۱۳۹۶/۰۶/۰۵
–
۲۳۴۷ بازدید
با سلام. من به دین نگاه تجربی و منفعتی دارم. به خدا اعتقاد دارم چون به جهان و زندگی من معنا میدهد. به آخرت باور دارم چون رفتار مرا کنترل میکند. شراب و زنا بد است چون مرا به مادیات وابسته میکند. از بزرگان اسلامی پیروی میکنم چون اخلاقا افراد وارستهای بودند. مطیع قرآن و رسالت هستم چون اعراب جاهلیت را تغییر داد. آیا این طرز نگرش اشکالی دارد؟
باسلام واحترام حضور پرسشگر گرامی؛
سوال کاربردی و بسیار خوبی است که در حل بسیاری از مسائل اعتقادی کاربرد دارد.
از نظر اسلام ، کارِ برای خدا پذیرفته است و اگر کاری برای غیر او باشد فایدهای ندارد. توضیح این مطلب:
حُسن فعلی عمل، به تنهایی در پذیرش عمل کافی نیست یعنی اگر ظاهرِ کاری خوب بود نمیشود گفت که خدا آن را میپذیرد بلکه به غیر از حُسن فعلی ، حُسن فاعلی نیز لازم است یعنی شخصی که کاری را انجام میدهد ، باید کار را با اخلاص و برای رضای خدا انجام بدهد که لازمهی کار مخلصانه ایمان نیز هست.
اخلاص یعنی کارِ برای خدا؛ این همان محرّک و انگیزهای است که مانند اکسیر عمل میکند و قیمت و ارزشِ کار را تعیین میکند. یک عملِ کوچک ولی با اخلاص، عمل را تا آنجا بالا میبرد که نمیشود روی آن ارزش گذاشت وفقط خدا مزد آن را میداند.
در روایات برای مخلص و عمل مخلصانه ویژگیهایی بیان شده است: 1- مخلص دوست ندارد در برابر کاری که برای خدا میکند تمجید و ستایش شود. 2- دوست دارد فقط خدا او را بر انجام آن کار بستاید. 3- مخلص در کار خود، تنها به خدا دل میبندد. 4- مخلص از مردم هیچ چیز نمیخواهد. 5- به خدا اعتماد دارد لذا نیازی ندارد برای غیر او کاری انجام دهد.
پس خدا کارِ خوبی را میپذیرد که فردِ با ایمان، آن را برای خدا انجام دهد. حال اگر افرادی که منکر خدا هستند کار خوبی را انجام دهند، دو صورت مفروض است: اگر در انکارِ خدا عناد دارد، به خاطر حالت استکبار و جبههگیری در مقابل حق ، از او پذیرفته نیست. اما اگر عنادی با خدا ندارد و کار را برای خدمت به خلق انجام میدهد، چون در ادامهی خدمتِ به خدا است، مأجور است و بالاخره چیزی به او میدهند.
در پاسخ به سؤال شما گفتنی است قبولی اعمال انسان از نگاه آموزه های اخلاقی اسلام برآیند رعایت دو چیز است:
یک. حسن فعلی به معنای صحیح انجام شدن عمل و
دو. حسن فاعلی به معنای هدف الهی و قصد قربت داشتن در اعمال است.
قرآن مى فرماید: «مَن عَملَ صالحا من ذَکرٍ أَوْ أُنثى و هو مؤمن فلنحیینّه حیاةً طیّبة»: هر کسى کار شایسته کند چه مرد و چه زن، در صورتى که مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاکیزه اى حیات مى بخشیم، (سوره نحل، آیه 97). یعنى در رسیدن به حیات طیّب فقط دو چیز نقش دارند: یکى، «حُسن فعلى» به نام عمل صالح (انجام صحیح اعمال) و دیگرى «حُسن فاعلى» به نام مؤمن بودن (یعنی نیت داشتن و برای خدا انجام دادن کار).
بنابراین نیت و انگیزه عمل یکی از ارکان قبولی اعمال است و در بسیاری از روایات آمده که نیت از خود عمل بهتر است؛ زیرا به عمل ارزش می دهد و در حقیقت بار ارزشی و اثر گذاری عمل را نیت به عهده دارد.
حتما بسیار شنیده اید که نیت المومن خیر من عمله. نیت مومن از عملش بهتر است؛ زیرا همین که نیت کرد به خدا نزدیک شود در نفسش نوری از قرب الهی پیدا می شود و نزدیکی صورت می گیرد و حتی گاهی موفق به عمل هم نمی شود ولی همان نیت اثر خود را می گذارد؛ اگر چه اگر موفق به عمل هم بشود نور بیشتری حاصل خواهد شد.
عبادت عملی است که در راستای کمال و قرب به خداوند انجام می شود. عبادت دارای دو معنای خاص و عام است – عبادت به معنای خاص همان نماز و روزه و حج و امثال آن است که به دو بخش واجب و مستحب تقسیم می گردند و اما عبادت به معنای گسترده و عام بندگی خدا است – هر عملی که در راستای رضایت خداوند و انجام وظیفه صورت گیرد، حتی اگر تجارت در بازار باشد بندگی خدا است – و این که خداوند در قرآن فرموده «ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون؛ جن و انسان را خلق نکردم مگر برای عبادت» منظور همین معنا است؛ یعنی هدف از خلقت بندگی خدا است – بندگی و تابع خدای حکیم بودن برای انسان معرفت و کمال می آورد و غرض و هدف خلقت چیزی جز به کمال رسیدن انسان و جن نیست.
موفق وموید باشید.
سوال کاربردی و بسیار خوبی است که در حل بسیاری از مسائل اعتقادی کاربرد دارد.
از نظر اسلام ، کارِ برای خدا پذیرفته است و اگر کاری برای غیر او باشد فایدهای ندارد. توضیح این مطلب:
حُسن فعلی عمل، به تنهایی در پذیرش عمل کافی نیست یعنی اگر ظاهرِ کاری خوب بود نمیشود گفت که خدا آن را میپذیرد بلکه به غیر از حُسن فعلی ، حُسن فاعلی نیز لازم است یعنی شخصی که کاری را انجام میدهد ، باید کار را با اخلاص و برای رضای خدا انجام بدهد که لازمهی کار مخلصانه ایمان نیز هست.
اخلاص یعنی کارِ برای خدا؛ این همان محرّک و انگیزهای است که مانند اکسیر عمل میکند و قیمت و ارزشِ کار را تعیین میکند. یک عملِ کوچک ولی با اخلاص، عمل را تا آنجا بالا میبرد که نمیشود روی آن ارزش گذاشت وفقط خدا مزد آن را میداند.
در روایات برای مخلص و عمل مخلصانه ویژگیهایی بیان شده است: 1- مخلص دوست ندارد در برابر کاری که برای خدا میکند تمجید و ستایش شود. 2- دوست دارد فقط خدا او را بر انجام آن کار بستاید. 3- مخلص در کار خود، تنها به خدا دل میبندد. 4- مخلص از مردم هیچ چیز نمیخواهد. 5- به خدا اعتماد دارد لذا نیازی ندارد برای غیر او کاری انجام دهد.
پس خدا کارِ خوبی را میپذیرد که فردِ با ایمان، آن را برای خدا انجام دهد. حال اگر افرادی که منکر خدا هستند کار خوبی را انجام دهند، دو صورت مفروض است: اگر در انکارِ خدا عناد دارد، به خاطر حالت استکبار و جبههگیری در مقابل حق ، از او پذیرفته نیست. اما اگر عنادی با خدا ندارد و کار را برای خدمت به خلق انجام میدهد، چون در ادامهی خدمتِ به خدا است، مأجور است و بالاخره چیزی به او میدهند.
در پاسخ به سؤال شما گفتنی است قبولی اعمال انسان از نگاه آموزه های اخلاقی اسلام برآیند رعایت دو چیز است:
یک. حسن فعلی به معنای صحیح انجام شدن عمل و
دو. حسن فاعلی به معنای هدف الهی و قصد قربت داشتن در اعمال است.
قرآن مى فرماید: «مَن عَملَ صالحا من ذَکرٍ أَوْ أُنثى و هو مؤمن فلنحیینّه حیاةً طیّبة»: هر کسى کار شایسته کند چه مرد و چه زن، در صورتى که مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاکیزه اى حیات مى بخشیم، (سوره نحل، آیه 97). یعنى در رسیدن به حیات طیّب فقط دو چیز نقش دارند: یکى، «حُسن فعلى» به نام عمل صالح (انجام صحیح اعمال) و دیگرى «حُسن فاعلى» به نام مؤمن بودن (یعنی نیت داشتن و برای خدا انجام دادن کار).
بنابراین نیت و انگیزه عمل یکی از ارکان قبولی اعمال است و در بسیاری از روایات آمده که نیت از خود عمل بهتر است؛ زیرا به عمل ارزش می دهد و در حقیقت بار ارزشی و اثر گذاری عمل را نیت به عهده دارد.
حتما بسیار شنیده اید که نیت المومن خیر من عمله. نیت مومن از عملش بهتر است؛ زیرا همین که نیت کرد به خدا نزدیک شود در نفسش نوری از قرب الهی پیدا می شود و نزدیکی صورت می گیرد و حتی گاهی موفق به عمل هم نمی شود ولی همان نیت اثر خود را می گذارد؛ اگر چه اگر موفق به عمل هم بشود نور بیشتری حاصل خواهد شد.
عبادت عملی است که در راستای کمال و قرب به خداوند انجام می شود. عبادت دارای دو معنای خاص و عام است – عبادت به معنای خاص همان نماز و روزه و حج و امثال آن است که به دو بخش واجب و مستحب تقسیم می گردند و اما عبادت به معنای گسترده و عام بندگی خدا است – هر عملی که در راستای رضایت خداوند و انجام وظیفه صورت گیرد، حتی اگر تجارت در بازار باشد بندگی خدا است – و این که خداوند در قرآن فرموده «ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون؛ جن و انسان را خلق نکردم مگر برای عبادت» منظور همین معنا است؛ یعنی هدف از خلقت بندگی خدا است – بندگی و تابع خدای حکیم بودن برای انسان معرفت و کمال می آورد و غرض و هدف خلقت چیزی جز به کمال رسیدن انسان و جن نیست.
موفق وموید باشید.