آیه 30 انبیاء:{ أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ کَانَتَا رَتْقاً فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَفَلَا یُؤْمِنُونَ} [الأنبیاء : 30] آیا کافران نمی بینند که آسمانها وزمین بهم متصل بوده وسپس آنهارا از هم جدا ساخته ایم وهر چیز زنده ای را از آب آفریده ایم. آیا ایمان نمی آورند؟.مرحله رتق وفتق:در مورد رتق و قتق که دراین آیه مبارکه به کار رفته در اصل به معنی پیوستگی و جدایی است. بعضی همان معنی بالا را بر گزیده اند که زمین و آسمان در آغاز خلقت ، به صورت توده واحد عظیمی از بخار وگاز سوزان که بر اثر انفجارات درونی و حرکت به دور خود تدریجاً تجزیه شده و کواکب وستارگان ،از جمله منظومه شمسی به وجود آمد ،بعضی دیگر ان را اشاره به یکنواخت بودن مواد جهان می دانند که چنان در آغاز درهم فرو رفته بود که به صورت ماده واحدی خود نمایی می کرد ، اما با گذشت زمان مواد از هم جدا شدند وترکیبات تازه ای آشکار گشت . در آیه فوق خدای بزرگ به انفجار اولیه ای که با اراده او باعث ایجاد آسمانها و زمین شد اشاره می فرماید. چگونه در زمانی که هیچگونه دانشی بجز خرافات درمورد نحوه بوجود آمدن کائنات وجود نداشت میتوان تصورنمود که بشری یکی از بزرگترین اکتشافات قرن بیستم رابرجهان آشکارسازد؟ نه هر گز
در تفسیر این آیه و آیات مشابه آن از نظر علمى چند نکته بیان گردیده است؛ از جمله : الف – این آیه به نظام رتق و فتق؛ یعنى، اتصال و انفصال و قبض و بسط دائمى و مستمر در جهان اشاره دارد. توضیح این که در این جهان پیوسته چیزى در بطن چیز دیگر مى روید و در دامان آن شکفته و سپس جدا مى شود؛ مانند فرزندى که ابتدا اجزاى پیوسته بدن پدر و مادر بود و در بستر تکاملى خود به فرزندى مستقل تبدیل شده و رشد مى یابد. کل این جریان در یک نظام همارا و هماهنگ به عنوان یک کل مرکب انجام مى شود. به عبارت دیگر روند عالم چنین است: رتق ، فتق ، رتق در مثل مانند پارچه اى که همه اجزاى آن ملصق و داراى رتق است. سپس خیاط ماهر آن را بریده و فتق و انفصال در آن پدید مى آورد. بار دیگر آن اجزا را به شکلى دیگر به هم پیوسته و رتق نوینى مى بخشد. ب – آیه شریفه اشاره به آن دارد که کل جهان زیباى آفرینش – با همه عظمت و شگفتى ها و گوناگونى هایش – اجزاى پراکنده اى است که از ماده متصل و به هم ملصقى به تدریج جدا گشته و نظام نوینى یافته است. براى آگاهى بیشتر ر . ک : تفسیر المیزان ، ج 14 ، ص 79 – 277، علامه طباطبایى مقایسه اى بین تورات ، انجیل ، قرآن و علم ، ص 192 – 204، موریس بوکاى ، ترجمه مهندس ذبیح اللَّه دبیر
[پایان کد انتخابی]
در تفسیر این آیه و آیات مشابه آن از نظر علمى چند نکته بیان گردیده است؛ از جمله : الف – این آیه به نظام رتق و فتق؛ یعنى، اتصال و انفصال و قبض و بسط دائمى و مستمر در جهان اشاره دارد. توضیح این که در این جهان پیوسته چیزى در بطن چیز دیگر مى روید و در دامان آن شکفته و سپس جدا مى شود؛ مانند فرزندى که ابتدا اجزاى پیوسته بدن پدر و مادر بود و در بستر تکاملى خود به فرزندى مستقل تبدیل شده و رشد مى یابد. کل این جریان در یک نظام همارا و هماهنگ به عنوان یک کل مرکب انجام مى شود. به عبارت دیگر روند عالم چنین است: رتق ، فتق ، رتق در مثل مانند پارچه اى که همه اجزاى آن ملصق و داراى رتق است. سپس خیاط ماهر آن را بریده و فتق و انفصال در آن پدید مى آورد. بار دیگر آن اجزا را به شکلى دیگر به هم پیوسته و رتق نوینى مى بخشد. ب – آیه شریفه اشاره به آن دارد که کل جهان زیباى آفرینش – با همه عظمت و شگفتى ها و گوناگونى هایش – اجزاى پراکنده اى است که از ماده متصل و به هم ملصقى به تدریج جدا گشته و نظام نوینى یافته است. براى آگاهى بیشتر ر . ک : تفسیر المیزان ، ج 14 ، ص 79 – 277، علامه طباطبایى مقایسه اى بین تورات ، انجیل ، قرآن و علم ، ص 192 – 204، موریس بوکاى ، ترجمه مهندس ذبیح اللَّه دبیر
[پایان کد انتخابی]