اهداف مناظره- اخلاق مناظره- اصول و قواعد مناظره
۱۳۹۶/۰۹/۲۶
–
۳۳۷۷ بازدید
اهداف مناظره چیست؟ یک مناظره خوب چه ویژگی هایی دارد؟
باسلام واحترام حضورپرسشگرگرامی؛
هدف از برگزاری مناظرات آموزش فن بیان، اصول مناظره و ترویج تفکر انتقادی است. همچنین آموزش و ایجاد فرصت یادگیری فنون مناظره. هدف اصلی از مناظره آن است که دو طرف گفتوگو، به یاری یکدیگر، به کشف حقیقت نایل آیند و مشکلی را بگشایند. هدف از برگزاری مناظرات آموزش فن بیان، اصول مناظره و ترویج تفکر انتقادی است. همچنین آموزش و ایجاد فرصت یادگیری فنون مناظره.
*« اخلاق مناظره »: مناظره دارای دو گونه اصول و قواعد می باشد ؛ که عبارتند از: الف- اصول و قواعد فنّی جدل و مناظره این گونه قواعد ، مثل فرمولهای ریاضی ، اموری عامّ و فرا دینی می باشند ، که اهل منطق آنها را در بخش جدلِ کتب منطقی به تفصیل بیان نموده اند. این گونه قوائد عامّ را می توانید در کتابهایی چون « آموزش منطق ، تالیف محسن غرویان » و « منطق صوری ، تالیف دکتر خوانساری » ملاحظه فرمایید. البته این قسم قواعد نیز در آیات و روایات وجود دارند ، لکن استخراج آنها کاری طاقت فرساست و شاید لزومی هم نداشته باشد ؛ چون آن مقدار که در کتب منطقی و کتب فنّ مناظره بیان کرده اند برای هر کسی کافی است. ب ـ اصول و قواعد اخلاقی مناظره فنّ مناظره افزون بر قواعد خاصّی که انسان را در راه غلبه بر طرف مقابل کمک می کنند ، قواعد دیگری نیز دارند که هر انسان حقیقت جو و حقیقت شناس و مبلّغ حقیقت باید آنها را رعایت نموده ، از آنها عدول نکند ؛ اگر چه رعایت این اصول او را در مناظره محدود نماید. با استفاده از آیات قرآن کریم به پاره ای از این اصول اشاره می شود. 1ـ « وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذینَ یَخْتانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ مَنْ کانَ خَوَّاناً أَثیما : و از آنها که به خود خیانت کردند، دفاع مکن! زیرا خداوند، افراد خیانت پیشه گنهکار را دوست ندارد. » (النساء:107)قاعده: در ضمن مناظره ، نباید از شخص یا قول باطل دفاع نمود ؛ اگر چه انسان از راه چنین دفاعی به مطلوب خود برسد و بر طرف مقابل غالب شود. به تعبیر دیگر ، هدف وسیله را توجیه نمی کند 2ـ « قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتی تُجادِلُکَ فی زَوْجِها وَ تَشْتَکی إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ یَسْمَعُ تَحاوُرَکُما إِنَّ اللَّهَ سَمیعٌ بَصیرٌ : خداوند سخن زنى را که درباره شوهرش با تو مجادله می کرد و از او به خدا شکایت می کرد شنید ؛ و خداوند گفتگوى شما را با هم مى شنود؛ همانا خدا شنوای بیناست.» ( المجادلة:1)قاعده: بهتر آن است که در مناظره ی بین دو شخص یا دو گروه ، داور عادلی نیز باشد که فصل الخطاب با او باشد و او بین سخنان هر دو طرف داوری عادلانه نماید. قاعده : در مناظره همواره باید به خاطر داشته باشیم که خداوند سمیع و بصیر ، شنوا و بینا به اعمال و گفتار ماست. پس باید مطابق رضای او سخن بگوییم و نه مطابق میل خود و با هدف غلبه بر دیگری. 3ـ « وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکِتابِ إِلاَّ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ إِلاَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَ قُولُوا آمَنَّا بِالَّذی أُنْزِلَ إِلَیْنا وَ أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ إِلهُنا وَ إِلهُکُمْ واحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ : با اهل کتاب جز به روشى که از همه نیکوتر است مجادله نکنید، مگر کسانى از آنان که ستم کردند؛ و(به آنها) بگویید: «ما به تمام آنچه از سوى خدا بر ما و شما نازل شده ایمان آورده ایم، و معبود ما و شما یکى است، و ما در برابر او تسلیم هستیم.» (العنکبوت:46)قاعده: در مناظره باید ببینیم طرف مقابل ما چه موقعیّت فکری و مذهبی نسبت به ما دارد. به هنگام مناظره ، کافر با اهل کتاب یکی نیست و مسلمانی که با ما مذهب متفاوت دارد ، از اهل کتاب نیز نزدیکتر است ؛ و آنکه با ما هم مذهب است ، از آن هم نزدیکتر است. پس هر چه طرف مقابل با ما نزدیکتر بود به همان اندازه باید با او محترمانه و با رأفت بیشتر مناظره کنیم. چرا که هدف از مناظره هدایت شخص ، یا دفاع از حقّ است نه اثبات خود و غلبه بر طرف مقابل. قاعده: در مناظره باید بیشتر بر مشترکات تکیه نمود و سعی در ایجاد وحدت کرد نه در ایجاد تفرقه. باید تا آنجا که ممکن است ، موحّد بودن مدّعیان پیروی از انبیاء را خدشه دار نکرد و تا حدّ ممکن به تکفیر و تفسیق طرف مقابل نپرداخت.قاعده: رعایت اصول جدال احسن با کسانی است که قصد ظلم و تخریب ندارند. امّا اگر کسی با علم به حقیقت ، با ابزار مناظره بخواهد عقائد حقّه را تخریب نماید اینجا دیگر جای تکیه بر اشتراکات نیست و باید او را مغلوب ساخت. 4 ـ « قالَ قَدْ وَقَعَ عَلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ رِجْسٌ وَ غَضَبٌ أَ تُجادِلُونَنی فی أَسْماءٍ سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ ما نَزَّلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرینَ : گفت: پلیدى و غضب پروردگارتان، شما را فرا گرفته است ؛ آیا با من در مورد نامهایى مجادله مى کنید که شما و پدرانتان به عنوان معبود و خدا، بر بتها گذارده اید، در حالى که خداوند هیچ دلیلى درباره آن نازل نکرده است؟! پس شما منتظر باشید، من هم با شما انتظار مى کشم! » ( الأعراف:71) قاعده: گاه طرف مقابل از اموری دفاع می کند که هیچ دلیل و برهانی پشتش نیست ، ولی برای اینکه مشتش باز نشود ، با روشهای تهاجمی ، قول حقّ را به چالش می کشد ؛ در چنین حالتی نباید در مقام دفاع بر آمده اصرار بر دفاع از قول حقّ نمود ؛ چون با این کار نزاع هیچگاه پایان نخواهد یافت ؛ بلکه باید مدام از طرف مقابل خواست که نخست ادّعای خود را برای ما اثبات نماید آنگاه باهم مناظره کنیم. به تعبیر دیگر ، مناظره را مشروط به این کنیم که نخست ، هر دو طرف دلیل ادّعاهای خود را علناً اعلام کنند آنگاه بر سر دلائل هر دو طرف بحث شود. 5 ـ « ادْعُ إِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ : با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشى که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت، از هر کسى بهتر مى داند چه کسى از راه او گمراه شده است؛ و او به هدایت یافتگان داناتر است. » ( النحل:125) قاعده: در منطق اسلام ، مناظره و جدال احسن ، آخرین راه حلّ است ؛ لذا ابتدا باید از راه حکمت و برهان محکم ، حقّ را بیان و به دفاع از آن پرداخت ؛ و اگر در شخص مقابل ، پذیرش اولیّه وجود دارد نباید با او به گونه ای رفتار نمود که جبهه گیری نماید ؛ بلکه باید به زبان خطابه و تحریک عواطف و فطریّات و اعتقادات ، او را برانگیخت که خود به سوی حقیقت حرکت نماید. امّا اگر این راهها در مورد کسی مثمر ثمر واقع نشد و شروع به جدال کرد باید با او مناظره نمود ، لکن به روش نیکو و با صبغه ی اسلامی و برای هدایت او نه برای مغلوب ساختنش ؛ مگر در موردی که ببینیم آن شخص حقیقتاً دنبال حقیقت نبوده بلکه قصد تخریب دارد. 6ـ « لِکُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَکاً هُمْ ناسِکُوهُ فَلا یُنازِعُنَّکَ فِی الْأَمْرِ وَ ادْعُ إِلى رَبِّکَ إِنَّکَ لَعَلى هُدىً مُسْتَقیمٍ (67) وَ إِنْ جادَلُوکَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما تَعْمَلُونَ (68) اللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فیما کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ : براى هر امّتى عبادتى قرار دادیم، تا آن عبادت را(در پیشگاه خدا) انجام دهند؛ پس نباید در این امر با تو به نزاع برخیزند. به سوى پروردگارت دعوت کن! که بر هدایت مستقیم قرار دارى. (67) و اگر آنان با تو به جدال برخیزند، بگو: «خدا از کارهایى که شما انجام مى دهید آگاهتر است.(68) و خداوند در روز قیامت، میان شما در آنچه اختلاف مى کردید، داورى مى کند.» (البقرة:197)قاعده: مناظره در جایی رواست که موضوع مناظره امر تعبّدی ، از جهت تعبّدی بودنش ، نباشد ؛ چرا که این گونه امور ، اعتبارات الهی می باشند و جایی برای بحث ندارند. عقل انسان ، حقّانیّت این گونه امور را به واسطه ی اثبات حقّانیّت مبانی آن امور اثبات نموده است. لذا اگر کسی در چنین مواردی با دیگری اختلاف دارد باید به مبانی آنها رجوع کرده اختلافات موجود در آن حیطه را حلّ نمایند. 7ـ « الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فیهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوى وَ اتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْباب : حج، در ماه هاى معینى است ؛ و کسانى که حج را بر خود فرض کرده اند ، (باید بدانند که) در حج ، آمیزش جنسى با زنان، و گناه و جدال نیست ؛ و آنچه از کارهاى نیک انجام دهید، خدا آن را مى داند. و زاد و توشه تهیه کنید، که بهترین زاد و توشه، پرهیزکارى است! و از من بپرهیزید اى خردمندان.» (البقرة:197)قاعده: جدال ، حتّی جدال احسن ، در جایی که مساله وحدت مسلمین یا بشریّت مطرح است جایز نیست ؛ چرا که جدال ، حتّی اگر جدال احسن باشد ، نمود اختلافات می باشد ؛ و با پر رنگ شدن اختلافات ، وحدت رنگ می بازد. از اینرو اهل بیت (ع) هر جا مساله ی وحدت مطرح بود حتّی از حقّ مسلّم خویش نیز می گذشتند. 8 ـ « وَ لا تَأْکُلُوا مِمَّا لَمْ یُذْکَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ وَ إِنَّ الشَّیاطینَ لَیُوحُونَ إِلى أَوْلِیائِهِمْ لِیُجادِلُوکُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّکُمْ لَمُشْرِکُون : و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده، نخورید! این کار گناه است؛ و شیاطین به دوستان خود مطالبى مخفیانه القا مى کنند، تا با شما به مجادله برخیزند؛ اگر از آنها اطاعت کنید، شما هم مشرک خواهید بود.» (الأنعام:121)قاعده: گاه مناظره کننده در صدد حقیقت یابی یا اثبات سخن خود نیست بلکه مناظره را برپا می کند تا از طریق خودِ مناظره ، نه محصول مستقیم آن ، به اهداف شیطانی نائل شود ؛ مثل برخی افراد جامعه ی خودمان که گاه سخن کفرآمیزی را پشت تریبونهای عمومی مطرح می کنند تا دولت اسلامی اقدام به دستگیری آنها کند و به این وسیله کشورهای استعمارگر به بهانه دفاع از حقوق بشر بر ضدّ کشور اسلامی اقداماتی انجام دهند.روشن است که در چنین مناظراتی یا نباید شرکت نمود تا ترفند دشمن خنثی شود یا باید به گونه ای با او مناظره کرد که پرده از هدف شیطانی او برداشته شود ؛ یا باید تدبیری اندیشید که او به هدف شیطانی خود نرسد. 9ـ « وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطانٍ مَرید : گروهى از مردم، بدون هیچ علم و دانشى، به مجادله درباره خدا برمى خیزند؛ و از هر شیطان سرکشى پیروى مى کنند.» (الحج :3) « وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدىً وَ لا کِتابٍ مُنیر : و گروهى از مردم، بدون هیچ دانش و هیچ هدایت و کتاب روشنى بخشى، درباره خدا مجادله مى کنند.» (الحج:8) قاعده: کسی که می خواهد مناظره نماید باید در موضوع مورد مناظره آگاهی لازم را داشته باشد و الّا حقّ مناظره ندارد. و منابع آگاهی سه چیزند: الفـ ابزارهای عمومی ادراک که عمده ی آنها حسّ و عقل هستند.ب ـ راه هدایت قلبی و شهودی که در اثر تقوا حاصل می شود ؛ «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانا » و « وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ » ج ـ نقل معتبر که عبارت است از کتاب روشنگر الهی که حاوی وحی قطعی است و احادیث صحیح انسان معصوم که تفسیر کتاب خدا هستند. 10 ـ « ما یُجادِلُ فی آیاتِ اللَّهِ إِلاَّ الَّذینَ کَفَرُوا فَلا یَغْرُرْکَ تَقَلُّبُهُمْ فِی الْبِلادِ ــــ تنها کسانى که در آیات ما مجادله مى کنند که کافر شده اند؛ پس مبادا رفت و آمد آنان در شهرها تو را بفریبد! » (غافر:4)قاعده: گاه طرف مقابل مناظره ، اهل برو و بیاست و طرفداران فراوانی دارد ؛ یا با متفکّرین مختلف جهان نشست و برخاست دارد ؛ و با مجامع علمی و فکری دنیا ارتباط مداوم دارد و … . این گونه افراد ، آنگاه که بر سر عقیده ی باطلی مناظره می کنند ، از وجهه ی عمومی خود یا از افکار عمومی بهره می گیرند تا در مناظره غالب شوند. لذا طرف حقّ باید مواظب باشد که این وجهه ی شخص مقابل ، در او اثر منفی نگذارد و مرعوب او نگردد. 11ـ « وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاما : بندگان خداوند رحمان، کسانى هستند که با آرامش و بى تکبّر بر زمین راه مى روند؛ و هنگامى که جاهلان آنها را مخاطب سازند ، به آنها سلام مى گویند.» (الفرقان:63) قاعده: مناظره با هر کسی جایز نیست ؛ بلکه باید با کسی مناظره نمود که حرفی برای گفتن داشته باشد. لذا با افراد جاهل که مناظره با آنان جز افروختن آتش کینه ی آنان هیچ ثمری ندارد نباید مناظره نمود و باید با سلم و سلامت از آنان گذشت. در سیره ی برخی علمای بزرگ دیده شده که وقتی افراد جاهل با آنها مناظره می کردند با اظهار بی اطّلاعی از حقیقت مطلب و گفتن « الله اعلم » از ادامه ی بحث شانه خالی می کردند.
*آداب و شرایط مناظره از نگاه قرآن :
گفت وگو یکی از شیوه های تفاهم و انتقال دانش و تجربیات است. انسان برای این که بتواند ارتباط درست و منطقی با دیگران داشته باشد، نیازمند گفت وگوست. با این همه در برخی از موارد، گفت وگو مسیر درست و سالم خود را ازدست می دهد و عامل تنش، جدایی، بحران و خشونت و درگیری می شود. بدین ترتیب عامل تفاهم و ارتباط، به یک ابزار ضدانسانی تبدیل می شود.
**آداب و اهداف مناظره و گفت و گوی سالم و درست :
آداب و شرایط مناظره از آن چه بیان شد گوشه هایی از آداب و شرایط مناظره نیز معلوم گردید، ولی از آن جایی که تبیین شرایط و آداب مناظره و می تواند در رسیدن به هدف مناظره کمک بسیاری کند، مهم ترین شرایط و آداب مناظره و گفت وگو را از زبان قرآن در این جا مطرح می کنیم.
حقیقت جویی:
از مهم ترین شرایط که می تواند مناظره را به مناظره ای پسندیده و مطلوب تبدیل کند، حقیقت جویی است. قرآن از طرفین گفت وگو می خواهد که به دور از جدال باطل و مذموم که در آن تنها بر چیرگی و غلبه خصم تمرکز یافته است، به سوی جدال احسن و گفت وگوهایی رو آورند تا حقیقت بر ایشان آشکار شود و پرده هایی که بر آن افکنده شده در این گفت وگوها کنار رود.
از نظر قرآن هرگونه گفت وگویی که به قصد دریافت حقیقت و آشکار کردن آن صورت نمی گیرد، جدال باطلی است که مومنان و خردمندان نباید به آن بپردازند؛ زیرا انجام چنین گفت وگوهایی نه تنها موجب وحدت و اتحاد میان انسان ها نمی شود بلکه زمینه افزایش اختلاف، تنش و خشونت های حتی فیزیکی نیز می گردد. بنابراین به جای آن که با آتش جدال باطل، میان مردم فتنه ها و آشوب ها را تشدید کنیم، بهتر است که از این گونه گفت وگوهاو جدال پرهیز کرده و با سکوت و دوری از آن، وضعیت را بغرنج تر و بحرانی تر نسازیم.
عالمانه بودن:
لازم است مناظره ها عالمانه و برپایه دانش شکل گیرد و دوطرف گفت وگو نسبت به موضوع، از علم و آگاهی لازم و کافی برخوردار باشند؛ زیرا هدف از گفت وگوها و مناظره های پسندیده، واکاوی افکار و آراء، دست یابی به حقیقت، روشنگری و ایجاد تفاهم علمی و عملی است. بنابراین هرگونه گفت وگویی که براساس اما و اگرها، شایدها و گمان ها و گمانه زنی ها و مانند آن انجام می گیرد، گفت وگویی باطل و ناپسند است.
خداوند در آیاتی چند از جمله 71 سوره اعراف و 3 و 8 سوره حج و 20 سوره لقمان و 35 و 56 سوره غافر، تنها مناظره و جدالی را مجاز و روا می داند که براساس دانش و برهان باشد؛ زیرا اگر جدال و مناظره براساس علم و دانش و یا استدلال های منطقی و برهان محکم، استوار نباشد، نمی تواند حقیقتی را آشکار کند و معیاری برای تشخیص حق از باطل باشد. از این رو هرگونه مجادله براساس گمان و ظن و یا احتمالات را جدالی باطل معرفی می کند و از مومنان می خواهد از این گونه مناظره ها پرهیز کنند.
اصولا مناظره هایی که براساس اصول علم نباشد نمی تواند ثمره ای برای دوسویه گفت و گو داشته باشد، بلکه حتی ممکن است اختلاف ها را تشدید کرده و به جای تفاهم و روشنگری، بر ابهامات و شبهات آن بیفزاید و آتش معرکه را نیز گرم تر کند.
از نظر قرآن هرگونه مجادله و مناظره جاهلانه و به دور از علم و دانش، می تواند آثار مخرب و زیانباری را به جا گذارد و مسیر گفت وگو را به سوی کفر و شرک و گمراهی بکشاند؛ زیرا بیان مطالب به دور از علم و دانش، تنها موجبات گمراهی مردم می شود و هیچ ثمره ای برای مناظره کنندگان به دنبال نخواهد داشت. البته دشمنان اسلام و حقیقت از آن جایی که در فکر گمراهی مردم هستند از این روش بسیار بهره می برند و می کوشند تا با بیان مطالبی به دور از علم و دانش، مردم رابه شبهه افکنند و راه حق را بر آنان بپوشانند. (غافر آیه 35 و 56 و لقمان آیات 20 و 21 و آیات پیش گفته و مانند آن) خداوند کسانی را که بدون علم و آگاهی به مناظره با اهل حقیقت می پردازند، مردمانی متکبر می داند که تنها هدفشان گمراهی انسانها است. این تکبر و غرور آنان را به جدال حق و حقیقت می کشاند و اجازه رفتار درست و منطقی به آنها نمی دهد. (غافر آیه 56) بنابراین هرگونه گفت وگو و مناظره با چنین اشخاصی از نظر خداوند نادرست است و کسانی که بی علم و دانش به مناظره و جدال می پردازند مبغوض خداوند خواهند بود. (اعراف آیه 71 و غافر آیه 35)
منطق گرایی:
از دیگر شرایط گفت وگو و مناظره پسندیده آن است که گفت وگوها همچنان که از نظر محتوا باید بر پایه دانش و علم باشد، از نظر روشی نیز بر پایه منطق و استدلال و برهان باشد. آیات پیش گفته به روشنی این شرط را به عنوان مهم ترین شرط درستی مناظره در میان مومنان با مخالفان مطرح می سازد و از ورود مومنان به گفت وگوهایی که از نظر روشی بیرون از دایره منطق و برهان و استدلال است برحذر می دارد.
از نظر قرآن، کسانی که بر پایه علم و دانش به مناظره می پردازند، همواره از روش منطقی بهره مند می شوند، زیرا هدف آنان بیان حقایق است و می کوشند تا از روشی سود برند که حقیقت را به سادگی آشکار سازد. (نحل آیه 125 و عنکبوت آیه 46)
نیک گویی:
بکاربردن سخن نیک و شایسته در مجادله و گفت وگو، مشخصه و ویژگی رفتار مومنان و اهل حق و حقیقت است، زیرا آنان می کوشند تا در شیوه بیان نیز به گونه ای عمل کنند که محتوای بلند ایشان را نیز فراز دارد. از این رو به گفتن حقایق در قالب منطقی با بیانی شیوا و شیرین مبادرت می ورزند و می کوشند تا از هرگونه روشی که موجبات استهزا و تمسخر دیگران باشد پرهیز کنند. (نحل آیه 125 و عنکبوت آیه 46) این در حالی است که اهل باطل به دروغگویی رو می آورند و با زبان بد و زشت به نقد سخنان و دیدگاه های دیگران می پردازند و به خود اجازه می دهند که با محتوای باطل، تهمت و دروغ و به دور از استدلال و منطق استوار، سخنان زشتی را بر زبان آورند تا طرف مقابل را به انفعال بکشانند. تهمت زدن، دروغ پردازی، سخنان سخیف و زشت به کار بردن و مانند آن شیوه هایی است که اهل باطل در مناظره ها به کار می برند تا اهل حق را در موضع انفعالی قرار دهند و اجازه گفت وگویی منطقی و مستدل را از آنان سلب کنند.
نرمی و مدارا:
اظهار رفق و نرمی و مدارا به هنگام جدال با مخالفان، از سفارش های خدا در آیاتی از جمله آیه 125 سوره نحل و 67 و 68 سوره حج و 46 سوره عنکبوت است؛ زیرا مدارا کردن با مخالفان می تواند همدلی آنان را برانگیزد. یکی از روش های جلب و جذب دیگران آن است که در وهله نخست با تندی به عقاید و افکار شخص مقابل حمله نشود، بلکه با کمی گذشت و مدارا کاری کرد تا وی نوعی همدلی و همراهی را با سوی دیگر گفت وگو بیابد. اصولاً قراردادن شخص در حال تدافعی موجب می شود تا از همراهی و پذیرش نظر و فکر طرف مقابل خودداری کند. از این رو مدارا و نرمی می تواند شخص را از حالت موضع گیری به حالت فهم و تفاهم منتقل کند.
مراعات احترام و تکریم:
اصولاً یکی از مهم ترین عوامل جذب و جلب اشخاص آن است که به دیگران احترام نهاد و آنان را تکریم کرد. در مقابل، هرگونه بی احترامی و تمسخر می تواند واکنش منفی را به دنبال داشته باشد و اجازه نزدیکی و همفکری و همدلی را ندهد. بنابراین در هر گفت وگویی باید مراعات شخص را کرد و از تمسخر وی اجتناب کرد. البته شیوه دشمنان دین و حقیقت این گونه است که با تخریب شخص می کوشند او را منفعل ساخته و در بحث و مناظره بر او غلبه کنند. چنین شیوه ای از نظر اسلام و قرآن مذموم است که آیات پیش گفته به صراحت بر آن دلالت دارد؛ زیرا چنین شیوه ای همان جدال باطل و مذموم از نظر قرآن است. (کهف آیه 56)
بصیرت بخشی:
هدف از مناظره باید ایجاد فضایی برای درک درست حقایق باشد. براین اساس روشنگری و بصیرت بخشی باید به عنوان هدف مناظره موردتوجه قرارگیرد؛ زیرا از نظر قرآن هرگونه مناظره ای که به دور از رسیدن به این هدف باشد، مناظره ای بیهوده، لغو و نارواست و مؤمن مجازبه ورود به این گونه مناظره ها نیست. این مطلب را از مطالب و آیات پیشین می توان به سادگی به دست آورد.
تقلید ستیزی و مبارزه با تعصبات:
در شرایط مجادله و گفت وگو، تقلیدستیزی و مبارزه با تعصبات بی جا باید در دستور کار قرار گیرد؛ زیرا بسیاری از امت ها و ملت ها به سبب تقلید بی جا و تعصبات قبیله ای و خویشاوندی و جناحی به سوی فکر و نظر کشیده می شوند و آن را حفظ می کنند.
بسیاری از مردم به سبب این که دل در گرو گروه و جناح یا اشخاصی نهاده اند، در مناظره ها راه حق را فراموش می کنند و به سوی باطل کشیده می شوند. از این رو، یکی از شرایط مناظره نیک و پسندیده آن است که به دور از تقلید و جناح بندی باشد. آیات 20 و 21سوره لقمان تبیین می کند که تقلید و تعصب خویشاوندی، اساس جدال جاهلانه کافران درباره خدا بوده است. همین مسئله را می توان در مناظره های عصر ما نیز مشاهده کرد که به سبب گرایش های خویشاوندی و جناحی و مانند آن حق، زیرپا گذاشته می شود و اشخاص برای حمایت از گروه و جناحی به دور از علم و عقل و خرد به مناظره می پردازند و می کوشند تا به جای روشنگری و دست یابی به حقایق، از گروه و جناح خویش حمایت وطرفداری کنند و این گونه است که در دام شیطان و جدال باطل گرفتار می آیند.
آن چه گفته شد تنها گوشه ای از آیات قرآنی و تحلیل و تبیین آن بوده است. با این همه از همین آیات می توان دریافت که مناظره پسندیده چه اهدافی را دنبال کند و با چه شرایط و آدابی برگزار می گردد تا حقیقت، آشکار و باطل رسوا گردد.
*تواناییهای مناظرهکنندهگان:
قبل از هر چیز مناظره کنندگان باید این تواناییها را دارا باشند:
۱. آشنایی کامل با اقسام قضایای مشهور متناسب با هر موضوع و احاطه بر آنها.
۲. توانایی به کار بردن مشهورات و مسلّمات در هنگام نیاز.
۳. آشنایی با الفاظ مشترک، منقول، مشکّک، متواطی، متباین و مترادف و نیز یافتن قدرت تشخیص و تشریح و تفصیل آنها.
۴. توانایی تشخیص متشابهات و تفصیل آنها از یکدیگر به وسیله خواص و فصول.
۵. قدرت در بیان «تشابه مختلفات به ذاتیّات و غیر ذاتیّات».
*چگونگی عمل در جریان مناظره: در جریان مناظره چگونگی عمل چنین است:
۱. سائل با تکیه بر مسلّماتِ مجیب و با استفاده از گفتههای او پرسشهایی مطرح میکند که حافظِ وضع باید پاسخ دهد و به این ترتیب با طرح سؤالها تدریجاً به مقصود خود، که کشاندن طرف مخالف به تناقض گویی است، نزدیک شود.
۲. سائل از مقدّماتی که مجیب پذیرفته است قیاسی جدلی میسازد، تا بدینوسیله بتواند وضع مجیب را نقض کند و از مسلّماتِ مجیب به نتایجی که بطلانش آشکار است برسد.
۳. مجیب میکوشد وضعیت خود را در مقابل ایرادهای سائل بهبود بخشد.
طی این مراحل هر یک از دو طرف، یعنی سائل و مجیب، باید به نکات و ضوابط زیر، که در کتب منطقی تحت عنوان «وصایا» آمده است، توجّه کنند:
*وظایف سائل:
۱. تصوّر موضعی که مقدّمه را از آنجا خواهد گرفت، یعنی سائل قبل از طرح سؤال باید موضعی را که مقدمه استدلال از آن به دست میآید شناسایی کند.
۲. کیفیّت و توسّل به تسلیم مقدمه و تشنیع بر منکر، یعنی شناسایی روشی که میخواهد از طریق آن مجیب را به تسلیم وادارد.
۳. تصریح به آنچه در ضمیر دارد بر وجه خطاب با غیر، یعنی سائل باید مطلوب خود را که مستلزم نقض وضع مجیب است، با صراحت بیان کند.
به طور کلی سائلِ ماهر کسی است که قدرت بیان برای فهماندن مطلوب خود داشته باشد و پرسشهای او از مقدمات مسلمی که مورد قبول مجیب است فراهم شود.
*وظایف مجیب:
۱. سعی بر اینکه رشته سخن را خود به دست گیرد و با طرح سؤالهای مکرّر سائل را تحتتأثیر قرار دهد، تا سائل حالت دفاعی به خود بگیرد.
۲. سعی بر مشغول کردن سائل با پرسشهایی که نتواند جواب مناسب آنها را پیدا کند.
۳. توجه به اینکه اگر عقیده مجیب از مشهورات باشد، مقدمات مشهوری را که مورد قبول سائل است، منع نکند.
به طور کلی مجیب ماهر کسی است که مشهورات را انکار نکند و از مغالطه خودداری ورزد.
*وظایف مشترک سائل و مجیب:
۱. مهارت در علم منطق مخصوصاً مبحث قیاس و اقسام آن و توانایی در استنباط قیاسهای بسیار از یک قیاس.
۲. آشنایی کامل با قواعد مناظره و چگونگی استفاده از مباحثی مانندِ عکس نقیض ، عکس مستوی و جز آن.
۳. به کاربردن الفاظ زیبا و مناسب و خودداری از شتابزدگی و اشتباه در کاربرد الفاظ.
۴. خودداری از ناسزاگویی و تمسخر و ادای کلماتی که دشمنی و کینه برانگیزد.
۵. بیان مطلب به صورت متین و استوار و آرام و بدون تردید و تزلزل.
۶. فروتنی در برابر طرف مناظره و خودداری از تکبر و خودپسندی .
۷. خودداری از مناظره با ریاکاران، شهرت طلبان، کینهتوزان و دوستداران جاه و مقام و قدرت .
۸. آشنایی کامل با اصول و قواعد هر فنّی که در آن مناظره میکنند و دانستن مواردی که اهل آن فن در آنها اتفاق یا اختلاف رأی دارند.
۹. توجه به اینکه سائل باید همیشه حکم را بهطور کلی و عام نقض و منع کند، ولی مجیب حکم را بهطور خاص اثبات کند، تا اگر آن حکم مردود شود، بتواند به حکم خاصّ دیگری تمسّک جوید.
۱۰. عنایت به اینکه باید هدف هر دو رسیدن به حقیقت و انصاف دادن باشد و باید هر دو از اصرار در خطا بپرهیزند.
موفق ومؤید باشید.
هدف از برگزاری مناظرات آموزش فن بیان، اصول مناظره و ترویج تفکر انتقادی است. همچنین آموزش و ایجاد فرصت یادگیری فنون مناظره. هدف اصلی از مناظره آن است که دو طرف گفتوگو، به یاری یکدیگر، به کشف حقیقت نایل آیند و مشکلی را بگشایند. هدف از برگزاری مناظرات آموزش فن بیان، اصول مناظره و ترویج تفکر انتقادی است. همچنین آموزش و ایجاد فرصت یادگیری فنون مناظره.
*« اخلاق مناظره »: مناظره دارای دو گونه اصول و قواعد می باشد ؛ که عبارتند از: الف- اصول و قواعد فنّی جدل و مناظره این گونه قواعد ، مثل فرمولهای ریاضی ، اموری عامّ و فرا دینی می باشند ، که اهل منطق آنها را در بخش جدلِ کتب منطقی به تفصیل بیان نموده اند. این گونه قوائد عامّ را می توانید در کتابهایی چون « آموزش منطق ، تالیف محسن غرویان » و « منطق صوری ، تالیف دکتر خوانساری » ملاحظه فرمایید. البته این قسم قواعد نیز در آیات و روایات وجود دارند ، لکن استخراج آنها کاری طاقت فرساست و شاید لزومی هم نداشته باشد ؛ چون آن مقدار که در کتب منطقی و کتب فنّ مناظره بیان کرده اند برای هر کسی کافی است. ب ـ اصول و قواعد اخلاقی مناظره فنّ مناظره افزون بر قواعد خاصّی که انسان را در راه غلبه بر طرف مقابل کمک می کنند ، قواعد دیگری نیز دارند که هر انسان حقیقت جو و حقیقت شناس و مبلّغ حقیقت باید آنها را رعایت نموده ، از آنها عدول نکند ؛ اگر چه رعایت این اصول او را در مناظره محدود نماید. با استفاده از آیات قرآن کریم به پاره ای از این اصول اشاره می شود. 1ـ « وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذینَ یَخْتانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ مَنْ کانَ خَوَّاناً أَثیما : و از آنها که به خود خیانت کردند، دفاع مکن! زیرا خداوند، افراد خیانت پیشه گنهکار را دوست ندارد. » (النساء:107)قاعده: در ضمن مناظره ، نباید از شخص یا قول باطل دفاع نمود ؛ اگر چه انسان از راه چنین دفاعی به مطلوب خود برسد و بر طرف مقابل غالب شود. به تعبیر دیگر ، هدف وسیله را توجیه نمی کند 2ـ « قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتی تُجادِلُکَ فی زَوْجِها وَ تَشْتَکی إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ یَسْمَعُ تَحاوُرَکُما إِنَّ اللَّهَ سَمیعٌ بَصیرٌ : خداوند سخن زنى را که درباره شوهرش با تو مجادله می کرد و از او به خدا شکایت می کرد شنید ؛ و خداوند گفتگوى شما را با هم مى شنود؛ همانا خدا شنوای بیناست.» ( المجادلة:1)قاعده: بهتر آن است که در مناظره ی بین دو شخص یا دو گروه ، داور عادلی نیز باشد که فصل الخطاب با او باشد و او بین سخنان هر دو طرف داوری عادلانه نماید. قاعده : در مناظره همواره باید به خاطر داشته باشیم که خداوند سمیع و بصیر ، شنوا و بینا به اعمال و گفتار ماست. پس باید مطابق رضای او سخن بگوییم و نه مطابق میل خود و با هدف غلبه بر دیگری. 3ـ « وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکِتابِ إِلاَّ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ إِلاَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَ قُولُوا آمَنَّا بِالَّذی أُنْزِلَ إِلَیْنا وَ أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ إِلهُنا وَ إِلهُکُمْ واحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ : با اهل کتاب جز به روشى که از همه نیکوتر است مجادله نکنید، مگر کسانى از آنان که ستم کردند؛ و(به آنها) بگویید: «ما به تمام آنچه از سوى خدا بر ما و شما نازل شده ایمان آورده ایم، و معبود ما و شما یکى است، و ما در برابر او تسلیم هستیم.» (العنکبوت:46)قاعده: در مناظره باید ببینیم طرف مقابل ما چه موقعیّت فکری و مذهبی نسبت به ما دارد. به هنگام مناظره ، کافر با اهل کتاب یکی نیست و مسلمانی که با ما مذهب متفاوت دارد ، از اهل کتاب نیز نزدیکتر است ؛ و آنکه با ما هم مذهب است ، از آن هم نزدیکتر است. پس هر چه طرف مقابل با ما نزدیکتر بود به همان اندازه باید با او محترمانه و با رأفت بیشتر مناظره کنیم. چرا که هدف از مناظره هدایت شخص ، یا دفاع از حقّ است نه اثبات خود و غلبه بر طرف مقابل. قاعده: در مناظره باید بیشتر بر مشترکات تکیه نمود و سعی در ایجاد وحدت کرد نه در ایجاد تفرقه. باید تا آنجا که ممکن است ، موحّد بودن مدّعیان پیروی از انبیاء را خدشه دار نکرد و تا حدّ ممکن به تکفیر و تفسیق طرف مقابل نپرداخت.قاعده: رعایت اصول جدال احسن با کسانی است که قصد ظلم و تخریب ندارند. امّا اگر کسی با علم به حقیقت ، با ابزار مناظره بخواهد عقائد حقّه را تخریب نماید اینجا دیگر جای تکیه بر اشتراکات نیست و باید او را مغلوب ساخت. 4 ـ « قالَ قَدْ وَقَعَ عَلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ رِجْسٌ وَ غَضَبٌ أَ تُجادِلُونَنی فی أَسْماءٍ سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ ما نَزَّلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرینَ : گفت: پلیدى و غضب پروردگارتان، شما را فرا گرفته است ؛ آیا با من در مورد نامهایى مجادله مى کنید که شما و پدرانتان به عنوان معبود و خدا، بر بتها گذارده اید، در حالى که خداوند هیچ دلیلى درباره آن نازل نکرده است؟! پس شما منتظر باشید، من هم با شما انتظار مى کشم! » ( الأعراف:71) قاعده: گاه طرف مقابل از اموری دفاع می کند که هیچ دلیل و برهانی پشتش نیست ، ولی برای اینکه مشتش باز نشود ، با روشهای تهاجمی ، قول حقّ را به چالش می کشد ؛ در چنین حالتی نباید در مقام دفاع بر آمده اصرار بر دفاع از قول حقّ نمود ؛ چون با این کار نزاع هیچگاه پایان نخواهد یافت ؛ بلکه باید مدام از طرف مقابل خواست که نخست ادّعای خود را برای ما اثبات نماید آنگاه باهم مناظره کنیم. به تعبیر دیگر ، مناظره را مشروط به این کنیم که نخست ، هر دو طرف دلیل ادّعاهای خود را علناً اعلام کنند آنگاه بر سر دلائل هر دو طرف بحث شود. 5 ـ « ادْعُ إِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ : با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشى که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت، از هر کسى بهتر مى داند چه کسى از راه او گمراه شده است؛ و او به هدایت یافتگان داناتر است. » ( النحل:125) قاعده: در منطق اسلام ، مناظره و جدال احسن ، آخرین راه حلّ است ؛ لذا ابتدا باید از راه حکمت و برهان محکم ، حقّ را بیان و به دفاع از آن پرداخت ؛ و اگر در شخص مقابل ، پذیرش اولیّه وجود دارد نباید با او به گونه ای رفتار نمود که جبهه گیری نماید ؛ بلکه باید به زبان خطابه و تحریک عواطف و فطریّات و اعتقادات ، او را برانگیخت که خود به سوی حقیقت حرکت نماید. امّا اگر این راهها در مورد کسی مثمر ثمر واقع نشد و شروع به جدال کرد باید با او مناظره نمود ، لکن به روش نیکو و با صبغه ی اسلامی و برای هدایت او نه برای مغلوب ساختنش ؛ مگر در موردی که ببینیم آن شخص حقیقتاً دنبال حقیقت نبوده بلکه قصد تخریب دارد. 6ـ « لِکُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَکاً هُمْ ناسِکُوهُ فَلا یُنازِعُنَّکَ فِی الْأَمْرِ وَ ادْعُ إِلى رَبِّکَ إِنَّکَ لَعَلى هُدىً مُسْتَقیمٍ (67) وَ إِنْ جادَلُوکَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما تَعْمَلُونَ (68) اللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فیما کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ : براى هر امّتى عبادتى قرار دادیم، تا آن عبادت را(در پیشگاه خدا) انجام دهند؛ پس نباید در این امر با تو به نزاع برخیزند. به سوى پروردگارت دعوت کن! که بر هدایت مستقیم قرار دارى. (67) و اگر آنان با تو به جدال برخیزند، بگو: «خدا از کارهایى که شما انجام مى دهید آگاهتر است.(68) و خداوند در روز قیامت، میان شما در آنچه اختلاف مى کردید، داورى مى کند.» (البقرة:197)قاعده: مناظره در جایی رواست که موضوع مناظره امر تعبّدی ، از جهت تعبّدی بودنش ، نباشد ؛ چرا که این گونه امور ، اعتبارات الهی می باشند و جایی برای بحث ندارند. عقل انسان ، حقّانیّت این گونه امور را به واسطه ی اثبات حقّانیّت مبانی آن امور اثبات نموده است. لذا اگر کسی در چنین مواردی با دیگری اختلاف دارد باید به مبانی آنها رجوع کرده اختلافات موجود در آن حیطه را حلّ نمایند. 7ـ « الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فیهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوى وَ اتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْباب : حج، در ماه هاى معینى است ؛ و کسانى که حج را بر خود فرض کرده اند ، (باید بدانند که) در حج ، آمیزش جنسى با زنان، و گناه و جدال نیست ؛ و آنچه از کارهاى نیک انجام دهید، خدا آن را مى داند. و زاد و توشه تهیه کنید، که بهترین زاد و توشه، پرهیزکارى است! و از من بپرهیزید اى خردمندان.» (البقرة:197)قاعده: جدال ، حتّی جدال احسن ، در جایی که مساله وحدت مسلمین یا بشریّت مطرح است جایز نیست ؛ چرا که جدال ، حتّی اگر جدال احسن باشد ، نمود اختلافات می باشد ؛ و با پر رنگ شدن اختلافات ، وحدت رنگ می بازد. از اینرو اهل بیت (ع) هر جا مساله ی وحدت مطرح بود حتّی از حقّ مسلّم خویش نیز می گذشتند. 8 ـ « وَ لا تَأْکُلُوا مِمَّا لَمْ یُذْکَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ وَ إِنَّ الشَّیاطینَ لَیُوحُونَ إِلى أَوْلِیائِهِمْ لِیُجادِلُوکُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّکُمْ لَمُشْرِکُون : و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده، نخورید! این کار گناه است؛ و شیاطین به دوستان خود مطالبى مخفیانه القا مى کنند، تا با شما به مجادله برخیزند؛ اگر از آنها اطاعت کنید، شما هم مشرک خواهید بود.» (الأنعام:121)قاعده: گاه مناظره کننده در صدد حقیقت یابی یا اثبات سخن خود نیست بلکه مناظره را برپا می کند تا از طریق خودِ مناظره ، نه محصول مستقیم آن ، به اهداف شیطانی نائل شود ؛ مثل برخی افراد جامعه ی خودمان که گاه سخن کفرآمیزی را پشت تریبونهای عمومی مطرح می کنند تا دولت اسلامی اقدام به دستگیری آنها کند و به این وسیله کشورهای استعمارگر به بهانه دفاع از حقوق بشر بر ضدّ کشور اسلامی اقداماتی انجام دهند.روشن است که در چنین مناظراتی یا نباید شرکت نمود تا ترفند دشمن خنثی شود یا باید به گونه ای با او مناظره کرد که پرده از هدف شیطانی او برداشته شود ؛ یا باید تدبیری اندیشید که او به هدف شیطانی خود نرسد. 9ـ « وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطانٍ مَرید : گروهى از مردم، بدون هیچ علم و دانشى، به مجادله درباره خدا برمى خیزند؛ و از هر شیطان سرکشى پیروى مى کنند.» (الحج :3) « وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدىً وَ لا کِتابٍ مُنیر : و گروهى از مردم، بدون هیچ دانش و هیچ هدایت و کتاب روشنى بخشى، درباره خدا مجادله مى کنند.» (الحج:8) قاعده: کسی که می خواهد مناظره نماید باید در موضوع مورد مناظره آگاهی لازم را داشته باشد و الّا حقّ مناظره ندارد. و منابع آگاهی سه چیزند: الفـ ابزارهای عمومی ادراک که عمده ی آنها حسّ و عقل هستند.ب ـ راه هدایت قلبی و شهودی که در اثر تقوا حاصل می شود ؛ «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانا » و « وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ » ج ـ نقل معتبر که عبارت است از کتاب روشنگر الهی که حاوی وحی قطعی است و احادیث صحیح انسان معصوم که تفسیر کتاب خدا هستند. 10 ـ « ما یُجادِلُ فی آیاتِ اللَّهِ إِلاَّ الَّذینَ کَفَرُوا فَلا یَغْرُرْکَ تَقَلُّبُهُمْ فِی الْبِلادِ ــــ تنها کسانى که در آیات ما مجادله مى کنند که کافر شده اند؛ پس مبادا رفت و آمد آنان در شهرها تو را بفریبد! » (غافر:4)قاعده: گاه طرف مقابل مناظره ، اهل برو و بیاست و طرفداران فراوانی دارد ؛ یا با متفکّرین مختلف جهان نشست و برخاست دارد ؛ و با مجامع علمی و فکری دنیا ارتباط مداوم دارد و … . این گونه افراد ، آنگاه که بر سر عقیده ی باطلی مناظره می کنند ، از وجهه ی عمومی خود یا از افکار عمومی بهره می گیرند تا در مناظره غالب شوند. لذا طرف حقّ باید مواظب باشد که این وجهه ی شخص مقابل ، در او اثر منفی نگذارد و مرعوب او نگردد. 11ـ « وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاما : بندگان خداوند رحمان، کسانى هستند که با آرامش و بى تکبّر بر زمین راه مى روند؛ و هنگامى که جاهلان آنها را مخاطب سازند ، به آنها سلام مى گویند.» (الفرقان:63) قاعده: مناظره با هر کسی جایز نیست ؛ بلکه باید با کسی مناظره نمود که حرفی برای گفتن داشته باشد. لذا با افراد جاهل که مناظره با آنان جز افروختن آتش کینه ی آنان هیچ ثمری ندارد نباید مناظره نمود و باید با سلم و سلامت از آنان گذشت. در سیره ی برخی علمای بزرگ دیده شده که وقتی افراد جاهل با آنها مناظره می کردند با اظهار بی اطّلاعی از حقیقت مطلب و گفتن « الله اعلم » از ادامه ی بحث شانه خالی می کردند.
*آداب و شرایط مناظره از نگاه قرآن :
گفت وگو یکی از شیوه های تفاهم و انتقال دانش و تجربیات است. انسان برای این که بتواند ارتباط درست و منطقی با دیگران داشته باشد، نیازمند گفت وگوست. با این همه در برخی از موارد، گفت وگو مسیر درست و سالم خود را ازدست می دهد و عامل تنش، جدایی، بحران و خشونت و درگیری می شود. بدین ترتیب عامل تفاهم و ارتباط، به یک ابزار ضدانسانی تبدیل می شود.
**آداب و اهداف مناظره و گفت و گوی سالم و درست :
آداب و شرایط مناظره از آن چه بیان شد گوشه هایی از آداب و شرایط مناظره نیز معلوم گردید، ولی از آن جایی که تبیین شرایط و آداب مناظره و می تواند در رسیدن به هدف مناظره کمک بسیاری کند، مهم ترین شرایط و آداب مناظره و گفت وگو را از زبان قرآن در این جا مطرح می کنیم.
حقیقت جویی:
از مهم ترین شرایط که می تواند مناظره را به مناظره ای پسندیده و مطلوب تبدیل کند، حقیقت جویی است. قرآن از طرفین گفت وگو می خواهد که به دور از جدال باطل و مذموم که در آن تنها بر چیرگی و غلبه خصم تمرکز یافته است، به سوی جدال احسن و گفت وگوهایی رو آورند تا حقیقت بر ایشان آشکار شود و پرده هایی که بر آن افکنده شده در این گفت وگوها کنار رود.
از نظر قرآن هرگونه گفت وگویی که به قصد دریافت حقیقت و آشکار کردن آن صورت نمی گیرد، جدال باطلی است که مومنان و خردمندان نباید به آن بپردازند؛ زیرا انجام چنین گفت وگوهایی نه تنها موجب وحدت و اتحاد میان انسان ها نمی شود بلکه زمینه افزایش اختلاف، تنش و خشونت های حتی فیزیکی نیز می گردد. بنابراین به جای آن که با آتش جدال باطل، میان مردم فتنه ها و آشوب ها را تشدید کنیم، بهتر است که از این گونه گفت وگوهاو جدال پرهیز کرده و با سکوت و دوری از آن، وضعیت را بغرنج تر و بحرانی تر نسازیم.
عالمانه بودن:
لازم است مناظره ها عالمانه و برپایه دانش شکل گیرد و دوطرف گفت وگو نسبت به موضوع، از علم و آگاهی لازم و کافی برخوردار باشند؛ زیرا هدف از گفت وگوها و مناظره های پسندیده، واکاوی افکار و آراء، دست یابی به حقیقت، روشنگری و ایجاد تفاهم علمی و عملی است. بنابراین هرگونه گفت وگویی که براساس اما و اگرها، شایدها و گمان ها و گمانه زنی ها و مانند آن انجام می گیرد، گفت وگویی باطل و ناپسند است.
خداوند در آیاتی چند از جمله 71 سوره اعراف و 3 و 8 سوره حج و 20 سوره لقمان و 35 و 56 سوره غافر، تنها مناظره و جدالی را مجاز و روا می داند که براساس دانش و برهان باشد؛ زیرا اگر جدال و مناظره براساس علم و دانش و یا استدلال های منطقی و برهان محکم، استوار نباشد، نمی تواند حقیقتی را آشکار کند و معیاری برای تشخیص حق از باطل باشد. از این رو هرگونه مجادله براساس گمان و ظن و یا احتمالات را جدالی باطل معرفی می کند و از مومنان می خواهد از این گونه مناظره ها پرهیز کنند.
اصولا مناظره هایی که براساس اصول علم نباشد نمی تواند ثمره ای برای دوسویه گفت و گو داشته باشد، بلکه حتی ممکن است اختلاف ها را تشدید کرده و به جای تفاهم و روشنگری، بر ابهامات و شبهات آن بیفزاید و آتش معرکه را نیز گرم تر کند.
از نظر قرآن هرگونه مجادله و مناظره جاهلانه و به دور از علم و دانش، می تواند آثار مخرب و زیانباری را به جا گذارد و مسیر گفت وگو را به سوی کفر و شرک و گمراهی بکشاند؛ زیرا بیان مطالب به دور از علم و دانش، تنها موجبات گمراهی مردم می شود و هیچ ثمره ای برای مناظره کنندگان به دنبال نخواهد داشت. البته دشمنان اسلام و حقیقت از آن جایی که در فکر گمراهی مردم هستند از این روش بسیار بهره می برند و می کوشند تا با بیان مطالبی به دور از علم و دانش، مردم رابه شبهه افکنند و راه حق را بر آنان بپوشانند. (غافر آیه 35 و 56 و لقمان آیات 20 و 21 و آیات پیش گفته و مانند آن) خداوند کسانی را که بدون علم و آگاهی به مناظره با اهل حقیقت می پردازند، مردمانی متکبر می داند که تنها هدفشان گمراهی انسانها است. این تکبر و غرور آنان را به جدال حق و حقیقت می کشاند و اجازه رفتار درست و منطقی به آنها نمی دهد. (غافر آیه 56) بنابراین هرگونه گفت وگو و مناظره با چنین اشخاصی از نظر خداوند نادرست است و کسانی که بی علم و دانش به مناظره و جدال می پردازند مبغوض خداوند خواهند بود. (اعراف آیه 71 و غافر آیه 35)
منطق گرایی:
از دیگر شرایط گفت وگو و مناظره پسندیده آن است که گفت وگوها همچنان که از نظر محتوا باید بر پایه دانش و علم باشد، از نظر روشی نیز بر پایه منطق و استدلال و برهان باشد. آیات پیش گفته به روشنی این شرط را به عنوان مهم ترین شرط درستی مناظره در میان مومنان با مخالفان مطرح می سازد و از ورود مومنان به گفت وگوهایی که از نظر روشی بیرون از دایره منطق و برهان و استدلال است برحذر می دارد.
از نظر قرآن، کسانی که بر پایه علم و دانش به مناظره می پردازند، همواره از روش منطقی بهره مند می شوند، زیرا هدف آنان بیان حقایق است و می کوشند تا از روشی سود برند که حقیقت را به سادگی آشکار سازد. (نحل آیه 125 و عنکبوت آیه 46)
نیک گویی:
بکاربردن سخن نیک و شایسته در مجادله و گفت وگو، مشخصه و ویژگی رفتار مومنان و اهل حق و حقیقت است، زیرا آنان می کوشند تا در شیوه بیان نیز به گونه ای عمل کنند که محتوای بلند ایشان را نیز فراز دارد. از این رو به گفتن حقایق در قالب منطقی با بیانی شیوا و شیرین مبادرت می ورزند و می کوشند تا از هرگونه روشی که موجبات استهزا و تمسخر دیگران باشد پرهیز کنند. (نحل آیه 125 و عنکبوت آیه 46) این در حالی است که اهل باطل به دروغگویی رو می آورند و با زبان بد و زشت به نقد سخنان و دیدگاه های دیگران می پردازند و به خود اجازه می دهند که با محتوای باطل، تهمت و دروغ و به دور از استدلال و منطق استوار، سخنان زشتی را بر زبان آورند تا طرف مقابل را به انفعال بکشانند. تهمت زدن، دروغ پردازی، سخنان سخیف و زشت به کار بردن و مانند آن شیوه هایی است که اهل باطل در مناظره ها به کار می برند تا اهل حق را در موضع انفعالی قرار دهند و اجازه گفت وگویی منطقی و مستدل را از آنان سلب کنند.
نرمی و مدارا:
اظهار رفق و نرمی و مدارا به هنگام جدال با مخالفان، از سفارش های خدا در آیاتی از جمله آیه 125 سوره نحل و 67 و 68 سوره حج و 46 سوره عنکبوت است؛ زیرا مدارا کردن با مخالفان می تواند همدلی آنان را برانگیزد. یکی از روش های جلب و جذب دیگران آن است که در وهله نخست با تندی به عقاید و افکار شخص مقابل حمله نشود، بلکه با کمی گذشت و مدارا کاری کرد تا وی نوعی همدلی و همراهی را با سوی دیگر گفت وگو بیابد. اصولاً قراردادن شخص در حال تدافعی موجب می شود تا از همراهی و پذیرش نظر و فکر طرف مقابل خودداری کند. از این رو مدارا و نرمی می تواند شخص را از حالت موضع گیری به حالت فهم و تفاهم منتقل کند.
مراعات احترام و تکریم:
اصولاً یکی از مهم ترین عوامل جذب و جلب اشخاص آن است که به دیگران احترام نهاد و آنان را تکریم کرد. در مقابل، هرگونه بی احترامی و تمسخر می تواند واکنش منفی را به دنبال داشته باشد و اجازه نزدیکی و همفکری و همدلی را ندهد. بنابراین در هر گفت وگویی باید مراعات شخص را کرد و از تمسخر وی اجتناب کرد. البته شیوه دشمنان دین و حقیقت این گونه است که با تخریب شخص می کوشند او را منفعل ساخته و در بحث و مناظره بر او غلبه کنند. چنین شیوه ای از نظر اسلام و قرآن مذموم است که آیات پیش گفته به صراحت بر آن دلالت دارد؛ زیرا چنین شیوه ای همان جدال باطل و مذموم از نظر قرآن است. (کهف آیه 56)
بصیرت بخشی:
هدف از مناظره باید ایجاد فضایی برای درک درست حقایق باشد. براین اساس روشنگری و بصیرت بخشی باید به عنوان هدف مناظره موردتوجه قرارگیرد؛ زیرا از نظر قرآن هرگونه مناظره ای که به دور از رسیدن به این هدف باشد، مناظره ای بیهوده، لغو و نارواست و مؤمن مجازبه ورود به این گونه مناظره ها نیست. این مطلب را از مطالب و آیات پیشین می توان به سادگی به دست آورد.
تقلید ستیزی و مبارزه با تعصبات:
در شرایط مجادله و گفت وگو، تقلیدستیزی و مبارزه با تعصبات بی جا باید در دستور کار قرار گیرد؛ زیرا بسیاری از امت ها و ملت ها به سبب تقلید بی جا و تعصبات قبیله ای و خویشاوندی و جناحی به سوی فکر و نظر کشیده می شوند و آن را حفظ می کنند.
بسیاری از مردم به سبب این که دل در گرو گروه و جناح یا اشخاصی نهاده اند، در مناظره ها راه حق را فراموش می کنند و به سوی باطل کشیده می شوند. از این رو، یکی از شرایط مناظره نیک و پسندیده آن است که به دور از تقلید و جناح بندی باشد. آیات 20 و 21سوره لقمان تبیین می کند که تقلید و تعصب خویشاوندی، اساس جدال جاهلانه کافران درباره خدا بوده است. همین مسئله را می توان در مناظره های عصر ما نیز مشاهده کرد که به سبب گرایش های خویشاوندی و جناحی و مانند آن حق، زیرپا گذاشته می شود و اشخاص برای حمایت از گروه و جناحی به دور از علم و عقل و خرد به مناظره می پردازند و می کوشند تا به جای روشنگری و دست یابی به حقایق، از گروه و جناح خویش حمایت وطرفداری کنند و این گونه است که در دام شیطان و جدال باطل گرفتار می آیند.
آن چه گفته شد تنها گوشه ای از آیات قرآنی و تحلیل و تبیین آن بوده است. با این همه از همین آیات می توان دریافت که مناظره پسندیده چه اهدافی را دنبال کند و با چه شرایط و آدابی برگزار می گردد تا حقیقت، آشکار و باطل رسوا گردد.
*تواناییهای مناظرهکنندهگان:
قبل از هر چیز مناظره کنندگان باید این تواناییها را دارا باشند:
۱. آشنایی کامل با اقسام قضایای مشهور متناسب با هر موضوع و احاطه بر آنها.
۲. توانایی به کار بردن مشهورات و مسلّمات در هنگام نیاز.
۳. آشنایی با الفاظ مشترک، منقول، مشکّک، متواطی، متباین و مترادف و نیز یافتن قدرت تشخیص و تشریح و تفصیل آنها.
۴. توانایی تشخیص متشابهات و تفصیل آنها از یکدیگر به وسیله خواص و فصول.
۵. قدرت در بیان «تشابه مختلفات به ذاتیّات و غیر ذاتیّات».
*چگونگی عمل در جریان مناظره: در جریان مناظره چگونگی عمل چنین است:
۱. سائل با تکیه بر مسلّماتِ مجیب و با استفاده از گفتههای او پرسشهایی مطرح میکند که حافظِ وضع باید پاسخ دهد و به این ترتیب با طرح سؤالها تدریجاً به مقصود خود، که کشاندن طرف مخالف به تناقض گویی است، نزدیک شود.
۲. سائل از مقدّماتی که مجیب پذیرفته است قیاسی جدلی میسازد، تا بدینوسیله بتواند وضع مجیب را نقض کند و از مسلّماتِ مجیب به نتایجی که بطلانش آشکار است برسد.
۳. مجیب میکوشد وضعیت خود را در مقابل ایرادهای سائل بهبود بخشد.
طی این مراحل هر یک از دو طرف، یعنی سائل و مجیب، باید به نکات و ضوابط زیر، که در کتب منطقی تحت عنوان «وصایا» آمده است، توجّه کنند:
*وظایف سائل:
۱. تصوّر موضعی که مقدّمه را از آنجا خواهد گرفت، یعنی سائل قبل از طرح سؤال باید موضعی را که مقدمه استدلال از آن به دست میآید شناسایی کند.
۲. کیفیّت و توسّل به تسلیم مقدمه و تشنیع بر منکر، یعنی شناسایی روشی که میخواهد از طریق آن مجیب را به تسلیم وادارد.
۳. تصریح به آنچه در ضمیر دارد بر وجه خطاب با غیر، یعنی سائل باید مطلوب خود را که مستلزم نقض وضع مجیب است، با صراحت بیان کند.
به طور کلی سائلِ ماهر کسی است که قدرت بیان برای فهماندن مطلوب خود داشته باشد و پرسشهای او از مقدمات مسلمی که مورد قبول مجیب است فراهم شود.
*وظایف مجیب:
۱. سعی بر اینکه رشته سخن را خود به دست گیرد و با طرح سؤالهای مکرّر سائل را تحتتأثیر قرار دهد، تا سائل حالت دفاعی به خود بگیرد.
۲. سعی بر مشغول کردن سائل با پرسشهایی که نتواند جواب مناسب آنها را پیدا کند.
۳. توجه به اینکه اگر عقیده مجیب از مشهورات باشد، مقدمات مشهوری را که مورد قبول سائل است، منع نکند.
به طور کلی مجیب ماهر کسی است که مشهورات را انکار نکند و از مغالطه خودداری ورزد.
*وظایف مشترک سائل و مجیب:
۱. مهارت در علم منطق مخصوصاً مبحث قیاس و اقسام آن و توانایی در استنباط قیاسهای بسیار از یک قیاس.
۲. آشنایی کامل با قواعد مناظره و چگونگی استفاده از مباحثی مانندِ عکس نقیض ، عکس مستوی و جز آن.
۳. به کاربردن الفاظ زیبا و مناسب و خودداری از شتابزدگی و اشتباه در کاربرد الفاظ.
۴. خودداری از ناسزاگویی و تمسخر و ادای کلماتی که دشمنی و کینه برانگیزد.
۵. بیان مطلب به صورت متین و استوار و آرام و بدون تردید و تزلزل.
۶. فروتنی در برابر طرف مناظره و خودداری از تکبر و خودپسندی .
۷. خودداری از مناظره با ریاکاران، شهرت طلبان، کینهتوزان و دوستداران جاه و مقام و قدرت .
۸. آشنایی کامل با اصول و قواعد هر فنّی که در آن مناظره میکنند و دانستن مواردی که اهل آن فن در آنها اتفاق یا اختلاف رأی دارند.
۹. توجه به اینکه سائل باید همیشه حکم را بهطور کلی و عام نقض و منع کند، ولی مجیب حکم را بهطور خاص اثبات کند، تا اگر آن حکم مردود شود، بتواند به حکم خاصّ دیگری تمسّک جوید.
۱۰. عنایت به اینکه باید هدف هر دو رسیدن به حقیقت و انصاف دادن باشد و باید هر دو از اصرار در خطا بپرهیزند.
موفق ومؤید باشید.