۱۳۹۶/۰۵/۰۱
–
۷۸۰ بازدید
طبق نظر اهل سنت شجره ملعونه چیست؟
نظر اهل سنت در تفسیر این آیه آمده لذا نظر ایشان را همراه با نظر شیعه که در تفاسیر آمده نقل می کنیم : وَ إِذْ قُلْنا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحاطَ بِالنَّاسِ وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْناکَ إِلاَّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَما یَزِیدُهُمْ إِلاَّ طُغْیاناً کَبِیراً (اسراء- 60)به یاد آور زمانى را که به تو گفتیم پروردگارت احاطه کامل به مردم دارد (و از وضعشان کاملا آگاه است) ما آن رؤیایى را به تو نشان دادیم فقط براى آزمایش مردم بود، همچنین شجره ملعونه را که در قرآن ذکر کرده ایم، ما آنها را تخویف (و انذار) مى کنیم اما جز بر طغیانشان افزوده نمى شود. رؤیاى پیامبر (ص) و شجره ملعونه در تفسیر این رؤیا میان مفسران گفتگو بسیار است:
الف: جمعى از مفسران گفته اند که رؤیا در اینجا به معنى خواب نیست بلکه مشاهده واقعى چشم است و آن را اشاره به داستان معراج که در آغاز همین سوره آمده دانسته اند.
قرآن طبق این تفسیر مى گوید: ماجراى معراج آزمایشى براى مردم بود به خاطر آن است که صبحگاهان که پیامبر داستان معراج را بیان کرد، سر و صدا پیرامون آن برخاست، دشمنان آن را به باد مسخره گرفتند، افراد ضعیف الایمان با شک و تردید به آن نگریستند، و مؤمنان راستین آن را به طور کامل پذیرفتند، چرا که در برابر قدرت خدا همه این مسائل، سهل است.
تنها ایراد مهمى که به این تفسیر متوجه مى شود این است که رؤیا معمولا به معنى خواب است نه مشاهده در بیدارى.
ب: از ابن عباس نقل شده که رؤیا اشاره به خوابى است که پیامبر (ص) در سال حدیبیه (سال ششم هجرت) در مدینه دید و به مردم بشارت داد که شما در آینده نزدیکى بر قریش پیروز خواهید شد و در نهایت آرامش وارد مسجد الحرام مى شوید، ولى مى دانیم این خواب در آن سال تحقق نیافت بلکه دو سال بعد یعنى در سال فتح مکه صورت پذیرفت، ولى همین مقدار تاخیر سبب شد که مؤمنان در بوته آزمایش قرار گیرند، آنها که ایمان ضعیفى داشتند گرفتار شک و شبهه شدند، در حالى که پیامبر (ص) صریحا به آنها مى گفت: من به شما نگفتم امسال به مکه مى روید گفتم در آینده نزدیک چنین خواهد شد (و چنین هم شد).
ایرادى که به این تفسیر متوجه مى شود آنست که سوره بنى اسرائیل از سوره هاى مکى است و ماجراى حدیبیه، در سال ششم هجرت واقع شده است!
ج: جمعى از مفسران شیعه و اهل تسنن نقل کرده اند که این خواب اشاره به جریان معروفى که پیامبر (ص) در خواب دید میمونهایى از منبر او بالا مى روند و پائین مى آیند، بسیار از این مساله غمگین شد، آن چنان که بعد از آن کمتر مى خندید (این میمونها را بنى امیه تفسیر کرده اند که یکى بعد از دیگرى بر جاى پیامبر (ص) نشستند در حالى که از یکدیگر تقلید مى کردند و افرادى فاقد شخصیت بودند و حکومت اسلامى و خلافت رسول اللَّه را به فساد کشیدند).
این روایت را فخر رازى در تفسیر کبیر، و قرطبى مفسر معروف اهل تسنن در تفسیر الجامع، و طبرسى در مجمع البیان و جمعى دیگر نقل کرده اند، و مرحوم فیض کاشانى در تفسیر صافى مى گوید: این روایت از روایات معروف در میان عامه و خاصه است.
البته این سه تفسیر منافاتى با هم ندارند، ممکن است هر سه در معنى آیه جمع باشد ولى همانگونه که گفتیم تفسیر دوم با مکى بودن سوره سازگار نیست.
اما در مورد شجره ملعونه در این مورد نیز با تفسیرهاى متعددى روبرو مى شویم:
الف- شجره ملعونه که در قرآن از آن نام برده شده، شجره زقوم است و آن درختى است که طبق آیه 64 سوره صافات در بن جهنم مى روید، و ثمره اى ناگوار و رنج آور دارد (إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِی أَصْلِ الْجَحِیمِ) این شجره طبق آیات 46 تا 47 سوره دخان خوراک گناهکاران است، نه همچون طعامهاى این دنیا بلکه همچون فلز گداخته در دل مى جوشد .
بدون شک شجره زقوم، هیچ شباهتى با درختان این دنیا ندارد، و به همین دلیل از لابلاى آتش مى روید، بدیهى است ما تنها از این گونه مسائل که مربوط به جهان دیگر است شبحى را درک مى کنیم.
ولى مشرکان قریش، این تعبیر قرآن را بخاطر جهل و نادانى به باد مسخره مى گرفتند، ابو جهل مى گفت: محمد (ص) شما را به آتشى تهدید مى کند که سنگها را مى سوزاند، سپس چنین مى پندارد که در دوزخ، درخت مى روید! و نیز از ابو جهل نقل شده که به عنوان سخریه، خرما و کره، حاضر مى کرد و مى خورد و به یاران خود مى گفت از این بخورید که زقوم همین است! (روح المعانى ذیل آیه) روى همین جهت، قرآن در آیات مورد بحث، این شجره ملعونه را وسیله اى براى آزمایش مردم معرفى مى کند، چرا که مشرکان لجوج آن را به سخریه مى گیرند و مؤمنین راستین در برابر آن تسلیمند.
ممکن است سؤال شود که این شجره در قرآن به عنوان شجره ملعونه نیامده است؟
در پاسخ مى گوئیم ممکن است منظور لعن خورندگان آن باشد، بعلاوه لعن چیزى جز بعد از رحمت خدا نیست، و بدیهى است چنین درختى، از رحمت پروردگار بسیار دور است.
ب- شجره ملعونه قوم سرکش یهود هستند، آنها همانند درختى هستند با شاخ و برگ فراوان اما مطرود درگاه پروردگار.
ج- در بسیارى از تفسیرهاى شیعه و اهل تسنن نقل شده که شجره ملعونه، بنى امیه هستند.
فخر رازى در تفسیر خود روایتى در این زمینه از ابن عباس مفسر معروف اسلامى نقل مى کند.
این تفسیر متناسب روایتى است که در بالا در رابطه با رؤیاى پیامبر (ص) آوردیم، و نیز متناسب با حدیثى است که از عایشه نقل شده که رو به مروان کرد و گفت: لعن اللَّه اباک و انت فى صلبه فانت بعض من لعنه اللَّه: خدا پدر ترا لعنت کرد، در حالى که تو در صلب او بودى، بنا بر این تو بخشى هستى از کسى که خدایش لعن کرده است! باز در اینجا این سؤال پیش مى آید که در کجاى قرآن، شجره خبیثه بنى امیه مورد لعن واقع شده است؟
در پاسخ مى گوئیم در سوره ابراهیم آیه 26 آنجا که سخن از شجره خبیثه به میان آمده با توجه به مفهوم وسیعى که شجره خبیثه دارد و با توجه به روایاتى که در تفسیر آن وارد شده و شجره خبیثه را به بنى امیه تفسیر نموده، و نیز با توجه به اینکه خبیثه از نظر معنى با ملعونه، متلازم است مى توان گفت که در قرآن ذکر شده است .
قابل توجه اینکه بسیارى از این تفسیرها، و یا همه آنها، منافاتى با هم ندارند، و ممکن است شجره ملعونه در قرآن اشاره به هر گروه منافق و خبیث و مطرود درگاه خدا، مخصوصا گروه هایى همانند بنى امیه و یهودیان سنگدل و لجوج و همه کسانى که در خط آنها گام برمى دارند، باشد، و شجره زقوم در قیامت تجسمى از وجود این شجرات خبیثه در جهان دیگر است، و همه این شجرات خبیثه مایه آزمایش و امتحان مؤمنان راستین در این جهان هستند.
یهودیانى که امروز بر مراکز حساس اسلامى غاصبانه مسلط شده اند، و هر ساعت در گوشه اى از جهان آتشى برمى افروزند و آن همه جنایت و بیدادگرى
دارند، همچنین منافقانى که با آنها معاملات سیاسى و غیر سیاسى کرده و مى کنند، و همه سلطه گرانى که خط بنى امیه را در برابر اسلام در کل کشورهاى اسلامى تعقیب مى نمایند، و نیکان را از صحنه اجتماع کنار مى زنند، فرومایگان را بر گرده مردم مسلط مى کنند، دوستان حق و مجاهدان راستین را شهید و بازماندگان دوران جاهلیت را بر سر کار مى گمارند، همه اینها شاخ و برگ شجره خبیثه ملعونه هستند و آزمایشى براى مردم!.
( ر. ک : تفسیر نمونه، ج 12، ص 172 )
الف: جمعى از مفسران گفته اند که رؤیا در اینجا به معنى خواب نیست بلکه مشاهده واقعى چشم است و آن را اشاره به داستان معراج که در آغاز همین سوره آمده دانسته اند.
قرآن طبق این تفسیر مى گوید: ماجراى معراج آزمایشى براى مردم بود به خاطر آن است که صبحگاهان که پیامبر داستان معراج را بیان کرد، سر و صدا پیرامون آن برخاست، دشمنان آن را به باد مسخره گرفتند، افراد ضعیف الایمان با شک و تردید به آن نگریستند، و مؤمنان راستین آن را به طور کامل پذیرفتند، چرا که در برابر قدرت خدا همه این مسائل، سهل است.
تنها ایراد مهمى که به این تفسیر متوجه مى شود این است که رؤیا معمولا به معنى خواب است نه مشاهده در بیدارى.
ب: از ابن عباس نقل شده که رؤیا اشاره به خوابى است که پیامبر (ص) در سال حدیبیه (سال ششم هجرت) در مدینه دید و به مردم بشارت داد که شما در آینده نزدیکى بر قریش پیروز خواهید شد و در نهایت آرامش وارد مسجد الحرام مى شوید، ولى مى دانیم این خواب در آن سال تحقق نیافت بلکه دو سال بعد یعنى در سال فتح مکه صورت پذیرفت، ولى همین مقدار تاخیر سبب شد که مؤمنان در بوته آزمایش قرار گیرند، آنها که ایمان ضعیفى داشتند گرفتار شک و شبهه شدند، در حالى که پیامبر (ص) صریحا به آنها مى گفت: من به شما نگفتم امسال به مکه مى روید گفتم در آینده نزدیک چنین خواهد شد (و چنین هم شد).
ایرادى که به این تفسیر متوجه مى شود آنست که سوره بنى اسرائیل از سوره هاى مکى است و ماجراى حدیبیه، در سال ششم هجرت واقع شده است!
ج: جمعى از مفسران شیعه و اهل تسنن نقل کرده اند که این خواب اشاره به جریان معروفى که پیامبر (ص) در خواب دید میمونهایى از منبر او بالا مى روند و پائین مى آیند، بسیار از این مساله غمگین شد، آن چنان که بعد از آن کمتر مى خندید (این میمونها را بنى امیه تفسیر کرده اند که یکى بعد از دیگرى بر جاى پیامبر (ص) نشستند در حالى که از یکدیگر تقلید مى کردند و افرادى فاقد شخصیت بودند و حکومت اسلامى و خلافت رسول اللَّه را به فساد کشیدند).
این روایت را فخر رازى در تفسیر کبیر، و قرطبى مفسر معروف اهل تسنن در تفسیر الجامع، و طبرسى در مجمع البیان و جمعى دیگر نقل کرده اند، و مرحوم فیض کاشانى در تفسیر صافى مى گوید: این روایت از روایات معروف در میان عامه و خاصه است.
البته این سه تفسیر منافاتى با هم ندارند، ممکن است هر سه در معنى آیه جمع باشد ولى همانگونه که گفتیم تفسیر دوم با مکى بودن سوره سازگار نیست.
اما در مورد شجره ملعونه در این مورد نیز با تفسیرهاى متعددى روبرو مى شویم:
الف- شجره ملعونه که در قرآن از آن نام برده شده، شجره زقوم است و آن درختى است که طبق آیه 64 سوره صافات در بن جهنم مى روید، و ثمره اى ناگوار و رنج آور دارد (إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِی أَصْلِ الْجَحِیمِ) این شجره طبق آیات 46 تا 47 سوره دخان خوراک گناهکاران است، نه همچون طعامهاى این دنیا بلکه همچون فلز گداخته در دل مى جوشد .
بدون شک شجره زقوم، هیچ شباهتى با درختان این دنیا ندارد، و به همین دلیل از لابلاى آتش مى روید، بدیهى است ما تنها از این گونه مسائل که مربوط به جهان دیگر است شبحى را درک مى کنیم.
ولى مشرکان قریش، این تعبیر قرآن را بخاطر جهل و نادانى به باد مسخره مى گرفتند، ابو جهل مى گفت: محمد (ص) شما را به آتشى تهدید مى کند که سنگها را مى سوزاند، سپس چنین مى پندارد که در دوزخ، درخت مى روید! و نیز از ابو جهل نقل شده که به عنوان سخریه، خرما و کره، حاضر مى کرد و مى خورد و به یاران خود مى گفت از این بخورید که زقوم همین است! (روح المعانى ذیل آیه) روى همین جهت، قرآن در آیات مورد بحث، این شجره ملعونه را وسیله اى براى آزمایش مردم معرفى مى کند، چرا که مشرکان لجوج آن را به سخریه مى گیرند و مؤمنین راستین در برابر آن تسلیمند.
ممکن است سؤال شود که این شجره در قرآن به عنوان شجره ملعونه نیامده است؟
در پاسخ مى گوئیم ممکن است منظور لعن خورندگان آن باشد، بعلاوه لعن چیزى جز بعد از رحمت خدا نیست، و بدیهى است چنین درختى، از رحمت پروردگار بسیار دور است.
ب- شجره ملعونه قوم سرکش یهود هستند، آنها همانند درختى هستند با شاخ و برگ فراوان اما مطرود درگاه پروردگار.
ج- در بسیارى از تفسیرهاى شیعه و اهل تسنن نقل شده که شجره ملعونه، بنى امیه هستند.
فخر رازى در تفسیر خود روایتى در این زمینه از ابن عباس مفسر معروف اسلامى نقل مى کند.
این تفسیر متناسب روایتى است که در بالا در رابطه با رؤیاى پیامبر (ص) آوردیم، و نیز متناسب با حدیثى است که از عایشه نقل شده که رو به مروان کرد و گفت: لعن اللَّه اباک و انت فى صلبه فانت بعض من لعنه اللَّه: خدا پدر ترا لعنت کرد، در حالى که تو در صلب او بودى، بنا بر این تو بخشى هستى از کسى که خدایش لعن کرده است! باز در اینجا این سؤال پیش مى آید که در کجاى قرآن، شجره خبیثه بنى امیه مورد لعن واقع شده است؟
در پاسخ مى گوئیم در سوره ابراهیم آیه 26 آنجا که سخن از شجره خبیثه به میان آمده با توجه به مفهوم وسیعى که شجره خبیثه دارد و با توجه به روایاتى که در تفسیر آن وارد شده و شجره خبیثه را به بنى امیه تفسیر نموده، و نیز با توجه به اینکه خبیثه از نظر معنى با ملعونه، متلازم است مى توان گفت که در قرآن ذکر شده است .
قابل توجه اینکه بسیارى از این تفسیرها، و یا همه آنها، منافاتى با هم ندارند، و ممکن است شجره ملعونه در قرآن اشاره به هر گروه منافق و خبیث و مطرود درگاه خدا، مخصوصا گروه هایى همانند بنى امیه و یهودیان سنگدل و لجوج و همه کسانى که در خط آنها گام برمى دارند، باشد، و شجره زقوم در قیامت تجسمى از وجود این شجرات خبیثه در جهان دیگر است، و همه این شجرات خبیثه مایه آزمایش و امتحان مؤمنان راستین در این جهان هستند.
یهودیانى که امروز بر مراکز حساس اسلامى غاصبانه مسلط شده اند، و هر ساعت در گوشه اى از جهان آتشى برمى افروزند و آن همه جنایت و بیدادگرى
دارند، همچنین منافقانى که با آنها معاملات سیاسى و غیر سیاسى کرده و مى کنند، و همه سلطه گرانى که خط بنى امیه را در برابر اسلام در کل کشورهاى اسلامى تعقیب مى نمایند، و نیکان را از صحنه اجتماع کنار مى زنند، فرومایگان را بر گرده مردم مسلط مى کنند، دوستان حق و مجاهدان راستین را شهید و بازماندگان دوران جاهلیت را بر سر کار مى گمارند، همه اینها شاخ و برگ شجره خبیثه ملعونه هستند و آزمایشى براى مردم!.
( ر. ک : تفسیر نمونه، ج 12، ص 172 )