۱۳۹۶/۱۱/۱۱
–
۶۶۲ بازدید
فکرکارنیک چندبرابرپاداش دارد؟من جاءبالحسنه فله عشر…
در روایات داریم که نیت و فکر کار نیک حتی از عمل نیک برتر است، چون عمل گاه ممکن اسـت بـراى ریـا و خـودنـمایى به مخلوقین صورت گیرد, اما نیت به طور خالص ازآن پروردگار جهانیان است بنابراین , خداى متعال براى نیت آن عطا مى کند که براى عمل عطا نمى کند.ـ امـام بـاقـر(ع ): نـیت مؤمن برتر ازعمل اوست , چون گاه نیت کارهاى خیر مى کند,اما موفق به انـجام آن ها نمى شود و نیت کافر بدتراز عمل اوست , زیرا کافر نیت بد در سرمى پروراند و به انجام بدى هایى امید مى بنددلیکن امکان به کار بستن آن ها را نمى یابد.ـ امـام عـلـى (ع ) ـ در وصف مؤمن ـ : به تمام کارهاى خوبى که نیت انجام آن ها را دارد,نمى رسد, کـارهـاى نـیک بسیارى را در سرمى پروراند, اما درباره بخشى از آن ها توفیق عمل مى یابد و براى آن چه از کفش رفته است افسوس مى خورد که چرا انجام نداده است .ـ عـالـم (ع ) ـ در تفسیر معناى این سخن که نیت مؤمن بهتر است ـ : زیرا گاهى اوقات براى انسان حـالاتـى چـون بـیمارى یا ترس پیش مى آید و با آن که نیت انجام کارى را داردنمى تواند انجامش دهد, در چنین وقتى است که نیت مؤمن بهتر از عمل اوست .در شـکـلـى دیگر (از این حدیث ) آمده است :چون عقل یا نفس مؤمن از او جدا نمى شود, امااعمال گـاهى اوقات , پیش از جدا شدن عقل ونفس , از او جدا مى شود (و توانایى و امکان انجام عمل را از دست مى دهد).ـ امام على (ع ): بسا نیتى که از عملى سودمندتر است .نیت روح عمل و حقیقت آن است، و فایده عمل بر نیت متوقف است نه بر عکس، و غرض اصلى از عمل ، کشش و گرایش دل به سوى خداى تعالى است و این بستگى دارد به نیت، پس آن بهتر از عمل است، به این معنى که عمل هر گاه به دو جزء تحلیل شود جزء قلبى – یعنى نیت – از جزء جسمانى – یعنى آنچه از اعضاء و جوارح صادر مى شود – بهتر است، و ثوابى که مترتب بر دل است بیش از ثوابى است که بر اعضاء مترتب است، و از اینرو خداى سبحان مى فرماید: «لن ینال الله لحومها و لا دماؤها و لکن یناله التقوى منکم » (حج، 37) «گوشت و خون آنها (قربانیها) به خدا نمى رسد و لیکن تقوا و پرهیزکارى شما به او مى رسد» .زیرا مقصود از ریختن خون قربانى برگرداندن دل از حب دنیاست، و بذل کردن آن همانا برگزیدن رضاى خداست، نه بذل کردن مجرد خون و گوشت، و گرایش دل فقط هنگام جزم نیت و همت حاصل مى شود، اگر چه مانعى عمل را باز دارد.و از اینرو وارد شده است که: هر که همتش کار نیکى باشد ولى عمل را انجام ندهد براى او حسنه اى نوشته مى شود، زیرا همت و نیت دل گرایش آن است به خیر و انصراف آن است از هوى، و این هدف و غایت اعمال نیک است، و تمام شدن نیت به وسیله عمل تاکیدى است افزون بر آن.و با آنچه گفته شد معنى حدیث مشهور: «نیة المؤمن خیر من عمله، و نیة الکافر شر من عمله » «نیت مؤمن بهتر از کردار اوست، و نیت کافر بدتر از کردار اوست » معلوم مى شود. خلاصه آنکه: هر طاعتى شامل نیتى و عملى است، و هر یک از این دو از خیرات بشمار مى رود، و در رسیدن به مقصود اثرى دارد، و نیت از عمل بهتر و اثرش بیشتر است.غرض این است که: مؤمن در نیت و در کردار اختیار دارد، پس اینها دو عملند، و نیت نیکوتر آن دو مى باشد، یعنى نیت که یک جزء طاعت است بهتر است از عمل که جزء دیگر آن است. اگر گفته شود: آنچه گفتى معنایى بیش از این ندارد که عمل هر گاه با نیت باشد هر یک از عمل و نیت خیر و داراى ثواب است، و اگر بدون نیت باشد نه خیر است و نه ثوابى دارد، و حال آنکه مقصود این است که نیت بهتر از عمل است در صورت اول و ثواب آن بزرگتر مى باشد، و دلیل بهترى و خیریت از آنچه گفتى روشن نیست. مى گویم: با اینکه اجمالا روشن و هویداست، براى آنکه مطلب کاملا آشکار شود ناگزیر در توضیح مى گوئیم: دلیل اینکه نیت بهتر از عمل است و در ثواب بر آن برترى دارد این است که: شکى نیست در این که مقصود از طاعات بهبود نفس و سعادت آن در آخرت و تنعم به لقاء الله – سبحانه – است و وصول به این لقاء متوقف بر معرفت خدا و حب و انس اوست، و این بستگى دارد به دوام فکر و ذکر که موجب بریدن نفس از شهوات دنیا و توجه آن به سوى خداى سبحان است.و گرایش و توجهى که به خداى تعالى به مجرد معرفت حاصله از فکر پدید آمد ضعیف و نا استوار است، و تنها به وسیله مواظبت بر عمل طاعات و ترک گناهان اعضاء و جوارح ، نیرومند و استوار مى گردد، زیرا میان نفس و جوارح رابطه و علاقه اى است که به سبب آن از یکدیگر اثر مى پذیرند، چنانکه هر گاه جراحتى به عضو رسد نفس دردناک مى شود، و نفس چون به سبب علم و آگاهى از مرگ عزیزى یا هجوم امر ترسناکى، متالم شده واعضاء متاثر مى گردند و شانه ها مى لرزند، پس طاعات که فعل جوارح است براى آن تشریع شده که بدان وسیله، به صفت نفس دست یابند یعنى توجه و گرایش به خداى سبحان حاصل شود.بنابراین نفس اصل و متبوع و امیر است، و جوارح بمنزله خدمتکاران و تابعانند، و صفات دل بالذات مقصود است، و افعال جوارح بالعرض مطلوب است، زیرا موجب تقویت و استوارى نفس – یعنى میل و نیت و توجه – است و شکى نیست که آنچه مقصود بالذات است بهتر از چیزى است که مقصود بالعرض است، و ثواب آن بزرگتر از ثواب این است. و از معانى صحیح حدیث مذکور این است که: مؤمن به مقتضاى ایمان خود کارهاى نیک بسیار را نیت و قصد مى کند که موفق به عمل آنها نمى شود، یا به سبب ناتوانى از دستیابى به اسباب آنها، یا به علت نا مساعد بودن وقت براى عمل آنها، یا به جهت جلوگیرى رذیله اى نفسانى از آنها ، بعد از دسترسى به اسباب آنها، مانند کسى که نیت کند که اگر خدا به او مال دهد در راه او انفاق کند، سپس وقتى به او مال داد بخل وى را از انفاق باز مى دارد، پس نیت او بهتر از عمل اوست. و همچنین مؤمنى که همواره نیت مى کند که عباداتش بر نیکوترین صورت باشد، زیرا ایمانش مقتضى آن است، سپس هنگامى که به آن مى پردازد این برایش میسر نمى شود، و آن طور که اراده مى کند بجا نمى آورد.پس در هر عبادتى آنچه همواره نیت مى کند بهتر است از آنچه عمل مى کند.و امام باقر علیه السلام به این معنى اشاره دارد آنجا که مى فرماید: «نیت مؤمن بهتر از عمل اوست، و این براى آنست که خیرى را که به آن نمى رسد نیت مى کند، و نیت کافر بدتر از عمل اوست، به این دلیل که شر را نیت مى کند و آرزوى کار بدى که به آن نمى رسد دارد» . شخصى به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد: شنیده ام که مى فرمائید: نیت مؤمن بهتر از عمل اوست، نیت چگونه بهتر از عمل است؟ فرمود: «زیرا عمل براى نمایاندن به مخلوق است، و نیت بطور خالص براى پروردگار جهانیان است، پس خداى عز و جل هم بر نیت چیزى را عطا مى فرماید که بر عمل عطا نمى کند» ، سپس فرمود: «بنده در روز نیت مى کند که نماز شب بگزارد، پس خواب بر او غلبه مى کند و مى خوابد، خداوند براى او نمازش را ثبت مى کند و دم زدن او را تسبیح مى نویسد و خوابش را صدقه قرار مى دهد» .و بعضى از اخبار پیشین این سخن را تایید مى کند. و گفته اند که معنى حدیث این است که: «نیت تنها بهتر از عمل تنها و بى نیت است » .و حال آنکه در این صورت: عمل بدون نیت اصلا به خیریت متصف نیست، و بنابراین ترجیح آن در خیریت بى معنى است.و گفته شده است که به سبب ترجیح این است که: «نیت پنهان است که جز خدا کسى بر آن مطلع نیست، و عمل آشکار است، و فعل پنهانى برتر و افضل است » .این سخن با اینکه فى نفسه درست است، لیکن مراد از حدیث این نیست، زیرا اگر کسى نیت کند خداى تعالى را به دل یاد کند یا درباره مصالح مؤمنان بیندیشد، نیت او به مقتضاى حدیث بهتر است از عمل که ذکر و تفکر باشد، با اینکه در این مورد نیت و عمل در پنهان بودن مشترک است، و بدیهى است که ذکر و تفکر از نیت این دو بهتر است.تـوضـیـح : در بـحـار الانـوار بـعـد از ذکـر اقـوال ووجوهى در تفسیر جمله ((نیت مؤمن بهتر از عمل اوست )) توضیحاتى بدین شرح مى دهد:.اکـنـون پـس از بـیـان ایـن مـطـالـب و اقوال , آن چه راکه به نظر ما قویتر و پذیرفتنى تر مى رسد بیان مى کنیم .باید دانست که اشکالات ناشى از این خبر درحقیقت به خاطر تحقیق نکردن در معناى نیت است و این توهم که نیت به معناى تصور غرض و هدف وگذراندن آن از ذهن است اما اگر, همچنان که قبلااشاره کردیم , در معناى آن تحقیق شود, معلوم مى گردد که درست کردن نیت از سخت ترین ودشـوارتـریـن کارهاست و تابع حالت نفسانى است وکمال اعمال و قبول و ارزش آن ها وابسته به نـیـت مـى بـاشد و اصلاح و راستگردانى نیت جز با بیرون راندن حب دنیا و افتخارات و جاه و مقام دنـیوى ازدل به واسطه ریاضت هاى سخت و اندیشه ورزى هاى درست و سالم و مجاهدات فراوان مـیـسـرنـمـى شود , چرا که دل سلطان بدن است و هرچه بر دل مستولى و چیره شود سایر اعضا و جوارح بدن نیز ازآن پیروى مى کنند و بلکه دل دژى است که هرمحبتى بر آن استیلا یابد و در آن دخـل و تـصـرف کنددیگر اعضا و نیروهاى انسان را نیز به خدمت خودمى گیرد و بر آن ها فرمان مـى رانـد و در یـک دل دومـحـبـت هم قدرت جمع نمى شود, چنان که خداى عزوجل فرمود اى عـیـسـى , دو زبان در یک دهان نشاید و دو دل در یک سینه نگنجد و ذهن ها نیزچنین اند (در یک ذهـن دو اندیشه ناسازگار جاى نمى گیرد), همچنین در کتاب خود مى فرماید: ((خدادر اندرون هیچ مردى دو دل قرار نداده است )).دنـیـا و آخـرت دو هـوویند که محبت آن ها دریک دل جمع نمى شود, مثلا کسى که عشق به مال وثروت بر دلش چیره شود, تمام فکر و ذکر و خیال وقوا و جوارح او در پى مال و ثروت خواهد بود و هرکارى انجام دهد, هدف نهایى و مقصود واقعى او ازآن کار تحصیل مال است و اگر جز این ادعا کـنـددروغ گـفته است از این رو, در عبادات و طاعاتش هم اعمالى را انتخاب مى کند که بدان ها وعـده مـال فراوان داده شده است و به طاعاتى که در آن ها وعده تقرب به خداوند ذوالجلال داده شده است توجهى نمى کند همچنین کسى که عشق به جاه و مقام بر اومستولى شود, هر کارى که انـجام دهد به قصد رسیدن به جاه و مقام انجام مى دهد سایر اغراض باطل ونادرست دنیوى نیز به همین گونه است بنابراین ,تنها زمانى کار و عمل براى خداوند سبحان وآخرت خالص مى شود که عـشـق و مـحبت به این امور را از دل بیرون کنند و آن را از هر آن چه موجب دورى از حق مى شود پاک و تصفیه نمایند.بـنابراین , مردم به لحاظ نیت هایشان مراتب گوناگون و بلکه بى شمار دارند بعضى از آن هاموجب فساد و بطلان عمل مى شود, برخى موجب صحت و درستى آن و برخى موجب کمال عمل وکمال , خود نیز مراتب فراوانى دارد.جواب سؤال دوم 🙁 دانشمندانی که چیزی کشف میکنندولی بخدا اعتقاد ندارندپاداش و ارزش کار اخلاقشون چه میشود؟) : همچنانکه درجواب سؤال اول گفته شد ، ارزش درنیت عمل وقصد قربت آن است ؛ امام سجاد علیه السلام نیز دریک کلام نورانی چنین می فرماید :لا عمل الا بالنیة ؛هیچ کرداری بدون نیت و قصد اعتباری ندارد .وحضرت على علیه السلام نیز بهشت را منحصر به کسی که اخلاص درنیت دارد کرده : لا یَفوزُ بِالجَنَّةِ اِلاّ مَن حَسُنَت سَریرَتُهُ وَخَلُصَت نیَّتُهُ؛ به پاداش بهشت نمى رسد مگر آن کس که باطنش نیکو و نیّتش خالص باشد. غررالحکم، ج6، ص423، ح10868معنی اخلاص درنیت نیز این است که عمل رافقط به قصد رضای حق به جا آورد وعملی که درصاحب آن، معرفت وشناختی نسبت به حق نیست ، هرچند خود آن عمل ، عمل صالح وارزشمندی باشد ، برای عامل ،اجر ومزدآخرتی ندارد گرچه اورا خدا ، در دنیا بی اجر ومزد نمی گذارد.جواب سؤال سوم 🙁 انسان باید دنبال دانشی برود که علاقه دارد یادانشی که ضرورت جامعه است؟) اولا باید سعی کنید دانشی را انتخاب نمایید که هم به آن علاقه دارید و هم مورد نیاز جامعه است ولی اگر بین مورد علاقه وضروری ونیاز جامعه تفکیک وجود دارد ودرحال حاضر ، کسی نیست که ضرورتها ونیازها رابرطرف کند ، برهرکسی، به دلیل رسیدگی به امور مسلمین واجب می شود که به آن نیازها پاسخ دهد واز باب اینکه رسیدگی به آن نیازها، احتیاج به توانمندی های علمی دارد ، واجب می شود که از باب مقدمه ، آن توانمندی ها را نیز به دست آورد و اولویت با ضرورت و نیاز جامعه است اگر چه علاقه داشتن نیز شرط موفقیت محسوب می شود.
البته نیت در کنار اعمال صالح است که انسان را به مراتب عالى مى رساند و در قالب مثال، مى توان نیت را به ضریب اعمال تشبیه کرد و نمودار تکامل و رشد انسان را مى توان بدین گونه ترسیم نمود: معرفت —-> عقیده —-> عمل صالح و خالص—-> معرفت بالاتر—-> عقیده قوى تر—-> عمل خالص تر—-> … با این توضیح رابطه نیت با آگاهى، باور و عمل روشن تر شده و معلوم مى شود که نیت خالص چه نقشى در سعادت جاودانه انسان دارد. پس عمل به تنهایى که از روى حرف عادت باشد، ارزشى ندارد. از طرفى نیت بدون عمل نیز بى معنا است؛ بلکه نیت خالص به همراه عمل صالح است که در قیامت به سنجش الهى در مى آید
البته نیت در کنار اعمال صالح است که انسان را به مراتب عالى مى رساند و در قالب مثال، مى توان نیت را به ضریب اعمال تشبیه کرد و نمودار تکامل و رشد انسان را مى توان بدین گونه ترسیم نمود: معرفت —-> عقیده —-> عمل صالح و خالص—-> معرفت بالاتر—-> عقیده قوى تر—-> عمل خالص تر—-> … با این توضیح رابطه نیت با آگاهى، باور و عمل روشن تر شده و معلوم مى شود که نیت خالص چه نقشى در سعادت جاودانه انسان دارد. پس عمل به تنهایى که از روى حرف عادت باشد، ارزشى ندارد. از طرفى نیت بدون عمل نیز بى معنا است؛ بلکه نیت خالص به همراه عمل صالح است که در قیامت به سنجش الهى در مى آید