خانه » همه » مذهبی » زیارت امام حسین

زیارت امام حسین


زیارت امام حسین

۱۳۹۶/۰۹/۱۱


۳۷۴ بازدید

سلام علیکم.رفتن به کربلا و زیارت امام حسین چه ثوابی دارد؟

پرسشگر گرامی! هر کس با علم و معرفت به مقام الهی اولیاء و امامان معصوم (علیهم السلام) به زیارت حرم منور و قبور مطهر آنها به خصوص سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدا الله الحسین (سلام الله علیه) در کربلا معلّا مشرف بشود برکات، آثار، فضائل و ثوابهای دنیوی و اخروی فراوانی دارد، از جمله آمرزش و بخشش گناهان است.و این جای تعجب ندارد چون آن هادیان امت و شفیعان روز قیامت چنان آبرویی در پیشگاه خداوند دارند که می توانند برای محبان، عاشقان، توبه کنندگان و پاک جویان واسطه ی فیض شوند که خداوند آنها را ببخشد. به نظر مناسب است در این زمینه به برخی برکات، آثار، فضائل و ثوابهاى کلان و پاداشهاى عظیم که در روایات ائمه (علیهم السلام)، برای زیارت امام حسین (علیه السلام) نقل شده اشاره کنیم.
امام صادق(علیه السلام) در روایتى، براى زیارت حسین بن على، ثوابى همچون پاداش نبرد در رکاب پیامبر و امام عادل بیان مى کند. (1) در جاى دیگر، پاداشى همچون اجر شهیدان ( بدر) را نوید مى دهد. (2) و در احادیث بسیارى، ثواب حج و عمره مکرر رابراى آن بر مى شمارد.در سخنى، امام صادق(علیه السلام) براى کسى که به زیارت حسین برود، با این خصوصیت که نسبت به حق آن حضرت، معرفت و شناخت داشته باشد ( عارفا بحقه ) پاداش آزاد کردن هزار برده، و آماده کردن هزار اسب براى مجاهدان راه خدا را بشارت داده است.(3) و با تعبیرات دیگر، پاداشهایى کمتر و بیشتر نقل شده است.راز این همه ثواب چیست؟مى دانیم که هر عمل، با توجه به اینکه در چه زمانى، در چه مکانى، و در چه شرایطى و از سوى چه کسى و با چه انگیزه و هدفى و با چه میزان رشد و آگاهى و بصیرت، انجام بگیرد، ارزشهاى متفاوت و تأثیراتى مختلف پیدا مى کند. مرحوم علامه مجلسى، در بیان رمز این اختلاف پاداشها و گوناگونى تعبیرها در ثواب آن، مى گوید:« … شاید اختلاف این اخبار، در اندازه ارزش و فضیلت و ثواب زیارت را بتوان بر اختلاف اشخاص و عملها، و نیز، کم و زیادى ترس در راه زیارت، یا دورى و نزدیکى مسافت و … حمل کرد. زیرا هر عمل نیکى، نسبت به اختلاف مراتب اخلاص و شناخت و تقوا و دیگر شرایطى که موجب کمال یک عمل است، داراى ثواب و ارزشهاى متفاوت مى شود. علاوه بر اینکه در بسیارى از احادیث، امامان، طبق درک و شعور و اندازه ایمان و ظرفیت و گنجایش فکرى طرف، سخن مى گفتند…».(4) آنچه مسلم است، زیارت کربلا، همیشه آزاده نبوده، بلکه همراه با گرفتاریها و محدودیتهایى بوده است که موجب دشوارى زیارت مى گشته است ولى ائمه، براى همین شرایط هم، تکلیف را ساقط ندانسته و به زیارت امام حسین(علیه السلام) دستور مى دادند.به این قطعه از تاریخ، دقت کنید:یکى از شیعیان، به نام حسین، نوه( ابو حمزه ثمالى )، نقل کرده است که: «در اواخر دوره بنى امیه به قصد زیارت حسین بن على، بیرون آمدم ولى مخفیانه حرکت مى کردم تا اهل شام، نفهمند، تا اینکه شب فرا رسید و مردم به خواب رفتند. شب، از نیمه گذشته بود که غسل زیارت کردم و به سوى قبر سیدالشهدا عزیمت کردم. نزدیکیهاى قبر که رسیدم، با مردى رو به رو شدم، زیبا روى و خوشبو و سفید چهره، که به من گفت: برگرد، الان نمى توانى زیارت کنى. برگشتم. اواخر شب باز رفتم، باز هم آن مرد را دیدم که گفت: دسترسى پیدا نمى کنى. گفتم: چرا نتوانتم به زیارت فرزند پیامبر و سالار جوانان بهشت برسم؟ من پیاده از کوفه در این شب جمعه به اینجا آمده ام. مى ترسم که صبح شود و هوا روشن گردد و نیروهاى مسلح بنى امیه مرا بکشند. گفت: برگرد، فعلا نمى شود … چون حضرت موسى و فرشتگان، هم اکنون به زیارت مشغولند.برگشتم و صبر کردم تا اینکه سحرشد.غسل کردم و نزدیک قبر رفتم و آن مرقد را زیارت نمودم و نماز صبح را در آنجا خواندم و از ترس شامیان، به سرعت از آنجا برگشتم ».(5) آیا کسى که در چنین وضعیت مخفیانه، به زیارت قبر مولایش حسین برود و همراه با دلهره و هراس از نگهبانانى که مأمور کنترل و ممانعت از زئران تربت کربلا هستند، زیارت کند، مستحق ثوابى بیشتر نیست؟! (معاویه بن وهب) مى گوید وارد منزل حضرت صادق(علیه السلام) شدم. در نمازخانه منزلش، به نماز ایستاده بود، صبر کردم تا نمازش تمام شد. دیدم پس از نماز، دست به دعا برداشت و براى زائران قبر حسین بن على دعا کرد، آنان که با انفاق مال و تلاش بدنى به زیارت مى روند، براى پیوند با ائمه و شاد کردن رسول خدا و پاسخگویى به فرمان امامان و خشمگین ساختن دشمنان و راضى کردن خداوند. و چنین دعا کرد: خدایا، از آنان راضى باش، و خود و خانواده شان را، شب و روز، نگهدار، و همراهی شان کن و از شر هر جبار سرکشى و ستمگر، و از گزند شیاطین نهان و آشکار در امانشان بدار و نیازهایشان را برآور … خدایا به آنان، بخاطر اینکه از وطن، دور ماندند و ما را بر فرزندان و بستگان خود برگزیدند، بهترین پاداشها را عطا کن. خدایا! دشمنان ما، این زائران را به خاطر سفر، ملامت کردند ولى این سرزنشها، هرگز پیروان ما را از این زیارت، مانع نگشت. آمدند تا با مخالفان ما مخالفت کرده باشند! خدایا! آن چهره ها را که آفتاب در این راه تغییر داد، رحمت کن، آن صورتهائى را که بر تربت حسین، قرار گرفت، مورد لطف قرار بده، آن چشمهایى را که در راه ما اشک ریخت، آن دلهایى که براى ما و تشنگى ما سوخت، آن ناله هایى که براى ما سر داده شد، رحمت کن. خدایا! من آن بدنها و جانها را تا قیامت، تا هنگام ورود به کوثر در آن روز تشنگى بزرگ، به تو امانت مى سپارم… . امام، همچنان دعا مى خواند و سجده مى کرد. پس از فراغت از نماز، گفتم: این دعاهایى را که از شما شنیدم، اگر در حق کسى بود که خدا را نمى شناخت، مى پنداشتم که هرگز به آتش دوزخ نخواهد سوخت به خدا قسم، (با این دعاهاى شما؟ آرزو کردم که اى کاش به حج نرفته بودم و حسین را زیارت مى کردم. امام فرمود: تو به او بسیار نزدیکى. پس چه چیز مانع از آن مى شود که به زیارتش بروى؟ اى معاویه بن وهب! مبادا که این کار را ترک کنى؟ گفتم: نمى پنداشتم که کار، به این ارزش و عظمت مى رسد.(6) همین معاویه بن وهب، نقل مى کند که: امام صادق(علیه السلام) به من فرمود، هرگز زیارت حسین(علیه السلام) را به خاطر ترس، رها مکن. هر کس زیارت آن حضرت را واگذارد و به سبب ترس، زیارت نکند، حسرت فراوان خواهد دید. اى معاویه!آیا دوست ندارى که خداوند تو را در میان کسانى ببیند که پیامبر دعایشان کرده است؟ آیا دوست ندارى که با فرشتگان همدوش باشى و در قیامت، بى گناه به محشر آیى و جزء کسانى باشى که با پیامبر دست مى دهند؟!…(7) رسول خدا، در ضمن گفتار مفصلى به امیرالمومنین، که فضیلت زیارت قبر على و فرزندش حسین و تشویق به زیارت آنان را بیان مى کند و ثواب اخروى آنرا مى گوید، مى فرماید: «لیکن عده اى پست و فرومایه، زائران قبر شما را سرزنش و ملامت مى کنند، آنچنان که زن بدکاره را ملامت مى کنند، آنان، بدترین افراد امت من مى باشند که هرگز به شفاعتم نرسند و بر حوض کوثر وارد نشوند…»،(8). در سخنى دیگر، پیامبر اسلام، خطاب به حسین، هنگامى که جاى شمشیر را بر پیکر او مى بوسید، فرمود: « تو و پدرت و برادرت، شهید خواهید شد. حسین، مى پرسد: از امت تو، چه کسانى ما را زیارت خواهند کرد؟ پیامبر فرمود: مرا و پدر و برادرت و خودت را، جز کسانى از امت راستین من، زیارت نمى کند»،(9). در حدیث هم، زیارت ائمه، در ردیف جهاد با دشمنان به حساب آمده است،(10). زیارت امام حسین (علیه السلام)، براى تهیدستان، به جاى زیارت حج محسوب مى شود و خداوند، پاداش حج را به آنان مى دهد،(11) .توجه و روى آوردن به مزار سید الشهدا و بیان فضایل زیارت آن حضرت، در واقع تکرار و یادآورى همه روزه و همواره حق و مظلومیت و تکلیف و تعهد است، تا دلها به آن جهت و آن سو، تمایل پیدا کند و امت اسلام، کربلایى شود و فکر و ذکر و نشست و برخاست و آغاز و انجام شیعه، همواره حسینى گردد.خداوند اگر براى زیارت کربلاى حسین، پاداش هزار حج و عمره مى دهد، چون حج هم به برکت عاشورا باقى مانده است. حج را هم حسین زنده کرد. حیات اسلام در سایه خون پاک شهیدان کربلا بود. اگر نامى و سخنى از پیامبر و کعبه و قبله و وحى و دین و قرآن مانده است، به برکت وجود حسین و خون و شهادت اوست. اسلام، مدیون سید الشهداء است. از اینجاست که مى گوییم: کربلا، همه چیز ماست، چون اساس دین را حفظ کرد. مگر نه اینکه امویان، کمر به هدم اسلام بسته بودند؟! مگر نه اینکه برنامه هاى ضد اسلام رجعت طلبان، در راستاى ارزشهاى جاهلى، یکى پس از دیگرى احیا مى شد؟ مگر نه اینکه آل امیه، اسلام را به بازیچه گرفته بودند و خلافت اسلام را هم چون توپى میان خود دست به دست مى گرداند؟! مگر نه اینکه حسین بن على (علیهما السلام) فرمود: در شرایطى که امت اسلامى به والى و زمامدار ناپاک و نالایقى همچون (یزید) گرفتار شده است، (فعلى الاسلام السلام) باید با اسلام خداحافظى کرد و با دین، بدرود گفت؟! بنابر این، حرکت عاشورا، پیش از آنکه یک نهضت شیعى و در جهت احیاى حق آل محمد باشد، یک حرکت اسلامى و براى نجات دین خدا بود، که در آستانه زوال و نیستى قرار داشت. پس کربلا، تنها مربوط به شیعیان نیست، بلکه قبله گاه همه مسلمین است، چرا که فسق علنى یزید و بدعتها و تحریفها و ستمها و اسلام زدایى هاى بنى امیه، ازنظر اهل سنت هم مطرود و محکوم است و ایستادن در مقابل آن رجعت فاحش یک عمل ارزشمند!… سخن خود امام حسین(علیه السلام)، این بود که اگر استوارى و استقامت دین جدم با مرگ من است، پس: اى تیغها بیایید و بر فرق من فرود آیید … ان کان دین محمد لا یستقم الا بقتلى یا سیوف خذینى.آن همه تأکید، براى آن است که حسین، اسلام را زنده کرد و خون او، بقاء دین را بیمه نمود. و …. پیامبر، در وجود حسین، تداوم یافت.پی نوشت:1 – ثواب الاعمال، ص 81.2 – کامل الزیارت ، ص 183.3 – همان، ص 164.4 – بحار الانوار، ج 98 ص 44.5- بحار الانوار، ج 98 ص 57 و 59 (دو حدیث است، با اندکى اختلاف در تعبیرات).6 – کامل الزیارات، ص 116، بحار الانوار، ج ص 8 و 52.و سائل الشعیه، ج 10 ص 320.7 – کامل الزیارات، ص 117.8 – بحار الانوار، ج 97 ص 121.9 – بحار الانوار، ج 97 ص 119، کامل الزیارات، ص 70.10 – بحار الانوار، ج 97 ص 124 .11 – وسائل الشیعه، ج 10 ص 360.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد