۱۳۹۶/۰۷/۲۲
–
۱۸۳۳ بازدید
مذهب یزید و شمر چه بود؟ شیعه یا سنی؟
یزید اصلا به دین اعتقاد نداشت تا چه برسد به داشتن مذهب!!! او به تمام معنا کافر بود جز میگساری و زنبارگی وسرودن اشعار درهمین خصوص وانکار دین کاری ازو در تاریخ نیامده اگر تنها یک اشتباه از او سر زده و آن شهادت حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه بوده،باید یادآوری نمودکه شهادت پاره تن رسول الله(ص) بدون هیچ گناهی با هفتاد نفر کوچک و بزرگ و اسارت نوامیس بزرگ اسلام (دختران رسول خدا(ص)) یک اشتباه ساده نبوده بلکه از گناهان کبیره است. و گذشته از این، جنایات زشت و کفریات یزید تنها به شهادت آن حضرت اختصاص ندارد بلکه موردهای زیادی برای اثبات کفر و ارتداد یزید وجود دارد.کفریات یزید در اشعارش:
دلایل بر کفر و ارتداد یزید بسیار واضح و آشکار است چنان چه در سخنان نظم و نثر خود پیوسته کفریات باطنی خود را آشکار می نمود.
از جمله آن که گفته است:
شمیسة کرم برجها قعردنّها ***** فمشرقها الساقی و مغربها فمی
فان حرمت یوماً علی دین احمد **** فخذها علی دین المسیح بن مریم
(شراب انگور از مشرق دست ساقی طالع می گردد و در مغرب دهان من غروب می نماید و اگر شراب در دین محمد(ص) حرام است بگیر او را بر دین مسیح بن مریم یعنی پیروی از دین مسیح بنما)
از جمله اشعاری که دلالت بر کفر و الحاد یزید دارد اشعاری است که سبط ابن جوزی و جدّش ابوالفرج مفصل نقل نموده اند که در مطلع آن گوید:
علیّة هاتی ناولینی و ترنمی حدیثک انی لااحب التناجیا
(به معشوقه خود خطاب نموده گوید:نزدیک بیا عزیزم مرا علنی از مطالب درونی خود آگاه ساز من دوست ندارم که آهسته سخن برانی)
تا آن جا که گوید:
فان الذی حدثت عن یوم بعثنا احادیث زورتترک القلب ساهیا
(آن کسی که به داستان قیامت مردم را می ترساند گزارش های دروغی است که قلب را از ساز و آواز دور می نماید)
از جمله اشعاری که دلالت بر کفر و الحاد او می کند آن است که در موقع ترنّم و عیش می گفت:
یا معشرالندمان قوموا واسمعوا صوت الاغانی
و اشربوا کاس مدام و اترکوا ذکر المعانی
شغلتنی نغمة العیدا ن عن صوت الاذان
و تعوضت عن الحور عجوزا فی الدنان
(برخیزید و به ساز و آواز گوش دهید و از شراب ناب استفاده کنید و خرافات دینی را ترک کنید زیرا ساز مرا از صدای اذان بهتر به خود جلب نموده و بهشت و حورالعین را با پیره زنان خواننده عوض میکنم)
در کتاب های مقاتل نقل شده است و حتی سبط ابن جوزی در ص 148 تذکره آورده که چون اهل بیت رسالت را به شام آوردند یزید پلید بر منظره قصر خود که مشرف بر محله جیرون بود قرار گرفته این دو بیت را انشاد کرد و کفر خود را ثابت نمود:
لما بدت تلک الحمول و اشرقت تلک الشموس علی ربا جیرون
نعب الغراب فقلت نح أولاتنح فلقد قضیت من النبی دیونی
(محمل های اسرای آل محمد(ص) ظاهر شد کلاغی صدا کرد (که در عرب آن صدا را به فال بد می گرفتند) گفتم: ای کلاغ! بخوانی یا نخوانی من وام (انتقام) خود را از پیامبر گرفتم)
کنایه از این که خویشانم را در بدر و احد و حنین کشتند من هم تلافی نموده و فرزندانش را کشتم.
از جمله دلایل بر کفر یزید آن است که وقتی مجلس جشن برای شهادت پسر پیامبر(ص) بر پا نمود به اشعار کفرآمیز عبدالله بن الزبعری تمثل جست که حتی سبط ابن جوزی و ابوریحان بیرونی و دیگران نوشته اند که آرزوی زنده بودن کسانی از اجداد خویش را نمود که همه مشرک و کافر محض بودند و به فرمان خدا و پیامبر در جنگ بدر کبری کشته شدند. ظاهراً شعر دوم و پنجم از خود یزید است که در حضور عموم حاضران از مسلمانان و یهودی و نصاری گفت:
لیت اشیاخی ببدر شهودا جزع الخزرج من وقع الاسل
لاهلوا و استحلو فرحاً ثم قالوا یا یزید لاتشل
قد قتلنا القرم من ساداتهم وعد لناه ببدر فاعتدل
لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء ولاوحی نزل
لست من خندف ان لم انتقم من بنی احمد ما کان فعل
قد اخذنا من علیّ ثارنا وقتلنا الفارس اللیث البطل
(ای کاش پیران و گذشتگان قبیله من که در بدر کشته شدند می دیدند زاری کردن قبیله خزرج را از زدن نیزه (در جنگ احد) و از شادی فریاد می زدند و می گفتند: ای یزید! دستت شل مباد که مهتران و بزرگان آن ها را کشتیم و این کار را به جای بدر کردیم که سر به سر شد. بنی هاشم با سلطنت بازی کردند نه خبری از آسمان آمد و نه وحی نازل شد. من از دودمان خندف (یکی از اجداد یزید) نیستم اگر انتقام از فرزندان پیامبر نگیرم ما خون خود را از علی به کشتن فرزند او گرفتیم)
برخی از علمای سنی مانند ابوالفرج، شیخ عبدالله بن محمد بن عامر شبراوی شافعی در ص 18 کتاب الاتحاف بحبّ الاشراف و خطیب خوارزمی در جلد دوم مقتل الحسین و دیگران می نویسند یزید ملعون در هنگام چوب زدن بر لب و دندان های آن حضرت اشعار بالا را می خواند.
اما شمر:
شِمر بن ذیالجَوْشَن(کشته شده در ۶۶ق)، از تابعین و رؤسای قبیلۀ هوازِن. او به سبب نقش تاثیرگذار در واقعه کربلا، از چهرههای منفور نزد شیعیان است. از سران و شجاعان مردم کوفه بود. وی در دوران خلافت علی بن ابی طالب جزو شیعیان و طرفداران وی بهشمار میرفت و در جنگ صفین با معاویه در سپاه علی بن ابیطالب حضور داشت و شجاعتی از خود نشان داد ،ولی بعدها در زمرۀ دشمنان پرکینه امام و خاندانش درآمد.
دلایل بر کفر و ارتداد یزید بسیار واضح و آشکار است چنان چه در سخنان نظم و نثر خود پیوسته کفریات باطنی خود را آشکار می نمود.
از جمله آن که گفته است:
شمیسة کرم برجها قعردنّها ***** فمشرقها الساقی و مغربها فمی
فان حرمت یوماً علی دین احمد **** فخذها علی دین المسیح بن مریم
(شراب انگور از مشرق دست ساقی طالع می گردد و در مغرب دهان من غروب می نماید و اگر شراب در دین محمد(ص) حرام است بگیر او را بر دین مسیح بن مریم یعنی پیروی از دین مسیح بنما)
از جمله اشعاری که دلالت بر کفر و الحاد یزید دارد اشعاری است که سبط ابن جوزی و جدّش ابوالفرج مفصل نقل نموده اند که در مطلع آن گوید:
علیّة هاتی ناولینی و ترنمی حدیثک انی لااحب التناجیا
(به معشوقه خود خطاب نموده گوید:نزدیک بیا عزیزم مرا علنی از مطالب درونی خود آگاه ساز من دوست ندارم که آهسته سخن برانی)
تا آن جا که گوید:
فان الذی حدثت عن یوم بعثنا احادیث زورتترک القلب ساهیا
(آن کسی که به داستان قیامت مردم را می ترساند گزارش های دروغی است که قلب را از ساز و آواز دور می نماید)
از جمله اشعاری که دلالت بر کفر و الحاد او می کند آن است که در موقع ترنّم و عیش می گفت:
یا معشرالندمان قوموا واسمعوا صوت الاغانی
و اشربوا کاس مدام و اترکوا ذکر المعانی
شغلتنی نغمة العیدا ن عن صوت الاذان
و تعوضت عن الحور عجوزا فی الدنان
(برخیزید و به ساز و آواز گوش دهید و از شراب ناب استفاده کنید و خرافات دینی را ترک کنید زیرا ساز مرا از صدای اذان بهتر به خود جلب نموده و بهشت و حورالعین را با پیره زنان خواننده عوض میکنم)
در کتاب های مقاتل نقل شده است و حتی سبط ابن جوزی در ص 148 تذکره آورده که چون اهل بیت رسالت را به شام آوردند یزید پلید بر منظره قصر خود که مشرف بر محله جیرون بود قرار گرفته این دو بیت را انشاد کرد و کفر خود را ثابت نمود:
لما بدت تلک الحمول و اشرقت تلک الشموس علی ربا جیرون
نعب الغراب فقلت نح أولاتنح فلقد قضیت من النبی دیونی
(محمل های اسرای آل محمد(ص) ظاهر شد کلاغی صدا کرد (که در عرب آن صدا را به فال بد می گرفتند) گفتم: ای کلاغ! بخوانی یا نخوانی من وام (انتقام) خود را از پیامبر گرفتم)
کنایه از این که خویشانم را در بدر و احد و حنین کشتند من هم تلافی نموده و فرزندانش را کشتم.
از جمله دلایل بر کفر یزید آن است که وقتی مجلس جشن برای شهادت پسر پیامبر(ص) بر پا نمود به اشعار کفرآمیز عبدالله بن الزبعری تمثل جست که حتی سبط ابن جوزی و ابوریحان بیرونی و دیگران نوشته اند که آرزوی زنده بودن کسانی از اجداد خویش را نمود که همه مشرک و کافر محض بودند و به فرمان خدا و پیامبر در جنگ بدر کبری کشته شدند. ظاهراً شعر دوم و پنجم از خود یزید است که در حضور عموم حاضران از مسلمانان و یهودی و نصاری گفت:
لیت اشیاخی ببدر شهودا جزع الخزرج من وقع الاسل
لاهلوا و استحلو فرحاً ثم قالوا یا یزید لاتشل
قد قتلنا القرم من ساداتهم وعد لناه ببدر فاعتدل
لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء ولاوحی نزل
لست من خندف ان لم انتقم من بنی احمد ما کان فعل
قد اخذنا من علیّ ثارنا وقتلنا الفارس اللیث البطل
(ای کاش پیران و گذشتگان قبیله من که در بدر کشته شدند می دیدند زاری کردن قبیله خزرج را از زدن نیزه (در جنگ احد) و از شادی فریاد می زدند و می گفتند: ای یزید! دستت شل مباد که مهتران و بزرگان آن ها را کشتیم و این کار را به جای بدر کردیم که سر به سر شد. بنی هاشم با سلطنت بازی کردند نه خبری از آسمان آمد و نه وحی نازل شد. من از دودمان خندف (یکی از اجداد یزید) نیستم اگر انتقام از فرزندان پیامبر نگیرم ما خون خود را از علی به کشتن فرزند او گرفتیم)
برخی از علمای سنی مانند ابوالفرج، شیخ عبدالله بن محمد بن عامر شبراوی شافعی در ص 18 کتاب الاتحاف بحبّ الاشراف و خطیب خوارزمی در جلد دوم مقتل الحسین و دیگران می نویسند یزید ملعون در هنگام چوب زدن بر لب و دندان های آن حضرت اشعار بالا را می خواند.
اما شمر:
شِمر بن ذیالجَوْشَن(کشته شده در ۶۶ق)، از تابعین و رؤسای قبیلۀ هوازِن. او به سبب نقش تاثیرگذار در واقعه کربلا، از چهرههای منفور نزد شیعیان است. از سران و شجاعان مردم کوفه بود. وی در دوران خلافت علی بن ابی طالب جزو شیعیان و طرفداران وی بهشمار میرفت و در جنگ صفین با معاویه در سپاه علی بن ابیطالب حضور داشت و شجاعتی از خود نشان داد ،ولی بعدها در زمرۀ دشمنان پرکینه امام و خاندانش درآمد.