۱۳۹۶/۰۷/۱۷
–
۲۶۰ بازدید
حوزه علمیه چه نقشی دارد؟
واژه روحانیت
ابتدا لازم است نگاهی به تعریف واژه روحانیت و ویژگی های آن در اسلام بیندازیم و سپس فرق بین آن و روحانیت در دین مسیح را بیان کنیم.واژه روحانیت به معنای «روح محوری» در برابر «جسم محوری» است. گاهی این اصطلاح به جای واژه «عالم دین» و یا «دین شناسی» و نظیر آن به کار می رود که چندان رسا نیست, چنانکه برخی از اصطلاحات زمان های پیشین چون «آخوند» (پیشوای مذهبی یا دانشمند) و «ملا» (درس خوانده) نیز چندان رسا نبود و علاوه بر نداشتن دلالت لازم بر مراد, گاهی با تحقیر و توهین دشمنان دین و روحانیت همراه بود. در فرهنگ قرآن و اهل بیت (ع) در مورد دین شناسان و ادامه دهندگان رسالت پیامبران واژة «عالم» به کار رفته و با القایی چون «وارثان پیامبر», «جانشینان پیامبر», «دژهای اسلام»، «صاحبان فهم عمیق», «منذران قوم» و… به آنان اشاره شده است. اما از نظر اصطلاحی, روحانی یا عالم دینی به معنای «دین شناس و دین دار عصر خویش، الگوی عینی اجرای دین و هادی جامعه و ناظر بر اجرای دین به منظور عروج در رسیدن انسان به کمال نهایی است».
ویژگی های روحانیت
ویژگی های روحانیت عبارت است از: 1. اسلام شناسی 2. زمان شناسی 3. شایستگی برای فهم دین و تبلیغ و تبیین آن, 4. تبلور دین در ظاهر و باطن، 5. صلاحیت برای اجرای دین در عرصه اجتماع، 6. شایستگی برای هدایت و نظارت بر اجرای دین. ر.ک: محمدجواد حیدری کاشانی, مجموعه امام خمینی و حکومت اسلامی, ج 8, ص 166 ـ 165
مقایسه روحانیت در اسلام و مسیحیت{ با بررسی ویژگی های روحانیت در دین مسیحیت در می یابیم که بین این دو اصطلاح (روحانیت در اسلام با روحانیت در مسیحیت) اختلافات ماهوی متعددی وجود دارد که به هیچ وجه قابل اقتباس از دیگری نیست: 1. روحانیت در مسیحیت، تنها مقام صاحب اعتبار در مسایل دینی و رابطه و واسطة خدا و انسان به شمار می آید که به نوعی از عصمت و قداست خاصی برخوردار است. کمتر به جنبه عملی و معرفتی اخلاقی و علمی او توجه می شود و به عنوان یک طبقه ممتاز از سایر طبقات شناخته می شود. به خلاف روحانیت شیعه که بر بعد معرفتی و علمی او توأم با بعد اخلاقی و عملی توجه می شود و… . ر.ک : مهندس جلال الدین آشتیانی, تحقیق در دین مسیح, ص 409. 2. مطالعة تاریخ به روشنی بیانگر این مطلب است که علمای شیعه در برابر مبلغان مسیحی، موضع گیری های متعددی داشته و کتاب های بی شمار در جهت مقابله با ترویج عقاید و افکار آنان نگاشته اند. نتیجه اینکه هر چند استفاده از واژة روحانی دربارة عالمان شیعه رسا نیست؛ اما نگاهی به کارکردها و ویژگی های روحانیت مبیّن این حقیقت است که روحانیت در اسلام ربطی به روحانیت در مسیحیت نداشته و از صدر اسلام عالمان دینی همواره حضور داشته اند. ر.ک : رسول جعفریان, دین و سیاست در دوره صفوی, ص 301 لباس روحانیت
یکم. این نوع لباس از زمان پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ص) رایج بوده است و آن بزرگواران، چنین لباس می پوشیدند. دوم. عمامه بر سر بستن، از مستحبات بوده و تأکید فراوانی بر آن شده است. احادیث متعددی در این زمینه از حضرت رسول اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) وارد شده است؛ از جمله: امام رضا(ع) می فرماید: «حضرت رسول(ص) عمّامه بر سر بستند و یک طرف آن را به جلو وطرف دیگر را به عقب انداختند». از امام صادق(ع) نقل شده است: «حضرت رسول(ص) با دست خود بر سر حضرت علی(ع) عمامه پیچیدند». ر.ک: علامه مجلسی: حلیة المتقین، ص 18 سوم. جایگاه صنفی بسیاری از اقشار جامعه، اقتضا می کند که از سایر اقشار مردم باز شناخته شوند؛ لذا دارای یک نوع لباس مشخص می باشند (مانند نیروهای نظامی و انتظامی و…)؛ دربارة روحانیان نیز چنین است. بر اساس روایات متعددی چون « العلماء ورثةالانبیاء » ؛« و اما الحوادث الواقعة فارجعوا الی رواة احادیثنا فانهم حجتی علیکم » روحانیان، امانت داران ائمه اطهار(ع) و مرجع دینی، سیاسی و اجتماعی مردم می باشند؛ لذا به لباس خاصی نیاز دارند مشخص می باشند تا بدین وسیله در جامعه مشخص شوند و مراجعه به آنان در مواقع نیاز آسان تر باشد. چهارم. پوشیدن این لباس، هر چند شأن و منزلتی نسبت به سایر اقشار مردم برای روحانیان ایجاد نمی کند؛ ولی موجب تعظیم شعائر الهی می گردد. وجود شخصیت های وارسته جامعه که به عنوان نماد و مظهر علم و تقوا و وارستگی و ارزش های اسلامی و ملبس به لباس رسول اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) باشند، از شعائر الهی است و در حفظ و گسترش ارزش های الهی و اسلامی در جامعه و تقویت هویت مذهبی، در مقابل تهاجم ارزش های بیگانه، بسیار مؤثر است.
ضرورت روحانیت در اسلام
سؤال دربارة ضرورت و فلسفه وجودی قشری به نام «روحانیت» مانند سؤال درباره قشرهایی همچون پزشکان، مهندسان و دیگر اقشار جامعه است. بیان این نکته به توضیحی چند نیازمند است: یکم. امروزه «دین» مسئله ای پیچیده و بغرنج است؛ چه از نظر اعتقادات و جهان بینی و چه از نظر احکام فقهی و چه از بعد اخلاق و مسائل اجتماعی. بنابراین، از چند جهت وجود روحانیت ضرورت پیدا می کند: 1ـ1. قرآن به عنوان اساس اسلام، به تفسیر و بیان مطالب نیازمند است. تفسیر قرآن در درجه اول بر عهده شخص رسول خدا بود. نحل، آیه 44 بعد از نبی اکرم (ص) تفسیر قرآن بر عهده جانشینان آن حضرت ـ امامان دوازده گانه ـ قرار گرفت و در زمان غیبت نیز بر عهدة علما و دانشمندان راستین است که در حقیقت، پیروان انبیا و جانشینان آنان هستند. 1ـ2. منبع دیگر در معارف اسلامی، احادیثی است که از نبی اکرم(ص) و ائمه هُدی(ع) به یادگار مانده و نیازمند بیان و تفسیر است. 1ـ3. تطبیق احکام و موضوعات، با منابع فقهی، نیاز به اجتهاد و تلاش دانشمندان متخصص این فن دارد. دوم. بیان و ابلاغ مسائل نیز به افراد آگاه و متخصص این فن نیاز دارد تا به درستی مردم را با معارف دین آشنا سازند. طبیعی است که حرفه و فن تبلیغ، کار هر کسی نیست و هنر ویژه خود را می طلبد. سوم. در بُعد رهبری عملی نیز باید افراد شاخص و لایقی باشند که عملاً در جامعه به اجرای دین بپردازند و با رفتار خویش، دیگران را به سوی اسلام و اهداف قرآن فراخوانند . چهارم. گه گاه افرادی پیدا می شوند و نظرهایی ابراز می کنند که از حقیقت دین به دور است و اگر جلوی این انحراف گرفته نشود، چه بسا شکاف عمیقی در دین ایجاد گردد و همین امر، موجب فرقه گرایی و هرج و مرج شود. باید چهره های راستین و صاحبْ نظر در حقایق دینی، وجود داشته باشند تا دین و مکتب را از انحرافات برهانند و وحدت امت و کیان جامعه اسلامی را در این بُعد، صیانت بخشند. پیامبر اکرم(ص) می فرماید: « یَحملُ هذا الدین فی کلّ قرنٍ عدول یَنفَوْنَ عنه تأویلَ المبطلین و تحریفَ الغالین وانتحالَ الجاهلین »؛ «پیوسته این دین را در هر قرن و زمانی، افرادی امین و شایسته حافظ و نگاهبان هستند و جلوی تأویلات اهل باطل، و تحریف افراد غلو کننده و تندرو، و نسبت های ناروای افراد جاهل را می گیرند». وسائل الشیعة، ج 27، ص 150 پنجم. هر چه زمان به پیش می رود، فکر زاینده و خلاّق بشر به مسائل جدیدی دست می یازد و شبهات و سؤال هایی دربارة معارف دینی پیش می آید. بنابراین، باید افراد آگاه و خبره ای باشند که به شبهات خودی و بیگانه پاسخ دهند و ابهام زدایی کنند. شش. با پیشرفت زمان، موضوعات متنوع و جدیدی نیز پیش می آید که در گذشته مطرح نبوده است (مثل چگونگی خواندن نماز و گرفتن روزه در ایستگاه های فضایی). در چنین شرایطی، باید محققان و دانشمندان دینی به استنباط احکام بپردازند و جواب گوی نیازها باشند. هفتم. ادیان راستین، همیشه چونان سدی مستحکم در برابر مطامع و منافع سردمداران بشری بوده اند. دین، همیشه حامی مستضعفان بوده و با ستم و اجحاف سر ستیز داشته است. شاهد بارز آن در قرن اخیر، لغو قرارداد رویتر (انحصار تنباکو) درپی فتوای میرزای شیرازی (ره) است. طبیعی است که زمامداران خودکامه، از این سدی که در برابر خویش احساس می کنند، دلِ خوشی ندارند و همیشه در صدد شکستن و ویرانی آن برآمده اند. از این رو، با دسیسه های مختلف، برای پیکار با دین تلاش می کنند و با استهزا و تهمت و تحریف حقایق و جا زدن افراد شیّاد به نام روحانی و رهبران دینی، به خواسته های خود جامه عمل می پوشانند. چه کسی باید با همه وجود و تمام وقت، در برابر چنین توطئه های گسترده بایستد و از موجودیت دین پاسداری کند؟ قرآن می فرماید: « لَوْ لا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللّهِ کَثیرًا »؛ «اگر نبود این سنت خداوندی که پیوسته جلوی افراد متجاوز به حریم دین و مقدسات، توسط افراد شجاع و پاکباخته گرفته شود، هر معبدی ـ اعم از کلیسا و کنیسه و مسجد ـ ویران می گشت و اثری از آنها باقی نمی ماند». حج، آیة 40 بنابراین، فلسفه وجود روحانیت، در سه بُعد علمی، رفتاری و سیاسی خلاصه می شود. در بُعد علمی، این موارد را باید در نظر داشت: 1. استنباط احکام به طور کلی؛ 2. ابلاغ و تبلیغ معارف دینی به مردم؛ 3. تفسیر و تبیین حقایق و معضلات دین؛ 4. استنباط احکام درباره موضوعات جدید؛ 5. شبهه زدایی و جواب گویی به پرسش ها . در بُعد رفتاری نیز روحانیان، باید شاخص و الگوی جامعه باشند تا علاوه بر بیان، با رفتار خود نیز حقایق دینی را عینیت و تجسّم ببخشند. در بُعد سیاسی نیز در برابر خودکامگی سردمداران سیاسی جامعه بایستند و از انهدام و ویرانی دین جلوگیری کنند. این امر در سایه اقتدار ولایت و مرجعیت و با حمایت مردم تاکنون امکان پذیر بوده و شاهد بسیار بارز آن، همین انقلاب اسلامی ایران است.[پایان کد انتخابی]روحانیت از زبان شریعتی:الف. «اینکه من با روحانیت مخالفم، تهمتی است که همان اندازه بی پایه است که پیش از این شایع کرده بودند که با تشیع مخالفم! من چنان که بارها گفته ام، دفاع از اصالت جامعه علمی شیعه، حتی در مسئولیت هر روشنفکری است که با استعمار فرهنگی غرب در مبارزه است ولو از نظر اعتقادی یک احساس مذهبی نداشته باشد.»[22]ب. «مخالفان و دست های مرموز، به انواع و اقسام حیله ها، گاه عمیق و گاه خیلی وقیحانه و رسوا، به عنوان دفاع از روحانیت، دفاع از علمای مذهب … می کوشند تا به انواع حیله ها، ما را به عنوان عده ایی، یا فرد و افرادی که با روحانیت مخالفند، جلوه بدهند و به این عنوان حمله می کنند و هدفشان این است که ما را وادارند تا به عنوان دفاع از خود، به روحانیت حمله کنیم.»[23]ج. «کمتر کسی است که در این سالها به شدت و با تکیه ای که من دارم از روحانیت به عنوان تنها پایگاه فرهنگی و معنوی ما که در برابر هجوم استعمار فرهنگی غرب مصون و مستقل مانده و تنها جایی است که چهره های علی واری اگر باشد باز در میان همین ها هست دفاع کرده باشد و آن هم به تکرار و استدلال.»[24]د. «راجع به علمای اسلامی، این را می خواهم ادعا کنم و ده ها قرینه و نمونه عینی بر اثبات آن دارم که ازمیان نویسندگان و سخنرانان و حتی علما و و فضلای اسلامی معاصر، هیچ کس، البته در حد امکانات و نوع کار خودش به اندازه من افتخار دفاع جدی و مؤثر عملی و فکری از این جامعه گرانقدری که امید بزرگ و سرمایه عزیز ما است نداشته است.»[25]هـ . « … این حوزه علمیه ای که به اکثریت استادانش و همه طلابش، بیش از این دانشگاه و اکثریت استادانش و غالب دانشجویانش، امید و ایمان دارم.»[26]و. «بزرگترین پایگاهی که می توان امیدوار آن بود که توده ما را آگاه کند، اسلام راستین را به آنان ارائه دهد، در بیداری افکار عمومی و به خصوص متن توده ما، نقش مؤثر و نجات بخشی را ایفا کند و در احیای روح اسلامی و ایجاد نهضت آگاهی دهنده و حرکت دهنده اسلامی، عامل نیرومند و مقتدری باشد، همین پایگاه «طلبه» و «حوزه» و حجره های تنگ و تاریکی است که از درون آنها، سید جمال الدین ها بیرون آمده است و می آید.»[27] ز. «من به عنوان کسی که رشته کارش تاریخ و مسائل اجتماعی است، ادعا می کنم که در تمام این دو قرن گذشته، در زیر هیچ قرارداد استعماری امضاء یک آخوند نجف رفته، نیست در حالی که در زیر همه این قراردادهای استعماری امضاء آقای دکتر و آقای مهندس فرنگ رفته هست (باعث خجالت بنده و سرکارها) این یک طرف قضیه، از طرف دیگر، پیشایش هر نهضت ترقی ضد استعماری در این کشورها همواره و بدون استثناء قیافه یک یا چند عالم راستین، اسلامی و به خصوص شیعی وجود دارد.»[28]حال می توان به درک و دریافت مرحوم شریعتی نسبت به روحانیت دست یافت. البته ممکن است در این زمینه برداشت های یک سونگرانه نیز از گفته های شریعتی صورت پذیرد. اما دانشگاه هیان و فرهیختگان جامعه لازم است با نگاهی فراگیر و به دور از دسیسه های اختلاف افکنان، برداشت مثبت و سازنده داشته باشند و اجازه ندهیم گفته های جسته و گریخته مرحوم شریعتی درباره روحانیت، به عنوان یک راهبرد بر علیه نهاد روحانیت اصیل و دلسوز اسلام به کار گرفته شود همان گونه که گفته های ضد روشنفکری شریعتی نباید چماقی بر علیه دانشگاهیان مسئولیت پذیر به شمار آید. پی نوشت: [22] . گفتگوهای تنهایی، م. آ، ش 33، بخش 2، ص 1295.[23] . اسلام شناسی، م. آ، ش 16، ج 1، صص 90-91.[24] . نامه ها، م. آ، ش 34، صص 127-128.[25] . مذهب علمیه مذهب، م. آ، ش 22، ص 314.[26] . با مخاطب های آشنا، م. آ، ش 1، ص 2.[27] . قاسطین و مارقین، ناکثین، ص 234-244.[28] . همان، ص 242.[29] . ر.ک: روحانیت از دیدگاه استاد مطهری، نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، م، آ، ج 4.[30] . مذهب علیه مذاهب، م. آ، ش 22، ص 315 – 316.http://www.porseman.org/showarticle.aspx?id=292سایر منابع : 1. دکتر شریعتی در مسیر شدن، شهید آیت الله بهشتی، نشر بقعه، چاپ سوم.2. شریعتی در نگاه مطبوعات، ج 1، حیدر شجاعی، قاسم پیری آخوندی.3. سمینار بررسی و تبیین آراء اندیشمندان معاصر (شهید مطهری و دکتر شریعتی، دانشگاه صنعتی شریف، 1376.4. شریعتی و روحانیت، رسول جعفریان.5. برداشت های شریعتی از قرآن مجید، عبدالکریم شریعتی مزینان، نشر سایه، 1380. در یک جمع بندی، تحلیل گرانِ آثار شریعتی را می توان به سه دسته تقسیم کرد:1- مخالفان مطلق2- موافقان مطلق3- موافقان معتدل؛ که با تکیه بر آراء و احوال مرحوم شریعتی و مواضع فکری او پیرامون او نظر داده اند و از خط منطق، اخلاق و انصاف و عدالت خارج نشده اند. مرحوم شریعتی را جامعه شناسی دردمند و «مصلح اجتماعی» و یکی از معلمان نقش آفرین انقلاب اسلامی، زنده کننده اسوه های ناب اسلامی در میان نسل دانشگاهی چون محمد(ص)، علی(ع)، فاطمه(س)، ابوذر، سلمان و … و ادامه دهنده راه سید جمال الدین اسد آبادی و اقبال لاهوری در احیاء و اصلاحگری می دانند. هر چند در ژرف اندیشی او در اسلام شناسی نظر مساعد ندارند. البته خود مرحوم شریعتی نیز چنین ادعایی نداشت و به جناب محمد رضا حکیمی سفارش کرده بود که کتاب های او را بازنگری کند. از این رو کسانی که از مرحوم شریعتی به عنوان یک سپر یا یک حربه برای اهداف اختلاف انگیز خود سوء استفاده می کنند در واقع به شریعتی ظلم می کنند. در این باره از زبان آیت الله خامنه ای می خوانیم:«ظلم طرفداران شریعتی به او کمتر از ظلم مخالفانش نبود بلکه حتی کوبنده تر و شدیدتر هم بود. طرفداران او بجای این که نقاط مثبت شریعتی را مطرح کنند و آنها را تبیین کنند در مقابل مخالفان صف آرائی هایی کردند.»«در اینجا هم یک خاطره ای نقل می کنم برای شما در سال 47 یعنی سال آخر عمر جلال آل احمد. مرحوم آل احمد آمد مشهد، یک جلسه مشترکی داشتیم، من بودم، آل احمد بود، مرحوم شریعتی بود و عده ای هم از دوستان مشهدی ما بودند. بحث درباره روحانیون شد، به مناسبت حضور من در جلسه شاید هر کسی یک چیزی می گفت. شریعتی یک مقداری انتقاد کرد. مرحوم آل احمد به شریعتی گفت: شما چرا (البته با تعبیر حوزه علمیه می گفتند نه روحانیت) از حوزه علمیه این قدر انتقاد می کنی؟ بیا از روشنفکران خودمان انتقاد کن» و یک دو سه جمله درباره انتقاد و تعرض به روشنفکران گفت. مرحوم دکتر شریعتی پاسخی داد که از آن پاسخ هم می شود درست نقطه نظر او را نسبت به روحانیت و روحانیون فهمید.او گفت علت این که من از روحانیت انتقاد می کنم از حوزه علمیه انتقاد می کنم این است که ما از حوزه علمیه انتظار و توقع داریم از روشنفکران جماعت هیچ توقعی نداریم، نهادی که ولادتش در آغوش فرهنگ غربی بوده این چیزی نیست که ما از او انتظار داشته باشیم. اما روحانیت که یک نهاد اصیلی هست از او ما زیاد انتظار داریم و چون آن انتظارات تحمل نمی شود به همین دلیل است که انتقاد می کنم. او معتقد بود که روحانیون به آن رسالت به طور کامل عمل نمی کنند.بر این اعتقاد بود تا سال حدود 51 و نزدیک 52 از آن سال در اثر تماس هایی که دکتر با چهره هایی از روحانیت بخصوص روحانیون جوان گرفت، کلاً عقیده اش عوض شد. یعنی ایشان در سال 54 و 55 معتقد بود که اکثریت روحانیت به آن رسالت عمل می کنند و لذا در این اواخر عمر دکتر شریعتی نه فقط معتقد به روحانیت، بلکه معتقد بود که اکثریت روحانیت در خط عمل به همان رسالتی هستند که بر دوش روحانیت واقعاً هست. البته با روحانیونی که می فهمید که در آن خط نیستند با آنها خوب نبود و شخصاً به امام خمینی بسیار علاقمند و ارادتمند بود.»لازم به یادآوری است که مرحوم استاد شهید مطهری نیز «ناقد روحانیت» بود و خیلی قوی تر و محکم تر از مرحوم شریعتی و با آگاهی کامل از تشکیلات روحانیت و مکانیسم فکری و عملی آنها به نقد ایجابی و سلبی روحانیت پرداخت.[29] در پایان به فرازی از دیدگاه مرحوم شریعتی در خصوص روحانیت اصیل و آگاه یادآور می شویم:«من برای آینده این نهضت فکری، برای بیداری مردم و احیای روح حقیقی اسلام و برانگیختن روح معترض و عدالت خواه شیعه علوی و رستگاری جامعه، به طلاب بیشتر از شما امید بسته ام، چه، عمر روشنفکری شما کوتاه است… اما این طلبه است که عمر مسئولیت اجتماعی اش با عمر حیاتش یکی است و تا مرگ، مسئول افکار و سرنوشت مردم می ماند. اگر طلبه بیدار شود و طلبه بیدار شده است.»[30]البته ناگفته ها و نانوشته ها پیرامون مرحوم شریعتی و استاد مطهری و تطبیق و مقایسه اندیشه های این دو متفکر در ساحت های گوناگون بسیار زیاد است که فرصت بیشتر و مجال بهتری را می طلبد. امید است اهل فکر و فلسفه، علم و معرفت و تحقیق و تعقل این مجمل را کلیدی برای مطالعات تطبیقی و تحلیلی اندیشه ها و آراء این اندیشمندان عرصه تفکر اسلامی قرار دهند.—————- یک مقاله : مانیفست روحانیتتاریخ ایران تقریبا در تمام ادوار آن بهویژه پس از گسترش آیین تشیع در کشور گواه حضور مردانی است که تمام اهتمام خود را صرف دفاع و صیانت از اسلام و ایران نمودهاند. تقریبا هیچ بعدی از زندگی اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی مردم را نمیتوان یافت که اولا تاثیر آموزههای دینی در آن مشهود نباشد و ثانیا برقراری این ارتباط، تعامل و کنترل را روحانیون برعهده نداشته باشند. کافی است نگاهی به تاریخ معاصر ایران بیاندازیم. در واقعه تحریم تنباکو، مشروطه، ملیشدن نفت، قیام پانزدهم خرداد و از همه مهمتر انقلاب اسلامی میتوان نقش برجسته و ردپای روحانیت را بهوضوح مشاهده کرد. از آنجاکه کارکرد فوق تنها محدود به گذشته نبوده و این کشور همواره به ایفای نقش روحانیان نیازمند میباشد و همچنین به دلیلآنکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بهویژه در سالهای اخیر روحانیت شیعه وارد مرحله تعمیق و ثبات اندیشه مترقی دینی خود شده است، نگاهی دقیق به قوتها، ضعفها و اهداف . . . سازمان روحانیت ایران خواهد توانست ضمن ارائه الگویی مناسب، جامعه ما را در سالهای پیشرو از روحانیونی بهمراتبآگاهتر و هماهنگتر با مقتضیات و نیازها بهرهمند سازد. علاوهبراین، تبیین این موضوع به ارزیابی صحت عملکرد افراد و تشخیص مسئولیتها نیز کمک شایانی نموده و نگاه مردم به روحانیت را از سطح به عمق منتقل مینماید.گفتار پیشرو که یکی از جدیدترین رویکردها به سازمان و مختصات روحانیت در مقطع کنونی است در همین راستا تقدیم شما میگردد با این امید که فتح بابی باشد جهت مطالعات گستردهتر علاقمندان به تاریخ و مذهب این سرزمین.رسالت روحانیتحراست از ساختارها و مفاهیم دین و تبیین و ترویج آن در سطوح مختلف زندگی فردی و اجتماعی.اهداف1ـ ساماندهی و تبیین معارف دینی با در نظر گرفتن مقتضیات زمان و نیازهای نوین2ـ ترویج و تبلیغ پیامهای دین به مخاطبان3ـ حراست از چارچوب و اصول دین در نظر و عمل و زدودن خرافهها و پیرایههای موهوم از آن4ـ تلاش برای ایجاد زمینه مساعد در راستای تحقق اهداف دین و اقامه شعائر اسلامی در زندگی فردی و اجتماعی و زمینهسازی برای ظهور مهدی موعود(عج) و تحقق حکومت جهانی آن حضرت5ـ تلاش برای رفع موانع موجود بر سر راه توسعه کمی و کیفی دین در زندگی فردی و اجتماعی.منابع جهتگیری فکریالف ــ فلسفه و حکمت اسلامی ب ــ فقه پویا و کارا ج ــ اخلاق اسلامی؛ که البته هرسه این منابع نیازمند بازپژوهی میباشند.تعریف روحانیاستفاده از عنوان روحانی برای فرد دارنده رسالت و اهداف مزبور (بر حسب مراتب) بیارتباط با تفکر و مشی این فرد نیست. در این عنوان، همسو با معنای لغوی آن، پرهیز از دنیاگرایی و اشتیاق به امور معنوی و روحانی در زندگی فردی و اجتماعی شخص دارنده آن، جزء مختصات ذاتی فرد قلمداد میشود که در صورت ازمیانرفتن این خصیصه در یک شخص روحانی (به هر دلیل) عملاً فرد مزبور از مسئولیت مقتضی اطلاق این عنوان خلع میشود. برایناساس روحانی فردی است که در محدوده پیگیری اهداف مورد اشاره حرکت و تلاش کرده و دارای ویژگیهای معنوی و اخلاقی برجسته باشد. باید توجه داشت، قرارگرفتن در کسوت روحانیت، مشمول اعطاء هیچگونه امتیاز اجتماعی خاص نمیشود. احترام و علاقه مردم به روحانیان در کشورمان بیش از هرچیز از سه عامل اصلی منشا گرفته است:1ـ در فرهنگ و سنت ایرانیان، احترام و تجلیل از علما و دانشمندان وجود دارد و در این میان، عالم دین از ارزش خاصی برخوردار است.2ـ پذیرش این مسئولیت مهم و موثر از ناحیه روحانی، وی را از جایگاه معنوی در نگاه مردم برخوردار میسازد و از آنجا که خود دین در قلب مردم در جایگاه نخست قرار دارد، مروج و حافظ آن نیز حائز احترام خواهد بود.3ـ خدمات روحانیت جهت رسیدگی به امورمستمندان و ستمدیدگان و نیز کوشش جهت رفع تبعیض و فساد در جامعه و حتی ایثار در این راه، این مقام را همواره در نگاه مردم دوستداشتنی کرده است.تعریف سازمان روحانیتجایگاه والای روحانیت یک صنف یا شغل نیست که نیازمند اتحادیه صنفی باشد بلکه یک وظیفه است که بر حسب ضرورت عقلی و شرعی بر دوش افراد داوطلب و علاقمند نهاده شده و از این جهت جامعه اسلامی مرهون افرادی است که به نیابت از سایر اعضاء جامعه این وظیفه مهم را بر دوش میکشند. نباید اینگونه پنداشت که قرار گرفتن بخشی از اعضاء جامعه در این سمت، هرگز به معنی رفع مسئولیت از سایرین در مسیر حفظ و ترویج دین نخواهد بود و قرارگرفتن در این مقام تنها به منزله تمحض، تمرکز و ورود تخصصی در این عرصه خطیر تلقی میشود. برایناساس باید گفت: سازمان روحانیت بر فرض وجود خارجی، سازمانی است که بدون سلب استقلال فکری و عملی از روحانیان، سعی دارد زمینهای را ایجاد کند که ایشان قادر باشند ماموریت خود را به نحو سازمانیافته و به دور از هرگونه تفرقه و ناهماهنگی در تحقق رسالت و اهداف یادشده انجام دهند. مقاله پیشرو سعی دارد با نگاهی حرفهای و تخصصی، با لحاظ لزوم حفظ وضعیت فعلی، از سازمان روحانیت ترسیمی ارائه دهد که این سازمان بتواند با تمرکز بودجه و امکانات، از هرگونه پراکندهکاری جلوگیری نموده و حرکت روحانیت را هدفمندتر از گذشته نماید. البته شرح این تشکیلات خود نیازمند مقالات جداگانه خواهد بود.وظایف سازمان روحانیت1ـ جذب، آموزش و پرورش افراد روحانی در سطوح مختلف و نیز کوشش برای ارتقاء علمی و مهارتی طلاب و فارغالتحصیلان در حوزههای مرتبط. 2ـ ایجاد هماهنگی و انضباط در حوزه آموزش، پژوهش و تبلیغ دین.3ـ شناسایی و معرفی راههای جدید در جهت گسترش کمی و کیفی فعالیت روحانیان.4ـ برقراری ارتباط روشمند میان روحانیت و حکومت صالح جهت تحقق اهداف و ماموریتها.5ـ ساماندهی و مدیریت منابع مالی روحانیت در مسیر تحقق رسالت و اهداف.6ـ حمایت و تشویق عناصر کوشا و ممتاز و عزل و معرفی عناصر نامطلوب.لباس روحانیت:لباس روحانیت یونیفرمی است برای روحانیان که در حقیقت، معرف سمت و جایگاه فکری و عملی آنها در جامعه میباشد تا شناسایی و دسترسی مردم به ایشان با سهولت بیشتری صورت گیرد. از آن جهت که از سویی این لباس شبیه به لباس پیامبراکرم(ص)، ائمه اطهار(ع) و اصحاب صالح(س) و از دیگر سو، دارای ویژگیهای مورد توصیه شرع و اخلاق اسلامی میباشد، در طول تاریخ، همواره از ارزش ویژهای برخوردار بوده و میباشد. البته بدیهی است که صرف پوشیدن این لباس ارزش خاصی برای فرد دارنده آن ایجاد نخواهد کرد بلکه التزام فرد مزبور به اصول و قواعدٍ مقتضی سمت روحانیت، تنها عاملی است که فرد دارنده لباس و خود لباس را تواماً دارای ارزش مینماید. انواع و عرصههای فعالیت1ـ پژوهش و پژوهشگری؛ به منظور بازپیرایی ذخایر فکری و نوآوری و گرهگشایی در قلمرو معارف اسلامی برحسب نیازهای روز.2ـ تبلیغ؛ بهمنظور شرح و عرضه مداوم پیام اسلام به مخاطبان و ایجاد زمینه فکری ــ فرهنگی برای تحقق اهداف اسلامی در زندگی فردی و اجتماعی که امر مهم آموزش و تربیت نیز در این بخش میگنجد.3ـ رسیدگی و پیگیری امور مستمندان و مظلومان و تلاش جهت رفع نیازها و احقاق حقوق آنها و نیز ایجاد زمینه عدم تسلط کفار و مستکبران بر امور فردی و اجتماعی مسلمین.4ـ سایر امور و سمتهایی که شرع، فرد دارنده آن را لزوما از میان دارندگان مختصات یک روحانی با مراتب مقتضی تعیین نموده است؛ مانند: مقام قضاوت.خطمشیدر اینجا، خطمشی عمدتا شامل سیاستها و روشهایی میباشد که توجه به آنها، فرد روحانی و سازمان روحانیت را در تحقق رسالت خود موفق میدارد:1ـ بهکاربستن دائمی ابزارها (فناوری)، روشها و ادبیات نو، موثر و جذاب در جهت تحقق اهداف، بهویژه با بهرهگیری از هنر و ادبیات.2ـ حفظ مداوم استقلال فکری و مادی از حکومت و گروههای مختلف، بهویژه ثروتمندان (در امور شخصی و سازمانی).3ـ حضور صمیمی، جدی و کاملا حقیقی در میان و عمق زندگی مردم در سطوح مختلف و شفافسازی زندگی شخصی و منابع مالی، بهطوری که روحانیون، پدر، مادر، برادر یا خواهر دلسوز و امینی برای مردم قلمداد گردند.4ـ بازنگری و اصلاح مداوم مسیر و روش حرکت و ایجاد دایره خودانتقادی.5ـ حفظ وحدت، وفاق و اجتناب از اختلاف و تنش در درون مجموعه روحانیت.مختصات سازمان روحانیت (فکری و عملی)1ـ برخورداری از اهداف، سیاستها و برنامه روشن و کارآمد:سازمان روحانیت باید مظهر انضباط و مدیریت روشمند باشد. لذا وجود اهداف دقیق، سیاستهای روشن و برنامه کارآمد و جامع برای تحقق اهداف از ضروریات محسوب میشود و هرگونه ابهام و آشفتگی در سازمان روحانیت برازنده این سازمان مهم نخواهد بود.2ـ هماهنگی و انسجام:فعالیت سازمان روحانیت لزوما باید با هماهنگی و انسجام منطقی همراه بوده و از هرگونه پراکندهکاری، موازیکاری و تداخل اجتناب شود. سازمان روحانیت باید از جهت اداری کاملا حرفهای و براساس روشها و قواعد روز مدیریت و ساماندهی گردیده و خود را از شائبه مدیریت نامنظم و غیرمنضبط بری سازد. لازمه تحقق این امر، استفاده از مدیرترین و مدبرترین روحانیان در ساماندهی سازمان روحانیت است. با به کار گرفتن چنین عناصری، مسلما دستیابی به این هدف دشوار نخواهد بود.3ـ استقلال و خودگردانی مالی:پرواضح است که افراد روحانی در قبال انجام وظایف خود، هیچگونه مطالبه مادی از مردم ندارند، ضمن آنکه دین بهمنظور تامین مایحتاج معیشتی روحانیونی که تمام وقت خود را صرف تحقق اهداف روحانیت میکنند پیشبینی لازم را نموده است. البته، مباحث مربوط به منابع مالی روحانیت از جمله مسائل مهمی میباشد که همواره مورد توجه صاحبنظران بوده است. عدم استفاده از منابع دولتی با این استدلال که امکان دارد استقلال فکری و عملی روحانیان را به مخاطره اندازد و همچنین احتمال وابستگی مستقیم این مروّجان به مردم بهویژه عناصر ثروتمند و در نتیجه عدم رعایت حرمت و شان مبلّغ و مروّج دین، بهگونهای که فرد روحانی را در امور محتوایی نیز تاثیرپذیر نماید، موجب گردید تا راهکارهای مقبول و شفافتری اتخاذ شود تا سهم قابل اختصاص به امور سازمان روحانیت و روحانیان از سهم امام(ع) در اختیار ولیفقیه قرار گرفته و برنامهریزیهایی جهت مصرف صحیح آن از سوی این مقام از طرف پیشکسوتان حوزه دنبال شود. اصولا در زمانیکه ولیفقیه در جامعه عهدهدار زعامت مسلمین میباشد، طبیعی است که باید کلیه منابع مالی دینی و یا وابسته به دین، به صورت متمرکز در اختیار وی بوده و براساس مصالح کلان مسلمین و سازمان روحانیت بر طبق اصول شرع ساماندهی و مصرف گردد. 4ـ ایجاد مسیرهای جدید و رفع ضعفها و کاستیها:گسترش امور و تنوع و عمق عرصههای فعالیت موجب گردیده تا لزوم برخورداری سازمان روحانیت از یک پشتوانه سیستمی و اطلاعاتی بهعنوان یک نیاز مبرم روزبهروز تقویت گردد. شناخت دقیق تحولات حال و آینده، نیازهای روز مخاطب، موانع و ضعفها و . . . مسائلی هستند که باید از سوی یک سازمان مشرف و قدرتمند در یک قالب روشمند و سیستماتیک دنبال شود. سازمان روحانیت باید بدون سلب استقلال فکری از روحانیان، همواره ضمن ارائه اطلاعات مربوط به ضعفها و کاستیها، مسیرهای جدیدی را در راستای تحقق اهداف، پیشروی آنان قرار دهد. 5ـ وارد نشدن به منازعات سیاسی روزمره و یا گرایش به جناحهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی:گرچه مشارکت سیاسی فعال و حفظ شعائر و اصول دین در امور سیاسی و اقتصادی کشور جزء اهداف و وظایف روحانیان شمرده شده است، با این همه قرارگرفتن روحانیت در گروهها و جناحهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و یا جانبداری از آنها در جهت دسترسی به منافع خاص، با هر توجیهی، بسیار خطرساز و مشکلآفرین است. لذا روحانیت باید ضمن پیروی از ولایتفقیه، با در پیشگرفتن یک حرکت مستقل و آزاد، در کنار فراهم نمودن زمینه مشارکت سیاسی مردم و آبادانی کشور، خود نیز مانند سایر شهروندان در این امور مشارکت نماید. برایناساس ورود برخی عناصر روحانی در امور جناحی باید به منزله ورود شخصی آنها قلمداد شود نه مجموعه روحانیان یا سازمان روحانیت.مختصات فردی روحانی: (فکری و عملی)1ـ ایمان و تقوا:بدون شک کسی که بهعنوان یک روحانی مسئولیت میپذیرد، ضمن برخورداری از مرتبه مناسبی از ایمان، باید ظاهراً و باطناً تقوای اسلامی را مبنای نظر و رفتار خود قرار دهد؛ چنانکه قرآنکریم میفرماید: «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم» یعنی ایمان و تقوای عملی یک روحانی باید موجبات رشد جامعه را فراهم نماید. همانطور که پیشتر اشاره شد، سازمان باید بهگونهای باشد که چنانچه یک روحانی از مسیر تقوا و اخلاق خارج گردید، خودبهخود از مقام خود عزل گردد و صلاحیت وی برای انجام این ماموریت خطیر منتفی شود.2ـ علم و تخصص:یک روحانی بر حسب عرصه و مرتبه فعالیت خود باید از دانش و تخصص کافی برخوردار باشد و چنانچه خلاف این باشد، مسلما امکان انجاموظیفه، عملا از او سلب گردیده و در نتیجه نقض غرض خواهد شد. یک فرد روحانی باید در هر موضوعی که وارد میشود از اطلاعات و اشراف کافی برخوردار باشد؛ لذا اهتمام به تحصیل با کیفیت مطلوب و در مقاطع عالی و نیز دغدغهمندی جهت ارتقاء دائم دانش و مهارت از ضروریات قرارگرفتن در این کسوت میباشد. برای نمونه، یادگیری مهارتهای خاص، آشنایی با دانش و فناوری جدید و آشنایی با مجموعه تحولات جهانی در کنار معارف اسلامی بسیار حائز اهمیت میباشد. از آنجا که عرصه فعالیت دینی، چه در محتوا و چه در عمل، بسیار وسیع و متنوع است، طبعا یک روحانی نمیتواند مدعی تخصص در تمامی حوزهها باشد. لذا معقول آن است که هر روحانی متناسب با ظرفیت و استعداد شخصی و ضرورتها، عرصه و موضوع مشخصی را برای فعالیت خود انتخاب نموده و در آن زمینه از جهت علمی و مهارتی، صاحب تخصص گردد و در صورت تامین شرایط، طبعا جامعه نیز انتظارات خود را از یک روحانی به تناسب تخصص او تعدیل خواهد نمود.از جمله سایر موارد مرتبط با علم و تخصص، ضرورت آشنایی روحانی با آداب و رسوم اقوام مختلف کشور و سایر کشورهای حوزه ماموریتی خود میباشد. پرواضح است که مخاطبان روحانیون از این حیث تفاوتهای قابلتوجهی از یکدیگر دارند. لذا حتی حوزه فیزیکی ماموریت هر روحانی نیز باید ترجیحا با وابستگی قومی خود وی هماهنگ باشد تا زمینه اثرگذاری وی دوچندان گردد؛ بهعنوانمثال، اشتغال یک روحانی از جنوب کشور در شمال یا بالعکس، بهدلیل فاصله آن روحانی با فرهنگ، آداب و زبان آن منطقه از میزان تاثیرگذاری وی خواهد کاست و حتی بعضا به عامل ناکارآمدی روحانی در آن منطقه تبدیل میگردد.3ـ اشتیاق، انگیزه و خلوص:فردی که داوطلب پذیرش این مسئولیت خطیر میشود، بدیهی است که آزادانه و با بینش کافی راه خود را انتخاب کرده و بر مشکلات و پیچیدگیهای این راه واقف است. روحانیان هیچ منّتی بر مردم به خاطر پذیرش این مسئولیت ندارند و چنانچه اشاره شد، وظیفه شرعی و نیاز ضروری جامعه از سویی و نیز اشتیاق و علاقه آنها به دین و مردم موجب گردیده تا روحانیون با یک انگیزه ارزشمند و خالصانه و بدون هرگونه تزویر و ریا در این عرصه قدم گذارند.4ـ شجاعت:حقگرایی و خدمت در مسیر دین، همواره با مخالفت اهل باطل، افراد نادان و مستکبران مواجه بوده است. هر نوع تسلیم، معامله یا عقبنشینی، روحانی را از مسیر واقعی خود خارج نموده و نقض غرض محسوب میشود. کسی که در کسوت روحانی است با آگاهی از خطرات بالقوه و بالفعل، شجاعانه بر اقامه اصول و شعائر دین پافشاری مینماید. همچنین تردیدی نیست که افشاکردن حق و رفع تصورات موهن از ساحت دین، که ممکن است همواره با مقاومت مقدسمآبان جاهل همراه باشد، نیازمند شجاعت است. 5ـ صبر و استقامت:تحقق اهداف یادشده، بدون شرحصدر، صبر و استقامت امکانپذیر نخواهد بود و لذا اسوهقراردادن پیامبراکرم(ص) و صبر و استقامت در برابر ناملایمات و مشکلاتی که در این راه متوجه یک روحانی و حتی خانواده وی میباشد، کاملا ضروری است. در طول تاریخ اسلام نیز همواره روحانیان، فداکارانه و با بذل جان و مال خود، از اصول و مرزهای دین حراست کردهاند. 6ـ حسن خلق و معاشرت:یک روحانی باید در تمامی عرصههای فعالیت دارای حسنخلق و رفتار در میان مردم باشد، بهگونهای که اعضای جامعه او را الگوی واقعی خود در زندگی قلمداد کنند. در حقیقت روحانیانی که از قدرت کافی در جذب مردم و نیز برقراری ارتباط دوسویه و فعال با آنها برخوردار نبوده و یا مشهور به برخی رذائل اخلاقی میباشند در پیشبرد اهداف روحانیت ناکام مانده و به حرکت مجموعه روحانیان و سازمان روحانیت آسیبهای فراوانی وارد میسازند. لذا یکی از ضرورتهای مقدماتی برای برعهدهگرفتن این مسئولیت، تمرین برخورداری از حسن خلق و معاشرت در مواجهه با مردم خواهد بود. صداقت و یکرنگی، تواضع و فروتنی، تعادل، وقار، محبتورزی، رعایت قانون، انضباط فردی، نظافت، ورزش و سلامتی، اهتمام به داشتن ظاهر و پوشش مناسب و زیبا و . . . ــ بطوریکه مردم در سطوح مختلف از همنشینی و مصاحبت با او لذت ببرند ــ از جمله مصادیق حْسنخلق و معاشرت شمرده میشود. باید توجه داشت که بیان، رفتار و ظاهر یک روحانی نباید با سایر مردم هیچ تفاوتی داشته باشد و اگر احیاناً تفاوتی مشاهده شود، باید صرفا در مسیر رعایت موازین شرعی و نیز ادبی که قرارگرفتن در کسوت روحانی آن را اقتضا میکند باشد. همچنین روحانیان هیچ نیازی به نامیده شدن با القاب و اوصاف متملقانه و گاه عجیب ندارند و استفاده یا عدم استفاده این القاب از سوی مردم، هیچ تاثیری در حرکت روحانیان نخواهد داشت. بدیهی است گسترش به کاربردن عناوین و اوصاف زائد از سوی افراد در مورد روحانیون، لزوما برای روحانیت خیرخواهانه تلقی نخواهد شد.7ـ هوش و تیزبینی:یک روحانی در راهی قدم میگذارد که بدخواهان و دشمنان دین همواره به دنبال فریب او، وارونهسازی واقعیتها و نیز منحرفساختن وی از مسیر اصلی میباشند. ازسویدیگر، لازمه تحقق اهداف یادشده، جامعبینی، آیندهنگری، عمقنگری و درک بهموقع حواشی و مقتضیات میباشد؛ لذا برخورداری از هوش و تیزبینی لازمه فعالیت یک روحانی میباشد. یک روحانی باید همواره مصالح کلان اسلام و جامعه اسلامی را در بیان و رفتار خود در نظر داشته باشد که این امر نیز بدون وجود و تقویت یک هوشیاری یا تیزبینی در وی میسور نخواهد بود. 8ـ خوشبینی، روشناندیشی و گریز از تحجر:در کار تربیتی، یک معلم همواره به شاگردان خود با نهایت خوشبینی نگاه میکند؛ برایمثال، در محیط یک کلاس هیچیک از شاگردان نباید از دایره عنایت معلم خارج شوند یا برخی افراد مورد غفلت قرار گیرند. داشتن عینک بدبینی نسبت به بخشی از مردم و یا اعتقاد به اصلاحناپذیری برخی طیفها، یک روحانی را در کار خود ناموفق خواهد ساخت. صرفنظر از کسانی که زودتر جذب دین شده و در دین خود ثابتقدم میمانند، یکی از دلمشغولیهای فرد روحانی باید پرداختن به افرادی باشد که به هر دلیل امکان جذب آنها تاکنون فراهم نشده یا در ذهن آنها شبهات و سوءبرداشتهایی درباره دین رسوخ کرده است. لذا روحانی باید از قدرت برقراری ارتباط با تمامی قشرهای جامعه و تاثیرگذاری بر روی آنها برخوردار باشد. همچنین، داشتن ذهنی باز، متحرک، پیشرو، نوگرا و نوآور برای یک روحانی بسیار ضروری است و منشاء تاثیرات فراوان خواهد بود. بدون شک یک روحانی باید همواره با حفظ اصول، از هرگونه نوگرایی و نوآوری استقبال نموده و خود نیز خلاّق و نوآور باشد.9ـ ثبات قدم:عدم ثبات در مسائل فردی، اجتماعی و سیاسی و نیز تاثیرپذیری از افراد و جریانها، همچنین تغییر مداوم رای و رفتار، در صورتیکه بدون انگیزه تکامل صورت بگیرد، باعث سلب اطمینان مردم از روحانی خواهد بود؛ لذا لازم است که یک روحانی در مسائل، بیآنکه دچار تصلب و تحجر شود، از ثبات قدم و رای برخوردار باشد.10ـ انتقادپذیری:انتقادپذیری از صفات برجستهای است که فرد برخوردار را عملا در مرتبهای موفقتر از دیگران قرار میدهد. یک روحانی موفق هرگز با ایجاد ابهت کاذب، میان خود و دیگران خطکشی ننموده و باب نصیحت و نقد را از سوی مردم برخود نمیبندد. بلکه با استقبال از نقد و نصیحت، این امر را زمینهساز رشد و ترقی خود قرار میدهد.11ـ روحیه مشورت و همکاری:در اموری که روحانیان متکفل آن میشوند، ایجاد فضای مشارکت جمعی و نیز استفاده از مشورت مردم بهویژه افراد صاحبرای و دیدگاه، بسیار ضروری و کارساز است. حرکتهای فردی و مستقل از همکاریهای مردمی معمولا با موفقیت همراه نیست. چنانکه اشاره شد، مسئولیتی که روحانی برعهده دارد، از سایر مردم سلب مسئولیت نمیکند و لذا لازم است که افراد روحانی از پتانسیل فکری و عملی همه مردم در مشاغل مختلف برای تحقق اهداف یادشده حداکثر بهرهبرداری را به عمل آورند. البته در تشخیص بسیاری از موضوعات، استفاده از گروههای متخصص اجتنابناپذیر میباشد؛ چراکه در بسیاری از عرصهها، روحانی بیانگر حکم شرعی است نه مبین موضوع و یا انطباقگر حکم با موضوع.12ـ روحیه عدالتگرایی و ظلمستیزی:داشتن روحیه عدالتگرایی و ظلمستیزی در میان روحانیان، در طول تاریخ آنان را به پناهگاه و ملجاء مستضعفین و مستمندان مبدل ساخته است. ایستادگی و مقابله در برابر تبعیض و ظلم و نیز تلاش برای گسترش عدالت در جامعه یکی از مختصاتی است که روحانیان از آن برخوردارند. وجود روحیه بیتفاوتی و بیحسی نسبت به تفکر و مصادیق ظلم و ستم در جامعه، قطعا روحانی را به عنصر فاقد صلاحیت تبدیل خواهد کرد. چراکه فریاد یک روحانی در برابر ظلم هیچگاه خاموش نخواهد شد. 13ـ سادهزیستی و قناعت:بر فرض اینکه یک روحانی از طریق اشتغال به تجارت و به صورتی کاملا صحیح و قانونی از ثروت زیادی برخوردار شده باشد، باید توجه داشت که اقتضای قرارگرفتن در کسوت روحانیت، سادهزیستی و قناعت است. تجملگرایی، اسراف و دلبستن به دنیا از جمله معضلاتی است که یک روحانی و سازمان روحانیت را همواره تهدید میکند. البته، طبیعی است یک روحانی نیز مانند سایر مردم باید از حداقل رفاه برخوردار باشد؛ چراکه فقر یک روحانی به حال روحانیت و جامعه بسیار مضر بوده و روحانی را در انجام وظایف خود با مانع و شکست مواجه خواهد ساخت؛ البته قرار گرفتن دائمی روحانی در طبقه ثروتمند، او را عملا از کسوت روحانیت خارج میسازد. ازدیگرسو، سادهزیستی و قناعت روحانی، موجب میشود چشم طمع مستکبران به وی کور شده و باب هرگونه سوءاستفاده از روحانیان بسته بماند. 14ـ اهتمام خاص به امور خانواده:گرچه این ویژگی را در سایر خصایص یک روحانی نیز میتوان ادغام کرد، اما به جهت اهمیتی که دارد، به صورت مستقل ذکر میگردد. همسر و فرزندان یک روحانی نزدیکترین افراد به وی محسوب میشوند و طبعا یک روحانی در اولین گام نسبت به رشد و تربیت دینی و اخلاقی آنها اهتمام داشته و به هیچوجه از امور فکری و فرهنگی آنها غافل نخواهد بود. طبعا خانواده روحانی در کنار خود او الگوی مهمی برای جامعه قلمداد میشوند.15ـ شادابی و طراوت:یک روحانی باید در زندگی و کار خود فعال، شاداب، باطراوت و پرنشاط بوده و از هرگونه رخوت، کسالت و یاس بهدور باشد. یک فرد باید تلاشگر و همواره امیدوار بوده و توجه به اصل حیاتبخش انتظار فرج، باید در بطن زندگی فردی و اجتماعی او نمایان باشد و بیش از آنکه در کارها به نتیجه فکر کند، باید به وظیفه بیندیشد.سخن آخربدون شک در شرایط فعلی، روحانیت شیعه در یک موقعیت استثنایی قرار گرفته و به نظر میرسد فرصتهای موجود و پیشرو قابلتوجهتر از تهدیدات میباشد؛ بدینمعنا که پیروزی انقلاب اسلامی از یک سو و رویکرد جهانی به اسلام از دیگر سو، زمینه تحقق اهداف اسلام را فراهم کرده است. لذا پاسخگویی به تازهترین مسائل و پرسشهایی که تحولات سریع حوزه دانش و فناوری نیز بیشاز پیش بر دامنه آن افزوده است، بهعلاوه کمک به توسعه جهانی اسلام حقیقی با شعار منطق و صلح از مهمترین وظایف کنونی روحانیت قلمداد میشود. در چنین موقعیتی هرگونه کوتاهی و تاخیر از سوی روحانیون غیرقابل توجیه و جبرانناپذیر خواهد بود. از زاویه دیگر، درحالحاضر اثبات تجربه موفق انقلاب اسلامی در تاسیس جمهوری اسلامی ایران با رهبری روحانیت، مساعدتبخشترین عنصر برای تثبیت اندیشه دینی در کشور و نیز توسعه قلمرو جهانی اسلام قلمداد خواهد شد.پینوشتها ـ عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.ـ سازمان روحانیت باید در جذب افراد بهعنوان طلبه حداکثر دقت را معمول نماید. ورود افراد فاقد استعداد، انگیزه و کارایی، حرکت روحانیت را با اختلالات جدی مواجه خواهد ساخت.ـ استفاده از لباس روحانیت باید براساس ضوابط خاص میسور بوده و هرگونه سوءاستفاده از آن از سوی افراد فاقد صلاحیت، قابل پیگرد و جبران باشد.ـ شهید مطهری، دهگفتار، ص305: «[بودجه روحانیت] راه اصلاحش منحصرا سازماندادن به این بودجه است از راه ایجاد صندوق مشترک و دفتر و حساب و بیلان . . . .»ـ شهید مطهری، همان: «چرا بیکاره و علف هرزه در محیط مقدس روحانی زیاد است بهطوری که یک زعیم روحانی مجبور است برای آب دادن یک گل، خارها و علف هرزهها را آب بدهد؟ چرا در محیط روحانی ما سکوت و مسکون و مردهوشی بر منطق و تحرک و زندهصفتی ترجیح دارد؟ . . . چرا برنامه تعلیمات طلاب و محصلین علوم دینی مطابق احتیاجات روز تنظیم نمیشود؟ چرا روحانیون ما به جای آنکه پیشرو و پیشتاز و هادی قافله اجتماع باشند از دنبال قافله حرکت میکنند؟»ـ کلینی، کافی، ج2، ص78، ح9و14ـ امام خمینی(ره)، منشور روحانیت: «مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد . . . .»ـ امام خمینی(ره)، منشور روحانیت: «امروز عدهای با ژست تقدسمابی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام میزنند که گویی وظیفهای غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدسنمایان احمق در حوزههای علمیه کم نیست، طلاب عزیز لحظهای از فکر این مارهای خوشخطوخال کوتاهی نکنند.»ـ امام خمینی(ره)، منشور روحانیت: «آنان [روحانیان] در هر عصری از اعصار برای دفاع از مقدسات دینی و میهنی خود مرارتها و تلخیهایی متحمل شدهاند و همراه با تحمل اسارتها و تبعیدها، زندانها و اذیت و آزارها و زخمزبانها، شهدای گرانقدری را به پیشگاه مقدس حق تقدیم نمودهاند. . . .»ـ امام خمینی(ره)، منشور روحانیت: «یک مجتهد باید زیرکی و هوش و فراست هدایت یک جامعه بزرگ اسلامی و حتی غیراسلامی را داشته باشد و علاوه بر خلوص و تقوا و زهدی که در خور شان مجتهد است واقعا مدیر و مدبر باشد.»ـ وجود نوعی کلاننگری با انگیزه رعایت مصالح و مقتضیات عمده جامعه عظیم اسلامی در جهان، از ضرورتهای شایان توجه در این موقعیت حساس قلمداد میشود. در حالیکه امروز جهان اسلام از هر طرف در معرض تهاجم و فشار استکبار جهانی قرار دارد، بیش از هر زمان رعایت این مصالح اهمیت دارد. از جمله این موارد التزام به وحدت اسلامی و اجتناب از بیان و رفتار تفرقهافکنانه میان مذاهب مختلف در جهان اسلام میباشد.ـ روحانیت باید تمام تلاش خود را در جهت جذب افراد خوشذات به اسلام ــ برحسب مراتب مختلف ــ در تمام نقاط جهان مصروف دارد و هر میزان موفقیت در این مسیر را به فال نیک بگیرد. نباید افراد به صرف تفاوت در ظاهر یا تفکر از دایره عنایت روحانی خارج شوند. لذا هنر روحانیت باید در جذب عناصر گریزان از دین تعریف شود.ـ امام خمینی(ره)، منشور روحانیت: «صدها سال است که روحانیت اسلام تکیهگاه محرومان بوده است.»ـ امام خمینی(ره)، منشور روحانیت: «علماء اصیل اسلام هرگز زیربار سرمایهداران و پولپرستان و خوانین نرفتهاند و همواره این شرافت را برای خود حفظ کردهاند . . . .»( منبع:مانیفست روحانیت،رضا غلامی، مجله زمانه ش 28)