۱۳۹۶/۱۰/۱۲
–
۱۱۹۵ بازدید
با عرض سلاممن چند وقتی است که دعاهایم مستجاب نمی شود یا تعداد خیلی کمی مستجاب می شود دلیلش چیست؟
دوست گرامی. خیلی از مردم سوال می کنند که چرا دعا می کنیم، اما مستجاب نمی شود، مگر خداوند نفرموده است که: ادعونی استجب لکم. دعا کنید اجابت می کنم. پس چرا دعای ما را اجابت نمی کند؟
در پاسخ به این سوال باید توجه کنیم که وقتی خدای متعال می فرماید دعا کنید تا من اجابت کنمٍ، حتما اجابت می کند، اما وقتی اجابت نمی شود، اینجا حتما مشکلی وجود دارد.
برای اینکه بدانیم مشکل کجا است و آنرا برطرف سازیم، ابتدا باید ببینیم مشکل از ناحیه خدا است، یا از ناحیه ما است.
در مورد خداوند وقتی خوب مطالعه و بررسی می کنیم، درمی یابیم که به فرموده تمامی علما و عرفای اسلام صفات خدا عین ذات او است. یعنی اینطور نیست که اراده کند تا به کسی نیازهایش را بدهد یا ندهد. دعای کسی را مستجاب کند یا نکند. به کسی مهربانی کند یا نکند.
این تصور ما از خدا که خیال می کنیم خدا به بعضی ها می دهد و به بعضی ها نمی دهد. با بعضی مهربان است، با بعضی نیست. وقتی خوشحال است مثلا اجابت می کند، وقتی ناراحت است اجابت نمی کند . به سخن کسی گوش می دهد و و سخن دیگری را نمی شنود، به کسی توجه دارد و به دیگری توجه ندارد، درست نیست.
این حالت ها و تصورات مربوط به بشر است. ما انسان ها اینطوری هستیم، خدا مثل ما نیست. صفات خدا مانند صفات انسان ها نیست.
صفات خدا ذاتی است، یعنی ذاتش اقتضای بخشش کردن دارد، ذاتا دهنده است، ذاتا ریزش دارد، ذاتا فیض بخش است، فیاض است. ذاتا بخشنده است، ذاتا مهربان است.
وقتی می گوییم خدا صفاتش ذاتی است، یعنی اصلا نمی تواند نبخشد، نمی تواند فیض نداشته باشد، نمی تواند ظهور نکند، دست خودش نیست که جلوی خودش را بگیرد و مانع جود و کرامت خود شود.
درست مانند خورشید که نورافشانی و حرارت بخشی اش ذاتی است و نمی تواند جلوی نورافشانی خودش را بگیرد. نمی تواند گرم نکند. خورشید یعنی نورافشانی و حرارت بخشی، اینها عین خورشید است.
بخشندگی هم عین ذات الهی است. فیض بخشی عین ذات الهی است. ظهور وتجلی عین ذات الهی است.
یکی از صفات خدا این است که مجیب است، اجابت کننده است، اجابت دعا و مجیب بودن هم عین ذات او است. خدا ذاتا اجابت کننده دعاها است و نمی تواند دعای کسی را اجابت نکند.
با این تفصیل متوجه می شویم که وقتی دعای کسی اجابت نمی شود، اشکال از ناحیه خدای متعال نیست. خدا ذاتا اجابت کننده هر دعایی است و نمی تواند با ذاتیات خودش مخالفت کند. هیچ موجودی قادر نیست مانع ذاتیات خودش شود.
پس اشکال از ناحیه خدا نیست و بلکه از ناحیه خود ما است. ما باید مشکل را در خودمان بجوییم و بیابیم که چرا دعایمان اجابت نمی شود.
اینجا سه نکته وجود دارد که لازم هست به آن دقت شود:
اولا باید بدانیم که خدای متعال غنی بالذات و مطلق است و منبع تمام کمالات و قدرت ها و نعمت ها است و ما در مقابل فقر و نیازمند مطلق ایم.
ما در زندگی خود نیازها و خواسته های فراوانی داریم که باید برای تامین آنها اقدام کنیم و خدای متعال تنها منبع تامین تمام نیازهای ما است.
پس ما باید نیازهای خود را از خدا بخواهیم و تنها خدا است که برطرف کننده نیازهای بندگان خود است. تمامی بندگان و انسان های دیگر، خودشان عین فقر و نیاز اند و هر چه دارند از خدای متعال است.
ثانیا برای رسیدن به خواسته ها باید اقدام عملی کنیم، یعنی بدانیم که هر مشکل و نیازی راه معقول و مشروعی برای برطرف کردن دارد و سعی کنیم راه تامین آنرا بیابیم و برای تامین خواسته های خود عملا تلاش کنیم.
در کنار این تلاش، دعا هم یکی از اقدامات عملی است که برای رفع نیازها انجام می دهیم.
به همان دلیل که گفتیم خدای متعال منبع تمام ثروت ها است و هر کس هر چه دارد از او است، دعا کردن هم در کنار تلاش عملی ضرورت دارد.
کسی که دعا نمی کند طبعا دچار محرومیت می شود. دعا رابطه انسان با خدا را برقرار می نماید، برای رسیدن به خواسته ها حتما باید دعا هم بکنیم و در این زمینه کوتاهی نکنیم، یعنی انسان واقعا بنشیند و با خدا رابطه برقرار کند و با صمیم قلب دعا کند و بخواهد و خواسته اش را تکرار کند و شرایط و آداب دعا را هم رعایت نماید.
یک دعای درست و حسابی انجام دهد، ماهیت دعا کلامی است، با کلام و سخن گفتن با خدا رابطه برقرار کند و با تمام وجود خواسته خود را با خدا مطرح نماید و از او برآورده شدن حاجات اش را بخواهد.
ثالثا، بداند که اجابت دعا دو شرط اساسی دارد اول این است که به حالت اضطرار رسیده باشد و واقعا احساس نیاز شدید کند و حالت طلب شدید در او پیدا شود. اگر این حالت به وجود بیاید دعا به اجابت نزدیک می شود.
شرط دوم آن ایمان است. یعنی کسی که دعا می کند واقعا باید به خدا و صفات خدا و بخشندگی خدا و جود خدا و قدرت و توانایی خدا برای اجابت خواسته های بندگان و حکمت خدا و مهربانی خدا ایمان داشته باشد و به این ایمان خود عملا پایبند باشد یعنی مطیع خدا باشد، بنده خدا باشد، عمل صالح هم داشته باشد، عمل صالح شرط وجود ایمان در انسان است.
کسی که گناه می کند، ایمانش خلل دارد، ناقص است، واقعی نیست این شخص مشکل ایمانی دارد آنوقت دعا می کند اجابت نمی شود و خیال می کند خدا به او توجه ندارد، به خدا بدگمان می شود، ناامید می شود به رحمت خدا و خیلی فکر های بدی به ذهنش می رسد که درست نیست.
در حقیقت مشکل از خود ما است، ما اولا باید خوب دعا کنیم و ثانیا با حالت طلب و اضطرار دعا کنیم. گاهی در دعا کردن حالت طلب و اضطرار واقعی نداریم و همین طوری از روی شکم سیری دعا می کنیم و ثالثا دعا باید از روی ایمان باشد و عمل صالح داشته باشیم و واقعا بنده خدا باشیم تا دعایمان مستجاب شود. وقتی کسی گناه می کند از هماهنگی با حقیقت هستی خارج می شود و دعایش با مانع روبرو می گردد.
اگر کسی طلب واقعی و اضطرار داشته باشد و با ایمان کامل، دعای کاملی انجام دهد، حتما و بدون تردید اجابت می شود. خدای متعال صادق الوعد است، اگر خدای متعال فرموده دعا کنید تا اجابت می کنم، این وعده خدای متعال قطعی است.
ادعونی استجب لکم، یعنی ای بندگان مومن من اگر واقعا دعا کنید و خواسته خود را از من بخواهید، بدانید که حتما اجابت می کنم و نیازهای مشروع و معقول شما را تامین می نمایم.
بعضی ها گفته اند که خدا منفعل و تاثیر پذیر نیست و فقط تاثیر گذار است، بنابراین ما با دعا نمی توانیم روی خدا اثر بگذاریم و نظر خدا را عوض کنیم، بنابر این دعا کردن فایده ای ندارد. این شبهه مایه های فلسفی دارد.
در جواب گفتنی است که ما با دعا نمی خواهیم روی خدا تاثیر بگذاریم و نظر خدا را عوض کنیم، بلکه خدای متعال خودش فرموده دعا کنید و ما از روی تکلیف امر خدا را اجابت می کنیم و خود را در معرض اجابت حق قرار می دهیم و در نتیجه دعای مان به اجابت می رسد.
ما با دعا فقط خود را در معرض اجابت قرار می دهیم، مانند اینکه تصور کنید باران همیشه می بارد و کسی که طالب خیس شدن است تنها باید خودش را در معرض بارش باران قرار دهد و وقتی رفت زیر باران خیس می شود.
بنابراین ما با دعا در حقیقت خود را در معرض بارش رحمت الهی قرار می دهیم و در حقیقت خدا است که اثر گذار و نیاز بندگان را برمی آورد.
نقش تسلیم در استجابت دعا.
خدای متعال فرموده. انا مطیع من اطاعنی. من مطیع کسی هستم که مطیع من باشد. راه رسیدن به مقام استجابت دعا این است که تسلیم خدا بشویم. به مطالب زیر دقت کنید.
اسلام جز تسلیم نیست!
همیشه شنیده اید که اسلام از تسلیم است. این موضوع فوق العاده مهم است. اسلام، یعنی تسلیم در برابر خدا و حکم خدا و اخلاق خدا و این درست در مقابل تسلیم شدن در برابر خواسته های نفسانی است.
اسلام دین توحیدی است و توحید در تسلیم خلاصه می شود. پس روح اسلام تسلیم است. نفس پرستی درست نقطه مقابل خداپرستی است. تسلیم، یعنی از خودپرستی رها شوی و به خداپرستی برسی.
اصولا دین، اسلام و مذهب کارکردش این است که شما را به تمام خوبی ها و کمالاتی که مطلوب هویت انسانی است برساند. کار دین این است که شما را به آرامش و عشق واقعی برساند.
وقتی می گوییم حقیقت اسلام، تسلیم است، این به معنای آن است که کارکرد دین که رسیدن به تمام خوبی ها و کمالات و آرامش و عشق است، تنها از طریق تسلیم بدست می آید.
شما تنها از طریق تسلیم می توانید مزه و لذت واقعی زندگی و بندگی خدا را حس کنید. درک شیرینی دین داری و رابطه با خدا،راهی جز تسلیم ندارد. برای مدت اندکی هم که شده تسلیم خدا شوید و لذت آن را حس کنید.
بله سر دین تسلیم است و شما با تسلیم در برابر خدا می توانید به تمام خوبی ها و کمالات و لذت های معنوی برسید.
خیلی ها از ما سوال می کنند چطور می شود به محبت و عشق الهی رسید؟ ما در پاسخ به این سوال توصیه ای جز تسلیم نداریم. رسیدن به محبت الهی راهی جز تسلیم ندارد.
شما اگر خودت را از اسارت و زندانی که نفس برایت ساخته رها کردی و تسلیم خدا شدی، حتما به محبت خدا می رسی. مطمئن باش. فضای بیرون از نفسانیت پر از عشق الهی است.
بعضی ها سوال می کنند چرا دعا می کنیم و اجابت نمی شود؟ خوب برادر من جواب اش این است که چون شما تسلیم خدا نیستی دعایت زود مستجاب نمی شود.
در فضیلت ماه رجب از قول خدای متعال آمده: طوبی للطائعین و یقول الله تعالی انا جلیس من جالسنی و مطیع من اطاعنی.
یعنی خوش به حال کسانی که با رغبت تمام مطیع من هستند. من همنشین کسی هستم که همنشین من باشد؛ من مطیع کسی هستم که او مطیع من باشد. یعنی من تسلیم کسی هستم که او تسلیم من باشد.
ولی ما دربست تسلیم نفس خودمان هستیم و هر کاری دلمان بخواهد انجام می دهیم، آنوقت توقع داریم که هر چه از خدا می خواهیم فورا به ما بدهد و اجابت کند. توقع داریم که با همین وضعیت به عشق و محبت خدا برسیم. خوب اینطور نمی شود.
اگر کسی بخواهد به فناء فی الله برسد و عارف شود هم باز راهی جز تسلیم ندارد. راه عارف شدن تسلیم است.
موضوع تسلیم خیلی مهم است. تا انسان تسلیم خدای متعال و ائمه اطهار (ع) نشود، مسلمان واقعی نمی شود. مسلمان اسمی ما زیاد داریم اما مسلمان واقعی به کسی گفته می شود که واقعا تسلیم خدا است.
در قرآن کریم هست که: ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما. ای اهل ایمان درود فرستید به پیامبر خدا (ص) و تسلیم او شوید.
تسلیم پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) شدن، عین تسلیم خدا شدن است. شیعه از طریق تسلیم اهل بیت شدن، تسلیم خدا می شود و به همه خوبی ها می رسد. والسلام.
در پاسخ به این سوال باید توجه کنیم که وقتی خدای متعال می فرماید دعا کنید تا من اجابت کنمٍ، حتما اجابت می کند، اما وقتی اجابت نمی شود، اینجا حتما مشکلی وجود دارد.
برای اینکه بدانیم مشکل کجا است و آنرا برطرف سازیم، ابتدا باید ببینیم مشکل از ناحیه خدا است، یا از ناحیه ما است.
در مورد خداوند وقتی خوب مطالعه و بررسی می کنیم، درمی یابیم که به فرموده تمامی علما و عرفای اسلام صفات خدا عین ذات او است. یعنی اینطور نیست که اراده کند تا به کسی نیازهایش را بدهد یا ندهد. دعای کسی را مستجاب کند یا نکند. به کسی مهربانی کند یا نکند.
این تصور ما از خدا که خیال می کنیم خدا به بعضی ها می دهد و به بعضی ها نمی دهد. با بعضی مهربان است، با بعضی نیست. وقتی خوشحال است مثلا اجابت می کند، وقتی ناراحت است اجابت نمی کند . به سخن کسی گوش می دهد و و سخن دیگری را نمی شنود، به کسی توجه دارد و به دیگری توجه ندارد، درست نیست.
این حالت ها و تصورات مربوط به بشر است. ما انسان ها اینطوری هستیم، خدا مثل ما نیست. صفات خدا مانند صفات انسان ها نیست.
صفات خدا ذاتی است، یعنی ذاتش اقتضای بخشش کردن دارد، ذاتا دهنده است، ذاتا ریزش دارد، ذاتا فیض بخش است، فیاض است. ذاتا بخشنده است، ذاتا مهربان است.
وقتی می گوییم خدا صفاتش ذاتی است، یعنی اصلا نمی تواند نبخشد، نمی تواند فیض نداشته باشد، نمی تواند ظهور نکند، دست خودش نیست که جلوی خودش را بگیرد و مانع جود و کرامت خود شود.
درست مانند خورشید که نورافشانی و حرارت بخشی اش ذاتی است و نمی تواند جلوی نورافشانی خودش را بگیرد. نمی تواند گرم نکند. خورشید یعنی نورافشانی و حرارت بخشی، اینها عین خورشید است.
بخشندگی هم عین ذات الهی است. فیض بخشی عین ذات الهی است. ظهور وتجلی عین ذات الهی است.
یکی از صفات خدا این است که مجیب است، اجابت کننده است، اجابت دعا و مجیب بودن هم عین ذات او است. خدا ذاتا اجابت کننده دعاها است و نمی تواند دعای کسی را اجابت نکند.
با این تفصیل متوجه می شویم که وقتی دعای کسی اجابت نمی شود، اشکال از ناحیه خدای متعال نیست. خدا ذاتا اجابت کننده هر دعایی است و نمی تواند با ذاتیات خودش مخالفت کند. هیچ موجودی قادر نیست مانع ذاتیات خودش شود.
پس اشکال از ناحیه خدا نیست و بلکه از ناحیه خود ما است. ما باید مشکل را در خودمان بجوییم و بیابیم که چرا دعایمان اجابت نمی شود.
اینجا سه نکته وجود دارد که لازم هست به آن دقت شود:
اولا باید بدانیم که خدای متعال غنی بالذات و مطلق است و منبع تمام کمالات و قدرت ها و نعمت ها است و ما در مقابل فقر و نیازمند مطلق ایم.
ما در زندگی خود نیازها و خواسته های فراوانی داریم که باید برای تامین آنها اقدام کنیم و خدای متعال تنها منبع تامین تمام نیازهای ما است.
پس ما باید نیازهای خود را از خدا بخواهیم و تنها خدا است که برطرف کننده نیازهای بندگان خود است. تمامی بندگان و انسان های دیگر، خودشان عین فقر و نیاز اند و هر چه دارند از خدای متعال است.
ثانیا برای رسیدن به خواسته ها باید اقدام عملی کنیم، یعنی بدانیم که هر مشکل و نیازی راه معقول و مشروعی برای برطرف کردن دارد و سعی کنیم راه تامین آنرا بیابیم و برای تامین خواسته های خود عملا تلاش کنیم.
در کنار این تلاش، دعا هم یکی از اقدامات عملی است که برای رفع نیازها انجام می دهیم.
به همان دلیل که گفتیم خدای متعال منبع تمام ثروت ها است و هر کس هر چه دارد از او است، دعا کردن هم در کنار تلاش عملی ضرورت دارد.
کسی که دعا نمی کند طبعا دچار محرومیت می شود. دعا رابطه انسان با خدا را برقرار می نماید، برای رسیدن به خواسته ها حتما باید دعا هم بکنیم و در این زمینه کوتاهی نکنیم، یعنی انسان واقعا بنشیند و با خدا رابطه برقرار کند و با صمیم قلب دعا کند و بخواهد و خواسته اش را تکرار کند و شرایط و آداب دعا را هم رعایت نماید.
یک دعای درست و حسابی انجام دهد، ماهیت دعا کلامی است، با کلام و سخن گفتن با خدا رابطه برقرار کند و با تمام وجود خواسته خود را با خدا مطرح نماید و از او برآورده شدن حاجات اش را بخواهد.
ثالثا، بداند که اجابت دعا دو شرط اساسی دارد اول این است که به حالت اضطرار رسیده باشد و واقعا احساس نیاز شدید کند و حالت طلب شدید در او پیدا شود. اگر این حالت به وجود بیاید دعا به اجابت نزدیک می شود.
شرط دوم آن ایمان است. یعنی کسی که دعا می کند واقعا باید به خدا و صفات خدا و بخشندگی خدا و جود خدا و قدرت و توانایی خدا برای اجابت خواسته های بندگان و حکمت خدا و مهربانی خدا ایمان داشته باشد و به این ایمان خود عملا پایبند باشد یعنی مطیع خدا باشد، بنده خدا باشد، عمل صالح هم داشته باشد، عمل صالح شرط وجود ایمان در انسان است.
کسی که گناه می کند، ایمانش خلل دارد، ناقص است، واقعی نیست این شخص مشکل ایمانی دارد آنوقت دعا می کند اجابت نمی شود و خیال می کند خدا به او توجه ندارد، به خدا بدگمان می شود، ناامید می شود به رحمت خدا و خیلی فکر های بدی به ذهنش می رسد که درست نیست.
در حقیقت مشکل از خود ما است، ما اولا باید خوب دعا کنیم و ثانیا با حالت طلب و اضطرار دعا کنیم. گاهی در دعا کردن حالت طلب و اضطرار واقعی نداریم و همین طوری از روی شکم سیری دعا می کنیم و ثالثا دعا باید از روی ایمان باشد و عمل صالح داشته باشیم و واقعا بنده خدا باشیم تا دعایمان مستجاب شود. وقتی کسی گناه می کند از هماهنگی با حقیقت هستی خارج می شود و دعایش با مانع روبرو می گردد.
اگر کسی طلب واقعی و اضطرار داشته باشد و با ایمان کامل، دعای کاملی انجام دهد، حتما و بدون تردید اجابت می شود. خدای متعال صادق الوعد است، اگر خدای متعال فرموده دعا کنید تا اجابت می کنم، این وعده خدای متعال قطعی است.
ادعونی استجب لکم، یعنی ای بندگان مومن من اگر واقعا دعا کنید و خواسته خود را از من بخواهید، بدانید که حتما اجابت می کنم و نیازهای مشروع و معقول شما را تامین می نمایم.
بعضی ها گفته اند که خدا منفعل و تاثیر پذیر نیست و فقط تاثیر گذار است، بنابراین ما با دعا نمی توانیم روی خدا اثر بگذاریم و نظر خدا را عوض کنیم، بنابر این دعا کردن فایده ای ندارد. این شبهه مایه های فلسفی دارد.
در جواب گفتنی است که ما با دعا نمی خواهیم روی خدا تاثیر بگذاریم و نظر خدا را عوض کنیم، بلکه خدای متعال خودش فرموده دعا کنید و ما از روی تکلیف امر خدا را اجابت می کنیم و خود را در معرض اجابت حق قرار می دهیم و در نتیجه دعای مان به اجابت می رسد.
ما با دعا فقط خود را در معرض اجابت قرار می دهیم، مانند اینکه تصور کنید باران همیشه می بارد و کسی که طالب خیس شدن است تنها باید خودش را در معرض بارش باران قرار دهد و وقتی رفت زیر باران خیس می شود.
بنابراین ما با دعا در حقیقت خود را در معرض بارش رحمت الهی قرار می دهیم و در حقیقت خدا است که اثر گذار و نیاز بندگان را برمی آورد.
نقش تسلیم در استجابت دعا.
خدای متعال فرموده. انا مطیع من اطاعنی. من مطیع کسی هستم که مطیع من باشد. راه رسیدن به مقام استجابت دعا این است که تسلیم خدا بشویم. به مطالب زیر دقت کنید.
اسلام جز تسلیم نیست!
همیشه شنیده اید که اسلام از تسلیم است. این موضوع فوق العاده مهم است. اسلام، یعنی تسلیم در برابر خدا و حکم خدا و اخلاق خدا و این درست در مقابل تسلیم شدن در برابر خواسته های نفسانی است.
اسلام دین توحیدی است و توحید در تسلیم خلاصه می شود. پس روح اسلام تسلیم است. نفس پرستی درست نقطه مقابل خداپرستی است. تسلیم، یعنی از خودپرستی رها شوی و به خداپرستی برسی.
اصولا دین، اسلام و مذهب کارکردش این است که شما را به تمام خوبی ها و کمالاتی که مطلوب هویت انسانی است برساند. کار دین این است که شما را به آرامش و عشق واقعی برساند.
وقتی می گوییم حقیقت اسلام، تسلیم است، این به معنای آن است که کارکرد دین که رسیدن به تمام خوبی ها و کمالات و آرامش و عشق است، تنها از طریق تسلیم بدست می آید.
شما تنها از طریق تسلیم می توانید مزه و لذت واقعی زندگی و بندگی خدا را حس کنید. درک شیرینی دین داری و رابطه با خدا،راهی جز تسلیم ندارد. برای مدت اندکی هم که شده تسلیم خدا شوید و لذت آن را حس کنید.
بله سر دین تسلیم است و شما با تسلیم در برابر خدا می توانید به تمام خوبی ها و کمالات و لذت های معنوی برسید.
خیلی ها از ما سوال می کنند چطور می شود به محبت و عشق الهی رسید؟ ما در پاسخ به این سوال توصیه ای جز تسلیم نداریم. رسیدن به محبت الهی راهی جز تسلیم ندارد.
شما اگر خودت را از اسارت و زندانی که نفس برایت ساخته رها کردی و تسلیم خدا شدی، حتما به محبت خدا می رسی. مطمئن باش. فضای بیرون از نفسانیت پر از عشق الهی است.
بعضی ها سوال می کنند چرا دعا می کنیم و اجابت نمی شود؟ خوب برادر من جواب اش این است که چون شما تسلیم خدا نیستی دعایت زود مستجاب نمی شود.
در فضیلت ماه رجب از قول خدای متعال آمده: طوبی للطائعین و یقول الله تعالی انا جلیس من جالسنی و مطیع من اطاعنی.
یعنی خوش به حال کسانی که با رغبت تمام مطیع من هستند. من همنشین کسی هستم که همنشین من باشد؛ من مطیع کسی هستم که او مطیع من باشد. یعنی من تسلیم کسی هستم که او تسلیم من باشد.
ولی ما دربست تسلیم نفس خودمان هستیم و هر کاری دلمان بخواهد انجام می دهیم، آنوقت توقع داریم که هر چه از خدا می خواهیم فورا به ما بدهد و اجابت کند. توقع داریم که با همین وضعیت به عشق و محبت خدا برسیم. خوب اینطور نمی شود.
اگر کسی بخواهد به فناء فی الله برسد و عارف شود هم باز راهی جز تسلیم ندارد. راه عارف شدن تسلیم است.
موضوع تسلیم خیلی مهم است. تا انسان تسلیم خدای متعال و ائمه اطهار (ع) نشود، مسلمان واقعی نمی شود. مسلمان اسمی ما زیاد داریم اما مسلمان واقعی به کسی گفته می شود که واقعا تسلیم خدا است.
در قرآن کریم هست که: ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما. ای اهل ایمان درود فرستید به پیامبر خدا (ص) و تسلیم او شوید.
تسلیم پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) شدن، عین تسلیم خدا شدن است. شیعه از طریق تسلیم اهل بیت شدن، تسلیم خدا می شود و به همه خوبی ها می رسد. والسلام.