خانه » همه » مذهبی » توفیق الهی- معنای توفیق- عوامل توفیق

توفیق الهی- معنای توفیق- عوامل توفیق


توفیق الهی- معنای توفیق- عوامل توفیق

۱۳۹۶/۰۸/۱۵


۴۰۸۵ بازدید

سلام.اینکه برای انجام امور معنوی،میگویند”توفیق”لازم است یعنی چه؟مثلازیارت رفتن،مگررفتن به شهرهای زیارتی مانند رفتن به شهرهای دیگر،یک سفرعادی ومعمولی نیست؟(به لحاظ رفتن!!منظورم است)مثلا برای رفتن به اصفهان بلیت میخریم وبرنامه ریزی ورفتن به اصفهان برای مشهد هم همینطور،پس اینکه میگویند توفیق در کجای این برنامه ریزی هاست؟یامثلا برای شرکت درمراسم عزاداری ائمه،همانطور که یک جشن تولدمیرویم به مراسم عزاداری ائمه هم میرویم،پس توفیق چیست و کجاست؟؟
واین توفیق که میگویندراچگونه میشود زیادکرد؟مثلابستگی به تلاش خود فرد دارد یا باید خیلی مومن ومذهبی باشیم،یابایدچه کار کنیم که توفیقمان برای انجام امور معنوی زیادشود؟؟

باسلام واحترام حضورپرسشگرگرامی؛
دوست عزیز! توفیق؛ یعنی، موفق ساختن و توفیق الهی یعنی آن که خداوند اسباب و زمینه های لازم را برای تعالی و پیشرفت و سعادت کسی فراهم سازد. هر عمل نیکی برای مؤمن موجب زیادتی توفیق می گردد، از عبادات و دعا تا دستگیری از محرومان و یاری رساندن به ستمدیدگان خلاصه آن که هرگاه بنده برای رضای پروردگار قدمی بردارد خداوند توفیق بیشتری برای او فراهم سازد، همان گونه که در اثر گناه توفیق اعمال خیر را از آدمی سلب می نماید. در این زمینه گناهان هر یک دارای آثاری ویژه هستند، مثلاً دروغ موجب سلب توفیق نماز شب می گردد و… .
مثلا برای زیارت رفتن، ممکن است تمامی مقدمات سفر را آماده کنید، بلیت تهیه کنید وبرنامه ریزی کنید ، لحظه آخر که میخواهید حرکت کنید یک اتفاقی رخ میدهد و مانع رفتن شما به زیارت می شوید، یا مثلا برای شرکت درمراسم عزاداری ائمه، هم همینطور…باوجود فراهم بودن همه شرایط ولی شرکت نمکنید. البته( نیت) در اینجا خیلی مهم است.
وبرعکس گاهی ممکن است هیچ مقدماتی برای سفر زیارتی رفتن یا شرکت در مراسم عزاداری ائمه، فراهم نکرده اید…ولی می بینید که در کمال تعجب راهی این سفر یا شرکت در این مراسم میشود، این یعنی همان توفیق…یعنی خود خداوند اسباب و زمینه لازم را برایتان فراهم کرده بدون اینکه از قبل بدانید.
توفیق چیست؟
توفیق به معنای کارسازی و موافق گرداندن (جلب همراهی) علل و اسباب است که در باور معتقدان به ادیان الهی، لطفی است از سوی خداوند مهربان که چون شامل حال بنده ای گردد، او را به طاعت حق بر می انگیزد و از گناه، دور می سازد.(1)
از امیرمؤمنان(ع) روایت شده است که: التَّوفیقُ قائِدُ الصَّلاحِ.(2) توفیق، کشاننده (انسان) به سوی پاکی و صلاح است.
توفیق الهی، همان فراهم ساختن مقدّمات و سبب سازی برای رسیدن به هدف مشروع است؛ اما در این میان، نباید اختیار و تلاش خود انسان را از نظر دور داشت. آدمی باید در راه پیشبرد اهدافش حرکت و تلاش کند و برکتِ این حرکت، توفیق الهی است. تلاش انسان برای کسب خوی و رفتار پسندیده، لیاقت تابش آفتاب توفیق را بر وی پدید می آورد.(3)
امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: خَیرُالإجتهادِ ما قارَنَهُ التَّوفیقُ.4 بهترین کوشش، آن کوششی است که با توفیق (و سبب سازی خوبی ها) قرین شود.
پس عمده سعی آدمی در فرمانبرداری از حق تعالی است، تا توفیق او همواره همراه و مددکارش گردد.
تو شوی از جمله عالم عزیز——— جهدِ تو می باید و توفیق نیز(4)
موفّق کیست؟
امام صادق(ع) می فرماید: إذا فَعَلَ العَبدُ ما أمرَهُ اللّهُ – عَزّوجَلّ – بِهِ مِن الطّاعَةِ کانَ فِعلُهُ وَفقاً لِأمرِاللّهِ – عَزّوجلّ – و سُمّیَ العَبدُ بِهِ مُوفَّقاً، و إذا أرادَ العَبدُ أن یَدخُلَ فِی شَی ءٍ مِن مَعاصِی اللّهِ فَحالَ اللّهُ – تَبارَکَ و تَعالی – بَینَهُ و بَینَ تِلکَ المَعصیَةِ فَتَرَکَها کانَ تَرکُهُ لَها بِتَوفیقِ اللّهِ – تَعالی ذِکرُهُ -، و مَتی خلّی بَینَهُ و بَینَ تِلکَ المَعصِیَةِ فَلَم یَحُلْ بَینَهُ و بَینَها حَتّی یَرتَکِبَها فَقَد خَذَلَهُ و لَم یَنصُرهُ و لَم یُوَفِّقْهُ.(5)
هرگاه بنده، طاعتی را که خداوند – عزّوجّل – بدان فرمان داده است، انجام دهد، عمل او موافق فرمان خدای – عزّوجّل- است و بدین سبب، بنده را موفق نامیده اند و هرگاه بنده بخواهد در موردی، نافرمانی خداوند کند و خداوند – تبارک و تعالی – میان او و آن معصیت، حایل شود و در نتیجه، بنده آن را مرتکب نشود، این ترک گناه او، به توفیق خداوند تبارک و تعالی بوده است. اما هر گاه (به دلیل سستی و بی لیاقتی بنده در توفیق یافتن) جلوی او را از ارتکاب آن معصیت نگیرد و به حال خود رهایش کند تا مرتکب آن گناه شود، خداوند او را واگذارده و یاری اش نرسانده و توفیقش نداده است.
حضرت، در این جا معنایی موافق معنای لغوی توفیق و بی توفیقی (خذلان) را یادآور شده است؛ چرا که توفیق، یعنی بنده در انجام دادن و یا ندادن کاری، موافق با امر و نهی الهی عمل کند و بی توفیقی، یعنی خداوند، آن بنده را یاری و نصرت ننماید.(6)
*عوامل توفیق:
در روایاتی از حضرت علی(ع) از دینداری، بیداردلی، دنیاگریزی و خیرخواهی (و پندپذیری) از خداوند، به عنوان برخی عوامل لیاقت یافتن توفیق، یاد شده است.
کَما أنَّ الجِسمَ والظِّلَّ لا یَفتَرِقانِ، کَذلِکَ الدِّینُ و التَّوفیقُ لا یَفتَرِقانِ.(7)
همان گونه که جسم و سایه از هم جدا نمی شوند، دینداری و توفیق نیز از یکدیگر جدا نمی شوند.
مَن کانَ لَهُ مِن نَفسِهِ یَقظَةٌ کانَ عَلَیهِ مِنَ اللّهِ حَفَظَةٌ.(8)
هر که بیدارباش درونی داشته باشد، برای او از جانب خداوند نگهبانانی (از ملائکه) باشد.
مُخاطِباً لِلدُّنیا: هَیهاتَ! مَن وَطِی ءَ دَحضَکِ زَلِقَ، و مَن رَکِبَ لُجَجَکِ غَرِقَ، و مَنِ ازْوَرَّ عَن حَبائِلِکِ وُفِّقَ.(9)
خطاب به دنیا: هیهات! هر که در لغزشگاه تو گام نهاد، لغزید، و آن که به قسمت های ژرف تو آمد، غرق شد، و هر که از بندهای دامت کناره گرفت، توفیق (رستگاری) یافت.
أیُّهَا النّاسُ! إنَّهُ مَنِ اسْتَنصَحَ اللّهَ وُفِّقَ و مَنِ اتَّخَذَ قَولَهُ دَلیلاً هُدِیَ لِلّتی هِیَ أقوَمُ؛ فإنَّ جارَاللّهِ آمِنٌ و عَدوُّهُ خائِفٌ.(10)
ای مردم! هر که از خدا پند و خیر (برای) خویش مسئلت کند، توفیق باید و هر که گفتار او را راهنمای خویش قرار دهد، به راه و آیینی که استوارتر است، رهنمون شود؛ چرا که همسایه خدا در امان است و دشمن او در هراس.
================
پی نوشت:
1 . لغت نامه دهخدا؛ دایرةالمعارف تشیّع.
2 . غررالحکم، ح 295.
3 . شرح غررالحِکَم و دُرَرُ الکَلِم، آمِدی، ح 4196؛ دایرةالمعارف تشیّع.
4 . شرح غررالحکم، ح 5008.
5 . نظامی.
6 . التوحید، ص 242، ح 1؛ میزان الحکمه، ج 14، ص 6954.
7 . شرح توحید الصدوق، ج 3، ص 395.
8 . غررالحکم، ح 7218.
9 . شرح غررالحکم، ح 8747.
10 . نهج البلاغه، نامه 45.
موفق ومؤید باشید.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد