(وَ لَقَدْ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیحَ وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّیاطِینِ وَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذابَ السَّعِیرِ).السماء الدنیا به معنای آسمان پایین تر است است و مراد آسمانی است که از همه آسمان ها به زمین نزدیک تر است . علت این که در چندین آیه بیان شده که ما آسمان پایین تر را با ستاره ها و کوکب ها زینت داددیم این است که این عمل برای شما زینت و زیبایی است . به عبارت دیگر زینت انسان ها باید چیزی باشد که برای آنها قابل حس و لمس ودیدن باشد و تنها زینت و زیبایی آسمان پایین تر که نزدیک ترین آسمان به زمین و اهل آن است به خوبی و وضوح برای انسان ها قابل درک و فهم است و با دیدن این زیبایی را کاملا احساس می کنند . یک نگاه به آسمان در یک شب تاریک و پرستاره، و توجه به آن عوالم رؤیایى دوردست، و تصور نظامهایى که بر آنها حاکم است، و دقت در زیبایى و ظرافت و عظمت و سکوت اسرارآمیز و پر ابهتى که بر آنها سایه افکنده، انسان را در جهانى مملو از عرفان و نور حق وارد مى کند، و در عوالمى از عشق پروردگار سیر مى دهد که با هیچ زبانى قابل توصیف نیست . این آیه بار دیگر این حقیقت را تاکید مى کند که تمام ستارگانى که ما مى بینم همه بخشى از آسمان اول است، آسمانى که از میان آسمانهاى هفتگانه به ما نزدیکتر مى باشد، و به همین دلیل به عنوان السماء الدنیا (آسمان نزدیک و پائین) از آن تعبیر شده است . .تعبیر به رجوم (تیرها) اشاره به شهابها است که همچون تیرى از یک سوى آسمان به سوى دیگر پرتاب مى شود، مى دانیم شهب باقیمانده ستارگانى است که طى حوادثى از هم متلاشى شده، بنا بر این اگر مى گوید ما کواکب را تیرهایى براى شیاطین قرار دادیم اشاره به همین سنگریزه هاى مخصوص است . تفسیر نمونه، ج 24، ص: 323 وَ لَقَدْ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیحَ …کلمه مصابیح جمع مصباح (چراغ) است، و اگر ستارگان را چراغ نامیده به خاطر نورى است که از آنها تلألؤ مى کند . . وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّیاطِینِ- یعنى ما ستارگان را که آسمان را با آنها زینت دادیم رجم هایى- تیرها- قرار دادیم، و با آنها شیاطینى را که به آسمان نزدیک مى شوند تا خبرهاى آسمانى را استراق سمع کنند، تیرباران مى کنیم، هم چنان که در جاى دیگر فرمود: إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِینٌ «1»، و نیز فرموده: إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ . ».
بعضى از مفسرین گفته اند جمله مورد بحث دلالت دارد بر اینکه مراد از کواکب که آسمان را زینت داده تمامى ستارگان آسمان است، چه ثوابت و سیارات، و چه شهاب ها، چون ثوابت و سیارات هر یک در جاى خود، و در مدار خود قرار دارد، و نمى تواند منظور از رجوم باشد، و دو کلمه کواکب و نجم، همانطور که بر ستارگان فعلى اطلاق مى شود، بر شهابها نیز اطلاق مى شود.
بعضى دیگر گفته اند: شهابها تکه هایى هستند که از کواکب جدا مى شوند، و به وسیله آنها شیطانها رجم مى شوند، و اما خود کواکب به هیچ وجه فرو نمى ریزند، مگر وقتى که خدا بخواهد همه را فانى سازد. این وجه با نظریه هاى علمى امروز موافق تر است .
تفسیر نمونه، ج 24، ص: 323
مفسرین براى اینکه مساله استراق سمع شیطانها در آسمان را تصویر کنند، و نیز تصویر کنند که چگونه در این هنگام به سوى شیطانها با شهاب ها تیراندازى مى شود بر اساس ظواهر آیات و روایات که به ذهن مى رسد توجیهاتى ذکر کرده اند که همه بر این اساس استوار است که آسمان عبارت است از: افلاکى که محیط به زمین هستند، و جماعت هایى از ملائکه در آن افلاک منزل دارند، و آن افلاک در و دیوارى دارند که هیچ چیز نمى تواند وارد آن شود، مگر چیزهایى که از خود آسمان باشد، و اینکه در آسمان اول، جماعتى از فرشتگان هستند که شهابها به دست گرفته و در کمین شیطانها نشسته اند که هر وقت نزدیک بیایند تا اخبار غیبى آسمان را استراق سمع کنند، با آن شهابها به سوى آنها تیراندازى کنند و دورشان سازند، و این معانى همه از ظاهر آیات و اخبار ابتداء به ذهن مى رسد.
و لیکن امروز بطلان این حرفها به خوبى روشن شده، و عیان گشته، و در نتیجه بطلان همه آن وجوهى هم که در تفسیر شهب ذکر کرده اند،- که وجوه بسیار زیادى هم هستند ، باطل مى شود . .
ناگزیر باید توجیه دیگرى کرد که مخالف با علوم امروزى و مشاهداتى که بشر از وضع آسمانها دارد نبوده باشد. و آن توجیه به احتمال ما- و خدا داناتر است- این است که: این بیاناتى که در کلام خداى تعالى دیده مى شود، از باب مثالهایى است که به منظور تصویر حقایق خارج از حس زده شده، تا آنچه خارج از حس است به صورت محسوسات در افهام بگنجد، هم چنان که خود خداى تعالى در کلام مجیدش فرموده: وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ و این گونه مثلها در کلام خداى تعالى بسیار است، از قبیل عرش، کرسى، لوح و کتاب، که هم در گذشته به آنها اشاره شد، و هم در آینده به بعضى از آنها اشاره خواهد رفت . .
بنا بر این اساس، مراد از آسمانى که ملائکه در آن منزل دارند، عالمى ملکوتى خواهد بود که افقى عالى تر از افق عالم ملک و محسوس دارد، همان طور که آسمان محسوس ما با اجرامى که در آن هست عالى تر و بلندتر از زمین ماست .
و مراد از نزدیک شدن شیطانها به آسمان، و استراق سمع، و به دنبالش هدف شهابها قرار گرفتن، این است که: شیطانها مى خواهند به عالم فرشتگان نزدیک شوند، و از اسرار خلقت و حوادث آینده سر درآورند. و ملائکه هم ایشان را با نورى از ملکوت که شیطانها تاب تحمل آن را ندارند، دور مى سازند. و یا مراد این است که: شیطانها خود را به حق نزدیک مى کنند، تا آن را با تلبیس ها و نیرنگهاى خود به صورت باطل جلوه دهند، و یا باطل را با
تلبیس و نیرنگ به صورت حق درآورند، و ملائکه رشته هاى ایشان را پنبه مى کنند، و حق صریح را هویدا مى سازند، تا همه به تلبیس آنها پى برده، حق را حق ببینند، و باطل را باطل ..
و این که خداى سبحان داستان استراق سمع شیاطین و هدف شهاب قرار گرفتنشان را دنبال سوگند به ملائکه وحى و حافظان آن از مداخله شیطانها ذکر کرده، تا اندازه اى گفتار ما را تایید مى کند- و خدا داناتر است .
ترجمه المیزان، ج 17، ص: 187
بعضى از مفسرین گفته اند جمله مورد بحث دلالت دارد بر اینکه مراد از کواکب که آسمان را زینت داده تمامى ستارگان آسمان است، چه ثوابت و سیارات، و چه شهاب ها، چون ثوابت و سیارات هر یک در جاى خود، و در مدار خود قرار دارد، و نمى تواند منظور از رجوم باشد، و دو کلمه کواکب و نجم، همانطور که بر ستارگان فعلى اطلاق مى شود، بر شهابها نیز اطلاق مى شود.
بعضى دیگر گفته اند: شهابها تکه هایى هستند که از کواکب جدا مى شوند، و به وسیله آنها شیطانها رجم مى شوند، و اما خود کواکب به هیچ وجه فرو نمى ریزند، مگر وقتى که خدا بخواهد همه را فانى سازد. این وجه با نظریه هاى علمى امروز موافق تر است .
تفسیر نمونه، ج 24، ص: 323
مفسرین براى اینکه مساله استراق سمع شیطانها در آسمان را تصویر کنند، و نیز تصویر کنند که چگونه در این هنگام به سوى شیطانها با شهاب ها تیراندازى مى شود بر اساس ظواهر آیات و روایات که به ذهن مى رسد توجیهاتى ذکر کرده اند که همه بر این اساس استوار است که آسمان عبارت است از: افلاکى که محیط به زمین هستند، و جماعت هایى از ملائکه در آن افلاک منزل دارند، و آن افلاک در و دیوارى دارند که هیچ چیز نمى تواند وارد آن شود، مگر چیزهایى که از خود آسمان باشد، و اینکه در آسمان اول، جماعتى از فرشتگان هستند که شهابها به دست گرفته و در کمین شیطانها نشسته اند که هر وقت نزدیک بیایند تا اخبار غیبى آسمان را استراق سمع کنند، با آن شهابها به سوى آنها تیراندازى کنند و دورشان سازند، و این معانى همه از ظاهر آیات و اخبار ابتداء به ذهن مى رسد.
و لیکن امروز بطلان این حرفها به خوبى روشن شده، و عیان گشته، و در نتیجه بطلان همه آن وجوهى هم که در تفسیر شهب ذکر کرده اند،- که وجوه بسیار زیادى هم هستند ، باطل مى شود . .
ناگزیر باید توجیه دیگرى کرد که مخالف با علوم امروزى و مشاهداتى که بشر از وضع آسمانها دارد نبوده باشد. و آن توجیه به احتمال ما- و خدا داناتر است- این است که: این بیاناتى که در کلام خداى تعالى دیده مى شود، از باب مثالهایى است که به منظور تصویر حقایق خارج از حس زده شده، تا آنچه خارج از حس است به صورت محسوسات در افهام بگنجد، هم چنان که خود خداى تعالى در کلام مجیدش فرموده: وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ و این گونه مثلها در کلام خداى تعالى بسیار است، از قبیل عرش، کرسى، لوح و کتاب، که هم در گذشته به آنها اشاره شد، و هم در آینده به بعضى از آنها اشاره خواهد رفت . .
بنا بر این اساس، مراد از آسمانى که ملائکه در آن منزل دارند، عالمى ملکوتى خواهد بود که افقى عالى تر از افق عالم ملک و محسوس دارد، همان طور که آسمان محسوس ما با اجرامى که در آن هست عالى تر و بلندتر از زمین ماست .
و مراد از نزدیک شدن شیطانها به آسمان، و استراق سمع، و به دنبالش هدف شهابها قرار گرفتن، این است که: شیطانها مى خواهند به عالم فرشتگان نزدیک شوند، و از اسرار خلقت و حوادث آینده سر درآورند. و ملائکه هم ایشان را با نورى از ملکوت که شیطانها تاب تحمل آن را ندارند، دور مى سازند. و یا مراد این است که: شیطانها خود را به حق نزدیک مى کنند، تا آن را با تلبیس ها و نیرنگهاى خود به صورت باطل جلوه دهند، و یا باطل را با
تلبیس و نیرنگ به صورت حق درآورند، و ملائکه رشته هاى ایشان را پنبه مى کنند، و حق صریح را هویدا مى سازند، تا همه به تلبیس آنها پى برده، حق را حق ببینند، و باطل را باطل ..
و این که خداى سبحان داستان استراق سمع شیاطین و هدف شهاب قرار گرفتنشان را دنبال سوگند به ملائکه وحى و حافظان آن از مداخله شیطانها ذکر کرده، تا اندازه اى گفتار ما را تایید مى کند- و خدا داناتر است .
ترجمه المیزان، ج 17، ص: 187