۱۳۹۶/۰۹/۰۲
–
۱۰۳ بازدید
لطفا درباره ی این آیه توضیح دهید:« وَإِن مِّنکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا کَانَ عَلَىٰ رَبِّکَ حَتْمًا مَّقْضِیًّا : ﻭ ﻫیﭻ کﺲ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻧیﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺁﻧکﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺩﻭﺯﺥ ﻣی ﺷﻮﺩ ، [ ﻭﺭﻭﺩ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﻭﺯﺥ ] ﺑﺮ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﻣﺴﻠﻢ ﻭ ﺣﺘﻤی ﺍﺳﺖ .» ( سوره مریم، ۷۱)
آیات 71 و 72 سوره مریم می فرماید: « وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلاَّ وارِدُها کانَ عَلى رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِیًّا – ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیها جِثِیًّا » ترجمه: و همه شما (بدون استثنا) وارد جهنم مى شوید، این امرى است حتمى و فرمانى است قطعى از پروردگارتان!! – سپس آنها را که تقوا پیشه کردند از آن رهایى مى بخشیم، و ظالمان را در حالى که (از ضعف و ذلت) به زانو در آمده اند در آن رها مى کنیم.
همه وارد جهنم مى شوند؟!
در آیات فوق بحث در ویژگیهاى رستاخیز و پاداش و کیفر است.
نخست به مطلبى که شاید شنیدنش براى غالب مردم شگفت انگیز باشد اشاره کرده مى گوید:” همه شما بدون استثنا وارد جهنم مى شوید” (وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وارِدُها). ” این امرى است حتمى و فرمانى است قطعى از پروردگارتان” (کانَ عَلى رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِیًّا).
” سپس آنها را که تقوى پیشه کردند از آن نجات مى دهیم، و ظالمان و ستمگران را در حالى که از ضعف و ذلت به زانو در آمده اند در آن رها مى کنیم” (ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیها جِثِیًّا).
در تفسیر این دو آیه در میان مفسران گفتگوى دامنه دارى است، بر اساس اینکه منظور از” ورود” در جمله” إِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وارِدُها” چیست؟
بعضى از مفسران معتقدند که” ورود” در اینجا به معنى نزدیک شدن و اشراف پیدا کردن است، یعنى همه مردم، خوبان و بدان، بدون استثنا براى حسابرسى یا براى مشاهده سرنوشت نهایى بدکاران، به کنار جهنم مى آیند، سپس خداوند پرهیزگاران را رهایى مى بخشد و ستمگران را در آن رها مى کند. آنها براى این تفسیر به آیه 23 سوره قصص استدلال مى کنند وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْیَنَ …” هنگامى که موسى کنار آب مدین رسید …” که در اینجا نیز ورود به همان معنى است.
تفسیر دومى که اکثر مفسران آن را انتخاب کرده اند این است که” ورود” در اینجا به معنى دخول است و به این ترتیب همه انسانها بدون استثناء، نیک و بد، وارد جهنم مى شوند، منتها دوزخ بر نیکان سرد و سالم خواهد بود همانگونه که آتش نمرود بر ابراهیم (یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِیمَ) چرا که آتش با آنها سنخیت ندارد گویى از آنان دور مى شود و فرار مى کند، و هر جا آنها قرار مى گیرند خاموش مى گردد، ولى دوزخیان که تناسب با آتش دوزخ دارند همچون ماده قابل اشتعالى که به آتش برسد فورا شعله ور مى شوند.
قطع نظر از اینکه فلسفه این کار چیست که بعدا به خواست خدا شرح خواهیم داد بدون شک ظاهر آیه فوق با تفسیر دوم هماهنگ است، زیرا معنى اصلى ورود، دخول است و غیر آن نیاز به قرینه دارد، علاوه بر این جمله” ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا” (سپس پرهیزگاران را نجات مى دهیم) همچون جمله نَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیها (ستمگران را در آن وا مى گذاریم) همه شاهد براى این معنى است.
بعلاوه روایات متعددى در تفسیر آیه رسیده است که این معنى را کاملا تقویت مى کند:
از جمله از” جابر بن عبد اللَّه انصارى” چنین نقل شده که شخصى از او درباره این آیه پرسید، جابر با هر دو انگشت به دو گوشش اشاره کرد و گفت: مطلبى با این دو گوش خود از پیامبر ص شنیدم که اگر دروغ بگویم هر دو کر باد! مى فرمود:الورود الدخول، لا یبقى بر و لا فاجر لا یدخلها فیکون على المؤمنین بردا و سلاما کما کانت على ابراهیم حتى ان للنار- او قال لجهنم- ضجیجا من بردها، ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیها جِثِیًّا:
” ورود در اینجا به معنى دخول است هیچ نیکوکار و بدکارى نیست مگر اینکه داخل جهنم مى شود، آتش در برابر مؤمنان سرد و سالم خواهد بود، همانگونه که بر ابراهیم بود، تا آنجا که” آتش”- یا” جهنم”- (تردید از جابر است) از شدت سردى فریاد مى کشد، سپس خداوند پرهیزگاران را رهایى مى بخشد و ظالمان را در آن ذلیلانه رها مى کند”. «1» در حدیث دیگرى از پیامبر ص مى خوانیم: تقول النار للمؤمن یوم القیامه جز، یا مؤمن! فقد اطفا نورک لهبى: ” آتش به فرد با ایمان روز قیامت مى گوید زودتر از من بگذر که نورت، شعله مرا خاموش کرد”! «2» این معنى از بعضى دیگر از روایات نیز استفاده مى شود.
تعبیر پر معنایى که در باره پل صراط در روایات آمده که آن بر روى جهنم کشیده شده، از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است نیز شاهد و گواه دیگرى بر این تفسیر است. «3»
اما اینکه بعضى مى گویند: آیه 101 سوره انبیاء أُولئِکَ عَنْها مُبْعَدُونَ: ” آنها (مؤمنان) از آتش دور خواهند بود” دلیل بر تفسیر اول است صحیح به نظر نمى رسد، زیرا این آیه مربوط به جایگاه دائمى و قرارگاه همیشگى مؤمنان است، حتى در آیه بعد از آن مى خوانیم لا یَسْمَعُونَ حَسِیسَها:” مؤمنان حتى صداى شعله هاى آتش را نمى شنوند”. ” اگر ورود در آیه مورد بحث به معنى نزدیک شدن باشد نه با کلمه” مبعدون” سازگار است و نه با جمله” لا یَسْمَعُونَ حَسِیسَها”.
پاسخ به یک سؤال [فلسفه ورود همه در جهنم ]تنها سؤالى که در اینجا باقى مى ماند این است که فلسفه این کار از نظر حکمت پروردگار چیست؟ بعلاوه آیا مؤمنان از این کار آزار و عذابى نمى بینند؟
پاسخ این سؤال که از هر دو جنبه در روایات اسلامى وارد شده است، با کمى دقت روشن مى شود:
در حقیقت مشاهده دوزخ و عذابهاى آن، مقدمه اى خواهد بود که مؤمنان از نعمتهاى خداداد بهشت حد اکثر لذت را ببرند، چرا که” قدر عافیت را کسى داند که به مصیبتى گرفتار آید” (و بالاضداد تعرف الاشیاء) در اینجا مؤمنان گرفتار مصیبت نمى شوند، بلکه تنها صحنه مصیبت را مشاهده مى کنند و همانگونه که در روایات فوق خواندیم آتش بر آنها سرد و سالم مى شود و نور آنها شعله آتش را تحت الشعاع قرار مى دهد.
بعلاوه آنها چنان سریع و قاطع از آتش مى گذرند که کمترین اثرى در آنها نمى تواند داشته باشد، همانگونه که در حدیثى از پیامبر ص نقل شده است که فرمود: » یرد الناس النار ثم یصدرون باعمالهم فاولهم کلمع البرق، ثم کمر الریح، ثم کحضر الفرس، ثم کالراکب، ثم کشد الرجل، ثم کمشیه: ” مردم همگى وارد آتش (دوزخ) مى شوند سپس بر حسب اعمالشان از آن بیرون مى آیند، بعضى همچون برق، سپس کمتر از آن همچون گذشتن تندباد، بعضى همچون دویدن شدید اسب، بعضى همچون سوار معمولى، بعضى همچون پیاده اى که تند مى رود، و بعضى همچون کسى که معمولى راه مى رود”. «4»
و از این گذشته دوزخیان نیز از مشاهده این صحنه که بهشتیان با چنان سرعتى مى گذرند و آنها مى مانند، مجازات بیشترى مى بینند، و به این ترتیب پاسخ هر دو سؤال روشن مى شود.«5»
پی نوشتها :
(1) و (2) نور الثقلین جلد 3 صفحه 353- 353 .
(3) تفسیر نور الثقلین جلد 5 صفحه 572 ذیل آیه إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ (فجر- 14) .
(4) نور الثقلین ج 3 ص 353 .
(5) تفسیر نمونه، ج 13، ص 118 .
همه وارد جهنم مى شوند؟!
در آیات فوق بحث در ویژگیهاى رستاخیز و پاداش و کیفر است.
نخست به مطلبى که شاید شنیدنش براى غالب مردم شگفت انگیز باشد اشاره کرده مى گوید:” همه شما بدون استثنا وارد جهنم مى شوید” (وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وارِدُها). ” این امرى است حتمى و فرمانى است قطعى از پروردگارتان” (کانَ عَلى رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِیًّا).
” سپس آنها را که تقوى پیشه کردند از آن نجات مى دهیم، و ظالمان و ستمگران را در حالى که از ضعف و ذلت به زانو در آمده اند در آن رها مى کنیم” (ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیها جِثِیًّا).
در تفسیر این دو آیه در میان مفسران گفتگوى دامنه دارى است، بر اساس اینکه منظور از” ورود” در جمله” إِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وارِدُها” چیست؟
بعضى از مفسران معتقدند که” ورود” در اینجا به معنى نزدیک شدن و اشراف پیدا کردن است، یعنى همه مردم، خوبان و بدان، بدون استثنا براى حسابرسى یا براى مشاهده سرنوشت نهایى بدکاران، به کنار جهنم مى آیند، سپس خداوند پرهیزگاران را رهایى مى بخشد و ستمگران را در آن رها مى کند. آنها براى این تفسیر به آیه 23 سوره قصص استدلال مى کنند وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْیَنَ …” هنگامى که موسى کنار آب مدین رسید …” که در اینجا نیز ورود به همان معنى است.
تفسیر دومى که اکثر مفسران آن را انتخاب کرده اند این است که” ورود” در اینجا به معنى دخول است و به این ترتیب همه انسانها بدون استثناء، نیک و بد، وارد جهنم مى شوند، منتها دوزخ بر نیکان سرد و سالم خواهد بود همانگونه که آتش نمرود بر ابراهیم (یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِیمَ) چرا که آتش با آنها سنخیت ندارد گویى از آنان دور مى شود و فرار مى کند، و هر جا آنها قرار مى گیرند خاموش مى گردد، ولى دوزخیان که تناسب با آتش دوزخ دارند همچون ماده قابل اشتعالى که به آتش برسد فورا شعله ور مى شوند.
قطع نظر از اینکه فلسفه این کار چیست که بعدا به خواست خدا شرح خواهیم داد بدون شک ظاهر آیه فوق با تفسیر دوم هماهنگ است، زیرا معنى اصلى ورود، دخول است و غیر آن نیاز به قرینه دارد، علاوه بر این جمله” ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا” (سپس پرهیزگاران را نجات مى دهیم) همچون جمله نَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیها (ستمگران را در آن وا مى گذاریم) همه شاهد براى این معنى است.
بعلاوه روایات متعددى در تفسیر آیه رسیده است که این معنى را کاملا تقویت مى کند:
از جمله از” جابر بن عبد اللَّه انصارى” چنین نقل شده که شخصى از او درباره این آیه پرسید، جابر با هر دو انگشت به دو گوشش اشاره کرد و گفت: مطلبى با این دو گوش خود از پیامبر ص شنیدم که اگر دروغ بگویم هر دو کر باد! مى فرمود:الورود الدخول، لا یبقى بر و لا فاجر لا یدخلها فیکون على المؤمنین بردا و سلاما کما کانت على ابراهیم حتى ان للنار- او قال لجهنم- ضجیجا من بردها، ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیها جِثِیًّا:
” ورود در اینجا به معنى دخول است هیچ نیکوکار و بدکارى نیست مگر اینکه داخل جهنم مى شود، آتش در برابر مؤمنان سرد و سالم خواهد بود، همانگونه که بر ابراهیم بود، تا آنجا که” آتش”- یا” جهنم”- (تردید از جابر است) از شدت سردى فریاد مى کشد، سپس خداوند پرهیزگاران را رهایى مى بخشد و ظالمان را در آن ذلیلانه رها مى کند”. «1» در حدیث دیگرى از پیامبر ص مى خوانیم: تقول النار للمؤمن یوم القیامه جز، یا مؤمن! فقد اطفا نورک لهبى: ” آتش به فرد با ایمان روز قیامت مى گوید زودتر از من بگذر که نورت، شعله مرا خاموش کرد”! «2» این معنى از بعضى دیگر از روایات نیز استفاده مى شود.
تعبیر پر معنایى که در باره پل صراط در روایات آمده که آن بر روى جهنم کشیده شده، از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است نیز شاهد و گواه دیگرى بر این تفسیر است. «3»
اما اینکه بعضى مى گویند: آیه 101 سوره انبیاء أُولئِکَ عَنْها مُبْعَدُونَ: ” آنها (مؤمنان) از آتش دور خواهند بود” دلیل بر تفسیر اول است صحیح به نظر نمى رسد، زیرا این آیه مربوط به جایگاه دائمى و قرارگاه همیشگى مؤمنان است، حتى در آیه بعد از آن مى خوانیم لا یَسْمَعُونَ حَسِیسَها:” مؤمنان حتى صداى شعله هاى آتش را نمى شنوند”. ” اگر ورود در آیه مورد بحث به معنى نزدیک شدن باشد نه با کلمه” مبعدون” سازگار است و نه با جمله” لا یَسْمَعُونَ حَسِیسَها”.
پاسخ به یک سؤال [فلسفه ورود همه در جهنم ]تنها سؤالى که در اینجا باقى مى ماند این است که فلسفه این کار از نظر حکمت پروردگار چیست؟ بعلاوه آیا مؤمنان از این کار آزار و عذابى نمى بینند؟
پاسخ این سؤال که از هر دو جنبه در روایات اسلامى وارد شده است، با کمى دقت روشن مى شود:
در حقیقت مشاهده دوزخ و عذابهاى آن، مقدمه اى خواهد بود که مؤمنان از نعمتهاى خداداد بهشت حد اکثر لذت را ببرند، چرا که” قدر عافیت را کسى داند که به مصیبتى گرفتار آید” (و بالاضداد تعرف الاشیاء) در اینجا مؤمنان گرفتار مصیبت نمى شوند، بلکه تنها صحنه مصیبت را مشاهده مى کنند و همانگونه که در روایات فوق خواندیم آتش بر آنها سرد و سالم مى شود و نور آنها شعله آتش را تحت الشعاع قرار مى دهد.
بعلاوه آنها چنان سریع و قاطع از آتش مى گذرند که کمترین اثرى در آنها نمى تواند داشته باشد، همانگونه که در حدیثى از پیامبر ص نقل شده است که فرمود: » یرد الناس النار ثم یصدرون باعمالهم فاولهم کلمع البرق، ثم کمر الریح، ثم کحضر الفرس، ثم کالراکب، ثم کشد الرجل، ثم کمشیه: ” مردم همگى وارد آتش (دوزخ) مى شوند سپس بر حسب اعمالشان از آن بیرون مى آیند، بعضى همچون برق، سپس کمتر از آن همچون گذشتن تندباد، بعضى همچون دویدن شدید اسب، بعضى همچون سوار معمولى، بعضى همچون پیاده اى که تند مى رود، و بعضى همچون کسى که معمولى راه مى رود”. «4»
و از این گذشته دوزخیان نیز از مشاهده این صحنه که بهشتیان با چنان سرعتى مى گذرند و آنها مى مانند، مجازات بیشترى مى بینند، و به این ترتیب پاسخ هر دو سؤال روشن مى شود.«5»
پی نوشتها :
(1) و (2) نور الثقلین جلد 3 صفحه 353- 353 .
(3) تفسیر نور الثقلین جلد 5 صفحه 572 ذیل آیه إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ (فجر- 14) .
(4) نور الثقلین ج 3 ص 353 .
(5) تفسیر نمونه، ج 13، ص 118 .