۱۳۹۶/۰۷/۰۵
–
۱۸۳۸ بازدید
میخواستم بگم آیا این حقیقت داره که اسلام هنگام جنگ بعد از پیروزی درجنگ زنان را به اسارت خود میگرفتند و تجاوز به آنان را حق خود میدانستند ؟اگه میشه اطلاعاتی در مورد این به من بدهید چون تو بعضی رسانه ها شنیده ام
بدون تردید اسلام مبتکر نظام برده داری در جهان نیست بلکه محدوده کننده و تغییر دهنده این نظام کهن و این پدیده تلخ اجتماعی بشر است. پیش از اسلام برده داری در حدّ وسیع و گسترده ای در سراسر جهان حاکم بود و سابقه طولانی در تاریخ بشر دارد.تا آنجا که برخی از دانشمندان قدیم نظیر افلاطون و ارسطو در آثار خود از برده داری طرفداری کرده اند و آن را از ضرورت ها و لوازم زندگی اجتماعی بشر دانسته اند و معتقدند که برخی انسان ها اساسا برده متولد شده اند تا در خدمت دیگران باشند.عوامل متعددی باعث بردگی یک انسان می شد. نظیر: فقر، بدهکار شدن، انجام برخی جرائم اجتماعی، ربوده شدن انسان های بی پناه، باختن در قمار و… بردگی برای بردگان سرنوشت محتوم و همیشگی آنها بود که نسل به نسل در فرزندانشان تداوم می یافت و راه بازگشتی هم وجود نداشت. رفتار با بردگان در حدّ رفتار با حیوانات و چارپایان بود. برده یک حیوان آگاه بود که از او در تمام زمینه ها بهره کشی می شد. او آفریده شده بود تا تمام نیازهای ارباب خود را برآورده کند.پس از ظهور اسلام و نشر تعالیم و آموزه های آزادی بخش و عدالت خواهانه آن، زمینه های فکری و عملی مبارزه با برده داری به وجود آمد. از این رو بردگان و مستضعفین از نخستین گروه های پیش گام در پذیرش اسلام بودند زیرا ندای عدالت خواهی و مساوات و برابری و آزادی اسلام را گمشده تاریخی خود می دیدند. اسلام به عنوان یک آئین جهانی که به کرامت، شخصیت، عزت و عدالت اجتماعی تکیه دارد، تمام عوامل بردگی را جز در یک مورد (جنگ) لغو کرد، آن هم به دلیل این که در پی جنگ با کافران اگر اسیرانی گرفته شوند به دلیل کفر و ستیزه گری سزاوار قتل می باشند. اما از آنجا که بسیاری از اسیران به پیروی از سردمداران در جنگ شرکت کرده اند و از آگاهی کافی برخوردار نبودند, از قتل آنان صرف نظر می شود و نگهداری آنان با شرایط خاص به صورت اسارت مطرح می شود که یکی از شیوه های اسارت , به کارگیری آنان به صورت «برده و کنیز» است که این روش نسبت به نگهداری در اردوگاه ها از مزایای فراوانی برخوردار است . زیرا در چرخش کارهای روزمره جامعه نقش فعال دارند و به دلیل آمیختگی با مسلمانان با فرهنگ اسلام آشنا می شوند و رفته رفته به بهانه های مختلف از قبیل کفاره روزه و… آزاد می شوند. اما باید دانست این حکم مربوط به کافران محارب است که در برابر مسلمانان به جنگ پرداخته اند.(جواز داشتن کنیز منوط به شرایط و مقتضیات زمان و مکان خاص صدر اسلام است و یکی از مهمترین شرایط آن کافر حربی بودن دشمن است.)مالکیت کنیز، شبیه عقد ازدواج بود و موجب محرمیت به مالک مى گردید زیرا ازدواج وعقد امری است اعتباری وبه طور کلی اسلام برای حلال شدن زن و مردم نامحرم به یکدیگر یکی از سه راه را مقرر فرموده است: 1 – عقد ازدواج، اعم از دائم و موقت، 2 – مالک شدن کنیز3 – تحلیل مالک کنیز به طوری که، کنیزش را همسر خود قرار دهد. در آیات 6 ،7، و 8 سوره مؤمنون آمده است: مؤمنان رستگار کسانی هستند که دامان خود را از آلودگی و بیعفّتی نگه میدارند و تنها آمیزش جنسی با همسران و کنیزانشان دارند که در بهرهگیری از آنها ملامت نمیشوند. هر کس غیر این طریق را طلب کند تجاوزگر است. بنابر این بهره جنسی مرد از زن و زن از مرد از طریق ازدواج (دائم و موقت) یا از طریق کنیز حلال است و در غیر این صورتها حرام است از این رو، اسارت زنان کافر حربی موجب می شود زوجیت آنان قبل از جنگ و اسارت منحل شود اما اگر به اجازه مولی خود بعد از اسارت ازدواج کنند مولی حق همبستری با آنان را ندارد. بنابراین اینگونه نیست که مولی بتواند با کنیز شوهردار ازدواج کند یا همبستر شود.این که کنیزان بر صاحبان خود حلال اند و صاحبان آنان می توانند با کنیزان خود در صورت شوهر نداشتن ازدواج کنند از جهتی به نفع کنیزان است چون هر کنیزی که از صاحب خود بچه دار شود خود به خود آزاد می شود و این بچه دار شدن باعث آزادی وی می گردد بنابراین ازدواج با کنیز باعث ترویج برده داری نبوده بلکه زمینه آزادی برده گان را فراهم می کرده است.اگر کنیز بخواهد نسبت به مالکِ خود، محرم بماند، باید شرایط زیر حفظ شود:1. مالک، کنیزش را به ازدواج شخص دیگر درنیاورده باشد.2. مالک، کنیز را به دیگرى نبخشیده باشد.3. اگر کنیز با شخصِ دیگرى ازدواج کرده باشد یا او را به دیگرى بخشیده باشند، پس از سپرى شدن مدّت زمان عده ى طلاق با شوهرش یا تمام شدنِ زمان بخشش، مجدداً کنیز بر مالکش حلال مى شود.4. کنیز در حالِ گذراندن ایّام عدّه (عدّه ى طلاق از شوهر قبلى اش) یا ایام استبراء(در آنجا که محلّل واقع شده)، نباشد.5. قبلاً پدر مالک کنیز با کنیز، نزدیکى نکرده باشد.6. کنیز، بین چند صاحب مشترک نباشد.7. قبلاً فرزند مالک و صاحب کنیز با او نزدیکى نکرده باشد.8. کنیز با مولایش قرارداد نبسته باشد که پول خود را بدهد تا آزاد شود (در اصطلاح مُکاتَب نباشد).9. کنیز، کاملاً تحت تصرّف مالک باشد.توضیحات تکمیلی : 1- به طور کلی ازدواج با زنان شوهردار از هر مذهب و ملتى حرام وممنوع است.2- تنها استثنایى که به این حکم خورده است در مورد زنان غیر مسلمانى است که در جنگ ها به اسارت مسلمانان درمى آیند، اسلام اسارت آنها را بمنزله طلاق از شوهران سابق تلقى کرده، و اجازه مى دهد بعد از تمام شدن عده آنها با آنان ازدواج کنند و یا همچون یک کنیز با آنان رفتار شود (إِلَّا ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ).ولى این استثناء، به اصطلاح، استثناى منقطع است، یعنى چنین زنان شوهردارى که در اسارت مسلمانان قرار مى گیرند رابطه آنها به مجرد اسارت با شوهرانشان قطع خواهد شد، درست همانند زن غیر مسلمانى که با اسلام آوردن رابطه او با شوهر سابقش (در صورت ادامه کفر) قطع مى گردد، و در ردیف زنان بدون شوهر قرار خواهد گرفت.از اینجا روشن مى شود که اسلام به هیچوجه اجازه نداده است که مسلمانان با زنان شوهردار حتى از ملل و مذاهب دیگر ازدواج کنند، و به همین جهت، عده براى آنها مقرر ساخته و در دوران عده از ارتباط زناشویى با آنها جلوگیرى نموده است.2- این کار نه تنها نگاه ابزاری به زن نیست بلکه در واقع حفظ کرامت آنها و لطف به آنها است زیرا اولا این گونه زنان کافر بوده و خود کفر ارزش و اعتبار انسان را تنزل می دهد و قدر وقیمت انسان را پایین می اورد و در واقع اجازه ازدواج مسلمانان با انها و زندگی کردن آنها در قلمرو اسلام و حکومت اسلامی موجب بالا رفتن ارزش و قدر آنها است . 3- از طرفی این گونه زنان یا باید به محیط کفر بازگشت داده شوند، و یا بدون شوهر هم چنان در میان مسلمانان بمانند و یا رابطه آنها با شوهران سابق قطع شود و از نو ازدواج دیگرى نمایند، صورت اول بر خلاف اصول تربیتى اسلام و صورت دوم ظالمانه است، بنا بر این تنها راه همان راه سوم است.تفسیر نمونه، ج 3، ص: 3344- اسلام دستورات و احکام خاص خود را دارد واین دستورات سلیقه ای نیست بلکه براساس مصالح و منافعی است که بساری از انها برای ما روشن نیست و نوع رفتار متقابل دشمن موجب عدول از این دستورات نورانی نمی گردد مگر در موارد خاصی که رهبران جامعه اسلامی صلاح بدانند و شرایط خاصی خلاف ان رااقتضا نماید . 5- در این حکم و دستور اسلامی هیچ نکته خلاف عقل وجود ندارد بلکه اگر همه جوانب آن با دقت بررسی گردد این نتیجه به دست می اید که این حکمی عاقلانه و حکیمانه و در بردارنده خیر و صلاح و سعادت آن زنان است .