۱۳۹۶/۰۸/۱۹
–
۶۵۳ بازدید
یکی از مهم ترین مشخصه های سیاسی عاشورا مساله پیوند و ارتباط دین و سیاست است.امام حسین علیه السلام با حضور اجتماعی و قیام علیه حکومت ظالم،در حقیقت درصدد دخالت در سیاست بود و همین مساله را به عنوان یک تکلیف جهت حرکت و نهضت خویش قرار داد.امام برای خود یک ضرورت احساس می کرد که برای سست کردن پایه های حکومت ستمگران و برقراری حکومت عدل الهی تلاش کند.امام خمینی(ره) هم با الهام از این حرکت امام حسین علیه السلام نسبت به مسایل ج
امام خمینی(ره) همواره معتقد بود که جامعه اسلامی از صدر اسلام تاکنون مبتلا به این اندیشه منحرف سکولاریزم (جدایی دین از سیاست) بوده که در دوره اخیر به اوج خود رسیده است:
«این یک نقشه شیطانی بوده است که از زمان بنی امیه و بنی عباس طرح ریزی شده است و بعد از آن هم هر حکومتی که آمده است تایید این امر را کرده است و اخیرا هم که راه شرق و غرب به دولت های اسلامی باز شده، این امر در اوج خودش قرار گرفت که اسلام یک مساله شخصی بین بنده و خداست و سیاست از اسلام جداست و نباید مسلمان در سیاست دخالت کند و نباید روحانیون وارد سیاست بشوند.»
امام(ره) با شناخت دقیق از سیاست های استکبار جهانی در تحمیل و حمایت رژیم پهلوی در ایران و مشابهت های فراوان رژیم با حاکمان اموی، با الهام از فرهنگ احیاگر عاشورا و بهره گیری از دو عنصر تحرک آفرین دینی، یعنی: «امر به معروف و نهی از منکر» و «تکلیف الهی» که شالوده و اساس شکل گیری حماسه عاشورا حسینی را پایه ریزی کردند؛ رژیم دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی را فرو ریخت و مکتب انسان ساز اسلام را حیات مجدّد بخشید و غبار تحریف و بدعت را از چهره دین زدود. از مهم ترین دلیل موفقیت امام در پیروزی انقلاب و تشکیل حکومت جمهوری اسلامی، احیای نگرش سیاسی ایشان به آموزه های دینی و آمیختگی دین با سیاست بود.
حضرت امام خمینی (ره) جامع ترین تعریف از سیاست را ارایه داده است. ایشان سیاست را به سه بخش تقسیم کرده است:
1ـ سیاست شیطانی؛ در توضیح آن به نقل از یک مقام دولتی رژیم پهلوی که گفته بود: «سیاست عبارت از بدذاتی، دروغ گویی و… خلاصه پدر سوختگی است و این را بگذارید برای ما»! می فرماید: «راست هم می گفت، اگر سیاست عبارت از این ها است مخصوص آن ها می باشد. اسلام که سیاست دارد، مسلمانان که دارای سیاست می باشند، ائمه هدی علیهم السلام که ساسه العباد هستند، غیر این معنایی است که او می گفت.»
2ـ سیاست مادی؛ ایشان در تبیین آن می فرماید: «اگر فرض کنیم یک فردی پیدا شود که سیاست صحیح (مادّی) اجرا بکند، نه به آن معنای شیطانی فاسدش… سیاست (او) اگر صحیح هم باشد، امت را در یک بُعد هدایت می کند و راه می برد و آن بُعد حیوانی است، بُعد اجتماعی مادّی است و این سیاست یک جزء ناقص سیاستی است که در اسلام برای انبیا و اولیا ثابت است.»
3ـ سیاست اسلامی؛ امام خمینی(ره) در این باره می فرماید: «سیاست به معنای این که جامعه را راه ببرد و هدایت کند به آن جایی که صلاح جامعه و صلاح افراد است. این در روایات ما برای نبّی اکرم صلی الله علیه و آله؛ با لفظ سیاست ثابت شده است. همانی که در قرآن صراط مستقیم گفته می شود و ما در نماز می گوییم: «اهدنا الصراط المستقیم» و از خدا می خواهیم که ملت و اجتماع و اشخاص را راه ببرد به یک صراط مستقیمی که از این جا شروع می شود و به آخرت ختم می شود و الی اللّه است. این سیاست مختص به انبیا و اولیا است… انبیا شغل شان سیاست است و دیانت همان سیاستی است که مردم را از این جا حرکت می دهد و به همه چیزهایی که به صلاح ملت و مردم است، هدایت می کند.»
مطلب دیگر پیوند دین و سیاست است که یکی از مباحث مهم در حوزه اندیشه سیاسی-اجتماعی امروز به شمار می رود. برخی با انکار هرگونه پیوند میان این دو مقوله، تداخل یکی از آن ها را در امور دیگری موجب ناکارآمدی طرف مقابل می دانند و به جدایی کامل و پرهیز از تداخل آن ها برای حفظ حرمت هر یک توصیه می نمایند. اندیشه سکولار مروّج چنین نظریه ای می باشد. نقطه مقابل این تفکر؛ نظریه رابطه میان دین و سیاست است، اما در نوع رابطه و قلمرو تداخل دین و سیاست در میان برخی از اندیشمندان اسلامی اختلاف نظر وجود دارد.
در اندیشه سیاسی امام(ره) آمیختگی دین و سیاست مطرح است، نه رابطه میان این دو. ایشان ضمن نقد نظریه تفکیک، معتقد بودند که دین و سیاست از یکدیگر منفک و مجزا نیستند تا با استدلال یا بررسی نوع رابطه به چگونگی پیوند یا تعامل بین این دو بپردازند.
ایشان در این باره می فرماید: «دیانت اسلام یک دیانت عادی تنها نیست و فقط وظیفه عبد و خدای تبارک و تعالی، وظیفه روحانی تنها نیست؛ و همین طور یک مذهب و دیانت، سیاسی تنها نیست؛ عبادی است و سیاسی، سیاستش در عبادت مدغم است و عبادتش در سیاست مُدغَم؛ یعنی همان جنبه عبادی یک جنبه سیاسی دارد.»
در اندیشه امام(ره) «دین» خاستگاه و منشأ نظام سیاسی اسلام است و کلیه برنامه ها و مباحث سیاسی اسلام بر مبنی قوانین و احکام دینی پایه ریزی شده است و دلیل توسعه یافتن و فراگیر شدن حکومت اسلامی در نیمه اول قرن ظهور اسلام را آمیختگی دین و سیاست می داند و می فرماید:«رسول الله(ص) پایه سیاست را در دیانت گذاشته است.»
با توجه به آن چه که بیان گردید روشن شد که در اندیشه سیاسی امام(ره)، آموزه های دین داری صبغه سیاسی می باشند، از این رو یکی از ابعاد احیاگری امام(ره) احیای روح سیاسی نهضت عاشورای حسینی با توجه به اهداف آن در میان اندیشمندان و شیعیان جهان است که اثرات بسیاری را در پیشبرد نهضت اسلامی به دنبال داشت، هر چند این مسأله در طول تاریخ تحولات جامعه مسلمانان به فراموشی سپرده شده بود.
در قاضی فرهنگی قبل از انقلاب و قیام امام هم دیدگاه ها نسبت به نهضت عاشورا توجه بیشتر به اجرا و پاداش معنوی عزاداری امام حسین(ع) بدون درک صحیح از فلسفه سیاسی قیام امام حسین(ع) بود.
یکی از نویسندگان درباره وضعیت سیاسی ـ فرهنگی عزاداری شیعیان قبل از انقلاب می نویسد: «افسوس که شیعه بیشتر بر مصائب عاشورا گریست و کمتر در مسائل عاشورا اندیشید، شیعه عاشورا را نگه داشت لیکن درست نشناساند، آفرین بر او که نگاه داشت و دریغا از او که نشناساند.
نگرش امام به حادثه عظیم عاشورا به عنوان یک ضایعه تاریخی نبود، بلکه ایشان در یک افق برتر قیام امام حسین(ع) را یک حرکت هدفمند و برنامه ریزی شده در جهت احیای اسلام می دانست و می فرمود: «او [امام حسین(ع)] می دانست که چه می کند و کجا می رود و هدفش چیست؟ امام حسین(ع) با فداکاری بی نظیر و نهضت الهی خود واقعه بزرگی را به وجود آورد که کاخ ستمگران را فرو ریخت و مکتب اسلام را نجات بخشید.»
ایشان فرهنگ عاشورا را گنجینه عظیم سیاسی ـ دینی و پشتوانه فرهنگ غنی و انسان ساز تشیع می دانست و با بهره گیری از آموزه های عاشورایی به احیای دین پرداخت و حماسه حسینی را اساس قیام و مبارزه و تحول و پایداری قرار داد.
نگرش امام(ره) به سیاست و اندیشه سیاسی ایشان باعث شد تا نوع نگاه به مفهوم و کارکرد سیاست در میان مردم مسلمان و حتی اندیشمندان اسلامی تغییر کند و شعائر دینی و مذهبی را آمیزه ای از دین و سیاست بدانند.امام با تفسیری جدید از مؤلفه های فرهنگ عاشورا غبار بدعت و تحریف را از فرهنگ شیعه زدود و به برخی از نظریه های ناصواب خط بطلان کشید.
«گریه» در مراسم عاشورا و عزاداری امام حسین(ره) در نظر بعضی از اندیشمندان، نشانه دلسوزی و ترحم بر حادثه عاشورا قلمداد می شد و برخی آن را باعث عجز و ضعف روحی می دانستند.
امام با تفسیر حدیث «تباکی»به تأثیرات سیاسی گریه در جامعه اشاره می کند و ملت ایران را ملت «گریه سیاسی» می نامد که این گریه نهال ایمان و جهاد را در قلوب مردم شکوفا می سازد و یک ملت حماسه ساز پدید می آورد ایشان در این باره می فرماید: «مسأله تباکی نیست، مسأله سیاسی است.
مجلس عزا نه برای این است که گریه بکنند برای سیدالشهداء اجر ببرند، البته برای این هم هست…بلکه مهم آن جنبه سیاسی است که ائمه ما در صدر اسلام نقشه اش را کشیده اند که تا آخر باشد.
همچنین، «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» را استمرار نهضت حسینی در گستره تاریخ تشیع می دانست و آن را سرلوحه زندگی شیعیان معرفی می کرد که در هر زمان و مکانی باید حسینیان به مصاف یزیدیان بروند. امام(ره) رویدادهای انقلاب و دفاع مقدس را مصداقی از این حدیث می دانست و حوادث آن را مکررا عاشورا و مخالفان و دشمنان انقلاب اسلامی را مکررا یزیدیان تفسیر می کرد و به بیانی دیگر این حدیث را تصویرگر صحنه مقابله اسلام و کفر و رویارویی عدل و ظلم می دانست که یعنی باید روح حماسه همواره در جامعه شیعه زنده بماند. تأکید ائمه معصومین علیهم السلام بر اقامه عزای امام حسین(ع) و احیای عاشورا در جامعه بر همین نکات اشاره دارد.
بخش عظیم و مهم نگرش احیاگرانه امام خمینی(ره) به نهضت عاشوری حسینی در سیره سیاسی ایشان در قیام و مبارزه علیه ظلم و تشکل بخشی به جامعه شیعه تبلور می یابد.
امام(ره) نهضت خود را به پیروی از قیام خونین امام حسین(ع) و بر پایه تجربه تاریخی و عبرت آموزی از نقاط ضعف و قوت قیام های شیعیان در طول تاریخ، خصوصاً مبارزات عالمان شیعی در سده های اخیر استوار کرد و مسیر مبارزه، اهداف و آینده انقلاب اسلامی را مشخص کرد.
امام(ره) با تأسی به سیره امام حسین(ع) در مبارزه با رژیم ستمشاهای به استناد حدیث امام حسین(ع): «من رَی سلطاناً جائراً مستحلاً لحرام الله…» خطاب به ملت ایران می فرماید:«[امام حسین ] تصریح می کندکه اگرکسی ببیندکه حاکم جائری در بین مردم حکومت می کند، ظلم به مردم می کند باید مقابلش بایستد و جلوگیری کند هر قدر که می تواند و رژیم طاغوت را مظهر حکومت جائر معرفی می کند و مردم را به مبارزه دعوت می نماید.
از سوی دیگر با مطرح ساختن شعار عاشورایی «هیهات مناالذلّة» هیچ گاه تلاش های سازش کارانه را بر نمی تابد و به ملت ایران نیز سفارش می کرد که به پیروی از شعار امام حسین(ع) که فرمود: «من مرگ شرافتمندانه را جز سعادت، و زندگی با ستمکاران را جز خواری نمیدانم.
به ملت ایران گوشزد کرد که:«باید با قدرت به پیش برویم و با قدرت باهمه کسانی که به ما می خواهند تجاوز و تعدی کنند مبارزه کنیم و زندگی آبرومند نداشتن و زیر بار [ظلم ] بودن هزار مرتبه [بدتر] از این که انسان بمیرد، مردن بر او شرف دارد.»
ایشان همچنین با الهام از تحمل مصائب کربلا در فروردین سال ۴۲ که هجوم مزدوران رژیم به مبارزان اسلامی آغاز شده بود فرمود: «شما پیرو پیشوایانی هستید که در برابر مصائب و فجیع صبر و استقامت کردند که آن چه ما امروز می بینیم نسبت به آن چیزی نیست، پیشوایان بزرگوار ما، حوادثی چون روز عاشورا و شب یازدهم محرم را پشت سر گذاشته اند و در راه دین خدا یک چنان مصائبی را تحمل کرده اند.»
امام(ره) با مطرح ساختن فداکاری های امام حسین(ع) میان نهضت عاشورا و انقلاب اسلامی و دفاع مقدس پیوند برقرار می سازد: «در حالی که شهادت حضرت سیدالشهدا از همه خسارت ها بالاتر بود، ولی چون او می دانست که چه می کند و کجا می رود و هدفش چیست فداکاری کرد و شهید شد و ما هم باید روی آن فداکاری ها حساب کنیم که سیدالشهدا چه کرد و چه بساط ظلمی را به هم زد و ما هم چه کرده ایم … محرم به ماتعلیم می دهد که باید همان نحوی که مولای شما حسین بن علی سلام الله علیه فداکاری کرد و همه چیز خودش را در راه اسلام فدا کرد، شما هم که شیعیان او هستید، محبان او هستید باید اقتدا به او کنید و هر چه دارید بدهید.»
امام(ره) تمام ابعاد نهضت امام حسین(ع) را یک حرکت کاملاً سیاسی می دانست و با احیای فرهنگ عاشورا و الگو ساختن معیارهای عاشورایی، یک ملت حماسه ساز پدید آورد که با درس آموزی از مکتب امام حسین(ع) منشأ تحولات عظیمی در جهان اسلام گردید و معجزه قرن را پدید آورد. عاشورا سمبل تجلی و تبلور ارزش های ناب اسلامی در تمام ابعاد سیاسی، فرهنگی واجتماعی آن است که نقش مهمی در گسترش فرهنگ اسلامی در جامعه شیعه داشته است؛ از همین روی امام درباره مهم ترین عامل موفقیت و پیروزی انقلاب اسلامی می فرماید: «اگر قیام حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه نبود، امروز هم ما نمی توانستیم پیروز شویم.»
زیرا از دیدگاه ایشان عوامل معنوی الهام گرفته از فرهنگ عاشورا در پیروزی نقش دارند: «افراد کم با بازوان قوی و قلب مطمئن و قلب متوجه به خدای تبارک و تعالی و عشق به شهادت و عشق به لقاءالله، این هاست که پیروزی می آورد پیروزی را شمشیر نمی آورد، پیروزی را خون می آورد.»
(حمزه صفربیگی، بصیرت،ﺳﻪشنبه 06 آبان 1393)