۱۳۹۶/۱۰/۰۶
–
۱۶۷۶ بازدید
بر اساس عدل خداوند، چرا یک فرد زنازاده -که خودش در امر زنا هیچ دخالتی نداشته – باید محرومیت داشته باشد؟
نخست باید دانست در شکل گیری شخصیت انسان و چگونگی موفقیت او سه عامل مهم نقش دارد:
1. عوامل وراثتی و ژنتیکی،
2. عوامل محیطی،
3. اختیار و انتخاب.
طبیعی است هر کدام از این عوامل سهمی در رشد و پیشرفت انسان و یا ناکامی و شکست او دارند البته بدیهی است نقش اراده و اختیار انسان بسیار تعیین کننده می باشد.
«عدالت» خدا بر این اساس است که از هر کس با توجه به شرایط محیط و عوامل ژنتیکی و امکاناتی که در اختیار دارد، بازخواست کند؛ لذا شدت و یا تخفیف عذاب و یا پاداش او نیز با ملاحظه هر سه عامل است.
به طور مثال در روایت آمده که خداوند، هفتاد خطا را بر جاهل می آمرزد که یکی از آنها را بر عالم نمی آمرزد. بنابراین کسی که دارای امکانات آموزشی بیشتر و دارای استعداد برتر است مسئولیت او نیز بیشتر خواهد بود و بازخواست از او نیز شدیدتر خواهد بود.
البته نقش عوامل محیطی یا وراثتی تنها در ایجاد زمینه گرایش به سوی بعضی زشتی ها و یا نیکی ها می باشد. بنابراین تفاوت یک انسان حرام زاده یا فردی که در محیط تربیتی فاسدی تولد و رشد می یابد، با فرد حلال زاده یا کسی که در محیط سالم تولد و رشد یافته، آن است که در وی زمینه گرایش به کژی ها و آلودگی ها بیشتر است؛ ولی این زمینه هرگز اختیار و اراده اصلاح را از او سلب نمی کند و همین انسان بر حسب فطرت الهی هم چنان میل به سوی نیکی ها و ارزش های متعالی نیز دارد. بنابراین می تواند مانند هر کس دیگر به سمت ارزش ها و فضایل حرکت کند. اگرچه به همت و تلاش بیشتر نیاز دارد.
بدیهی است متناسب با تلاش بیشتر از پاداش گسترده تر نیز بهره مند خواهد شد. از این رو عذاب و پاداش الهی، نسبت به همه انسان ها یکسان نیست؛ چنان که گفته اند: در قیامت سه کتاب وجود دارد که براساس آنها پاداش و جزا صورت خواهد گرفت:
1. پرونده سیئات،
2. پرونده حسنات،
3. پرونده نعمات.
مقصود از نعمت ها صرفاً آب و نان و… نیست؛ بلکه مهم ترین آنها عوامل تربیتی – مانند پیامبران، علما، خانواده خوب، دوستان خوب، شرایط اجتماعی مناسب، قوای ادراکی، شرایط ژنتیک و…- می باشد.
از اینجا روشن می شود که مسئولیت هر کس در پیشگاه خداوند، متناسب با نعمت هایی است که پروردگار به وی ارزانی داشته و عدالت الهی ایجاب می کند با ملاحظه تمام شرایط و عوامل ارادی و غیر ارادی دخیل در افعال انسان، هر فردی را پاداش و جزا بخشد.
در نتیجه براساس نظام مندی جهان هستی و قانون عمل و عکس العمل نباید انتظار داشت تربیت های متفاوت و شرایط محیطی و ژنتیکی مختلف تأثیرگذاری یکسان داشته باشند و به طور معمول پدر و مادر هوشمند و پرتلاش با پدر و مادر سطحی نگر در تربیت فرزند مساوی باشند. طبیعی است فرزندان این دو خانواده شرایط متفاوتی دارند و شخصیت اولیه آنان متفاوت خواهد بود و این نشانه نظام سنجیده و «حکمت» استوار خداوند است.
البته عامل اصلی و تعیین کننده در شکل گیری شخصیت کامل فرزندان اختیار و تلاش خود فرزندان می باشد.
با این تفاوت که فرزندی که در خانواده تربیتی ضعیف رشد کرده نیاز به تلاش بیشتر دارد و فرزندی که در خانواده خوب رشد کرده آسان تر می تواند مراحل رشد را طی کند و هر کدام متناسب با تلاشی که داشته اند و مراتبی که کسب کرده اند از پاداش الهی بهره مند خواهند بود و این همان «عدالت» خداست.
البته با نگاهی واقع بینانه زمینه های اختلال در فرزندان نامشروع بیشتر است از این رو از برخی مناصب منع شده اند. به عنوان مثال نمی توانند منصب «مرجع تقلید» داشته باشند. اما جایگاه آنان در آخرت براساس تلاش و سختی کار آنان خواهد بود و آنچه در بهشت مهم است رضایتمندی کامل بهشتیان می باشد و در هر مرتبه ای که قرار دارند به تمامی خواسته های خود خواهد رسید و هیچ گونه حسرت و اندوه دامن گیر آنان نخواهد شد.
1. عوامل وراثتی و ژنتیکی،
2. عوامل محیطی،
3. اختیار و انتخاب.
طبیعی است هر کدام از این عوامل سهمی در رشد و پیشرفت انسان و یا ناکامی و شکست او دارند البته بدیهی است نقش اراده و اختیار انسان بسیار تعیین کننده می باشد.
«عدالت» خدا بر این اساس است که از هر کس با توجه به شرایط محیط و عوامل ژنتیکی و امکاناتی که در اختیار دارد، بازخواست کند؛ لذا شدت و یا تخفیف عذاب و یا پاداش او نیز با ملاحظه هر سه عامل است.
به طور مثال در روایت آمده که خداوند، هفتاد خطا را بر جاهل می آمرزد که یکی از آنها را بر عالم نمی آمرزد. بنابراین کسی که دارای امکانات آموزشی بیشتر و دارای استعداد برتر است مسئولیت او نیز بیشتر خواهد بود و بازخواست از او نیز شدیدتر خواهد بود.
البته نقش عوامل محیطی یا وراثتی تنها در ایجاد زمینه گرایش به سوی بعضی زشتی ها و یا نیکی ها می باشد. بنابراین تفاوت یک انسان حرام زاده یا فردی که در محیط تربیتی فاسدی تولد و رشد می یابد، با فرد حلال زاده یا کسی که در محیط سالم تولد و رشد یافته، آن است که در وی زمینه گرایش به کژی ها و آلودگی ها بیشتر است؛ ولی این زمینه هرگز اختیار و اراده اصلاح را از او سلب نمی کند و همین انسان بر حسب فطرت الهی هم چنان میل به سوی نیکی ها و ارزش های متعالی نیز دارد. بنابراین می تواند مانند هر کس دیگر به سمت ارزش ها و فضایل حرکت کند. اگرچه به همت و تلاش بیشتر نیاز دارد.
بدیهی است متناسب با تلاش بیشتر از پاداش گسترده تر نیز بهره مند خواهد شد. از این رو عذاب و پاداش الهی، نسبت به همه انسان ها یکسان نیست؛ چنان که گفته اند: در قیامت سه کتاب وجود دارد که براساس آنها پاداش و جزا صورت خواهد گرفت:
1. پرونده سیئات،
2. پرونده حسنات،
3. پرونده نعمات.
مقصود از نعمت ها صرفاً آب و نان و… نیست؛ بلکه مهم ترین آنها عوامل تربیتی – مانند پیامبران، علما، خانواده خوب، دوستان خوب، شرایط اجتماعی مناسب، قوای ادراکی، شرایط ژنتیک و…- می باشد.
از اینجا روشن می شود که مسئولیت هر کس در پیشگاه خداوند، متناسب با نعمت هایی است که پروردگار به وی ارزانی داشته و عدالت الهی ایجاب می کند با ملاحظه تمام شرایط و عوامل ارادی و غیر ارادی دخیل در افعال انسان، هر فردی را پاداش و جزا بخشد.
در نتیجه براساس نظام مندی جهان هستی و قانون عمل و عکس العمل نباید انتظار داشت تربیت های متفاوت و شرایط محیطی و ژنتیکی مختلف تأثیرگذاری یکسان داشته باشند و به طور معمول پدر و مادر هوشمند و پرتلاش با پدر و مادر سطحی نگر در تربیت فرزند مساوی باشند. طبیعی است فرزندان این دو خانواده شرایط متفاوتی دارند و شخصیت اولیه آنان متفاوت خواهد بود و این نشانه نظام سنجیده و «حکمت» استوار خداوند است.
البته عامل اصلی و تعیین کننده در شکل گیری شخصیت کامل فرزندان اختیار و تلاش خود فرزندان می باشد.
با این تفاوت که فرزندی که در خانواده تربیتی ضعیف رشد کرده نیاز به تلاش بیشتر دارد و فرزندی که در خانواده خوب رشد کرده آسان تر می تواند مراحل رشد را طی کند و هر کدام متناسب با تلاشی که داشته اند و مراتبی که کسب کرده اند از پاداش الهی بهره مند خواهند بود و این همان «عدالت» خداست.
البته با نگاهی واقع بینانه زمینه های اختلال در فرزندان نامشروع بیشتر است از این رو از برخی مناصب منع شده اند. به عنوان مثال نمی توانند منصب «مرجع تقلید» داشته باشند. اما جایگاه آنان در آخرت براساس تلاش و سختی کار آنان خواهد بود و آنچه در بهشت مهم است رضایتمندی کامل بهشتیان می باشد و در هر مرتبه ای که قرار دارند به تمامی خواسته های خود خواهد رسید و هیچ گونه حسرت و اندوه دامن گیر آنان نخواهد شد.