۱۳۹۶/۱۱/۱۹
–
۱۵۲۸ بازدید
چرا به حضرت فاطمه(س)، زهرا میگیم؟
1- ابن عماره از پدرش روایت می کند که گفت: از امام صادق – علیه السلام – سؤال نمودم: چرا فاطمه – سلام الله علیها – زهرا لقب گرفت؟حضرت فرمود: برای اینکه هنگامی که برای عبادت در محراب می ایستاد نور او برای اهل آسمان می درخشید همان طوری که نور ستارگان برای اهل زمین می درخشد. [1] .2- ابان بن تغلب گوید: به امام صادق – علیه السلام – عرض کردم: ای فرزند پیامبر؛ چرا حضرت زهرا – سلام الله علیها – «زهرا» نامیده شد؟
حضرت فرمود: برای اینکه برای حضرت امیرالمؤمنین – علیه السلام – می درخشید و در روز سه بار نورافشانی می نمود. و نور چهره اش (وقت) نماز صبح را روشن می ساخت، و در حالی که مردم در بسترشان بودند، سفیدی آن نور به حجره های آنان در مدینه وارد می شد، و دیوارهای آنها سفید می شد، آنها تعجب می کردند، و می آمدند خدمت رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – و از حضرتش در باره ی چیزی که می دیدند سؤال می کردند، حضرت آنها را به منزل فاطمه – سلام الله علیها – می فرستادند و هنگامی که می آمدند می دیدند ایشان در محراب عبادتش نشسته و نماز می گزارد، و نور از چهره اش می تابد، متوجه می شدند آن چیزی که دیدند از نور حضرت فاطمه – سلام الله علیها – بود.
و هرگاه نیمه ی روز می شد و حضرت زهرا – سلام الله علیها – برای نماز آماده می شد نور زردی از چهره اش ساطع می گردید، و این زردی به حجرات مردم وارد می شد، لباسها و رنگهای آن را به رنگ زرد درمی آورد، خدمت پیامبر – صلی الله علیه و آله و سلم – می آمدند و راجع به آنچه که دیدند از او می پرسیدند، حضرت آنها را رهسپار خانه ی فاطمه – سلام الله علیها – می کردند، آنها می دیدند که در محرابش ایستاده است، در حالی که نور زردی از چهره اش می تابد – که درود خدا بر او و پدرش و شوهرش و فرزندانش باد – متوجه می شدند که آنچه که دیدند از نور چهره او است.
و هرگاه روز به پایان می رسید و آفتاب غروب می کرد چهره حضرت فاطمه – سلام الله علیها – سرخ می شد، و چهره او – از بابت شکر خدا و خوشحالی – می درخشید، و این سرخی چهره آن حضرت به حجرات مردم مدینه وارد می شد و دیوارهایشان سرخ می شد، و از آن تعجب می کردند و خدمت پیامبر – صلی الله علیه و آله و سلم – می رسیدند، و از او درباره ی آنچه دیدند سؤال می کردند، حضرت آنها را به خانه ی فاطمه – سلام الله علیها – روانه می نمود، هنگامی که می آمدند می دیدند که حضرت زهرا – سلام الله علیها – در محرابش نشسته است، و خدا را تسبیح می گوید، و تمجید می نماید، در حالی که نور سرخی از چهره اش می درخشد، متوجه می شدند که آنچه دیدند، از نور چهره ی حضرت فاطمه – سلام الله علیها – است.
این نور همواره باقی ماند، تا وقتی که حسین – علیه السلام – متولد شد، و این نور همین طور در چهره های ما امامان اهل بیت امامی پس از امامی، تا روز قیامت منتقل می شود. [2] .
3- جابر گوید: به امام صادق – علیه السلام – عرض کردم: چرا حضرت فاطمه زهرا – سلام الله علیها – «زهراء» نامیده شد؟
حضرت فرمود: برای اینکه خدای عزوجل آن حضرت را از نور عظمت خود آفرید، و هنگامی که نور او تابید آسمانها و زمین را به نورش روشن نمود، و چشمهای فرشتگان را خیره نمود، (و تحت تأثیر شدید تابش خود قرار داد) و ملائکه برای خدا به سجده افتادند و عرضه داشتند: خدای ما؛ و سید ما؛ این نور چیست؟
خداوند به آنان وحی فرمود: این نوری از نور من است، و او را در آسمانم سکونت دادم، او را از عظمت خود آفریدم، او را از صلب پیامبری از پیامبران خارج می کنم، او را بر تمامی انبیاء برتری می دهم، و از آن نور؛ امامانی را خارج می کنم که به امر من قیام می کنند، و به سوی حق من هدایت می کنند، و آنها را خلفای خود در زمین بعد از انقطاع وحیم قرار می دهم. [3] .
پی نوشت ها:
[1] بحارالأنوار: ج 43 ص 12 ح 6.
[2] بحارالأنوار: ج 43 ص 11 ح 2.
[3] بحارالأنوار: ج 43 ص 12 ح5 .
برگرفته از پایگاه جامع عاشورا
حضرت فرمود: برای اینکه برای حضرت امیرالمؤمنین – علیه السلام – می درخشید و در روز سه بار نورافشانی می نمود. و نور چهره اش (وقت) نماز صبح را روشن می ساخت، و در حالی که مردم در بسترشان بودند، سفیدی آن نور به حجره های آنان در مدینه وارد می شد، و دیوارهای آنها سفید می شد، آنها تعجب می کردند، و می آمدند خدمت رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – و از حضرتش در باره ی چیزی که می دیدند سؤال می کردند، حضرت آنها را به منزل فاطمه – سلام الله علیها – می فرستادند و هنگامی که می آمدند می دیدند ایشان در محراب عبادتش نشسته و نماز می گزارد، و نور از چهره اش می تابد، متوجه می شدند آن چیزی که دیدند از نور حضرت فاطمه – سلام الله علیها – بود.
و هرگاه نیمه ی روز می شد و حضرت زهرا – سلام الله علیها – برای نماز آماده می شد نور زردی از چهره اش ساطع می گردید، و این زردی به حجرات مردم وارد می شد، لباسها و رنگهای آن را به رنگ زرد درمی آورد، خدمت پیامبر – صلی الله علیه و آله و سلم – می آمدند و راجع به آنچه که دیدند از او می پرسیدند، حضرت آنها را رهسپار خانه ی فاطمه – سلام الله علیها – می کردند، آنها می دیدند که در محرابش ایستاده است، در حالی که نور زردی از چهره اش می تابد – که درود خدا بر او و پدرش و شوهرش و فرزندانش باد – متوجه می شدند که آنچه که دیدند از نور چهره او است.
و هرگاه روز به پایان می رسید و آفتاب غروب می کرد چهره حضرت فاطمه – سلام الله علیها – سرخ می شد، و چهره او – از بابت شکر خدا و خوشحالی – می درخشید، و این سرخی چهره آن حضرت به حجرات مردم مدینه وارد می شد و دیوارهایشان سرخ می شد، و از آن تعجب می کردند و خدمت پیامبر – صلی الله علیه و آله و سلم – می رسیدند، و از او درباره ی آنچه دیدند سؤال می کردند، حضرت آنها را به خانه ی فاطمه – سلام الله علیها – روانه می نمود، هنگامی که می آمدند می دیدند که حضرت زهرا – سلام الله علیها – در محرابش نشسته است، و خدا را تسبیح می گوید، و تمجید می نماید، در حالی که نور سرخی از چهره اش می درخشد، متوجه می شدند که آنچه دیدند، از نور چهره ی حضرت فاطمه – سلام الله علیها – است.
این نور همواره باقی ماند، تا وقتی که حسین – علیه السلام – متولد شد، و این نور همین طور در چهره های ما امامان اهل بیت امامی پس از امامی، تا روز قیامت منتقل می شود. [2] .
3- جابر گوید: به امام صادق – علیه السلام – عرض کردم: چرا حضرت فاطمه زهرا – سلام الله علیها – «زهراء» نامیده شد؟
حضرت فرمود: برای اینکه خدای عزوجل آن حضرت را از نور عظمت خود آفرید، و هنگامی که نور او تابید آسمانها و زمین را به نورش روشن نمود، و چشمهای فرشتگان را خیره نمود، (و تحت تأثیر شدید تابش خود قرار داد) و ملائکه برای خدا به سجده افتادند و عرضه داشتند: خدای ما؛ و سید ما؛ این نور چیست؟
خداوند به آنان وحی فرمود: این نوری از نور من است، و او را در آسمانم سکونت دادم، او را از عظمت خود آفریدم، او را از صلب پیامبری از پیامبران خارج می کنم، او را بر تمامی انبیاء برتری می دهم، و از آن نور؛ امامانی را خارج می کنم که به امر من قیام می کنند، و به سوی حق من هدایت می کنند، و آنها را خلفای خود در زمین بعد از انقطاع وحیم قرار می دهم. [3] .
پی نوشت ها:
[1] بحارالأنوار: ج 43 ص 12 ح 6.
[2] بحارالأنوار: ج 43 ص 11 ح 2.
[3] بحارالأنوار: ج 43 ص 12 ح5 .
برگرفته از پایگاه جامع عاشورا