طلسمات

خانه » همه » مذهبی » سخن حق شیطان

سخن حق شیطان


سخن حق شیطان

۱۳۹۶/۰۵/۰۴


۷۷۴ بازدید

با توجه به آیه ۲۲ سوره مبارکه ابراهیم اینکه ابلیس لعین ادعا می کند «انی کفرت» سخن حقی است ؟ چون اگر اینگونه باشد نباید در دنیا راضی به این کار آنها باشد و نباید کاری کند که آنها او را شریک خدای سبحان تلقی کنند. اگر سخن حقی نیست پس چگونه در قیامت دروغ گفته؟

بله، این آیه مربوط به روزقیامت و اعتراف شیطان بر کفر خودش ، به ترجمه آیه توجه کنید:« و چون کار از کار گذشت [و داورى صورت گرفت ] شیطان مى گوید: «در حقیقت، خدا به شما وعده داد وعده راست، و من به شما وعده دادم و با شما خلاف کردم، و مرا بر شما هیچ تسلطى نبود، جز اینکه شما را دعوت کردم و اجابتم نمودید. پس مرا ملامت نکنید و خود را ملامت کنید. من فریادرس شما نیستم و شما هم فریادرس من نیستید. من به آنچه پیش از این مرا [در کار خدا] شریک مى دانستید کافرم». آرى! ستمکاران عذابى پردرد خواهند داشت. » (سوره ابراهیم ، آیه 10)معنی این جمله ای را که خدا از قول شیطان نقل می کند:« من به آنچه پیش از این مرا [در کار خدا] شریک مى دانستید کافرم» این است که من برای خدا شریکی قائل نیستم و خدا واحد و احد است ! و شیطان لعین می داند که خدا احد است و شریکی ندارد ولی او با این که این را می دانست مردم را فریب می داد و انسانها را به شرک و دوگانه پرستی دعوت می کرد ولی در روز قیامت از کسانی که به دعوتش لبیک گفته اند اظهار برائت می کند!
اظهار برائت شیطان از کسانی که او را پیروی کرده اند چیزی است که خدا از قول شیطان نقل می کند و همان است که نقل خواهد شد و کلام خدا از قول شیطان حق است!
خوب است که به تفسیر این آیه در تفسیر شریف نمونه ( ج 10، ص326) نگاهی داشته باشیم :
قرآن سپس به صحنه دیگرى از مجازاتهاى روانى جباران و گنهکاران و پیروان شیاطین در روز رستاخیز پرداخته چنین مى گوید:
” و شیطان هنگامى که کار حساب بندگان صالح و غیر صالح پایان پذیرفت و هر کدام به سرنوشت و پاداش و کیفر قطعى خود رسیدند به پیروان خود چنین مى گوید: خداوند به شما وعده حق داد و من نیز به شما وعده دادم (وعده اى پوچ و بى ارزش چنان که خودتان مى دانستید) سپس از وعده هاى خود تخلف جستم” (وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ).
و به این ترتیب شیطان نیز به سائر مستکبرانى که رهبران راه ضلالت بودند هم آواز شده و تیرهاى ملامت و سرزنش خود را به این پیروان بدبخت نشانه گیرى مى کند.
و بعد اضافه مى کند” من بر شما تسلط و اجبار و الزامى نداشتم، تنها این بود که از شما دعوت کردم، شما هم با میل و اراده خود پذیرفتید” (وَ ما کانَ لِی عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی).
” بنا بر این مرا هرگز سرزنش نکنید، بلکه خویشتن را سرزنش کنید” که چرا دعوت شیطنت آمیز و ظاهر الفساد مرا پذیرفتید (فَلا تَلُومُونِی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ).
خودتان کردید که لعنت بر خودتان باد!!.
به هر حال” نه من مى توانم در برابر حکم قطعى و مجازات پروردگار به فریاد شما برسم و نه شما مى توانید فریادرس من باشید” (ما أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ)” من اکنون اعلام مى کنم که از شرک شما درباره خود و اینکه اطاعت مرا در ردیف اطاعت خدا قرار دادید بیزارم و به آن کفر مى ورزم” (إِنِّی کَفَرْتُ بِما أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ) اکنون فهمیدم که این” شرک در اطاعت” هم مرا بدبخت کرد و هم شما را، همان بدبختى و بیچارگى که راهى براى اصلاح و جبران آن وجود ندارد. بدانید” براى ستمکاران قطعا عذاب دردناکى است” (إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ).
چند نکته:
1- پاسخ دندان شکنى که شیطان به پیروانش مى دهد:
گر چه کلمه” شیطان” مفهوم وسیعى دارد که شامل همه طاغیان و وسوسه- گران جن و انس مى شود ولى با قرائنى که در این آیه و آیات قبل وجود دارد مسلما منظور در اینجا شخص ابلیس است که سرکرده شیاطین محسوب مى شود، و لذا همه مفسران نیز همین تفسیر را انتخاب کرده اند «1».
از این آیه به خوبى استفاده مى شود که وسوسه هاى شیطان هرگز اختیار و آزادى اراده را از انسان نمى گیرد بلکه او یک دعوت کننده بیش نیست، و این انسانها هستند که با اراده خودشان دعوت او را مى پذیرند، منتها ممکن است زمینه هاى قبلى و مداومت بر کار خلاف وضع انسان را به جایى برساند که یک نوع حالت سلب اختیار در برابر وسوسه ها در وجود او پیدا شود، همانگونه که در بعضى از معتادان نسبت به مواد مخدر مشاهده مى کنیم، ولى مى دانیم چون سبب این نیز حالت اختیارى بود، نتیجه آن هر چه باشد باز اختیارى محسوب مى شود!.
در آیه 100 سوره نحل مى خوانیم: إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ:” تسلط شیطان تنها بر کسانى است که ولایت و سرپرستى او را نسبت به خود پذیرفته اند و آنها که او را شریک خداوند در مساله اطاعت قرار داده اند”. ضمنا شیطان به این ترتیب پاسخ دندان شکنى به همه کسانى که گناهان خویش را به گردن او مى اندازند و او را عامل انحرافات خود مى شمرند و به او لعنت مى فرستند مى دهد، و این طرز منطق عوامانه را که گروهى از گنهکاران براى تبرئه خویش دارند مى کوبد. در حقیقت سلطان حقیقى بر انسان اراده او و عمل او است و نه هیچ چیز دیگر.
2- شیطان چگونه این توانایى را دارد که در آن محضر بزرگ با همه پیروان خود تماس پیدا کند و آنها را به باد ملامت و شماتت خود بگیرد؟ این سؤالى است که در اینجا مطرح شده است.
پاسخ آن این است که مسلما این توانایى را خداوند به او مى دهد و این در واقع یک نوع مجازات روانى براى پیروان شیطان است، و اخطارى است به همه پویندگان راه او در این جهان که پایان کار خود و رهبر خویش را از هم اکنون ببینند و به هر حال خداوند وسیله این ارتباط را میان شیطان و پیروانش به نحوى فراهم مى کند.
جالب اینکه این نوع برخورد منحصر به شیطان و پیروانش در قیامت نیست، تمام ائمه ضلالت و پیشوایان گمراهى در این جهان نیز همین برنامه را دارند، دست پیروان خود را (البته با موافقت خودشان) مى گیرند و به میان امواج بلاها و بدبختیها مى کشانند، و هنگامى که دیدند اوضاع بد است آنها را رها کرده و مى روند، حتى از آنها اعلام بیزارى مى کنند و به ملامت و سرزنششان مى پردازند و به اصطلاح آنها را به خسران دنیا و آخرت گرفتار مى سازند.
4-” مصرخ” از ماده” اصراخ” در اصل از” صرخ” به معنى فریاد کشیدن براى طلب کمک آمده است، بنا بر این” مصرخ” به معنى فریادرس مى باشد و مستصرخ به معنى کسى است که فریادرسى مى خواهد.
5- منظور از شریک قرار دادن شیطان در آیه فوق” شرک اطاعت است نه شرک عبادت”.
6- در اینکه” إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ” دنباله سخنان شیطان است یا جمله مستقلى است از ناحیه پروردگار، در میان مفسران گفتگو است، اما بیشتر چنین به نظر مى رسد که جمله مستقلى است از طرف خداوند که در پایان گفتگوى شیطان با پیروانش به عنوان یک درس آموزنده فرموده است.
پی نوشتها :
(1) براى توضیح بیشتر درباره معنى شیطان در قرآن به جلد اول صفحه 136 به بعد ذیل آیات مربوط به آفرینش آدم مراجعه فرمائید. […..]

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد