۱۳۹۶/۰۳/۳۰
–
۴۷۰۵ بازدید
سلام. چرا عذابهایی که در قرآن برای اقوام گذشته صورت گرفته برای انسانهای امروز صورت نمی گیرید با اینکه قرآن از عاقبت آنها همه انسانهای آینده را بیم می دهد ؟ تشکر.
پرسشگر گرامی ! در دو بخش عذاب امتهای پیشین و وعید الهی باید گفت : با نگاهی به عذاب های الهی در می یابیم که خداوند هود را برای هدایت قوم ثمود فرستاد بدون هیچ معجزه ای و وقتی که قوم ثمود رسالتش را انکار کردند عذاب الهی نازل شد.
خداوند صالح را برای هدایت قوم عاد فرستاد و معجزه اش بیرون آوردن شتر از دل کوه بود ولی وقتی شتر را کشتند عذاب الهی نازل شد
اما سوال این است که چرا خدا در زمان حال عذاب نازل نمیکند؟
خداوند در نظام تکوین دارای قوانین ثابت و سنت های متعددی است که بر هر کدام ضوابطی خاص از جانب خداوند حاکم است و هیچ سنّتی جز در اثر حصول شرایط آن به وقوع نمی پیوندد.
یکی از سنت ها و قوانین الهی در جهان هستی نسبت به بشر سنّت عذاب الهی است که در اثر گناه و طغیان بشر دامنگیر قومی و گروهی می شود.
حال این پرسش مطرح می شود که چرا در دنیای امروزی با این همه فساد و تباهی عذاب خدا واقع نمی شود؟
به منظور پاسخ به این سئوال لازم است پیشاپیش شرایط وقوع عذاب الهی، انواع و اقسام عذاب الهی و موانع آن را بدانیم:
امر اول: عوامل و شرایط وقوع عذاب الهی:
از آیات متعدد قرآن کریم استفاده می شود که یکی از علل وقوع عذاب الهی ظلم و جور است. و با توجه به اینکه در قرآن کریم واژة ظلم هم بر ظلم افراد نسبت به خودشان اطلاق شده است؛ مانند کفر و انجام برخی از معاصی، و هم بر ظلم افراد نسبت به دیگران، اطلاق ظلم شامل هر دو قسم می شود. بنابراین ظلم بر خویشتن و ظلم بر دیگران می تواند عامل نزول عذاب الهی و انطباق سنّت عذاب بر گروهی و یا فردی شود.
آیاتی که دلالت بر این معنا دارند فراوان است و ما به ذکر یک آیه شریفه بسنده می کنیم:
ولقدا اهلکنا القرون من قبلکم لما ظلموا و جائتهم رسلهم بالبیّنات و ما کانوا لیومنوا، کذلک نجزی القوم المجرمین (یوسف) به یقین گروههایی پیش از شما را هنگامی که ستم کردند هلاک نمودیم، در حالیکه رسولان الهی دلیل های روشنی برای آنان آوردند، ولی هرگز ایمان نیاوردند و ما خلافکاران را این گونه کیفر می دهیم.
و نزول عذاب الهی در اثر ظلم انسانها بلافاصله پس از وقوع ظلم نیست بلکه بعد از طی دو مرحله ای دیگر است:
1. اتمام حجت: خداوند بعد از آنکه پیامبران و مبلغان دین خود را بسوی گروهی و امتی گسیل داشت و برای آنان ثابت گردید که پیامبران و مبلغان رسالت الهی دارند و برای هدایت آنان از جانب خداوند آمده اند، مع ذلک راه عناد و لجاج را در پیش گرفتند و سخن مبلغان الهی را نشنیدند، یک گام بسوی نزول عذاب الهی نزدیک می شوند.
و لوانا اهلکناهم بعذاب من قبله لقالوا ربنا لو لا ارسلت إلینا رسولاً فنتبع آیاتک (طه 134) بر فرض اگر ما آنان را پیش از فرستادن پیامبر و کتاب الهی عذاب می کردیم حتماً در قیامت می گفتند: پروردگارا چرا پیامبری بسوی ما نفرستادی تا از آیاتت پیروی می نمودیم.
2. امهال و استدراج: چنانچه گروهی و یا قومی سخن فرستادگان الهی را نپذیرفتند، خداوند در مرحله اول مصائب و گرفتاری هایی همچون زلزله و خشکسالی، بیماری و قحطی را پدید می آورد تا انسان از خواب غفلت بیدار شود و به خدا نزدیک گردد و اگر این تنبیه ها کارگر نشد، به یکباره نعمتهای مادی افزایش می یابد، آسایش و رفاه دامن انسان را فرا می گیرد تا آنکه بر غفلت او افزوده شود و بیش از پیش از خدای خود فاصله گیرد آنگاه عذاب الهی بر آنان نازل می گردد.
آیات 42ـ44 سورة انعام همین معنا را می رساند. بنابراین سنّت عذاب الهی معلول ظلم انسان است و بعد از اتمام حجت و مهلت دادن لازم واقع می شود(2)
امر دوّم: انواع عذاب الهی:
عذاب الهی انواع و اقسام گوناگون داردکه برخی از اقسام آن عبارت است از:
1. عذاب استیصال: عذابی است که در اثر آن تمامی افراد یک گروه و یا یک قوم نابود می گردد، نظیر آنچه در امتهای گذشته اتفاق می افتاد.
2. عذاب غیر استیصال: عذابهایی که به هلاکت تمامی افراد یک امت منجرنمی شود مثل وقوع اختلاف، جنگ و درگیری(3)
3. عذاب های معنوی: عذاب هایی است که مربوط به بعد معنوی و روح انسان می شود، مانند دور شدن از رحمت الهی، نهاده شدن مهر ضلالت بر دل انسان و سلب توفیق از انجام اعمال عبادی.در روایات داریم که بزرگترین عذاب دوری از یاد خداست.
4. عذاب های جسمی: عذاب هایی است که مربوط به جسم و تن انسان می شود مانند غرق شدن و فرو رفتن در زمین(4).
5. عذاب های اخروی: عذاب هایی است که در جهان آخرت دامن انسان را می گیرد. اینکه عذاب الهی معلول ظلم است و بعد از اتمام حجت امهال واقع می شود شامل همه انواع عذاب می گردد و اما تعیین نوع آن بستگی به شرایط و عوامل دیگر دارد.
امر سوّم: موانع نزول عذاب:
1. حضور و وجود پیامبر گرامی اسلام میان مردم: و ما کان الله لیعذّبهم و انت فیهم (انفال 33) در حالیکه تو در میان آنان هستی خداوند آنان را عذاب نخواهد کرد.
2. استغفار مردم: و ما کان الله معذبهم و هم یستغفرون (انفال 33) خداوند در حالیکه آنان طلب آمرزش می کنند آنان را عذاب نخواهد کرد.
3. وجود مؤمنین میان مردم: از امام باقر ـ علیه السّلام ـ روایت شده است: لا یصیب قریة عذاب و فیها سبعة من المؤمنین (اصول کافی، ج 2، ص 247) عذاب الهی در قریه ای که در آن هفت نفر از مؤمنین وجود داشته باشد نازل نمی شود.
4. دعا: از امام زین العابدین ـ علیه السّلام ـ روایت شده است: الدعاءیدفع البلاء النازل و مالَم ینزل (اصول کافی، ج 2، ص 469) دعا بلاهای نازل شده و نازل نشده را دفع می کند(5).
اما اینکه چرا عذاب استیصال بسان صاعقة آسمانی معارضان و منکران را نابود نمیکند، می توان به یکی از دو وجه تحلیل کرد:
وجه اول: اختصاص عذاب استیصال به کفار:
آیت الله مصباح یزدی تصریح می کند: از آیات قرآن بدست می آید عذاب استیصال اختصاص به کافران دارد، اما عذاب های تنبیهی ممکن است بر جامعه کافران و مؤمنان نازل شود(6)
می توان این معنا را از آیة شریفه ربنا ولاتحمل علینا اصرا کما حملته علی الذین مِن قبلنا (بقره 286) استفاده کرد. یعنی: پروردگارا سنگینی بر ما قرار مده آنگونه که بر امت های پیشین قرار دادی، پروردگارا آنچه را طاقت نداریم بر ما قرار مده.
از قرینه «کما حملته علی الذین من قبلنا» فهمیده می شود که از جمله اموری که از امت اسلامی رفع شده عذاب استیصال است و تفسیری که علامة طباطبایی در المیزان و طبرسی در مجمع البیان از این آیة شریفه ارائه میدهند مؤید همین معنا است.(7)
به علاوه درصحیح مسلم روایتی آمده است که از امت اسلامی عذاب استیصال رفع شده، و در تفسیر نورالثقلین در ذیل آیه شریفة فوق روایتی ذکر شده که می توان از آن این معنا را استفاده کرد(8)
وجه دوّم: وجود مصلحت:
بر فرض وجه اول را نپذیریم ولی این نکته مسلّم است که نزول عذاب استیصال منوط به یکسری مصالح خفیه ای است که چه بسا به خاطر نبردن آن مصالح، واقع نمی شود. مانند بودن افراد مؤمن در صلب پدران عصیان گر و گناهکار که البته بسیاری از آن مصالح برای ما روشن نیست) .
امر چهارم:گاهی گناهانی که در گذشته نبوده است در جامعه پیدا می شود در روایت داریم که گناه جدید باعث عذاب جدید می شود.
بنا به فرمایش حضرت امام رضا علیه السلام «کلما احدث العباد من الذنوب ما لم یکونوا یعلمون احدث الله لهم من البلاء ما لم یکونوا یعرفون»
مشکلاتی مثل ایدز و مانند آن اصلا سابقه نداشته است نه این که بوده ولی درمانش را نمی دانستند. همان طور که حوادث عالم در انسان مؤثر است، اعمال انسان نیز در عالم و در حوادث آن مؤثر است.
با توجه به مقدمات ذکر شده جواب سوال به خوبی مشخص می شود:
درست است که امروز در دنیا گناهان زیاد شده است اما ما می بینیم که بیماری ها و گرفتاری هایی در دنیا دامنگیر بشر شده است که در گذشته سابقه نداشته است مثل جنگ ها و کشتار ها و… مثلا بیماری ایدز بیماری است که تازه به وجود آمده و از بیماری های نسل جدید می باشد و هر روز بیشتر از گذشته بشر را تهدید می کند که کارشناسان خطر آن را در آینده وحشنتاک توصیف کرده اند(چرا این بیماری لایه های نهفته ای دارد که در طول 20 سال خود را نشان می دهد و شاید خیلی از انسان ها به آن گرفتار باشند و خود خبر نداشته باشند) و از این قبیل جنگ های خونینی است که بشر با صلاح های جدید خود باعث آن شده است مثلا کشته های جنگ جهانی اول و دوم بیشتر از 70 ملیون بر آورد شده است.
از طرفی همان گونه که ذکر شد گاهی خدا عذاب دسته جمعی را از قومی به علت وجود افراد صالحی در آن قوم بر می دارد همان گونه که در روایات در باره قوم لوط آمده است که خدا تا وقتی که همه مبتلا به گناه نشدند عذاب را نازل نکرد حتی وقتی که مردان به لواط رو آوردند و زنان مبتلا نبودند عذاب نیامد تا این که زنان قوم هم به این کناه مبتلا شدند آنگاه عذاب آمد.
امام جعفر صادق (علیه السلام ) فرمود: حد زنا را دارد ( یکصد تازیانه ) به راستی چون قیامت شود آنها را می آورند و لباسهائی که از آتش بریده شده بر آنها می پوشانند و مقنعه های آتشین بر سرشان می بندند و زیر جامه های آتشین به بدنشان می پوشانند و عمودهای آتشین در جوفشان فرو می کنند و آنها را در جهنم می اندازند ای زن ! اولین قومی که مساحقه بینشان رواج یافت قوم لوط بودند که مردها به عمل لواط سرگرم شدند و زنان بی شوهر ماندند پس با یکدیگر مشغول مساحقه شدند چنان که مردان باهم مشغول عمل لواط شدند و هنگام نزول عذاب همگی به هلاکت رسیدند.
وقتی که این فرشتگان نزد ابراهیم ـ علیه السلام ـ آمدند و بشارت خود را دادند، مأموریت دوم خود را به ابراهیم ـ علیه السلام ـ گفتند، ابراهیم ـ علیه السلام ـ در این مورد با آن فرشتگان به گفتگو نشست، زیرا دل مهربان ابراهیم ـ علیه السلام ـ می تپید و با خود میگفت: شاید روزنه امید برای اصلاح قوم لوط باشد. از این رو ـ طبق بعضی از روایات ـ ابراهیم به فرشتگان گفت: اگر در میان قوم لوط، صد نفر از مؤمنان باشد، آیا باز بر آنها عذاب میرسانید؟
فرشتگان: نه
ابراهیم: اگر پنجاه نفر باشند چطور؟
فرشتگان: نه
ابراهیم: اگر یک نفر مؤمن باشد چطور؟
فرشتگان: قطعاً لوط ـ علیه السلام ـ در میان آنها نیست، ما به او و خاندانش آگاهتر هستیم، لوط و خاندان با ایمانش ـ جز همسرش ـ را نجات خواهیم داد .(تفسیر برهان، ج 2، ص 226؛ عنکبوت: 32). 9
radioquran.ir
پاورقی:
(1). مطهری، مرتضی، مجموعه آثار (عدل الهی)، تهران، انتشارات صدرا، چاپ دوم، 1370، ج 1، ص 138.
(2)عبدالسلام بن نصرالله، سنة الله فی عقاب الامم، ریاض، دارالمعراج، چاپ اول، 1415 هـ ق، ص 23ـ37.
(3). مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنما شناسی، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ دوم، 1379، ص129.
(4). عبدالسلام بن نصرالله، سنّة الله فی عقاب الاصم، ص 35.
(5). مالب، عبدالرسول، آثار و نتابج اعمال در دنیا، رسالة مطع جهاد مرکز مدیریت، 1388، ص 192ـ198.
(6). مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنما شناسی، ص 143.
(7). طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، چاپ جامعة مدرسین، طبرسی، مجمع البیان مؤسسة الاعلمی، بیروت، چاپ اول، 1415، ج 2، ص 230.
(8). صحیع مسلم، کتاب الفتن و اشراط الساعة، ج 4، ص 2215، جویزی، تفسیر نورالثقلین، قم، اسماعلیان، 1412، ج 1، ص 307.
(9). مصباح یزدی، محمد تقی، راهنما شناسی، ص 127ـ133.
خداوند صالح را برای هدایت قوم عاد فرستاد و معجزه اش بیرون آوردن شتر از دل کوه بود ولی وقتی شتر را کشتند عذاب الهی نازل شد
اما سوال این است که چرا خدا در زمان حال عذاب نازل نمیکند؟
خداوند در نظام تکوین دارای قوانین ثابت و سنت های متعددی است که بر هر کدام ضوابطی خاص از جانب خداوند حاکم است و هیچ سنّتی جز در اثر حصول شرایط آن به وقوع نمی پیوندد.
یکی از سنت ها و قوانین الهی در جهان هستی نسبت به بشر سنّت عذاب الهی است که در اثر گناه و طغیان بشر دامنگیر قومی و گروهی می شود.
حال این پرسش مطرح می شود که چرا در دنیای امروزی با این همه فساد و تباهی عذاب خدا واقع نمی شود؟
به منظور پاسخ به این سئوال لازم است پیشاپیش شرایط وقوع عذاب الهی، انواع و اقسام عذاب الهی و موانع آن را بدانیم:
امر اول: عوامل و شرایط وقوع عذاب الهی:
از آیات متعدد قرآن کریم استفاده می شود که یکی از علل وقوع عذاب الهی ظلم و جور است. و با توجه به اینکه در قرآن کریم واژة ظلم هم بر ظلم افراد نسبت به خودشان اطلاق شده است؛ مانند کفر و انجام برخی از معاصی، و هم بر ظلم افراد نسبت به دیگران، اطلاق ظلم شامل هر دو قسم می شود. بنابراین ظلم بر خویشتن و ظلم بر دیگران می تواند عامل نزول عذاب الهی و انطباق سنّت عذاب بر گروهی و یا فردی شود.
آیاتی که دلالت بر این معنا دارند فراوان است و ما به ذکر یک آیه شریفه بسنده می کنیم:
ولقدا اهلکنا القرون من قبلکم لما ظلموا و جائتهم رسلهم بالبیّنات و ما کانوا لیومنوا، کذلک نجزی القوم المجرمین (یوسف) به یقین گروههایی پیش از شما را هنگامی که ستم کردند هلاک نمودیم، در حالیکه رسولان الهی دلیل های روشنی برای آنان آوردند، ولی هرگز ایمان نیاوردند و ما خلافکاران را این گونه کیفر می دهیم.
و نزول عذاب الهی در اثر ظلم انسانها بلافاصله پس از وقوع ظلم نیست بلکه بعد از طی دو مرحله ای دیگر است:
1. اتمام حجت: خداوند بعد از آنکه پیامبران و مبلغان دین خود را بسوی گروهی و امتی گسیل داشت و برای آنان ثابت گردید که پیامبران و مبلغان رسالت الهی دارند و برای هدایت آنان از جانب خداوند آمده اند، مع ذلک راه عناد و لجاج را در پیش گرفتند و سخن مبلغان الهی را نشنیدند، یک گام بسوی نزول عذاب الهی نزدیک می شوند.
و لوانا اهلکناهم بعذاب من قبله لقالوا ربنا لو لا ارسلت إلینا رسولاً فنتبع آیاتک (طه 134) بر فرض اگر ما آنان را پیش از فرستادن پیامبر و کتاب الهی عذاب می کردیم حتماً در قیامت می گفتند: پروردگارا چرا پیامبری بسوی ما نفرستادی تا از آیاتت پیروی می نمودیم.
2. امهال و استدراج: چنانچه گروهی و یا قومی سخن فرستادگان الهی را نپذیرفتند، خداوند در مرحله اول مصائب و گرفتاری هایی همچون زلزله و خشکسالی، بیماری و قحطی را پدید می آورد تا انسان از خواب غفلت بیدار شود و به خدا نزدیک گردد و اگر این تنبیه ها کارگر نشد، به یکباره نعمتهای مادی افزایش می یابد، آسایش و رفاه دامن انسان را فرا می گیرد تا آنکه بر غفلت او افزوده شود و بیش از پیش از خدای خود فاصله گیرد آنگاه عذاب الهی بر آنان نازل می گردد.
آیات 42ـ44 سورة انعام همین معنا را می رساند. بنابراین سنّت عذاب الهی معلول ظلم انسان است و بعد از اتمام حجت و مهلت دادن لازم واقع می شود(2)
امر دوّم: انواع عذاب الهی:
عذاب الهی انواع و اقسام گوناگون داردکه برخی از اقسام آن عبارت است از:
1. عذاب استیصال: عذابی است که در اثر آن تمامی افراد یک گروه و یا یک قوم نابود می گردد، نظیر آنچه در امتهای گذشته اتفاق می افتاد.
2. عذاب غیر استیصال: عذابهایی که به هلاکت تمامی افراد یک امت منجرنمی شود مثل وقوع اختلاف، جنگ و درگیری(3)
3. عذاب های معنوی: عذاب هایی است که مربوط به بعد معنوی و روح انسان می شود، مانند دور شدن از رحمت الهی، نهاده شدن مهر ضلالت بر دل انسان و سلب توفیق از انجام اعمال عبادی.در روایات داریم که بزرگترین عذاب دوری از یاد خداست.
4. عذاب های جسمی: عذاب هایی است که مربوط به جسم و تن انسان می شود مانند غرق شدن و فرو رفتن در زمین(4).
5. عذاب های اخروی: عذاب هایی است که در جهان آخرت دامن انسان را می گیرد. اینکه عذاب الهی معلول ظلم است و بعد از اتمام حجت امهال واقع می شود شامل همه انواع عذاب می گردد و اما تعیین نوع آن بستگی به شرایط و عوامل دیگر دارد.
امر سوّم: موانع نزول عذاب:
1. حضور و وجود پیامبر گرامی اسلام میان مردم: و ما کان الله لیعذّبهم و انت فیهم (انفال 33) در حالیکه تو در میان آنان هستی خداوند آنان را عذاب نخواهد کرد.
2. استغفار مردم: و ما کان الله معذبهم و هم یستغفرون (انفال 33) خداوند در حالیکه آنان طلب آمرزش می کنند آنان را عذاب نخواهد کرد.
3. وجود مؤمنین میان مردم: از امام باقر ـ علیه السّلام ـ روایت شده است: لا یصیب قریة عذاب و فیها سبعة من المؤمنین (اصول کافی، ج 2، ص 247) عذاب الهی در قریه ای که در آن هفت نفر از مؤمنین وجود داشته باشد نازل نمی شود.
4. دعا: از امام زین العابدین ـ علیه السّلام ـ روایت شده است: الدعاءیدفع البلاء النازل و مالَم ینزل (اصول کافی، ج 2، ص 469) دعا بلاهای نازل شده و نازل نشده را دفع می کند(5).
اما اینکه چرا عذاب استیصال بسان صاعقة آسمانی معارضان و منکران را نابود نمیکند، می توان به یکی از دو وجه تحلیل کرد:
وجه اول: اختصاص عذاب استیصال به کفار:
آیت الله مصباح یزدی تصریح می کند: از آیات قرآن بدست می آید عذاب استیصال اختصاص به کافران دارد، اما عذاب های تنبیهی ممکن است بر جامعه کافران و مؤمنان نازل شود(6)
می توان این معنا را از آیة شریفه ربنا ولاتحمل علینا اصرا کما حملته علی الذین مِن قبلنا (بقره 286) استفاده کرد. یعنی: پروردگارا سنگینی بر ما قرار مده آنگونه که بر امت های پیشین قرار دادی، پروردگارا آنچه را طاقت نداریم بر ما قرار مده.
از قرینه «کما حملته علی الذین من قبلنا» فهمیده می شود که از جمله اموری که از امت اسلامی رفع شده عذاب استیصال است و تفسیری که علامة طباطبایی در المیزان و طبرسی در مجمع البیان از این آیة شریفه ارائه میدهند مؤید همین معنا است.(7)
به علاوه درصحیح مسلم روایتی آمده است که از امت اسلامی عذاب استیصال رفع شده، و در تفسیر نورالثقلین در ذیل آیه شریفة فوق روایتی ذکر شده که می توان از آن این معنا را استفاده کرد(8)
وجه دوّم: وجود مصلحت:
بر فرض وجه اول را نپذیریم ولی این نکته مسلّم است که نزول عذاب استیصال منوط به یکسری مصالح خفیه ای است که چه بسا به خاطر نبردن آن مصالح، واقع نمی شود. مانند بودن افراد مؤمن در صلب پدران عصیان گر و گناهکار که البته بسیاری از آن مصالح برای ما روشن نیست) .
امر چهارم:گاهی گناهانی که در گذشته نبوده است در جامعه پیدا می شود در روایت داریم که گناه جدید باعث عذاب جدید می شود.
بنا به فرمایش حضرت امام رضا علیه السلام «کلما احدث العباد من الذنوب ما لم یکونوا یعلمون احدث الله لهم من البلاء ما لم یکونوا یعرفون»
مشکلاتی مثل ایدز و مانند آن اصلا سابقه نداشته است نه این که بوده ولی درمانش را نمی دانستند. همان طور که حوادث عالم در انسان مؤثر است، اعمال انسان نیز در عالم و در حوادث آن مؤثر است.
با توجه به مقدمات ذکر شده جواب سوال به خوبی مشخص می شود:
درست است که امروز در دنیا گناهان زیاد شده است اما ما می بینیم که بیماری ها و گرفتاری هایی در دنیا دامنگیر بشر شده است که در گذشته سابقه نداشته است مثل جنگ ها و کشتار ها و… مثلا بیماری ایدز بیماری است که تازه به وجود آمده و از بیماری های نسل جدید می باشد و هر روز بیشتر از گذشته بشر را تهدید می کند که کارشناسان خطر آن را در آینده وحشنتاک توصیف کرده اند(چرا این بیماری لایه های نهفته ای دارد که در طول 20 سال خود را نشان می دهد و شاید خیلی از انسان ها به آن گرفتار باشند و خود خبر نداشته باشند) و از این قبیل جنگ های خونینی است که بشر با صلاح های جدید خود باعث آن شده است مثلا کشته های جنگ جهانی اول و دوم بیشتر از 70 ملیون بر آورد شده است.
از طرفی همان گونه که ذکر شد گاهی خدا عذاب دسته جمعی را از قومی به علت وجود افراد صالحی در آن قوم بر می دارد همان گونه که در روایات در باره قوم لوط آمده است که خدا تا وقتی که همه مبتلا به گناه نشدند عذاب را نازل نکرد حتی وقتی که مردان به لواط رو آوردند و زنان مبتلا نبودند عذاب نیامد تا این که زنان قوم هم به این کناه مبتلا شدند آنگاه عذاب آمد.
امام جعفر صادق (علیه السلام ) فرمود: حد زنا را دارد ( یکصد تازیانه ) به راستی چون قیامت شود آنها را می آورند و لباسهائی که از آتش بریده شده بر آنها می پوشانند و مقنعه های آتشین بر سرشان می بندند و زیر جامه های آتشین به بدنشان می پوشانند و عمودهای آتشین در جوفشان فرو می کنند و آنها را در جهنم می اندازند ای زن ! اولین قومی که مساحقه بینشان رواج یافت قوم لوط بودند که مردها به عمل لواط سرگرم شدند و زنان بی شوهر ماندند پس با یکدیگر مشغول مساحقه شدند چنان که مردان باهم مشغول عمل لواط شدند و هنگام نزول عذاب همگی به هلاکت رسیدند.
وقتی که این فرشتگان نزد ابراهیم ـ علیه السلام ـ آمدند و بشارت خود را دادند، مأموریت دوم خود را به ابراهیم ـ علیه السلام ـ گفتند، ابراهیم ـ علیه السلام ـ در این مورد با آن فرشتگان به گفتگو نشست، زیرا دل مهربان ابراهیم ـ علیه السلام ـ می تپید و با خود میگفت: شاید روزنه امید برای اصلاح قوم لوط باشد. از این رو ـ طبق بعضی از روایات ـ ابراهیم به فرشتگان گفت: اگر در میان قوم لوط، صد نفر از مؤمنان باشد، آیا باز بر آنها عذاب میرسانید؟
فرشتگان: نه
ابراهیم: اگر پنجاه نفر باشند چطور؟
فرشتگان: نه
ابراهیم: اگر یک نفر مؤمن باشد چطور؟
فرشتگان: قطعاً لوط ـ علیه السلام ـ در میان آنها نیست، ما به او و خاندانش آگاهتر هستیم، لوط و خاندان با ایمانش ـ جز همسرش ـ را نجات خواهیم داد .(تفسیر برهان، ج 2، ص 226؛ عنکبوت: 32). 9
radioquran.ir
پاورقی:
(1). مطهری، مرتضی، مجموعه آثار (عدل الهی)، تهران، انتشارات صدرا، چاپ دوم، 1370، ج 1، ص 138.
(2)عبدالسلام بن نصرالله، سنة الله فی عقاب الامم، ریاض، دارالمعراج، چاپ اول، 1415 هـ ق، ص 23ـ37.
(3). مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنما شناسی، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ دوم، 1379، ص129.
(4). عبدالسلام بن نصرالله، سنّة الله فی عقاب الاصم، ص 35.
(5). مالب، عبدالرسول، آثار و نتابج اعمال در دنیا، رسالة مطع جهاد مرکز مدیریت، 1388، ص 192ـ198.
(6). مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنما شناسی، ص 143.
(7). طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، چاپ جامعة مدرسین، طبرسی، مجمع البیان مؤسسة الاعلمی، بیروت، چاپ اول، 1415، ج 2، ص 230.
(8). صحیع مسلم، کتاب الفتن و اشراط الساعة، ج 4، ص 2215، جویزی، تفسیر نورالثقلین، قم، اسماعلیان، 1412، ج 1، ص 307.
(9). مصباح یزدی، محمد تقی، راهنما شناسی، ص 127ـ133.