انصاف با دیگران – برخود خوب با مردم – حفظ حقوق دیگران
۱۳۹۶/۰۵/۰۲
–
۱۲۷۷ بازدید
نهج البلاغه فرموده، آنچه جهت خود می پسندی جهت دیگران هم بپسند و … شرح دهید.
حضرت امیرالمومنین علیه السلام میفرماید:.”یَا بُنَیَّ اجْعَلْ نَفْسَکَ مِیزَاناً فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ غَیْرِکَ فَأَحْبِبْ لِغَیْرِکَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِکَ وَ اکْرَهْ لَهُ مَا تَکْرَهُ لَهَا”.اى فرزند عزیز، نفس خویش را میزانى بین خود و بین دیگران قرار ده، پس از براى دیگران دوست بدار آنچه را که براى خودت دوست میدارى، و خوش ندار براى دیگران آنچه را براى خودت خوش ندارى’.
معیار کلى براى طرز برخورد و نحوه ى معامله ات با دیگران، همان نفس خودت باشد. امام (علیه السلام) در اینجا از وجدان دست نخورده ى انسانها استمداد مى جویند و از حب بذات که غریزه اى از غرائز انسانها است در راه حفظ حقوق افراد، استفاده مى کنند:
“فَأَحْبِبْ لِغَیْرِکَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِکَ وَ اکْرَهْ لَهُ مَا تَکْرَهُ لَهَا”.’پس از براى دیگران دوست بدار آنچه را که براى خودت دوست میدارى، و خوش ندار براى دیگران آنچه را براى خودت خوش ندارى’.واقعاً که چه میزان دقیق و چه حساب مضبوط و قابل فهمى است. آیا نمى دانیم که چه چیزهائى را براى خود دوست داشته و مى خواهیم؟ آیا نمى دانیم که چه چیزهائى را براى خود نمى پسندیم و از آن بیزاریم و تنفر داریم؟اکنون هر چه را که نسبت به خودمان مى پسندیم و دوست داریم و براى جلب آن کوشش مى کنیم (مانند پیدا کردن یک زندگى مرفه و آبرومندانه و بر خوردار شدن از احترام عمومى و داشتن موقعیت محترمانه اى در میان مردم)، همین مطالب را از براى دیگران نیز بخواهیم و نه تنها از اینکه دیگران به چنین نعمتهائى مى رسند نگران نباشیم، بلکه براى دست یابى آنان به این نعمتها تلاش کنیم. و از طرفى، امورى در زندگى پیش مى آید که بلا شک طبع انسانى از آنها متنفر و بیراز است و همواره از آن گونه جریانات فرار کرده و از خود دفع مى نماید. اکنون همان امور و جریانات ناراحت کننده را از براى دیگران نیز نخواهد، بلکه بخواهد که آن مطالب و سختیها و نگرانیها از بردران و خواهران دینیش بر طرف گردد.
از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل شده: ‘لا یکملُ ایمانُ عبدٍ حتى یُحبّ لأخیه ما یُحبّ لنفسه و یَکرَه لأخیه ما یَکرَه لِنفسه’.(1)
‘ایمان آدمى به کمال نمى رسد مگر هنگامى که دوست داشته باشد برای برادرش آنچه برای خودش دوست دارد، و ناپسند شمرد براى برادر دینى خود، آنچه را که براى خود ناپسن می شمرد’.
یکى از اسیران به پادشاهى گفت با من آن کن که دوست مى دارى خدا با تو کند. پادشاه او را رها کرد.(2)
عرب بیابان نشینى نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و رکاب شتر آنحضرت را گرفت، در حالى که آنحضرت اراده داشت که به جنگى از جنگها برود. عرض کرد: یا رسول الله؟ علمى را به من بیاموز که بواسطه ى آن داخل بهشت شوم. رسول خدا فرمود: مَا أَحْبَبْتَ أَنْ یَأْتِیَهُ النَّاسُ إِلَیْکَ فَأْتِهِ إِلَیْهِمْ وَ مَا کَرِهْتَ أَنْ یَأْتِیَهُ النَّاسُ إِلَیْکَ فَلَا تَأْتِهِ إِلَیْهِمْ’.(3)آنطور که دوست دارى مردم با تو رفتار نمایند تو نیز با آنان همانگونه رفتار کن و آنطور که خوش ندارى با تو رفتار نمایند تو هم با آنان بدان گونه رفتار منما’.
__________________________
1. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج16 ص84 ؛
2. همان؛
3. کافی، ج2 ص146.
معیار کلى براى طرز برخورد و نحوه ى معامله ات با دیگران، همان نفس خودت باشد. امام (علیه السلام) در اینجا از وجدان دست نخورده ى انسانها استمداد مى جویند و از حب بذات که غریزه اى از غرائز انسانها است در راه حفظ حقوق افراد، استفاده مى کنند:
“فَأَحْبِبْ لِغَیْرِکَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِکَ وَ اکْرَهْ لَهُ مَا تَکْرَهُ لَهَا”.’پس از براى دیگران دوست بدار آنچه را که براى خودت دوست میدارى، و خوش ندار براى دیگران آنچه را براى خودت خوش ندارى’.واقعاً که چه میزان دقیق و چه حساب مضبوط و قابل فهمى است. آیا نمى دانیم که چه چیزهائى را براى خود دوست داشته و مى خواهیم؟ آیا نمى دانیم که چه چیزهائى را براى خود نمى پسندیم و از آن بیزاریم و تنفر داریم؟اکنون هر چه را که نسبت به خودمان مى پسندیم و دوست داریم و براى جلب آن کوشش مى کنیم (مانند پیدا کردن یک زندگى مرفه و آبرومندانه و بر خوردار شدن از احترام عمومى و داشتن موقعیت محترمانه اى در میان مردم)، همین مطالب را از براى دیگران نیز بخواهیم و نه تنها از اینکه دیگران به چنین نعمتهائى مى رسند نگران نباشیم، بلکه براى دست یابى آنان به این نعمتها تلاش کنیم. و از طرفى، امورى در زندگى پیش مى آید که بلا شک طبع انسانى از آنها متنفر و بیراز است و همواره از آن گونه جریانات فرار کرده و از خود دفع مى نماید. اکنون همان امور و جریانات ناراحت کننده را از براى دیگران نیز نخواهد، بلکه بخواهد که آن مطالب و سختیها و نگرانیها از بردران و خواهران دینیش بر طرف گردد.
از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل شده: ‘لا یکملُ ایمانُ عبدٍ حتى یُحبّ لأخیه ما یُحبّ لنفسه و یَکرَه لأخیه ما یَکرَه لِنفسه’.(1)
‘ایمان آدمى به کمال نمى رسد مگر هنگامى که دوست داشته باشد برای برادرش آنچه برای خودش دوست دارد، و ناپسند شمرد براى برادر دینى خود، آنچه را که براى خود ناپسن می شمرد’.
یکى از اسیران به پادشاهى گفت با من آن کن که دوست مى دارى خدا با تو کند. پادشاه او را رها کرد.(2)
عرب بیابان نشینى نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و رکاب شتر آنحضرت را گرفت، در حالى که آنحضرت اراده داشت که به جنگى از جنگها برود. عرض کرد: یا رسول الله؟ علمى را به من بیاموز که بواسطه ى آن داخل بهشت شوم. رسول خدا فرمود: مَا أَحْبَبْتَ أَنْ یَأْتِیَهُ النَّاسُ إِلَیْکَ فَأْتِهِ إِلَیْهِمْ وَ مَا کَرِهْتَ أَنْ یَأْتِیَهُ النَّاسُ إِلَیْکَ فَلَا تَأْتِهِ إِلَیْهِمْ’.(3)آنطور که دوست دارى مردم با تو رفتار نمایند تو نیز با آنان همانگونه رفتار کن و آنطور که خوش ندارى با تو رفتار نمایند تو هم با آنان بدان گونه رفتار منما’.
__________________________
1. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج16 ص84 ؛
2. همان؛
3. کافی، ج2 ص146.