۱۳۹۶/۰۷/۱۱
–
۸۸۵ بازدید
بعد از خودکشی چه می شود؟؟؟
الف ـ خودکشی از منظر دین
خداوند متعال می فرماید: « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحیماً (29) وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً وَ کانَ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیراً (30) إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَریماً . اى کسانى که ایمان آورده اید! اموال یکدیگر را به باطل(و از طرق نامشروع) نخورید مگر اینکه تجارتى با رضایت شما انجام گیرد. و خودکشى نکنید! خداوند نسبت به شما مهربان است. (29) و هر کس این عمل را از روى تجاوز و ستم انجام دهد، بزودى او را در آتشى وارد خواهیم ساخت؛ و این کار براى خدا آسان است. (30) اگر از گناهان بزرگى که از آن نهى مى شوید پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را مى پوشانیم؛ و شما را در جایگاه خوبى وارد مى سازیم.» (سوره نساء)
از آین آیات استفاده می شود که خودکشی از روی ظلم گناه کبیره است و مرتکب آن حتماً وارد جهنّم خواهد شد. امّا آنجا که خودکشی برای دفاع از اصل دین یا یک صدمه مهمّ به اسلام و مسلمین باشد ، مصداق ظلم نخواهد بود. پس آنکه خود را به خیال باطل برای رهایی از مشکلات زندگی به قتل عمد می رساند ، ظالم است و ورود او در جهنّم یقینی است. چرا که اوّلاً او قتل عمد نموده ، و قاتل وارد بهشت نمی شود ؛ مگر اینکه توبه کند. لکن آنکه خودکشی می کند دیگر فرصت توبه هم نخواهد داشت. ثانیاً کسی که خودکشی می کند ، سوء ظنّ به خدا دارد ؛ و قبول نکرده که مشکلات زندگی ـ به هر دلیل که پیش آمده باشد ـ امتحان الهی است برای رشد دادن شخص.
ب ـ بسته شدن راه شفاعت
کسی که دست به خود کشی می زند ناامید از فضل خدا و مشکل گشایی او ست؛ و نا امیدی از خدا از گناهان بزرگ می باشد ؛ و از گناهانی است که راه شفاعت را می بندد.
و دیگر این که خداوند متعال فرمود: « مِنْ أَجْلِ ذلِکَ کَتَبْنا عَلى بَنی إِسْرائیلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمیعا ـــــ به همین جهت، بر بنى اسرائیل مقرّر داشتیم که هر کس، انسانى را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روى زمین بکشد، چنان است که گویى همه انسانها را کشته » (المائدة:32)
شکّ نیست که خودکشی از مصادیق قتل نفس می باشد. لذا آنکه خودکشی می کند مانند کسی است که تمام مردم را از آدم تا روز قیامت کشته است. حال تصوّر فرمایید که با گناهی به این بزرگی امید به شفاعت تا چه اندازه خواهد بود. امام صادق ـ علیه السّلام ـ نیز فرمودند: « هر کس خود را عمداً بکشد، پس او در آتش جهنم تا ابد خواهد بود.» (وسایل الشیعه، ج 29، ص 24) همچنین خداوند متعال فرمود: « وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فیها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظیماً ــــ و هر کس، فرد باایمانى را از روى عمد به قتل برساند، مجازاتِ او دوزخ است؛ در حالى که جاودانه در آن مى ماند؛ و خداوند بر او غضب مى کند؛ و او را از رحمتش دور مى سازد؛ و عذاب عظیمى براى او آماده ساخته است.» (النساء:93) منظور از مؤمن ازدیدگاه اهل بیت (ع) شیعه است. حال اگر فرض کنیم که فرد خودکشی کننده شیعه است ، طبق این آیه در جهنّم ابدی خواهد بود. البته حقیقت آن است که خودکشی کننده ، اگر چه در ظاهر شیعه باشد ، رسما شیعه نیست. چون طبق روایات ، شیعه محال است خودکشی کند.لذا شخص ابتدا از محبّت اهل بیت (ع) بیرون می رود و آنگاه خودکشی می کند. از امام باقر ـ علیه السّلام ـ روایت شده است: « ان المؤمن بتلی بکل بلیة و یموت بکل میتة الا انه لا یقتل نفسه ــــ همانا ممکن است مؤمن به هر بلایی مبتلا شود و به هر (نوع) مرگی بمیرد امّا هیچ گاه خود را نمیکشد.» (همان)
از این آیات و روایات استشمام می شود که فرد خودکشی کننده وارد بهشت نمی شود. لذا مورد شفاعت به معنای خاصّ کلمه واقع نخواهد شد. چون شفاعت در حقیقت ظهور اخروی ارتباط با شافع است در دنیا. و آنکه در دنیا با اهل بیت (ع) ارتباط قلبی داشته باشد دست به خودکشی نمی زند.
ج ـ جهنم ابدی
در برخی روایات وارد شده شیعیانی که گناهان بزرگی چون قتل کرده اند ، اگر چه شفاعت نمی شوند ؛ امّا بعد از برهه ای عذاب ، از جهنّم خلاص می گردند ولی وارد بهشت نیز نمی شوند ؛ بلکه بین بهشت و جهنّم اسکان داده می شوند. این جایگاه از منظر اهل بهشت ، جهنّم است و از منظر اهل جهنّم ، بهشت می نماید. لذا این گونه نیست که برخی اعتقادات و اعمال درست فرد خودکشی کننده بی پاسخ بماند.بلکه او حتماً پاداش آنها را خواهد گرفت ؛ لکن نه در بهشت ؛ بلکه در مادون آن. « قَالَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ فِی تَفْسِیرِهِ سُئِلَ الْعَالِمُ (ع) عَنْ مُؤْمِنِی الْجِنِّ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ فَقَالَ لَا وَ لَکِنْ لِلَّهِ حَظَائِرُ بَیْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ یَکُونُ فِیهَا مُؤْمِنُو الْجِنِّ وَ فُسَّاقُ الشِّیعَة. ــ از امام معصوم (ع) پرسیده شد که آیا مومنان جنّ به بهشت می روند ؛ فرمودند: نه ؛ ولی برای خدا جایگاههایی است بین بهشت و جهنّم که مومنان جنّ و فسّاق شیعیان در آن خواهند بود.»(بحار الأنوار ؛ج 60 ؛ص 291 ) پس امید نجات از جهنّم برای فرد خودکشی کننده وجود دارد ؛ و این را می توان درجه ای از شفاعت دانست ؛ لکن نه آن شفاعت خاصّ که شخص را بهشتی می کند. لذا اگر همین شخص که خودکشی نموده ، خودکشی نمی کرد ، امید بود که با شفاعت بهشتی شود.
د ـ خود کشی و رهایی از مشکلات
آیا حقیقتاً با خودکشی می توان از مشکلات زندگی رها شد؟ از توجّه به مطالب فوق به راحتی متوجّه می شوید که چنین پنداری ، باطل و از القائات شیطان می باشد. چون فرد خودکشی کننده نه تنها از مشکلی رها نمی شود بلکه بعد از مرگ ، تازه مشکلات اصلی اش آغاز می گردد. چون:
1 . هنگام مرگ ـ که به ظاهر چند ثانیه طول می کشد ـ او را چنان با خشنونت قبض می کنند که تصوّرش نیز از عهده ی قوّه ی خیال ما خارج می باشد. چون چنین شخصی نا امید از رحمت خداست ؛ لذا هنگام مرگ رحمت خدا را نخواهد دید ؛ بلکه با ملائک غضب مواجه خواهد شد.
2 . چون هیچ روشنایی در پیش روی خود نمی دید ، لذا هنگام ورود در برزخ ، در ظلمت خواهد بود ؛ و از این ناحیه فشار قبر عظیمی را احساس خواهد کرد. توجّه شود: مراد از قبر همان برزخ است.
3 . هنگام سوال قبر نه خدایی می شناسد نه پیامبری و نه امامی و نه کتابی. چون کسی که خودکشی می کند ، از همه ی اینها روی گردانده و غیر مومن از دنیا رفته است. لذا از جانب نکیرین (ع) نیز عذاب سختی را تحمّل خواهد نمود.
4. تمام طول برزخ را در عذاب است تا قیامت برپا گردد.
5 . در محشر نیز در صف مومنان نخواهد بود ؛ و تمام مصائب قیامت را تحمّل خواهد کرد.
6 . بعد از حساب محشر نیز راهی جهنّم خواهد بود تا روزی که از آنجا نجات یافته به وادی بین بهشت و جهنّم وارد شود. پس آنکه خیال می کند با خودکشی کردن از مشکلات نجات می یابد ، سخت در جهل به سر می برد. مشکلات برای آدمی است ؛ و برای رشد دادن او. لذا فرمود: « لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَدٍ ـــ به یقین ما انسان را در رنج آفریدیم»(البلد:4).
اگر بنا بود کسی زجر نبیند آن انبیاء و ائمه (ع) بودند ؛ امّا ملاحظه می فرمایید که سختترین مصائب را ایشان کشیده اند. کیست که چون زینب کبری (س) خروارها مصیبت بر سرش ریخته باشد؟ امّا آن بانوی شگفتی ساز در متن آنها مصائب خردکننده ، با این که نای بلند شدن نداشت ، نماز شبش ترک نشد ؛ اگر چه آن را نشسته خواند. حضرتش چون در مجلس ابن زیاد وارد گشت چنان با صلابت و استوار بود که ابن زیاد پرسید: کیست این زن متکبّر؟ گفتند: زینب دختر علی است. گفت: آیا دیدی که چگونه خداوند عزیزانت را ذلیل نمود؟ حضرت فرمودند: « ما رأیت الّا جمیلاً ــ من جز زیبا هیچ ندیدم » ؛ یعنی من در متن مصیبتها خدای جمیل را ملاقات نمودم که با اسم الجمیل تجلّی کرده بود. اولیای خدا مصائب را توجّه خدا به خود می دانند. چون مصائب و سختی ها یا برای رشد دادن است یا برای این است که گناهان انسان پاک گردد یا برای این است که انسان تنبیه شود و توبه کند ؛ « إن البلاء لِلظالم أدب وللمؤمن امتحان و لِلأنبیاء درجه و لأولیاء کرامهٌ ــــ بلا برای ظالم ادب نمودن است ، برای مومن ، امتحان می باشد ، و برای انبیاء درجه و برای اولیاء کرامت است.» (مستدرک الوسائل ـ ج3ـ ص438) ؛ خداوند متعال می فرماید:« وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمین ــــ (به خاطر آورید) هنگامى که خداوند، ابراهیم را با بلایای گوناگونی آزمود ؛ و او به خوبى از عهده این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: « من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم.» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من(نیز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمى رسد» » (البقرة:124). آقا سیّد علی قاضی استاد عرفان آیةالله بهجت مستأجر بود و صاحبخانه اثاث منزلش را ریخته بود وسط کوچه. آن بزرگوار در حالی که بشّاش بود می فرمود: « خدا خیال کرده ما هم آدمیم » ؛ یعنی خدا آدمها را سختی می دهد ؛ و گویا خدا ما را هم آدم حساب کرده که به ما سختی می دهد. ـ ذکر پاره ای روایات در مورد مشکلات امام صادق (ع) خطاب به سدیر صیرفی فرمودند: « إِذَا أَحَبَّ عَبْداً غَتَّهُ بِالْبَلَاءِ غَتّاً وَ إِنَّا وَ إِیَّاکُمْ یَا سَدِیرُ لَنُصْبِحُ بِهِ وَ نُمْسِی ـــــ چون خدا بنده اى را دوست بدارد او را به یکباره در بلا فرو برد. و اى سدیر! ما و شماها با بلا صبح و شب می کنیم.» (بحار الأنوار ، ج 64 ،ص208) و فرمودند: « إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَاداً فِی الْأَرْضِ مِنْ خَالِصِ عِبَادِهِ مَا یُنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ تُحْفَةً إِلَى الْأَرْضِ إِلَّا صَرَفَهَا عَنْهُمْ إِلَى غَیْرِهِمْ وَ لَا بَلِیَّةً إِلَّا صَرَفَهَا إِلَیْهِم ـــــ خدا عزّ و جلّ را در روى زمین بنده هایی پاک و خالص است که از آسمان تحفه ای به زمین فرود نیاید جز که خدا آن را از آن بندگان بگرداند به دیگرى، و بلایی نیاید جز اینکه آن را به سوى ایشان بگرداند. » (بحار الأنوار ، ج 64 ،ص 207) رسول خدا (ص) فرمودند: « إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ خَیْراً ابْتَلَاهُم ــــ چون خدا بر قومی خیری خواهد آنان را در بلا افکند. » (بحار الأنوار ، ج 64 ،ص236)رسول خدا صلّى اللَّه علیه و اله فرمودند:« لَا یَزَالُ الْبَلَاءُ فِی الْمُؤْمِنِ وَ الْمُؤْمِنَةِ فِی جَسَدِهِ وَ مَالِهِ وَ وُلْدِهِ حَتَّى یَلْقَى اللَّهَ وَ مَا عَلَیْهِ مِنْ خَطِیئَة ــــ مصیبت و گرفتارى همواره گریبان مرد و زن مؤمن را مى گیرد و آنها در مال و یا بدن خود نقصان مشاهده مى کنند و یا فرزندان خود را از دست مى دهند و اینها براى این است که هر گاه در محضر پروردگار حاضر شدند گناهى نداشته باشند» (بحارالأنوار ، ج 64 ،ص236) امام صادق علیه السّلام فرمودند: « إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَیَتَعَاهَدُ الْمُؤْمِنَ بِالْبَلَاءِ إِمَّا بِمَرَضٍ فِی جَسَدِهِ أَوْ بِمُصِیبَةٍ فِی أَهْلٍ أَوْ مَالٍ أَوْ مُصِیبَةٍ مِنْ مَصَائِبِ الدُّنْیَا لِیَأْجُرَهُ عَلَیْهَا ـــــ خداوند متعال مؤمن را به مصیبت و بلاء گرفتار مى کند و او را به بیمارى در بدن» (بحار الأنوار ، ج 64، ص 237) و فرمودند: « إِنَّ فِی الْجَنَّةِ لَمَنْزِلَةً لَا یَبْلُغُهَا الْعَبْدُ إِلَّا بِبَلَاءٍ فِی جَسَدِه ـــــ در بهشت مقامى هست که هیچ کس به آن جایگاه نمى رسد مگر اینکه در بدن خود ناراحتى و گرفتارى داشته باشد. » (بحار الأنوار ، ج 64، ص 237) رسول خدا فرمودند: « لَا تَکُونُ مُؤْمِناً حَتَّى تَعُدَّ الْبَلَاءَ نِعْمَةً وَ الرَّخَاءَ مِحْنَةً لِأَنَّ بَلَاءَ الدُّنْیَا نِعْمَةٌ فِی الْآخِرَةِ وَ رَخَاءَ الدُّنْیَا مِحْنَةٌ فِی الْآخِرَة ـــــ مؤمن باید بلاء را نعمت بداند، و نعمت را بلاء زیرا گرفتارى دنیا نعمت آخرت مى آورد و نعمت دنیا مصائب و گرفتارى ها را در آخرت مى آورد » (بحار الأنوار ، ج 64 ،ص237)