۱۳۹۶/۰۹/۱۹
–
۴۵۴ بازدید
معناى «ثارالله» چیست؟ آیا اطلاق این کلمه به امام حسین، ریشه قرآنى و روایى دارد؟
«ثار» از ریشه «ثَأر» و «ثُؤرة» به معناى انتقام و خونخواهى و نیز به معناى خون آمده است.
۱. براى «ثارالله» معانى و وجوه مختلفى ذکر شده که هر یک تفسیر خاص خود را مى طلبد. در مجموع به این معنا است که: خداوند، ولىّ دم آن حضرت است و خود او خون آن بزرگوار را از دشمنانش طلب مى کند؛ چرا که ریختن خون سیدالشهدا در کربلا، تجاوز به حریم و حرمت الهى و طرف شدن با خداوند است. به طور کلى از آن جهت که اهل بیت «آل الله» هستند، شهادت این امامان، ریخته شدن خونِ متعلق به خداوند است.
معناى «ثارالله» چیست؟ آیا اطلاق این کلمه به امام حسین، ریشه قرآنى و روایى دارد؟
«ثار» از ریشه «ثَأر» و «ثُؤرة» به معناى انتقام و خونخواهى و نیز به معناى خون آمده است.
1. براى «ثارالله» معانى و وجوه مختلفى ذکر شده که هر یک تفسیر خاص خود را مى طلبد. در مجموع به این معنا است که: خداوند، ولىّ دم آن حضرت است و خود او خون آن بزرگوار را از دشمنانش طلب مى کند؛ چرا که ریختن خون سیدالشهدا در کربلا، تجاوز به حریم و حرمت الهى و طرف شدن با خداوند است. به طور کلى از آن جهت که اهل بیت «آل الله» هستند، شهادت این امامان، ریخته شدن خونِ متعلق به خداوند است.
اگر چه این واژه در قرآن نیامده است؛ لیکن مى توان آن را با آیات قرآنى این گونه توجیه نمود. خداوند مى فرماید:
«مَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطَنًا» ؛
«آن کس که مظلوم کشته شده، براى ولى اش سلطه (و حق قصاص) قرار دادیم».
هر کسى (صرف نظر از مسلک و مذهبش)، اگر مظلومانه کشته شود، اولیاى دم او، حق خون خواهى دارند و از آنجا که اهل بیت – به ویژه امام حسین – مظلومانه و در راه ایمان و حق و خداوند کشته شده اند و جان به جان آفرین تسلیم کرده اند، در واقع «ولىّ دم» و خونخواه آنان، خود خداوند است.
بنابراین «ثارالله» به این معنا است که خون بهاى امام سین، متعلق به خدا است و او کسى است که خون بهاى امام حسین را خواهد گرفت. این واژه حاکى از شدت همبستگى و پیوند سیدالشهدا با خداوند است که شهادتش همچون ریخته شدن خونى از قبیله خدا مى ماند که جز با انتقام گیرى و خون خواهى خدا، تقاص نخواهد شد.
2. اگر «ثار» به معناى خون باشد، قطعا مراد از «ثارالله» معناى حقیقى نیست؛ بلکه یک نوع تشبیه، کنایه و مجاز است. چون مسلّم است که خدا موجودى مادى نیست تا داراى جسم و خون باشد؛ پس این تعبیر از باب تشبیه معقول به محسوس است؛ یعنى، همان گونه که نقش خون در بدن آدمى نقش حیاتى است، وجود مقدس امام حسین نسبت به دین خدا چنین نقشى دارد و احیاى اسلام با نهضت عاشورا بوده است.
3. شاید بتوان در این باره با نگاه عرفانى مستند به روایات نیز به نتیجه اى نورانى دست یافت. از امام على نیز به «اسدالله الغالب» و «یدالله» تعبیر شده است و در حدیث «قرب نوافل» از پیامبر روایت شده است که خداوند
فرمود:
«ما تحبب الى عبدى بشى ء احب الىّ مما افترضته علیه و انه لیتحبب الىّ بالنافله حتى احبه فاذا احببته کنت سمعه الذى یسمع به و بصره الذى یبصر به و لسانه الذى ینطق به و یده التى یبطش بها و رجله التى یمشى بها اذا دعانى احببته و اذا سألتنى اعطیته»؛ «بنده من به چیزى دوست داشتنى تر از واجبات، نزد من اظهار دوستى نمى کند و همانا او با نوافل نیز به سوى من اظهار دوستى مى کند. آن گاه که او را دوست بدارم گوش او مى شوم که با آن مى شنود و دیده او مى شوم که با آن مى بیند و زبان او مى شوم که با آن سخن مى گوید و دست او مى شوم که با آن ضربه مى زند و پاى او مى شوم که با آن راه مى رود. اگر به درگاه من دعا کند، او را دوست خواهم داشت و اگر از من درخواست کند به او عطا مى کنم».
از این روایت به خوبى آشکار مى شود که اولیاى خداوند، «خلیفه» او بر روى زمین و مظهر افعال الهى اند. خداوند جسم نیست، اما آنچه را که اراده مى کند انجام بدهد، از طریق دست اولیاى خود به ظهور مى رساند و کمکى را که مى خواهد به سوى بنده اى بفرستد، با پاى اولیاى خود مى رساند. و خونى را که مى خواهد از سوى خود براى احیاى دین خودش ریخته شود، از طریق شهادت اولیاى خودش ظاهر مى سازد. از این رو همان طور که دست امام على دست قدرت خدا و «یدالله» است؛ خون امام حسین نیز خون خدا و «ثارالله» است.
از این رو در زیارت عاشورا مى خوانیم: «السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الوِتْرَ المَوْتُورِ»؛ «سلام بر تو اى خون خدا و فرزند خون او! سلام بر تو اى یگانه دوران!» همان گونه که مرحوم ابن قولویه در زیارت هفدهم و بیست و سوم امام حسین این فقره را نقل مى کند: «وَ اِنَّکَ ثارُ اللّهِ فِى الأَرضِ وَ الدَّمُ الَّذى لا یُدرِکُ تَرَتَهُ أَحَدٌ مِن أَهلِ الأَرضِ وَ لا یُدرِکُهُ اِلاَّ اللّهُ وَحدَهُ».
همان گونه که نقش خون در بدن آدمى نقش حیاتى است و بود و نبودش، مرگ و زندگى او را رقم مى زند، وجود مقدّس امام على و امام حسین نزد خدا و در دین او چنین نقشى دارند که اگر آن حضرت نبود، اسلام نبود و اگر حسین نبود، اسلام و تشیّع نبود.
آرى! تا یاد و نام سیّدالشّهدا زنده و بر سر زبان ها است، تا عشق حسین در دل ها مى تپد، تا آتش محبت و ولایت او در قلوب انسان ها مشتعل است، تا فریاد «یا حسین» بر بلنداى آسمان ها و زمین طنین انداز است؛ نام و یاد خدا زنده و پایدار است؛ چون او همه هستى خود را در راه خدا انفاق و ایثار کرد، سیماى ننگین ریاکاران و تحریف گران زمان را آشکار نمود و نقاب از چهره زشت آنها برداشت و اسلام ناب نبوى و علوى را بر مردم نمایاند. خون او شرافت «ثارالله» را گرفت.
«ثار» از ریشه «ثَأر» و «ثُؤرة» به معناى انتقام و خونخواهى و نیز به معناى خون آمده است.
1. براى «ثارالله» معانى و وجوه مختلفى ذکر شده که هر یک تفسیر خاص خود را مى طلبد. در مجموع به این معنا است که: خداوند، ولىّ دم آن حضرت است و خود او خون آن بزرگوار را از دشمنانش طلب مى کند؛ چرا که ریختن خون سیدالشهدا در کربلا، تجاوز به حریم و حرمت الهى و طرف شدن با خداوند است. به طور کلى از آن جهت که اهل بیت «آل الله» هستند، شهادت این امامان، ریخته شدن خونِ متعلق به خداوند است.
اگر چه این واژه در قرآن نیامده است؛ لیکن مى توان آن را با آیات قرآنى این گونه توجیه نمود. خداوند مى فرماید:
«مَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطَنًا» ؛
«آن کس که مظلوم کشته شده، براى ولى اش سلطه (و حق قصاص) قرار دادیم».
هر کسى (صرف نظر از مسلک و مذهبش)، اگر مظلومانه کشته شود، اولیاى دم او، حق خون خواهى دارند و از آنجا که اهل بیت – به ویژه امام حسین – مظلومانه و در راه ایمان و حق و خداوند کشته شده اند و جان به جان آفرین تسلیم کرده اند، در واقع «ولىّ دم» و خونخواه آنان، خود خداوند است.
بنابراین «ثارالله» به این معنا است که خون بهاى امام سین، متعلق به خدا است و او کسى است که خون بهاى امام حسین را خواهد گرفت. این واژه حاکى از شدت همبستگى و پیوند سیدالشهدا با خداوند است که شهادتش همچون ریخته شدن خونى از قبیله خدا مى ماند که جز با انتقام گیرى و خون خواهى خدا، تقاص نخواهد شد.
2. اگر «ثار» به معناى خون باشد، قطعا مراد از «ثارالله» معناى حقیقى نیست؛ بلکه یک نوع تشبیه، کنایه و مجاز است. چون مسلّم است که خدا موجودى مادى نیست تا داراى جسم و خون باشد؛ پس این تعبیر از باب تشبیه معقول به محسوس است؛ یعنى، همان گونه که نقش خون در بدن آدمى نقش حیاتى است، وجود مقدس امام حسین نسبت به دین خدا چنین نقشى دارد و احیاى اسلام با نهضت عاشورا بوده است.
3. شاید بتوان در این باره با نگاه عرفانى مستند به روایات نیز به نتیجه اى نورانى دست یافت. از امام على نیز به «اسدالله الغالب» و «یدالله» تعبیر شده است و در حدیث «قرب نوافل» از پیامبر روایت شده است که خداوند
فرمود:
«ما تحبب الى عبدى بشى ء احب الىّ مما افترضته علیه و انه لیتحبب الىّ بالنافله حتى احبه فاذا احببته کنت سمعه الذى یسمع به و بصره الذى یبصر به و لسانه الذى ینطق به و یده التى یبطش بها و رجله التى یمشى بها اذا دعانى احببته و اذا سألتنى اعطیته»؛ «بنده من به چیزى دوست داشتنى تر از واجبات، نزد من اظهار دوستى نمى کند و همانا او با نوافل نیز به سوى من اظهار دوستى مى کند. آن گاه که او را دوست بدارم گوش او مى شوم که با آن مى شنود و دیده او مى شوم که با آن مى بیند و زبان او مى شوم که با آن سخن مى گوید و دست او مى شوم که با آن ضربه مى زند و پاى او مى شوم که با آن راه مى رود. اگر به درگاه من دعا کند، او را دوست خواهم داشت و اگر از من درخواست کند به او عطا مى کنم».
از این روایت به خوبى آشکار مى شود که اولیاى خداوند، «خلیفه» او بر روى زمین و مظهر افعال الهى اند. خداوند جسم نیست، اما آنچه را که اراده مى کند انجام بدهد، از طریق دست اولیاى خود به ظهور مى رساند و کمکى را که مى خواهد به سوى بنده اى بفرستد، با پاى اولیاى خود مى رساند. و خونى را که مى خواهد از سوى خود براى احیاى دین خودش ریخته شود، از طریق شهادت اولیاى خودش ظاهر مى سازد. از این رو همان طور که دست امام على دست قدرت خدا و «یدالله» است؛ خون امام حسین نیز خون خدا و «ثارالله» است.
از این رو در زیارت عاشورا مى خوانیم: «السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الوِتْرَ المَوْتُورِ»؛ «سلام بر تو اى خون خدا و فرزند خون او! سلام بر تو اى یگانه دوران!» همان گونه که مرحوم ابن قولویه در زیارت هفدهم و بیست و سوم امام حسین این فقره را نقل مى کند: «وَ اِنَّکَ ثارُ اللّهِ فِى الأَرضِ وَ الدَّمُ الَّذى لا یُدرِکُ تَرَتَهُ أَحَدٌ مِن أَهلِ الأَرضِ وَ لا یُدرِکُهُ اِلاَّ اللّهُ وَحدَهُ».
همان گونه که نقش خون در بدن آدمى نقش حیاتى است و بود و نبودش، مرگ و زندگى او را رقم مى زند، وجود مقدّس امام على و امام حسین نزد خدا و در دین او چنین نقشى دارند که اگر آن حضرت نبود، اسلام نبود و اگر حسین نبود، اسلام و تشیّع نبود.
آرى! تا یاد و نام سیّدالشّهدا زنده و بر سر زبان ها است، تا عشق حسین در دل ها مى تپد، تا آتش محبت و ولایت او در قلوب انسان ها مشتعل است، تا فریاد «یا حسین» بر بلنداى آسمان ها و زمین طنین انداز است؛ نام و یاد خدا زنده و پایدار است؛ چون او همه هستى خود را در راه خدا انفاق و ایثار کرد، سیماى ننگین ریاکاران و تحریف گران زمان را آشکار نمود و نقاب از چهره زشت آنها برداشت و اسلام ناب نبوى و علوى را بر مردم نمایاند. خون او شرافت «ثارالله» را گرفت.