خانه » همه » مذهبی » امام علی ع و فتح ایران

امام علی ع و فتح ایران


امام علی ع و فتح ایران

۱۳۹۶/۱۱/۲۱


۲۷۵۳۶ بازدید

نظر حضرت علی (ع) درباره حمله عمر به ایران برای مسلمان کردن ایرانیان و خرابی هایی که در ایران به وجود آورد به نام امت اسلامی چه بود ؟

از یک طرف در هیچ یک از منابعِ‌ کهن و معتبر تاریخی حضور امیرمؤمنان حتی در یکی از جنگ‌های زمان خلفا ثبت نشده است (و تنها نبردی که حضرت سلاح بدست گرفت زمانی بود که لشکر مرتدین به دروازه‌های مدینه نزدیک می‌شد. بسیاری از مسلمانان بدلیل عدم بیعت امام با ابوبکر و همچنین عدم حضور حضرت در این جنگ حاضر به همکاری و حضور در میان مدافعان شهر مدینه نبودند. امام بنا به مصلحت و برای حفظ اسلام تنها شمشیر به دست گرفته و در میان مدافعان حضور یافت و در همان حال نیز هرگز با شمشیر نجنگید.) در نتیجه می‌توان گفت که در زمان خلفا، حضرت هرگز با هیچ گروهی نجنگید و در هیچ جنگی هم شرکت نداشتند.
اما از سوی دیگر درباره نقش و نظر حضرت علی(ع) در فتح ایران و جنگ با ایران آورده اند که وقتی عمر بن خطاب فهمید که نیروهای ایرانی آماده حمله بزرگی می شوند به مسجد آمد و همه را دعوت کرد و از آنان نظر خواست. طلحه گفت: تو خودت به جبهه جنگ برو تا مسلمانان با دیدن تو قوی تر شوند و خوب بجنگند. عثمان گفت: همه مردم شام، همه مردم یمن، مردم مدینه و مردم مکه را حرکت بده و به جبهه جنگ برو تا مسلمانان با دیدن تو و اینهمه نیرو خوب بجنگند، عثمان نشست و دیگر کسی بلند نشد. عمر بن خطاب دوباره گفت: ای مسلمانان نظر بدهید. حضرت علی (ع) فرمود: این درست نیست که مردم شام را روانه جبهه جنگ بکنی چون در این صورت رومیان حمله می کنند و زن و بچه آنان را می کشند. مردم یمن را هم حرکت نده چون حبشه حمله می کند و یمن را قتل و غارت می کند. اگر مردم مدینه و مکه را بیرون ببری اعراب اطراف حمله می کنند و این دو شهر را غارت می کنند. تو خودت هم نرو بلکه به بصره نامه بنویس و تعدادی از آنان را به کمک مسلمانان بفرست. این نظر را عمر بن خطاب پسندید و گفت: نظر درست همین است و باید مطابق آن عمل کنم[1].
حضرت علی(ع) در همین سخنان خود به این نکته هم اشاره کردند که ما در زمان پیامبر(ص)، با عدد و کثرت نیرو نمی جنگیدیم بلکه به یاری خدا می جنگیدیم و تو از کمی نیروهای مسلمان هراس نداشته باش.
آن حضرت با این تدبیر، هم مسلمانان شام، یمن، مکه و مدینه را از خطر، و هم مردم ایران را از کشته شدن نجات دادند. زیرا اگر روم حمله می کرد، زن و بچه مسلمانان کشته می شدند. اگر حبشه حمله می کرد زن و بچه یمنی ها کشته می شدند و اگر اعراب اطراف مدینه و مکه به این دو شهر حمله می کردند باقیمانده مردم آنجا هم کشته می شدند. از سوی دیگر اگر این همه نیروی جنگی به طرف ایران حمله ور می شدند خدا می داند چه بلایی بر سر مردم ایران می آمد به جهت اینکه در آن زمان (زمان یزدگرد سوم آخرین شاه ساسانی) حکومت ایران بسیار ضعیف و در حال فروپاشی بود[2] و تعداد کمی از نیروهای مسلمان می توانستند آن را از بین ببرند و اگر به جای نیروهای مستقر در جبهه ایران، ده برابر آن نیرو می آمد، تلفات ایرانیان چند برابر می شد.
بنابراین حضرت علی(ع) به عنوان امام معصوم که ولی، دلسوز و خیرخواه همه مردم جهان (حتی غیرمسلمانان و کافران) است، کاری کرد که این جنگ با کمترین خطر و کمترین تلفات به پایان برسد و چنین هم شد.
از آنچه گذشت معلوم شد که در زمان حمله مسلمانان به ایران، تمدن ایران به حقیقت در حال ویرانی و نابودی بود و با آمدن اسلام، این تمدن جان تازه گرفت و به حیات خود ادامه داد. و این امر امکان پذیر نبود مگر با حسن تدبیر و مشورتهای مشفقانه امام علی(ع).
پی‌نوشت:
[1] نک: ارشاد مفید، ص 207، عربی، چاپ مؤسسه آل البیت، 1413، نهج البلاغه عبده، خطبه 144; تاریخ طبرى، ج 4، ص 238 – 237; تاریخ کامل، ج 3، ص 3; تاریخ ابن کثیر، ج 7، ص 107; بحار الانوار، ج 9، ص 501، ط کمپانى..
[2] «تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان» ترجمه دکتر عباس زریاب و نوشته تئودور نولد (ص 418).
دکتر عبدالحسین زرین کوب در این باره می گوید: سقوط دولت ساسانی به دست عرب انجام شد ولی نه به خاطر قدرت عرب بلکه ضعف و فساد بر دولت ساسانی غلبه کرده بود. اصلا مقارن هجوم عرب، ایران از پای درآمده بود. دولت ساسانی در آن روزگار مانند مرده حضرت سلیمان علیه السلام بود که بر عصایی تکیه داشت و موریانه عصا را خورد و آن پیامبر به زمین افتاد. ضعف و فساد در همه ارکان کشور راه یافته و دولت ساسانی روی به نکبت و ذلت نهاده بود. تاریخ ایران بعد از اسلام، چاپ دوم، ص 57.
متفکر و فیلسوف بزرگ مرحوم مطهری در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران به تحلیل موشکافانه ای از شکست و هزیمت ایرانیان می پردازد. وی می نویسد: «ایران آن روز با همه اغتشاشات و از هم پاشیدگیهایی که داشت از نظر نظامی، بسیار نیرومند بود. در آن روز دو قدرت درجه اول بر جهان حکومت می کرد، ایران و روم. جمعیت آن روز ایران در حدود یکصد و چهل میلیون نفر تخمین زده شده که گروه بی شماری از آنان سرباز بودند و سربازان مسلمان در جنگ با ایرانیان به شصت هزار نفر نمی رسیدند و اگر ایرانیان عقب نشینی می کردند، این جمعیت در میان مردم ایران گم می شدند. ولی با این همه، حکومت ساسانی به دست همین عده برای همیشه محو و نابود شد».
شهید مطهری در ادامه می افزاید: «حقیقت این است که مهم ترین عامل شکست حکومت ساسانی را باید ناراضی بودن ایرانیان از وضع دولت و آیین و رسوم اجحاف آمیز آن زمان دانست. این نکته از نظر مورخین شرقی و غربی مسلم است که رژیم و اوضاع اجتماعی و دینی آن روز به قدری فاسد بود که تقریباً همه مردم از آن ناراضی بودند. دین زردتشت در ایران به قدری در دست موبدها فاسد شده بود که ملت باهوش ایران هیچ گاه نمی توانست از روی صمیم قلب به آن عقیده داشته باشد و اگر اسلام هم در آن روز به ایران نیامده بود، مسیحیت تدریجاً ایران را مسخر می کرد و زرتشتی گری را از میان می برد».
بنابراین اوضاع نابهنجار اجتماعی و دینی در ایران باعث نارضایتی مردم شده و ایرانیان را به سمتی که باعث نجات ایشان شود سوق می داد . خدمات متقابل اسلام و ایران، مطهری – مرتضی، چاپ هشتم، بهمن 59، ص 77 به بعد.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد