دوستی در نگاه رهبری -حقوق دوست
۱۳۹۶/۰۷/۲۵
–
۳۰۲۳ بازدید
سلام.نظر رهبر عزیز درباره ی رفاقت یعنی ۱.اندازه ی رفاقت. ۲.معیار رفاقت.۳.سن رفیق.
مقدمه
اگر اندکی دقت کنید ، متوجه خواهید شد که شما آگاهانه و یا ناخود آگاه به دنبال دوست هستید. اما آیا تا کنون فکر کرده اید که دوستی چیست و دوستی حقیقی کدام است؟ از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است ، صرف نظر از اینکه در چه جامعه ای زندگی می کند طبعاً به دنبال یافتن یاران و دوستان و همراهانی برای خود است . البته چون این گزینش در میان اقوام و ملل مختلف ، شکل های متنوعی پیدا می کند و با انگیزه های گوناگون یا بر اساس احساسات متفاوت عقلانی ، عاطفی و غیر از آن به وجود می آید ، تعاریف مختلفی نیز از این واژه ارائه شده است. گروهی دوستی را صرفاً به معنای ” معاشرت” دانسته اند. گروهی دیگربراین باورند که دوستی عبارت است از یک نوع ارتباط خاص که در مقاطع مختلف و یا در زمانی خاص ، میان افراد پیدا می شود. برخی دیگر نیز معتقدند که دوستی یک نوع قرار داد اخلاقی است که با انگیزه های خاص دنیوی و اخروی بین افراد به وجود می آید.
الف ) دوستی یعنی چه ؟
در تفسیر المیزان درتوضیح کلمه ” أَخِلاّء” دوستی چنین تعریف شده است: ” کلمه أخلاّء جمع خلیل به معنای دوست است. و اگر دوست را خلیل گفته اند بدان جهت است که آدمی ، خُلّت یعنی حاجت خود را به او می گوید. و ظاهراً مراد از اخلاّء ، مطلق کسانی است که به یکدیگر محبت می کنند. چه متقین و اهل آخرت که دوستی شان با یکدیگر به خاطر خداست ( نه به خاطر منافع مادی) و چه اهل دنیا که دوستی هایشان به منظور منافع مادی است . “
در کتاب ” المحجّة البیضاء ” ، دوستی چنین تعریف شده است: ” دوستی یعنی همنشینی ، معاشرت و گفتگوی انسان با افرادی که به آنها علاقه و محبت دارد ، زیرا با غیر دوست معمولاً کسی قصد معاشرت ندارد. این دوستی و ارادت و محبت ، یا لِذاته است (یعنی به خودی خود مطلوب است ) و یا مجازی و واسطه ای است که انسان به وسیله آن به دوست حقیقی برسد.”
بنابراین دوستی ها ممکن است براساس منافع مادی و خواهش های نفسانی و اغراض و احساسات باشد و یا بر اساس یک انگیزه صحیح . با استفاده از آنچه گذشت ، دوستی صحیح بر اساس معیارهای دینی را این چنین تعریف می شود :
محبت ، علاقه ، ارتباط روحی ، حسن معاشرت و گفتگو میان دو فرد و یا بین افراد جامعه با ملاک صحیح و انگیزه های الهی ، به طوری که دوستان بر اساس آن بتوانند نیازهای فردی و اجتماعی و احتیاجات دنیوی و اخروی خود را تأمین کنند.
ب ) بهترین دوستان
نخستین نکته ای که در اینجا باید بر آن تأکید شود این است که دوستی و محبت دارای مراتب و درجاتی است. نباید تصور کرد که دوستی بین افراد ، یکسان است. حقیقت این است که دوستان مراتب مختلفی دارند ؛ بعضی به عنوان دوست کامل شناخته می شوند ؛ زیرا از همه ی ویژگی ها و شرایط یک دوست کامل برخوردارند و بعضی شرایط کمتری را در خود جمع کرده اند. با مطالعه احادیث و روایات هم به این مطلب پی می بریم که دوستان به چند نوع تقسیم شده اند.
امام صادق علیه السلام فرموده است:
دوستی و رفاقت حدودی دارد. کسی که واجد تمام آن حدود نیست، دوست کامل نیست و آن کس که دارای هیچ یک از آن حدود نباشد اساساً دوست نیست.
اول آن که: ظاهر و باطن رفیقت نسبت به تو یکسان باشد.
دوم آن که: زیبایی و آبروی تو را جمال خود ببیند و نازیبایی تو را نازیبایی خود بداند.
سوم آن که: دست یافتن به مال و یا رسیدن به مقام ، روش دوستانه او را نسبت به تو تغییر ندهد.
چهارم آن که: در زمینه رفاقت ، از آنچه و هر چه در اختیار دارد نسبت به تو مضایقه نکند.
پنجم: تو را در مواقع مشکلات و مصائب ترک نگوید.
با اطمینان می توان گفت که اینها دوستان برتر هستند و اگر دوستی با این خصوصیات پیدا کردید ، بدانید کیمیایی یافته اید که نباید آن را به آسانی از دست دهید. زیرا ارتکاب چنین خطایی از خرد به دور است و همان گونه که امام صادق علیه السلام می فرماید: دوستی برادران مؤمن ، جزئی از دین می باشد و شخص عاقل مراقب دین خود است.
آن حضرت در حدیث دیگری فرمود:
رفقای صمیمی سه دسته اند:
1- کسی که مانند غذا از لوازم ضروری زندگی به حساب می آید و آدمی در همه حالات به وی نیازمند است ؛ و او رفیق عاقل است.
2- کسی که وجود او برای انسان به منزله یک بیماری رنج آور است ؛ و آن رفیق احمق است.
3- کسی که وجودش نافع و به منزله داروی شفابخش و ضد بیماری است ؛ که او رفیق روشنفکر بسیار عاقل است.
تفاوت بین دوستان و مراتب دوستی احتیاج به دلیل و برهان ندارد. لابد شما در زندگی دوستانی دارید که دوستی با آنان عذاب آوراست و به این ترتیب همیشه سعی می کنید خود را از آنان دور نگه دارید. در مقابل بعضی هستند که انسان حاضر است با صرف ساعت ها وقت و طی مسافت های طولانی و یا با تحمل رنج و مشقت ، او را پیدا کند و ساعتی با او همنیشن باشد. این مطلب همان چیزی است که ما از آن به عنوان مراتب دوستی یاد کردیم.
ج ) معیار دوستی
همان طور که در تعریف دوستی اشاره شد، دوستی باید بر اساس معیار و ملاک صحیح استوار باشد. زیرا معمولاً ملاک افراد جهت گزینش دوستان، متفاوت است. چه بسا افرادی که با مقاصد نفسانی برای رسیدن به خواسته های دنیوی و یا بر اساس مقاصد شرورانه و مفسدت آمیز یا انگیزه های عاطفی غیرمعقول – تعصب ها- و خلاصه دوستی های بی بنیاد و تصادفی اقدام به انتخاب دوست کنند. اما مسلمانی که با چراغ راهنمای عقل و با تدبیر و اندیشه، کلیه نیازهای مادی و معنوی و از آن جمله دوست یابی خود را تأمین می کند قطعاً دوستان خود را با ملاک صحیح و انگیزه الهی و برای خدا برمی گزیند. او می داند که تنها دوستی های پایدار، دوستی اهل ایمان است که در دنیا و آخرت باقی خواهد ماند، چنان که قرآن کریم می فرماید:
” الأَ خِلاّءُ یوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌ إلاَّ المُتَّقین” ( سوره زخرف – آیه 67 )
در قیامت همه دوستان به استثنای متقین، دشمن یکدیگرند.
اصولاً لازمه دوستی متقابل این است که یک طرف، طرف دیگر را به کارها و وظایفش کمک کند. اگر این کمک در غیر رضای خدا باشد، در حقیقت به بدبختی و شقاوت و عذاب دائمی آن طرف کمک کرده است. از همین رو قرآن نیز در حکایت گفتار ستمگران در قیامت فرموده که:
” یا وَیلـَتی لَیتَـنی لَمْ أَتَّخِذْ فـُلاناً خَلیلاً .” ( سوره فرقان – آیه 28 )
ای کاش فلانی را دوست خود نگرفته بودم.
بر خلاف دوستی های متقین که دوستی مایه پیشرفت آنان در راه خداست و در روز قیامت هم به سود ایشان خواهد بود.
در حدیثی از امام صادق علیه السلام این گونه می خوانیم:
” مَنْ أَحَبَّ للهِ وَ أَبْغَضَ للهِ وَ أَعْطی للهِ عَزَّوَجَلَّ فَهُوَ مِمَّنْ کَمُلَ إیمانُه.” ( بحارالانوار ، ج 69 ، ص 238 )
کسی که برای خدا دوست بدارد و برای خدا دشمن بدارد وبرای خدا ببخشد، از کسانی است که ایمانش کامل شده.
آن حضرت در حدیث دیگری می فرماید: از محکم ترین دستگیره های ایمان این است که برای خدا دوست بداری و برای خدا ببخشی و برای خدا منع کنی.
ج ) اندازه دوستی
دوستی ها گاهی مبتلا به آفاتی نیز می شود، که در اثر اندازه نگه نداشتن در دوستی بوجود می آید . این گونه دوستی ها مضرات فراوانی رانیز همراه دارد. زیراجوانان در انتخاب دوست، آسان پذیر و زود پسند و با یک برخورد عادی مجذوب دیگری می گردند. در اینجا به بعضی از این آفتها می پردازیم :
1 . دوری از افراط در دوستی
یکی دیگر از آفات دوستی ،افراط در آن است . جوانان به دلیل برخورداری از احساسات و عواطف، در دوستی افراط می کنند. ارتباط امروز را ثابت و ناگسستنی می پندارند، از این رو به قدری در دوستی زیاده روی می کنند که گویی یک روح در دو بدن اند، از جمله مثل هم لباس می پوشند و مانند یکدیگر موی و روی خود را می آرایند، نیز با هم از هر سرّی سخنی می گویند و تحمل جدایی از یکدیگر را ندارند، چنان که در ایام جدایی بیش از حد ابراز مخالفت و دشمنی می کنند اما اسلام اعتدال در دوستی را مطرح کرده، در دوستی و دشمنی خواهان میانه روی است.
2 . حفظ اسرار در دوستی
امام علی (ع) می فرماید: “با دوستت با حفظ جهات و مدارا اظهار دوستی کن. شاید روزی دشمنت شود. همچنین در اظهار دشمنی نیز مدارا کن، شاید روزی دوستت گردد”. (نهج البلاغه، قصار260)
3 .دوری از شوخی و جدال با دوست
قال الصادق علیه السلام: اذااردت ان یصفولک ودّاخیک فلاتمازحنّه و لا تمارینّه. بحار/78/291
هرگاه خواستی رفاقت و دوستی برادرت با تو پاکیزه (و دور از تیرهگی و کدورت) باشد، با او شوخی نکن و در صحبتهایت با وی بحث و جدل ننما.
نکته:شوخی کردن و شاداب بودن و شاد کردن دیگران صفتی است بسیار خوب و پسندیده و منظور از پرهیز از شوخی کردن در اینجا منظور شوخیهایی است که به دور از ادب بوده و یا کارهایی است که موجب رنجش شخصی و یا تحقیر او میشود.
د ) سن دوستی
انسان می تواند در هر سنی دوست داشته باشد ، اما آنچه که مهم است بهتر است که انسان با همسالان خود دوستی داشته باشد ، چون دارای فوایدی است که به بعضی از آنها اشاره می شود :
– همسالان برای همدیگر احساس امنیت عاطفی و حمایت فراهم می کنند.
– آنها می توانند الگوی همدیگر قرار گیرند. برای الگو قرار گرفتن و تقویت رفتارهای یکدیگر، امکان دارد همسالان اعمالی را تقویت کنند که با ارزش های بزرگترها هماهنگ باشد یا برعکس.
– آنان در بسیاری موارد، برای همدیگر حکم معیارهای بهنجاری پیدا می کنند که موفقیت و شکست را می توان نسبت به آنها سنجید.
– آنان به اشکال رسمی و غیر رسمی مهارت های اجتماعی بسیاری را به هم می آموزند.
– در بازی و بحث، آنان به یکدیگر فرصت تمرین ابراز وجود داده، نقش ها و رفتارهای گوناگون را برای هم تشریح می کنند.
– همسالان با حمایت خود می توانند از شدت وابستگی دوستانشان به خانواده بکاهند.
– آنان می توانند از فشار اجتماعی که بزرگ ترها به آنها تحمیل می کنند بکاهند و در برخی موارد ، یکدیگر را در مقابل تهدید و اجبار بزرگترها حمایت کنند
– بسیاری از همسالان در روابط اجتماعی، رفتار یکدیگر را از طریق تقویت و تنبیه تعدیل می کنند؛ مثلاً اگر کودک یا نوجوانان رفتارهایی متناقض با هویت جنسی مناسب در جامعه داشته باشند، از طرف همسالان مورد سرزنش و تمسخر قرار می گیرند، و طبیعتاً برای گریز از چنین وضعیتی، الگوی رفتاری خود را براساس ملاک های متناسب با فرهنگ تغییر می دهند.
– همسالان برای یکدیگر الگوهای اجتماعی محسوب می شوند، به طوری که از طریق یادگیری مشاهده ای از رفتارهای یکدیگر تقلید میکنند؛
هر شخصی در طول زندگی و در دوره های مختلف آن، با افراد متعددی برخورد می کند که با برخی از آنان دوست صمیمی می شود؛ برخی دوست محله اند، بعضی دوست مدرسه ای، عده ای دوست دبیرستانی اند و برخی دوست دانشگاهی، برخی از شهر خودم و بعضی هم از اقصی نقاط کشور…
البته که باید در انتخاب دوست، آن هم دوستی که همیشه همراه انسان است، وسواس و دقت زیادی کرد؛ زیرا تأثیراتی که یک دوست بر انسان می گذارد، شاید با هیچ عامل دیگری قابل مقایسه نباشد. از طرفی هم در احادیث داریم که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هر شخصی با دوست خود محشور می شود.
پس هر کسی باید بنگرد که با چه کسی دوست می شود. به همین دلیل است که محبت به پیامبر و اهل بیت طاهرینش علیهم السلام یکی از راه های نجات ما در دنیا و آخرت است. ما وظیفه داریم به اهل بیت علیهم السلام محبت بورزیم و آنان را از خود و خانواده و زن و فرزند خود بیشتر دوست داشته باشیم.
ه ) صفات دوست ایمانی از دیدگاه مقام معظم رهبری
شرح حدیثی از حضرت امام جعفرصادق علیهالسلام توسط حضرت آیتالله العظمی خامنهای در ابتدای جلسه درس خارج فقه ِ بیست و یکم دیماه ۸۹ (ششم صفر ۱۴۳۲).
«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اخْتَبِرُوا إِخْوَانَکُمْ بِخَصْلَتَیْنِ فَإِنْ کَانَتَا فِیهِمْ وَ إِلَّا فَاعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ مُحَافَظَةٍ عَلَی الصَّلَوَاتِ فِی مَوَاقِیتِهَا وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فِی الْعُسْرِ وَ الْیُسْر» ( شافی، صفحهی ۶۵۲ )
فی الکافی، عن الصّادق (علیهالسّلام): «اختبروا اخوانکم بخصلتین». اخوان، منظور مطلق معاشرین، علیالظاهر نیست. یعنی آن کسانی که میخواهید به عنوان برادران خود و افرادی که با آنها صداقت دارید، افراد نزدیک، کسانی را که به این عنوان میخواهید انتخاب کنید، این دو صفت را در آنها حتماً ملاحظه کنید. «فان کانتا فیهم»؛ اگر این دو صفت در آنها بود، چه بهتر؛ «و الّا فاعزب ثم اعزب ثم اعزب». عَزَبَ یعنی فاصله گرفتن، از آنها رو پوشاندن. [مثل] «لایعزب عنه مثقال ذرّة»(سبأ/ ۳ ) که در قرآن کریم هست. دوری کنید از آنها. از آنها رو بپوشانید و دوری کنید.
این دو صفت چیست؟ «محافظة علی الصّلوات فی مواقیتها». یکی این [که محافظ نماز باشند]. در مواقیت، لابد مراد مواقیت فضیلت است؛ و الّا مطلق مواقیت اگر مورد نظر باشد، ولو آخر وقت، اینکه خب، اگر کسی نکند این کار را، فاسق است. میخواهند بفرمایند که اهل نماز در وقت خود باشد، یعنی وقت فضیلت. مرحوم آقای بهجت (رضوان اللَّه علیه) -[که] مکرر این را از ایشان ما شنیدیم، هم خودمان شنیدیم، هم بالواسطه دیگران هم نقل کردند- میگفتند استادشان – علیالظّاهر مرحوم آقای قاضی مثلاً – به ایشان گفتند که اگر کسی نماز اول وقت را مراقبت بکند، من ضامنم برای نجات او، یا برای مثلاً رسیدن او به درجات بالا؛ یک همچین تعبیری. بنده یک وقت از ایشان پرسیدم که لابد نماز خوب دیگر؟ گفتند: خب، بله؛ نماز درست و حسابیِ با توجه، در اول وقت. اگر این را کسی مراعات بکند، این خودش یک عاملی است که انسان را عروج میدهد و به مراتب بالای توحیدی میرساند. یکی این.
صفت دوم هم یک صفت اجتماعی است. «و البرّ فی الاخوان فی العسر و الیسر». اوّلی صفت فردی بود، بینه و بین اللَّه بود؛ این دومی بینه و بین النّاس است. کسی باشد که صفتش این باشد، که به برادرانش نیکی میکند؛ هم در عسر، هم در یسر. حالا این عسر و یسر، چه عسر و یسر خود انسان، ولو در عسر هم باشد، سختی هم باشد، بالاخره کمک میکند؛ حالا تنگدستی دارد، مالی ندارد که کمک بکند، اما میتواند تسلا بدهد، با زبان کمک کند، با آبرو کمک کند؛ هم ممکن است مراد عسر و یسر خود این کمک کننده باشد، هم عسر و یسر آن کمک شونده باشد؛ چون بعضیها هستند، به انسان حاضرند کمک کنند، وقتی که حال انسان خوب است؛ وقتی اقبال به سمت کسی هست، حاضرند به او کمک کنند؛ محبت میکنند، کمک میکنند؛ به مجرد اینکه اقبال از او رو برگرداند، اینها هم رو برمیگردانند. بله، وقتی که اقبال از او ادبار کرد، اینها هم ادبار میکنند. نه، اینجور نباشد؛ در همهی حالاتِ برادرش به او کمک کند و نیکی کند.
اگر اندکی دقت کنید ، متوجه خواهید شد که شما آگاهانه و یا ناخود آگاه به دنبال دوست هستید. اما آیا تا کنون فکر کرده اید که دوستی چیست و دوستی حقیقی کدام است؟ از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است ، صرف نظر از اینکه در چه جامعه ای زندگی می کند طبعاً به دنبال یافتن یاران و دوستان و همراهانی برای خود است . البته چون این گزینش در میان اقوام و ملل مختلف ، شکل های متنوعی پیدا می کند و با انگیزه های گوناگون یا بر اساس احساسات متفاوت عقلانی ، عاطفی و غیر از آن به وجود می آید ، تعاریف مختلفی نیز از این واژه ارائه شده است. گروهی دوستی را صرفاً به معنای ” معاشرت” دانسته اند. گروهی دیگربراین باورند که دوستی عبارت است از یک نوع ارتباط خاص که در مقاطع مختلف و یا در زمانی خاص ، میان افراد پیدا می شود. برخی دیگر نیز معتقدند که دوستی یک نوع قرار داد اخلاقی است که با انگیزه های خاص دنیوی و اخروی بین افراد به وجود می آید.
الف ) دوستی یعنی چه ؟
در تفسیر المیزان درتوضیح کلمه ” أَخِلاّء” دوستی چنین تعریف شده است: ” کلمه أخلاّء جمع خلیل به معنای دوست است. و اگر دوست را خلیل گفته اند بدان جهت است که آدمی ، خُلّت یعنی حاجت خود را به او می گوید. و ظاهراً مراد از اخلاّء ، مطلق کسانی است که به یکدیگر محبت می کنند. چه متقین و اهل آخرت که دوستی شان با یکدیگر به خاطر خداست ( نه به خاطر منافع مادی) و چه اهل دنیا که دوستی هایشان به منظور منافع مادی است . “
در کتاب ” المحجّة البیضاء ” ، دوستی چنین تعریف شده است: ” دوستی یعنی همنشینی ، معاشرت و گفتگوی انسان با افرادی که به آنها علاقه و محبت دارد ، زیرا با غیر دوست معمولاً کسی قصد معاشرت ندارد. این دوستی و ارادت و محبت ، یا لِذاته است (یعنی به خودی خود مطلوب است ) و یا مجازی و واسطه ای است که انسان به وسیله آن به دوست حقیقی برسد.”
بنابراین دوستی ها ممکن است براساس منافع مادی و خواهش های نفسانی و اغراض و احساسات باشد و یا بر اساس یک انگیزه صحیح . با استفاده از آنچه گذشت ، دوستی صحیح بر اساس معیارهای دینی را این چنین تعریف می شود :
محبت ، علاقه ، ارتباط روحی ، حسن معاشرت و گفتگو میان دو فرد و یا بین افراد جامعه با ملاک صحیح و انگیزه های الهی ، به طوری که دوستان بر اساس آن بتوانند نیازهای فردی و اجتماعی و احتیاجات دنیوی و اخروی خود را تأمین کنند.
ب ) بهترین دوستان
نخستین نکته ای که در اینجا باید بر آن تأکید شود این است که دوستی و محبت دارای مراتب و درجاتی است. نباید تصور کرد که دوستی بین افراد ، یکسان است. حقیقت این است که دوستان مراتب مختلفی دارند ؛ بعضی به عنوان دوست کامل شناخته می شوند ؛ زیرا از همه ی ویژگی ها و شرایط یک دوست کامل برخوردارند و بعضی شرایط کمتری را در خود جمع کرده اند. با مطالعه احادیث و روایات هم به این مطلب پی می بریم که دوستان به چند نوع تقسیم شده اند.
امام صادق علیه السلام فرموده است:
دوستی و رفاقت حدودی دارد. کسی که واجد تمام آن حدود نیست، دوست کامل نیست و آن کس که دارای هیچ یک از آن حدود نباشد اساساً دوست نیست.
اول آن که: ظاهر و باطن رفیقت نسبت به تو یکسان باشد.
دوم آن که: زیبایی و آبروی تو را جمال خود ببیند و نازیبایی تو را نازیبایی خود بداند.
سوم آن که: دست یافتن به مال و یا رسیدن به مقام ، روش دوستانه او را نسبت به تو تغییر ندهد.
چهارم آن که: در زمینه رفاقت ، از آنچه و هر چه در اختیار دارد نسبت به تو مضایقه نکند.
پنجم: تو را در مواقع مشکلات و مصائب ترک نگوید.
با اطمینان می توان گفت که اینها دوستان برتر هستند و اگر دوستی با این خصوصیات پیدا کردید ، بدانید کیمیایی یافته اید که نباید آن را به آسانی از دست دهید. زیرا ارتکاب چنین خطایی از خرد به دور است و همان گونه که امام صادق علیه السلام می فرماید: دوستی برادران مؤمن ، جزئی از دین می باشد و شخص عاقل مراقب دین خود است.
آن حضرت در حدیث دیگری فرمود:
رفقای صمیمی سه دسته اند:
1- کسی که مانند غذا از لوازم ضروری زندگی به حساب می آید و آدمی در همه حالات به وی نیازمند است ؛ و او رفیق عاقل است.
2- کسی که وجود او برای انسان به منزله یک بیماری رنج آور است ؛ و آن رفیق احمق است.
3- کسی که وجودش نافع و به منزله داروی شفابخش و ضد بیماری است ؛ که او رفیق روشنفکر بسیار عاقل است.
تفاوت بین دوستان و مراتب دوستی احتیاج به دلیل و برهان ندارد. لابد شما در زندگی دوستانی دارید که دوستی با آنان عذاب آوراست و به این ترتیب همیشه سعی می کنید خود را از آنان دور نگه دارید. در مقابل بعضی هستند که انسان حاضر است با صرف ساعت ها وقت و طی مسافت های طولانی و یا با تحمل رنج و مشقت ، او را پیدا کند و ساعتی با او همنیشن باشد. این مطلب همان چیزی است که ما از آن به عنوان مراتب دوستی یاد کردیم.
ج ) معیار دوستی
همان طور که در تعریف دوستی اشاره شد، دوستی باید بر اساس معیار و ملاک صحیح استوار باشد. زیرا معمولاً ملاک افراد جهت گزینش دوستان، متفاوت است. چه بسا افرادی که با مقاصد نفسانی برای رسیدن به خواسته های دنیوی و یا بر اساس مقاصد شرورانه و مفسدت آمیز یا انگیزه های عاطفی غیرمعقول – تعصب ها- و خلاصه دوستی های بی بنیاد و تصادفی اقدام به انتخاب دوست کنند. اما مسلمانی که با چراغ راهنمای عقل و با تدبیر و اندیشه، کلیه نیازهای مادی و معنوی و از آن جمله دوست یابی خود را تأمین می کند قطعاً دوستان خود را با ملاک صحیح و انگیزه الهی و برای خدا برمی گزیند. او می داند که تنها دوستی های پایدار، دوستی اهل ایمان است که در دنیا و آخرت باقی خواهد ماند، چنان که قرآن کریم می فرماید:
” الأَ خِلاّءُ یوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌ إلاَّ المُتَّقین” ( سوره زخرف – آیه 67 )
در قیامت همه دوستان به استثنای متقین، دشمن یکدیگرند.
اصولاً لازمه دوستی متقابل این است که یک طرف، طرف دیگر را به کارها و وظایفش کمک کند. اگر این کمک در غیر رضای خدا باشد، در حقیقت به بدبختی و شقاوت و عذاب دائمی آن طرف کمک کرده است. از همین رو قرآن نیز در حکایت گفتار ستمگران در قیامت فرموده که:
” یا وَیلـَتی لَیتَـنی لَمْ أَتَّخِذْ فـُلاناً خَلیلاً .” ( سوره فرقان – آیه 28 )
ای کاش فلانی را دوست خود نگرفته بودم.
بر خلاف دوستی های متقین که دوستی مایه پیشرفت آنان در راه خداست و در روز قیامت هم به سود ایشان خواهد بود.
در حدیثی از امام صادق علیه السلام این گونه می خوانیم:
” مَنْ أَحَبَّ للهِ وَ أَبْغَضَ للهِ وَ أَعْطی للهِ عَزَّوَجَلَّ فَهُوَ مِمَّنْ کَمُلَ إیمانُه.” ( بحارالانوار ، ج 69 ، ص 238 )
کسی که برای خدا دوست بدارد و برای خدا دشمن بدارد وبرای خدا ببخشد، از کسانی است که ایمانش کامل شده.
آن حضرت در حدیث دیگری می فرماید: از محکم ترین دستگیره های ایمان این است که برای خدا دوست بداری و برای خدا ببخشی و برای خدا منع کنی.
ج ) اندازه دوستی
دوستی ها گاهی مبتلا به آفاتی نیز می شود، که در اثر اندازه نگه نداشتن در دوستی بوجود می آید . این گونه دوستی ها مضرات فراوانی رانیز همراه دارد. زیراجوانان در انتخاب دوست، آسان پذیر و زود پسند و با یک برخورد عادی مجذوب دیگری می گردند. در اینجا به بعضی از این آفتها می پردازیم :
1 . دوری از افراط در دوستی
یکی دیگر از آفات دوستی ،افراط در آن است . جوانان به دلیل برخورداری از احساسات و عواطف، در دوستی افراط می کنند. ارتباط امروز را ثابت و ناگسستنی می پندارند، از این رو به قدری در دوستی زیاده روی می کنند که گویی یک روح در دو بدن اند، از جمله مثل هم لباس می پوشند و مانند یکدیگر موی و روی خود را می آرایند، نیز با هم از هر سرّی سخنی می گویند و تحمل جدایی از یکدیگر را ندارند، چنان که در ایام جدایی بیش از حد ابراز مخالفت و دشمنی می کنند اما اسلام اعتدال در دوستی را مطرح کرده، در دوستی و دشمنی خواهان میانه روی است.
2 . حفظ اسرار در دوستی
امام علی (ع) می فرماید: “با دوستت با حفظ جهات و مدارا اظهار دوستی کن. شاید روزی دشمنت شود. همچنین در اظهار دشمنی نیز مدارا کن، شاید روزی دوستت گردد”. (نهج البلاغه، قصار260)
3 .دوری از شوخی و جدال با دوست
قال الصادق علیه السلام: اذااردت ان یصفولک ودّاخیک فلاتمازحنّه و لا تمارینّه. بحار/78/291
هرگاه خواستی رفاقت و دوستی برادرت با تو پاکیزه (و دور از تیرهگی و کدورت) باشد، با او شوخی نکن و در صحبتهایت با وی بحث و جدل ننما.
نکته:شوخی کردن و شاداب بودن و شاد کردن دیگران صفتی است بسیار خوب و پسندیده و منظور از پرهیز از شوخی کردن در اینجا منظور شوخیهایی است که به دور از ادب بوده و یا کارهایی است که موجب رنجش شخصی و یا تحقیر او میشود.
د ) سن دوستی
انسان می تواند در هر سنی دوست داشته باشد ، اما آنچه که مهم است بهتر است که انسان با همسالان خود دوستی داشته باشد ، چون دارای فوایدی است که به بعضی از آنها اشاره می شود :
– همسالان برای همدیگر احساس امنیت عاطفی و حمایت فراهم می کنند.
– آنها می توانند الگوی همدیگر قرار گیرند. برای الگو قرار گرفتن و تقویت رفتارهای یکدیگر، امکان دارد همسالان اعمالی را تقویت کنند که با ارزش های بزرگترها هماهنگ باشد یا برعکس.
– آنان در بسیاری موارد، برای همدیگر حکم معیارهای بهنجاری پیدا می کنند که موفقیت و شکست را می توان نسبت به آنها سنجید.
– آنان به اشکال رسمی و غیر رسمی مهارت های اجتماعی بسیاری را به هم می آموزند.
– در بازی و بحث، آنان به یکدیگر فرصت تمرین ابراز وجود داده، نقش ها و رفتارهای گوناگون را برای هم تشریح می کنند.
– همسالان با حمایت خود می توانند از شدت وابستگی دوستانشان به خانواده بکاهند.
– آنان می توانند از فشار اجتماعی که بزرگ ترها به آنها تحمیل می کنند بکاهند و در برخی موارد ، یکدیگر را در مقابل تهدید و اجبار بزرگترها حمایت کنند
– بسیاری از همسالان در روابط اجتماعی، رفتار یکدیگر را از طریق تقویت و تنبیه تعدیل می کنند؛ مثلاً اگر کودک یا نوجوانان رفتارهایی متناقض با هویت جنسی مناسب در جامعه داشته باشند، از طرف همسالان مورد سرزنش و تمسخر قرار می گیرند، و طبیعتاً برای گریز از چنین وضعیتی، الگوی رفتاری خود را براساس ملاک های متناسب با فرهنگ تغییر می دهند.
– همسالان برای یکدیگر الگوهای اجتماعی محسوب می شوند، به طوری که از طریق یادگیری مشاهده ای از رفتارهای یکدیگر تقلید میکنند؛
هر شخصی در طول زندگی و در دوره های مختلف آن، با افراد متعددی برخورد می کند که با برخی از آنان دوست صمیمی می شود؛ برخی دوست محله اند، بعضی دوست مدرسه ای، عده ای دوست دبیرستانی اند و برخی دوست دانشگاهی، برخی از شهر خودم و بعضی هم از اقصی نقاط کشور…
البته که باید در انتخاب دوست، آن هم دوستی که همیشه همراه انسان است، وسواس و دقت زیادی کرد؛ زیرا تأثیراتی که یک دوست بر انسان می گذارد، شاید با هیچ عامل دیگری قابل مقایسه نباشد. از طرفی هم در احادیث داریم که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هر شخصی با دوست خود محشور می شود.
پس هر کسی باید بنگرد که با چه کسی دوست می شود. به همین دلیل است که محبت به پیامبر و اهل بیت طاهرینش علیهم السلام یکی از راه های نجات ما در دنیا و آخرت است. ما وظیفه داریم به اهل بیت علیهم السلام محبت بورزیم و آنان را از خود و خانواده و زن و فرزند خود بیشتر دوست داشته باشیم.
ه ) صفات دوست ایمانی از دیدگاه مقام معظم رهبری
شرح حدیثی از حضرت امام جعفرصادق علیهالسلام توسط حضرت آیتالله العظمی خامنهای در ابتدای جلسه درس خارج فقه ِ بیست و یکم دیماه ۸۹ (ششم صفر ۱۴۳۲).
«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اخْتَبِرُوا إِخْوَانَکُمْ بِخَصْلَتَیْنِ فَإِنْ کَانَتَا فِیهِمْ وَ إِلَّا فَاعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ مُحَافَظَةٍ عَلَی الصَّلَوَاتِ فِی مَوَاقِیتِهَا وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فِی الْعُسْرِ وَ الْیُسْر» ( شافی، صفحهی ۶۵۲ )
فی الکافی، عن الصّادق (علیهالسّلام): «اختبروا اخوانکم بخصلتین». اخوان، منظور مطلق معاشرین، علیالظاهر نیست. یعنی آن کسانی که میخواهید به عنوان برادران خود و افرادی که با آنها صداقت دارید، افراد نزدیک، کسانی را که به این عنوان میخواهید انتخاب کنید، این دو صفت را در آنها حتماً ملاحظه کنید. «فان کانتا فیهم»؛ اگر این دو صفت در آنها بود، چه بهتر؛ «و الّا فاعزب ثم اعزب ثم اعزب». عَزَبَ یعنی فاصله گرفتن، از آنها رو پوشاندن. [مثل] «لایعزب عنه مثقال ذرّة»(سبأ/ ۳ ) که در قرآن کریم هست. دوری کنید از آنها. از آنها رو بپوشانید و دوری کنید.
این دو صفت چیست؟ «محافظة علی الصّلوات فی مواقیتها». یکی این [که محافظ نماز باشند]. در مواقیت، لابد مراد مواقیت فضیلت است؛ و الّا مطلق مواقیت اگر مورد نظر باشد، ولو آخر وقت، اینکه خب، اگر کسی نکند این کار را، فاسق است. میخواهند بفرمایند که اهل نماز در وقت خود باشد، یعنی وقت فضیلت. مرحوم آقای بهجت (رضوان اللَّه علیه) -[که] مکرر این را از ایشان ما شنیدیم، هم خودمان شنیدیم، هم بالواسطه دیگران هم نقل کردند- میگفتند استادشان – علیالظّاهر مرحوم آقای قاضی مثلاً – به ایشان گفتند که اگر کسی نماز اول وقت را مراقبت بکند، من ضامنم برای نجات او، یا برای مثلاً رسیدن او به درجات بالا؛ یک همچین تعبیری. بنده یک وقت از ایشان پرسیدم که لابد نماز خوب دیگر؟ گفتند: خب، بله؛ نماز درست و حسابیِ با توجه، در اول وقت. اگر این را کسی مراعات بکند، این خودش یک عاملی است که انسان را عروج میدهد و به مراتب بالای توحیدی میرساند. یکی این.
صفت دوم هم یک صفت اجتماعی است. «و البرّ فی الاخوان فی العسر و الیسر». اوّلی صفت فردی بود، بینه و بین اللَّه بود؛ این دومی بینه و بین النّاس است. کسی باشد که صفتش این باشد، که به برادرانش نیکی میکند؛ هم در عسر، هم در یسر. حالا این عسر و یسر، چه عسر و یسر خود انسان، ولو در عسر هم باشد، سختی هم باشد، بالاخره کمک میکند؛ حالا تنگدستی دارد، مالی ندارد که کمک بکند، اما میتواند تسلا بدهد، با زبان کمک کند، با آبرو کمک کند؛ هم ممکن است مراد عسر و یسر خود این کمک کننده باشد، هم عسر و یسر آن کمک شونده باشد؛ چون بعضیها هستند، به انسان حاضرند کمک کنند، وقتی که حال انسان خوب است؛ وقتی اقبال به سمت کسی هست، حاضرند به او کمک کنند؛ محبت میکنند، کمک میکنند؛ به مجرد اینکه اقبال از او رو برگرداند، اینها هم رو برمیگردانند. بله، وقتی که اقبال از او ادبار کرد، اینها هم ادبار میکنند. نه، اینجور نباشد؛ در همهی حالاتِ برادرش به او کمک کند و نیکی کند.