیٍّ وَفَاطِمَةُ علیهما السلام قَاعِدَةٌ خَلْفَ الْبَابِ قَدْ عَصَبَتْ رَأْسَهَا وَنَحَلَ جِسْمُهَا فِی وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَأَقْبَلَ عُمَرُ حَتَّى ضَرَبَ الْبَابَ ثُمَّ نَادَى یَا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ [افْتَحِ الْبَابَ ] فَقَالَتْ فَاطِمَةُ یَا عُمَرُ مَا لَنَا وَلَکَ لَا تَدَعُنَا وَمَا نَحْنُ فِیهِ قَالَ افْتَحِی الْبَابَ وَإِلَّا أَحْرَقْنَاهُ عَلَیْکُمْ فَقَالَتْ یَا عُمَرُ أَمَا تَتَّقِی اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ تَدْخُلُ عَلَى بَیْتِی وَتَهْجُمُ عَلَى دَارِی فَأَبَى أَنْ یَنْصَرِفَ ثُمَّ دَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِی الْبَابِ فَأَحْرَقَ الْبَابَ.
عمر آمد تا به خانه رسید، فاطمه پشت در نشسته بود، سرش را بسته بود و بدنش از غم از دست دادن پدر نحیف و لاغر شده بود، عمر در را کوبید و گفت: اى پسر ابوطالب! در را باز کن، فاطمه فرمود: اى عمر به ما چه کار دارى؟ ما را با مصیبتى که گرفتارش شدهایم تنها بگذار. عمر گفت: در را باز کن وگرنه آن را به آتش مىکشم. فاطمه فرمود: آیا از خداوند نمىترسى که وارد خانه ما مىشوی، عمر بازنگشت و آتش خواست و آتش را بر در خانه افکند و آن را سوزاند.
الهلالی، سلیم بن قیس (متوفای80هـ) کتاب سلیم بن قیس، ص 864، تحقیق محمد باقر الأنصاری، ناشر: انتشارات هادى ـ قم ، الطبعة الأولی، 1405هـ.
ثانیاً: حضرت صدیقه شکى نداشت که جمعیت بدون اذن داخل منزل نخواهند شد؛ چون نص قرآن است که بدون اجازه وارد خانه کسى نشوید:
یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَدْخُلُواْ بُیُوتًا غَیرَْ بُیُوتِکُمْ حَتىَ تَسْتَأْنِسُواْ وَتُسَلِّمُواْ عَلىَ أَهْلِهَا ذَالِکُمْ خَیرٌْ لَّکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ.
فَإِن لَّمْ تجَِدُواْ فِیهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتىَ یُؤْذَنَ لَکمُ ْ وَإِن قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُواْ فَارْجِعُواْ هُوَ أَزْکىَ لَکُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیم . النور / 27 و 28.
اى افرادى که ایمان آورده اید! در خانه هایى غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید این براى شما بهتر است شاید متذکّر شوید!
و اگر کسى را در آن نیافتید، وارد نشوید تا به شما اجازه داده شود و اگر گفته شد: «بازگردید!» بازگردید این براى شما پاکیزه تر است و خداوند به آنچه انجام مى دهید آگاه است!.
خانه فاطمه، برتر از خانه پیامبران:
و از طرفى خانه انبیاء احترام ویژه اى دارد که کسى حق ورود بدون اجازه ندارد:
یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لاتَدْخُلُواْ بُیُوتَ النَّبِىِ ّ إِلا أَن یُؤْذَنَ لَکُمْ. الأحزاب /53.
اى افرادى که ایمان آورده اید! در خانه هاى پیامبر داخل نشوید مگر به شما داده شود.
و شکى نیست که خانه حضرت صدیقه طاهره خانه پیغمبر محسوب مى شود همانطورى که در تفاسیر متعدد اهل سنت ذیل آیه شریفه:
فِى بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ و یُسَبِّحُ لَهُ و فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْأَصَالِ. النور/36.
در خانه هایى که خدا رخصت داده که [قدر و منزلت ] آنها رفعت یابد و نامش در آنها یاد شود. در آن [خانه ] ها هر بامداد و شامگاه او را نیایش مى کنند.
سیوطى و دیگران از قول ابوبکر از نبى مکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) نقل کرده اند که خانه علی و زهرا علیهما السلام از با فضیلت ترین خانههاى انبیاء محسوب مى شود:
وأخرج ابن مردویه عن أنس بن مالک وبریدة قال: قرأ رسول الله صلى الله علیه وسلم هذه الآیة ) فی بیوت أذن الله أن ترفع ( فقام الیه رجل فقال: أی بیوت هذه یا رسول الله قال: بیوت الأنبیاء. فقام الیه أبو بکر فقال: یا رسول الله هذا البیت منها ـ البیت علی وفاطمة ـ قال: نعم من أفاضلها.
رسول خدا (ص) این آیه را تلاوت فرمود، شخصى پرسید: این کدام خانه ها است؟ فرمود: خانه هاى پیامبران. ابوبکر پرسید: آیا خانه علی و فاطمه هم از همان خانه ها است؟ فرمود: بلی، از برترین آن است.
السیوطی، عبد الرحمن بن الکمال جلال الدین (متوفای911هـ)، الدر المنثور، ج 6، ص 203، ناشر: دار الفکر – بیروت – 1993 م؛
الثعلبی النیسابوری أبو إسحاق أحمد بن محمد بن إبراهیم (متوفای427هـ) الکشف والبیان، (متوفای 427 هـ – 1035م)، ج 7، ص 107، تحقیق: الإمام أبی محمد بن عاشور، مراجعة وتدقیق الأستاذ نظیر الساعدی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، الطبعة: الأولى، 1422هـ-2002م؛
الثعالبی، عبد الرحمن بن محمد بن مخلوف (متوفای875هـ)، الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 107، ناشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات – بیروت.
الآلوسی البغدادی، العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود (متوفای1270هـ)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج 18، ص 174، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
افزون بر این تصور این بود که با توجه به موقعیت حضرت زهرا (سلام الله علیها) و احترام رسول اکرم صلى الله علیه وآله مردم با دیدن حضرت صدیقه خجالت بکشند و متعرض نشوند همچنان که عدّه اى با شنیدن صداى حضرت صدیقه برگشتند.
قام عمر فمشى ومعه جماعة حتى أتوا باب فاطمة فدقوا الباب، فلما سمعت أصواتهم نادت بأعلى صوتها باکیة: یا رسول الله ما ذا لقینا بعد أبی من ابن الخطاب وابن أبی قحافة! فلما سمع القوم صوتها وبکاءها انصرفوا باکین، فکادت قلوبهم تتصدع وأکبادهم تنفطر، وبقی عمر معه قوم.
عمر همراه عدهاى به طرف خانه فاطمه آمد و در را کوبید، فاطمه با شنیدن سر وصداى جمعیت با صداى بلند و همراه گریه فریاد زد: اى رسول خدا چه مصیبتهایى پس از تو از پسر خطاب و پسر ابوقحافه مىبینیم. گروهى با شنیدن گریه فاطمه دلشان به درد آمد و با گریه آنجا را ترک کردند؛ اما عمر با گروهى دیگر باقى ماندند.
الدینوری، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة (متوفای276هـ)، الإمامة والسیاسة، ج 1، ص 16، تحقیق: خلیل المنصور، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت – 1418هـ – 1997م، با تحقیق شیری، ج1، ص37، و با تحقیق، زینی، ج1، ص24.
بنابراین حضرت صدیقه طاهره، هنگام هجوم، با دیدن عمر و همراهانش در را بست و نزدیک دَر ایستاده بود و احتمال نمىداد که با وجود آن حضرت متعرض خانه شوند و این بیشرمى مهاجمان بود که حرمت خانه و اهل آن را رعایت نکردند و به قول سلمان فارسى رضوان الله تعال علیه، کردید و نکردید و ندانستید که چه کردید.
همسران رسول خدا (ص) و باز کردن دَر برای نامحرم:
نگاهى به روش پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم در موضوع مورد بحث، بهترین دلیل بر محکومیت شبهه انگیزان است؛ چرا که موارد گوناگونى در کتابهاى شیعه و اهل سنت وجود دارد که رسول خدا صلى الله علیه وآله به همسرانش اجازه مىداد تا درب خانه را به روى دیگران ( نا محرمان ) باز کنند.
الف: امّ سلمه و باز کردن دَرِ خانه برای علی (علیه السلام):
عن علقمة عن عبد الله قال خرج رسول الله ( صلى الله علیه وسلم ) من بیت زینب بنت جحش وأتى بیت أم سلمة فکان یومها من رسول الله ( صلى الله علیه وسلم ) فلم یلبث أن جاء علی فدق الباب دقا خفیفا فانتبه النبی ( صلى الله علیه وسلم ) للدق وأنکرته أم سلمة فقال رسول الله ( صلى الله علیه وسلم ) قومی فافتحی له
رسول خدا (ص) از خانه زینب دختر جحش بیرون آمد و وارد خانه امّسلمه شد؛ چون آن روز نوبت آمدن آن حضرت به خانه وى بود، مدتى نگذشته بود که علی آهسته دقّ الباب کرد، رسول خدا (ص) بیدار شد، امّسلمه پاسخ نداد، پیامبر فرمود: بلند شو و در را باز کن….
ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفای571هـ)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج 42، ص 470، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفکر – بیروت – 1995
الرافعی القزوینی، عبد الکریم بن محمد (متوفای623 هـ)، التدوین فی أخبار قزوین، ج 1، ص 89، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت تحقیق: عزیز الله العطاری، 1987م.
ب: عائشه به دستور رسول خدا (ص) دَر را برای علی (ع) باز کرد:
وعن جعفر بن محمد الصادق علیه السلام عن أبیه عن آبائه عن علی علیه السلام قال: کنت أنا ورسول الله صلى الله علیه وآله فی المسجد بعد أن صلى الفجر، ثم نهض ونهضت معه، وکان رسول الله صلى الله علیه وآله إذا أراد أن یتجه إلى موضع أعلمنی بذلک، وکان إذا أبطأ فی ذلک الموضع صرت إلیه لأعرف خبره، لأنه لا یتصابر قلبی على فراقه ساعة واحدة فقال لی: أنا متجه إلى بیت عائشة، فمضى صلى الله علیه وآله ومضیت إلى بیت فاطمة الزهراء علیها السلام فلم أزل مع الحسن والحسین فأنا وهی مسروران بهما، ثم إنی نهضت وسرت إلى باب عائشة، فطرقت الباب فقالت: من هذا؟ فقلت لها: أنا علی فقالت: إن النبی راقد، فانصرفت، ثم قلت: النبی راقد وعائشة فی الدار، فرجعت وطرقت الباب فقالت لی عائشة: من هذا؟ فقلت لها: أنا علی فقالت: إن النبی صلى الله علیه وآله على حاجة فانثنیتمستحییا من دق الباب، ووجدت فی صدری ما لا أستطیع علیه صبرا، فرجعت مسرعا فدققت الباب دقا عنیفا، فقالت لی عائشة: من هذا؟ فقلت: أنا علی فسمعت رسول الله صلى الله علیه وآله یقول: یا عائشة افتحی له الباب، ففتحت ودخلت….
نماز صبح را با رسول خدا (ص) خواندم، با آن حضرت از مسجد بیرون آمدم، اگر جایى مىرفت به من خبر مىداد و هنگامى که دیر بر مىگشت سراغ وى مىرفتم تا مطلع شوم؛ چون دورى او را نمىتوانستم تحمل نمایم، فرمود: به خانه عائشه مىروم، من نیز نزد فاطمه رفتم و در کنار حسن و حسین همه خوشحال بودیم، سپس به طرف خانه عائشه رفتم و دَر زدم، گفت: کى هستى؟ گفتم: علی، گفت: پیامبر استراحت مىکند، برگشتم و دو مرتبه رفتم و دَر را کوبیدم، گفت: کیستى؟ گفتم: علی، گفت: پیامبر را کارى است، دلم تاقت نیاورد، براى دفعه سوّم دقّ الباب کردم، عائشه گفت: کیستى؟ گفتم: علی، صداى رسول خدا را شنیدم، فرمود:اى عائشه دَر را باز کن، عائشه دَر را باز کرد و من وارد شدم….
الطبرسی، أبی منصور أحمد بن علی بن أبی طالب (متوفای 548هـ)، الاحتجاج، ج1، ص 292 و 293، تحقیق: تعلیق وملاحظات: السید محمد باقر الخرسان، ناشر: دار النعمان للطباعة والنشر – النجف الأشرف، 1386 – 1966 م.
المجلسی، محمد باقر (متوفای 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 38 ص 348، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء – بیروت – لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403 – 1983 م.
آنچه گذشت یک روایت از کتابهاى شیعه و یک روایت از کتابهاى اهل سنت بود که به عنوان نمونه ذکر شد که در آنها رسول خدا صلى الله علیه وآله با توجه به این که خود حضرتش در خانه حضور داشت اجازه مىداد تا همسرانش دَر را براى افراد نا محرم باز کنند، و این نشان مىدهد که این عمل با رعایت وظایف شرعى منعى نخواهد داشت.
عایشه و عمر، سر یک سفره نشستند:
طبق روایت صحیح السندى که اهل سنت در اکثر کتابهاى خودشان نقل کردهاند، رسول خدا به عمر اجازه داد که با او و عائشه سر یک سفره بنشینند و حتى نقل کردهاند هنگامى که از یک کاسه غذا مىخوردند، دست عائشه با دست عمر برخورد کرد. ابن أبی شیبه در المصنف، بخارى در ادب المفرد، ابن أبی حاتم، ابن کثیر در تفسیر و… نقل کردهاند:
عن مجاهد قال مر عمر برسول الله صلى الله علیه وسلم وهو وعائشة وهما یأکلان حیسا فدعاه فوضع یده مع أیدیهما فأصابت یده ید عائشة فقال أوه لو أطاع فی هذه ووصواحبها ما رأتهن أعین.
رسول خدا با عائشه مشغول خوردن غذا بود، عمر وارد شد، حضرت او را دعوت کرد تا با آنان غذا بخورد. عمر جلو رفت و دست در میان ظرف غذا برد، دست با دست عائشه تماس مىگرفت، گفت: اوه! اگر در باره حجاب همسرانت از من پیروى مىکرد، هیچ چشمى آنان را نمىدید.
إبن أبی شیبة الکوفی، أبو بکر عبد الله بن محمد (متوفای235 هـ)، الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، ج 6، ص 358، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ناشر: مکتبة الرشد – الریاض، الطبعة: الأولى، 1409هـ؛
إبی أبی حاتم الرازی، عبد الرحمن بن محمد بن إدریس، تفسیر ابن أبی حاتم، ج 10، ص 3148، تحقیق: أسعد محمد الطیب، ناشر: المکتبة العصریة – صیدا؛
البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، الأدب المفرد، ج 1، ص 362، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، ناشر: دار البشائر الإسلامیة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1409هـ – 1989م؛
المزی، یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج (متوفای742هـ)، تهذیب الکمال، ج 29، ص 138، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ناشر: مؤسسة الرسالة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1400هـ – 1980م؛
القرشی الدمشقی، إسماعیل بن عمر بن کثیر أبو الفداء (متوفای774هـ)، تفسیر القرآن العظیم، ج 3، ص 506، ناشر: دار الفکر – بیروت – 1401هـ؛
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای852 هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج 8، ص 531، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة – بیروت.
هیثمى پس از نقل این روایت مىگوید:
رواه الطبرانی فی الأوسط ورجاله رجال الصحیح غیر موسى بن أبی کثیر وهو ثقة.
این روایت را طبرانى در اوسط نقل کرده است، تمام راویان آن، راویان صحیح بخارى هستند؛ غیر از موسى بن کثیر که او نیز مورد اعتماد است.
الهیثمی، علی بن أبی بکر (متوفای 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 7، ص 93، ناشر: دار الریان للتراث/ دار الکتاب العربی – القاهرة، بیروت – 1407هـ.
و سیوطى مىگوید:
وأخرج الطبرانی بسند صحیح عن عائشة قالت کنت آکل مع النبی صلى الله علیه وسلم فی قعب فمر عمر فدعاه فأکل فأصابت أصبعه أصبعی فقال أوه لو أطاع فیکن ما رأتکن عین.
طبرانى با سند صحیح از عائشه نقل کرده است که گفت: من با رسول خدا در یک ظرف غذا مىخوردیم که عمر از آن جا گذشت، رسول خدا او را دعوت کرد، در حال غذا خوردن انگشتش به انگشت من خورد، عمر گفت: اوه! اگر او در باره شما از من اطاعت مىکرد، هیچ چشمى شما را نمىدید.
السیوطی، جلال الدین عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفای911هـ)، لباب النقول فی أسباب النزول، ج 1، ص 178، ناشر: دار إحیاء العلوم – بیروت.
هنگامى که نشستن با نامحرم سر یک سفره و خوردن غذا از یک کاسه؛ آنهم براى همسر رسول خدا اشکالى نداشته باشد، رفتن پشت در براى دختر آن حضرت نیز اشکالى نخواهد داشت.
نتیجه:
اولاً: صدیقه شهیده، پشت در نرفت؛ بلکه جلوى در ایستاده بود که با دیدن عمر و همراهان او به داخل خانه رفت و در را بست؛ پس اصلا حضرت زهرا سلام الله علیها پشت در نرفته بودد تا این اشکال پیش بیاید؛
ثانیاً: حتى اگر این مطلب صحت نیز داشته باشد و حضرت پشت در رفته باشد، به دلیل این که عین همین قضیه براى رسول خدا صلى الله علیه وآله پیش آمده و آن حضرت به همسران خود دستور دادهاند که در را باز نمایند، این اشکال دفع مىشود.
نقد و بررسی:
أوّلاً: آن چه که از برخى از روایات استفاده مى شود: حضرت فاطمه سلام الله علیها نزدیک در ورودى منزل نشسته بود و با دیدن عمر و همراهان وى، در را به روى آنان بست.
مرحوم عیاشى در تفسیر، شیخ مفید در الإختصاص و… نوشتهاند:
قال: قال عمر قوموا بنا إلیه فقام أبو بکر وعمر وعثمان وخالد بن الولید و المغیرة بن شعبة وأبو عبیدة بن الجراح وسالم مولى أبی حذیفة وقنفذ وقمت معهم فلما انتهینا إلى الباب فرأتهم فاطمة صلوات الله علیها أغلقت الباب فی وجوههم وهی لا تشک أن لا یدخل علیها إلا باذنها، فضرب عمر الباب برجله فکسره، وکان من سعف، ثم دخلوا فأخرجوا علیا ( علیه السلام ) ملببا….
عمر گفت: برخیزید تا پیش او (علی) برویم، پس ابوبکر، عمر، عثمان، خالد بن ولید، مغیرة بن شعبة، ابوعبید جراح، سالم مولى ابوحذیفة، قنفذ و من به همراه او راه افتادیم، چون نزدیک خانه رسیدیم، فاطمه آنان را دید و لذا در را بست و شک نداشت که بدون اجازه وارد نخواهند شد، عمر در را که از شاخههای خرما ساخته شده بود، با لگد شکست، سپس وارد خانه شدند و علی را بیرون آوردند در حالى که کمرهای خود را بسته بودند.
السمرقندى المعروف بالعیاشی، أبى النضر محمد بن مسعود بن عیاش السلمى (متوفای320هـ)، تفسیر العیاشی، ج2، ص67، تحقیق: تحقیق وتصحیح وتعلیق: السید هاشم الرسولی المحلاتی، ناشر: المکتبة العلمیة الإسلامیة – طهران.
الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله العکبری، البغدادی (متوفای413هـ) الاختصاص ص 186، تحقیق: علی أکبر الغفاری، السید محمود الزرندی، ناشر: دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع – بیروت، الطبعة: الثانیة، 1414هـ – 1993 م.
المجلسی، محمد باقر (متوفای 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 28، ص 227، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء – بیروت – لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403 – 1983 م.
و در روایت سلیم نیز آمده:
ثُمَّ أَقْبَلَ حَتَّى انْتَهَى إِلَى بَابِ عَلِیٍّ وَفَاطِمَةُ علیهما السلام قَاعِدَةٌ خَلْفَ الْبَابِ قَدْ عَصَبَتْ رَأْسَهَا وَنَحَلَ جِسْمُهَا فِی وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَأَقْبَلَ عُمَرُ حَتَّى ضَرَبَ الْبَابَ ثُمَّ نَادَى یَا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ [افْتَحِ الْبَابَ ] فَقَالَتْ فَاطِمَةُ یَا عُمَرُ مَا لَنَا وَلَکَ لَا تَدَعُنَا وَمَا نَحْنُ فِیهِ قَالَ افْتَحِی الْبَابَ وَإِلَّا أَحْرَقْنَاهُ عَلَیْکُمْ فَقَالَتْ یَا عُمَرُ أَمَا تَتَّقِی اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ تَدْخُلُ عَلَى بَیْتِی وَتَهْجُمُ عَلَى دَارِی فَأَبَى أَنْ یَنْصَرِفَ ثُمَّ دَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِی الْبَابِ فَأَحْرَقَ الْبَابَ.
عمر آمد تا به خانه رسید، فاطمه پشت در نشسته بود، سرش را بسته بود و بدنش از غم از دست دادن پدر نحیف و لاغر شده بود، عمر در را کوبید و گفت: اى پسر ابوطالب! در را باز کن، فاطمه فرمود: اى عمر به ما چه کار دارى؟ ما را با مصیبتى که گرفتارش شدهایم تنها بگذار. عمر گفت: در را باز کن وگرنه آن را به آتش مىکشم. فاطمه فرمود: آیا از خداوند نمىترسى که وارد خانه ما مىشوی، عمر بازنگشت و آتش خواست و آتش را بر در خانه افکند و آن را سوزاند.
الهلالی، سلیم بن قیس (متوفای80هـ) کتاب سلیم بن قیس، ص 864، تحقیق محمد باقر الأنصاری، ناشر: انتشارات هادى ـ قم ، الطبعة الأولی، 1405هـ.
ثانیاً: حضرت صدیقه شکى نداشت که جمعیت بدون اذن داخل منزل نخواهند شد؛ چون نص قرآن است که بدون اجازه وارد خانه کسى نشوید:
یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَدْخُلُواْ بُیُوتًا غَیرَْ بُیُوتِکُمْ حَتىَ تَسْتَأْنِسُواْ وَتُسَلِّمُواْ عَلىَ أَهْلِهَا ذَالِکُمْ خَیرٌْ لَّکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ.
فَإِن لَّمْ تجَِدُواْ فِیهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتىَ یُؤْذَنَ لَکمُ ْ وَإِن قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُواْ فَارْجِعُواْ هُوَ أَزْکىَ لَکُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیم . النور / 27 و 28.
اى افرادى که ایمان آورده اید! در خانه هایى غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید این براى شما بهتر است شاید متذکّر شوید!
و اگر کسى را در آن نیافتید، وارد نشوید تا به شما اجازه داده شود و اگر گفته شد: «بازگردید!» بازگردید این براى شما پاکیزه تر است و خداوند به آنچه انجام مى دهید آگاه است!.
خانه فاطمه، برتر از خانه پیامبران:
و از طرفى خانه انبیاء احترام ویژه اى دارد که کسى حق ورود بدون اجازه ندارد:
یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لاتَدْخُلُواْ بُیُوتَ النَّبِىِ ّ إِلا أَن یُؤْذَنَ لَکُمْ. الأحزاب /53.
اى افرادى که ایمان آورده اید! در خانه هاى پیامبر داخل نشوید مگر به شما داده شود.
و شکى نیست که خانه حضرت صدیقه طاهره خانه پیغمبر محسوب مى شود همانطورى که در تفاسیر متعدد اهل سنت ذیل آیه شریفه:
فِى بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ و یُسَبِّحُ لَهُ و فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْأَصَالِ. النور/36.
در خانه هایى که خدا رخصت داده که [قدر و منزلت ] آنها رفعت یابد و نامش در آنها یاد شود. در آن [خانه ] ها هر بامداد و شامگاه او را نیایش مى کنند.
سیوطى و دیگران از قول ابوبکر از نبى مکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) نقل کرده اند که خانه علی و زهرا علیهما السلام از با فضیلت ترین خانههاى انبیاء محسوب مى شود:
وأخرج ابن مردویه عن أنس بن مالک وبریدة قال: قرأ رسول الله صلى الله علیه وسلم هذه الآیة ) فی بیوت أذن الله أن ترفع ( فقام الیه رجل فقال: أی بیوت هذه یا رسول الله قال: بیوت الأنبیاء. فقام الیه أبو بکر فقال: یا رسول الله هذا البیت منها ـ البیت علی وفاطمة ـ قال: نعم من أفاضلها.
رسول خدا (ص) این آیه را تلاوت فرمود، شخصى پرسید: این کدام خانه ها است؟ فرمود: خانه هاى پیامبران. ابوبکر پرسید: آیا خانه علی و فاطمه هم از همان خانه ها است؟ فرمود: بلی، از برترین آن است.
السیوطی، عبد الرحمن بن الکمال جلال الدین (متوفای911هـ)، الدر المنثور، ج 6، ص 203، ناشر: دار الفکر – بیروت – 1993 م؛
الثعلبی النیسابوری أبو إسحاق أحمد بن محمد بن إبراهیم (متوفای427هـ) الکشف والبیان، (متوفای 427 هـ – 1035م)، ج 7، ص 107، تحقیق: الإمام أبی محمد بن عاشور، مراجعة وتدقیق الأستاذ نظیر الساعدی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، الطبعة: الأولى، 1422هـ-2002م؛
الثعالبی، عبد الرحمن بن محمد بن مخلوف (متوفای875هـ)، الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 107، ناشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات – بیروت.
الآلوسی البغدادی، العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود (متوفای1270هـ)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج 18، ص 174، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
افزون بر این تصور این بود که با توجه به موقعیت حضرت زهرا (سلام الله علیها) و احترام رسول اکرم صلى الله علیه وآله مردم با دیدن حضرت صدیقه خجالت بکشند و متعرض نشوند همچنان که عدّه اى با شنیدن صداى حضرت صدیقه برگشتند.
قام عمر فمشى ومعه جماعة حتى أتوا باب فاطمة فدقوا الباب، فلما سمعت أصواتهم نادت بأعلى صوتها باکیة: یا رسول الله ما ذا لقینا بعد أبی من ابن الخطاب وابن أبی قحافة! فلما سمع القوم صوتها وبکاءها انصرفوا باکین، فکادت قلوبهم تتصدع وأکبادهم تنفطر، وبقی عمر معه قوم.
عمر همراه عدهاى به طرف خانه فاطمه آمد و در را کوبید، فاطمه با شنیدن سر وصداى جمعیت با صداى بلند و همراه گریه فریاد زد: اى رسول خدا چه مصیبتهایى پس از تو از پسر خطاب و پسر ابوقحافه مىبینیم. گروهى با شنیدن گریه فاطمه دلشان به درد آمد و با گریه آنجا را ترک کردند؛ اما عمر با گروهى دیگر باقى ماندند.
الدینوری، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة (متوفای276هـ)، الإمامة والسیاسة، ج 1، ص 16، تحقیق: خلیل المنصور، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت – 1418هـ – 1997م، با تحقیق شیری، ج1، ص37، و با تحقیق، زینی، ج1، ص24.
بنابراین حضرت صدیقه طاهره، هنگام هجوم، با دیدن عمر و همراهانش در را بست و نزدیک دَر ایستاده بود و احتمال نمىداد که با وجود آن حضرت متعرض خانه شوند و این بیشرمى مهاجمان بود که حرمت خانه و اهل آن را رعایت نکردند و به قول سلمان فارسى رضوان الله تعال علیه، کردید و نکردید و ندانستید که چه کردید.
همسران رسول خدا (ص) و باز کردن دَر برای نامحرم:
نگاهى به روش پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم در موضوع مورد بحث، بهترین دلیل بر محکومیت شبهه انگیزان است؛ چرا که موارد گوناگونى در کتابهاى شیعه و اهل سنت وجود دارد که رسول خدا صلى الله علیه وآله به همسرانش اجازه مىداد تا درب خانه را به روى دیگران ( نا محرمان ) باز کنند.
الف: امّ سلمه و باز کردن دَرِ خانه برای علی (علیه السلام):
عن علقمة عن عبد الله قال خرج رسول الله ( صلى الله علیه وسلم ) من بیت زینب بنت جحش وأتى بیت أم سلمة فکان یومها من رسول الله ( صلى الله علیه وسلم ) فلم یلبث أن جاء علی فدق الباب دقا خفیفا فانتبه النبی ( صلى الله علیه وسلم ) للدق وأنکرته أم سلمة فقال رسول الله ( صلى الله علیه وسلم ) قومی فافتحی له
رسول خدا (ص) از خانه زینب دختر جحش بیرون آمد و وارد خانه امّسلمه شد؛ چون آن روز نوبت آمدن آن حضرت به خانه وى بود، مدتى نگذشته بود که علی آهسته دقّ الباب کرد، رسول خدا (ص) بیدار شد، امّسلمه پاسخ نداد، پیامبر فرمود: بلند شو و در را باز کن….
ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفای571هـ)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج 42، ص 470، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفکر – بیروت – 1995
الرافعی القزوینی، عبد الکریم بن محمد (متوفای623 هـ)، التدوین فی أخبار قزوین، ج 1، ص 89، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت تحقیق: عزیز الله العطاری، 1987م.
ب: عائشه به دستور رسول خدا (ص) دَر را برای علی (ع) باز کرد:
وعن جعفر بن محمد الصادق علیه السلام عن أبیه عن آبائه عن علی علیه السلام قال: کنت أنا ورسول الله صلى الله علیه وآله فی المسجد بعد أن صلى الفجر، ثم نهض ونهضت معه، وکان رسول الله صلى الله علیه وآله إذا أراد أن یتجه إلى موضع أعلمنی بذلک، وکان إذا أبطأ فی ذلک الموضع صرت إلیه لأعرف خبره، لأنه لا یتصابر قلبی على فراقه ساعة واحدة فقال لی: أنا متجه إلى بیت عائشة، فمضى صلى الله علیه وآله ومضیت إلى بیت فاطمة الزهراء علیها السلام فلم أزل مع الحسن والحسین فأنا وهی مسروران بهما، ثم إنی نهضت وسرت إلى باب عائشة، فطرقت الباب فقالت: من هذا؟ فقلت لها: أنا علی فقالت: إن النبی راقد، فانصرفت، ثم قلت: النبی راقد وعائشة فی الدار، فرجعت وطرقت الباب فقالت لی عائشة: من هذا؟ فقلت لها: أنا علی فقالت: إن النبی صلى الله علیه وآله على حاجة فانثنیتمستحییا من دق الباب، ووجدت فی صدری ما لا أستطیع علیه صبرا، فرجعت مسرعا فدققت الباب دقا عنیفا، فقالت لی عائشة: من هذا؟ فقلت: أنا علی فسمعت رسول الله صلى الله علیه وآله یقول: یا عائشة افتحی له الباب، ففتحت ودخلت….
نماز صبح را با رسول خدا (ص) خواندم، با آن حضرت از مسجد بیرون آمدم، اگر جایى مىرفت به من خبر مىداد و هنگامى که دیر بر مىگشت سراغ وى مىرفتم تا مطلع شوم؛ چون دورى او را نمىتوانستم تحمل نمایم، فرمود: به خانه عائشه مىروم، من نیز نزد فاطمه رفتم و در کنار حسن و حسین همه خوشحال بودیم، سپس به طرف خانه عائشه رفتم و دَر زدم، گفت: کى هستى؟ گفتم: علی، گفت: پیامبر استراحت مىکند، برگشتم و دو مرتبه رفتم و دَر را کوبیدم، گفت: کیستى؟ گفتم: علی، گفت: پیامبر را کارى است، دلم تاقت نیاورد، براى دفعه سوّم دقّ الباب کردم، عائشه گفت: کیستى؟ گفتم: علی، صداى رسول خدا را شنیدم، فرمود:اى عائشه دَر را باز کن، عائشه دَر را باز کرد و من وارد شدم….
الطبرسی، أبی منصور أحمد بن علی بن أبی طالب (متوفای 548هـ)، الاحتجاج، ج1، ص 292 و 293، تحقیق: تعلیق وملاحظات: السید محمد باقر الخرسان، ناشر: دار النعمان للطباعة والنشر – النجف الأشرف، 1386 – 1966 م.
المجلسی، محمد باقر (متوفای 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 38 ص 348، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء – بیروت – لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403 – 1983 م.
آنچه گذشت یک روایت از کتابهاى شیعه و یک روایت از کتابهاى اهل سنت بود که به عنوان نمونه ذکر شد که در آنها رسول خدا صلى الله علیه وآله با توجه به این که خود حضرتش در خانه حضور داشت اجازه مىداد تا همسرانش دَر را براى افراد نا محرم باز کنند، و این نشان مىدهد که این عمل با رعایت وظایف شرعى منعى نخواهد داشت.
عایشه و عمر، سر یک سفره نشستند:
طبق روایت صحیح السندى که اهل سنت در اکثر کتابهاى خودشان نقل کردهاند، رسول خدا به عمر اجازه داد که با او و عائشه سر یک سفره بنشینند و حتى نقل کردهاند هنگامى که از یک کاسه غذا مىخوردند، دست عائشه با دست عمر برخورد کرد. ابن أبی شیبه در المصنف، بخارى در ادب المفرد، ابن أبی حاتم، ابن کثیر در تفسیر و… نقل کردهاند:
عن مجاهد قال مر عمر برسول الله صلى الله علیه وسلم وهو وعائشة وهما یأکلان حیسا فدعاه فوضع یده مع أیدیهما فأصابت یده ید عائشة فقال أوه لو أطاع فی هذه ووصواحبها ما رأتهن أعین.
رسول خدا با عائشه مشغول خوردن غذا بود، عمر وارد شد، حضرت او را دعوت کرد تا با آنان غذا بخورد. عمر جلو رفت و دست در میان ظرف غذا برد، دست با دست عائشه تماس مىگرفت، گفت: اوه! اگر در باره حجاب همسرانت از من پیروى مىکرد، هیچ چشمى آنان را نمىدید.
إبن أبی شیبة الکوفی، أبو بکر عبد الله بن محمد (متوفای235 هـ)، الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، ج 6، ص 358، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ناشر: مکتبة الرشد – الریاض، الطبعة: الأولى، 1409هـ؛
إبی أبی حاتم الرازی، عبد الرحمن بن محمد بن إدریس، تفسیر ابن أبی حاتم، ج 10، ص 3148، تحقیق: أسعد محمد الطیب، ناشر: المکتبة العصریة – صیدا؛
البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، الأدب المفرد، ج 1، ص 362، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، ناشر: دار البشائر الإسلامیة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1409هـ – 1989م؛
المزی، یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج (متوفای742هـ)، تهذیب الکمال، ج 29، ص 138، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ناشر: مؤسسة الرسالة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1400هـ – 1980م؛
القرشی الدمشقی، إسماعیل بن عمر بن کثیر أبو الفداء (متوفای774هـ)، تفسیر القرآن العظیم، ج 3، ص 506، ناشر: دار الفکر – بیروت – 1401هـ؛
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای852 هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج 8، ص 531، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة – بیروت.
هیثمى پس از نقل این روایت مىگوید:
رواه الطبرانی فی الأوسط ورجاله رجال الصحیح غیر موسى بن أبی کثیر وهو ثقة.
این روایت را طبرانى در اوسط نقل کرده است، تمام راویان آن، راویان صحیح بخارى هستند؛ غیر از موسى بن کثیر که او نیز مورد اعتماد است.
الهیثمی، علی بن أبی بکر (متوفای 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 7، ص 93، ناشر: دار الریان للتراث/ دار الکتاب العربی – القاهرة، بیروت – 1407هـ.
و سیوطى مىگوید:
وأخرج الطبرانی بسند صحیح عن عائشة قالت کنت آکل مع النبی صلى الله علیه وسلم فی قعب فمر عمر فدعاه فأکل فأصابت أصبعه أصبعی فقال أوه لو أطاع فیکن ما رأتکن عین.
طبرانى با سند صحیح از عائشه نقل کرده است که گفت: من با رسول خدا در یک ظرف غذا مىخوردیم که عمر از آن جا گذشت، رسول خدا او را دعوت کرد، در حال غذا خوردن انگشتش به انگشت من خورد، عمر گفت: اوه! اگر او در باره شما از من اطاعت مىکرد، هیچ چشمى شما را نمىدید.
السیوطی، جلال الدین عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفای911هـ)، لباب النقول فی أسباب النزول، ج 1، ص 178، ناشر: دار إحیاء العلوم – بیروت.
هنگامى که نشستن با نامحرم سر یک سفره و خوردن غذا از یک کاسه؛ آنهم براى همسر رسول خدا اشکالى نداشته باشد، رفتن پشت در براى دختر آن حضرت نیز اشکالى نخواهد داشت.
نتیجه:
اولاً: صدیقه شهیده، پشت در نرفت؛ بلکه جلوى در ایستاده بود که با دیدن عمر و همراهان او به داخل خانه رفت و در را بست؛ پس اصلا حضرت زهرا سلام الله علیها پشت در نرفته بودد تا این اشکال پیش بیاید؛
ثانیاً: حتى اگر این مطلب صحت نیز داشته باشد و حضرت پشت در رفته باشد، به دلیل این که عین همین قضیه براى رسول خدا صلى الله علیه وآله پیش آمده و آن حضرت به همسران خود دستور دادهاند که در را باز نمایند، این اشکال دفع مىشود.