ازدواج خدیجه علیها السلام با پیامبرصلی الله علیه وآله
۱۳۹۶/۰۳/۱۳
–
۱۰۹۳ بازدید
ازدواج خدیجه علیها السلام با پیامبرصلی الله علیه وآله چگونه بوده است؟
علیها السلام، ازدواج او با پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله است.
این ازدواج نه تنها در آن زمان به دلایلى – همچون خواستگارى
غیرمستقیم او از پیامبرصلى الله علیه وآله و نیز قبول مهریه از
مال خود و نیز رد کردن خواستگارى اشراف و بزرگان مکه نقل محافل زنان و
مردان قریشى زمان خود شده بود؛ بلکه در
دوران معاصر نیز از سوى بدخواهان و احتمالاً با اهدافى
خاص، شبهاتى درباره این ازدواج مطرح شده است که نیاز
به پاسخ دارد. سن آن بزرگوار در هنگام ازدواج نیز از دیگر مسائل بحث انگیز است.
مشهور است که حضرت خدیجه علیها السلام در هنگام
ازدواج، چهل ساله بوده است که بدین ترتیب، پانزده سال از پیامبر خدا بزرگ تر بوده
است. اما با مراجعه به منابع، در مى
یابیم که نظرات دیگرى درباره سن او هنگام ازدواج وجود دارد؛
از آن جمله مى توانیم به 25، 28، 30، 35، 44، 45 و 46 اشاره
کنیم. در میان مورخان و محدثان پیشین، 28 ساله
بودن آن حضرت صلى الله علیه وآله بیشتر مورد پذیرش بود.
الصحیح من سیرة النبى صلى الله علیه وآله، ج 2، ص 115 و 116.
بدین ترتیب تفاوت سنى او با پیامبرصلى الله علیه وآله بیشتر از سه سال نبوده است.
از جریان خواستگارى و اظهار علاقه خدیجه علیها السلام به پیامبرصلى الله
علیه وآله و گفته هاى او درمى یابیم که این علاقه، بر محور ارزش هاى پاک انسانی
بوده است. حضرت خدیجه علیها السلام در یکى از اولین مکالمات خود با پیامبر
صلى الله علیه وآله علت علاقه
خود را چنین بیان مى کند:
« انى رغبت فیک لقرابتک منى و شرفک فى
قومک و امانتک عندهم و حسن خلقک و صدق حدیثک »؛ اسدالغابة، ج 5، ص 434.؛ «من به تو علاقه مند
شدم، زیرا با من خویشاوندى، در میان قومت شریفی، در نزد
قبیله ات به امانت دارى مشهورى، داراى اخلاق نیک مى باشى و راستگو هستى».
اما برخى از خاورشناسان – با استناد به امورى واهى در
صدد اثبات این نکته هستند که پیامبر خدا، به جهت اموال خدیجه
علیها السلام با او ازدواج کرد!حتى کار رابه جایى رسانده اند که با
جعل داستان هایى دروغین، درصدد اثبات مدعاى خود
برآمده و از جمله گفته اند: آن حضرت صلى الله علیه وآله در آغاز به
خواستگارى دختر عمویش ام هانى دختر ابوطالب
رفت و عمویش به جهت فقر و نادارى او، این خواستگارى را به فال نیک نگرفت و
پیامبر صلی الله علیه وآله به جهت آنکه از ذلت فقر رهایى یابد، به سراغ خدیجه
علیها السلام رفت!! نساء النبى
صلى الله علیه وآله، ص 54 به نقل از: مرگلیوث .
دیگرى چنین شایعه پراکنى کرده که پیامبرصلى الله علیه
وآله به جهت تفاوت موقعیت اجتماعى خود با خدیجه علیها السلام، همیشه از این نکته
بیم داشت که از سوی خدیجه علیها السلام (،
درخواست طلاق از او شود!! همان، به نقل از: مویر. در پاسخ به این شبهات گفتنى است:
یکم . با مراجعه به منابع معتبر اسلامى درمى یابیم که این
خدیجه علیها السلام بود که در آغاز به پیامبرصلى الله علیه وآله، علاقه مند
شد و به واسطه هاى
مختلف، سعی در برپایى مراسم ازدواج داشت و حتّى حاضر به قبول مهریه در مال خود گشت.
دوّم . داستان خواستگارى آن حضرت صلى الله علیه وآله از ام
هانى، در هیچ یک از منابع تاریخى نیامده و معلوم نیست که
«مرگلیوث» آن را از کجا گرفته است.
سوّم . نوع برخورد ابوطالب با پیامبرصلى الله علیه وآله در طول
زندگانى خود – چه قبل از بعثت و چه بعد از آن نشان دهنده
بالاترین درجات فداکاری او،
درباره
پیامبرصلى الله علیه وآله است و طبیعى است چنین فرد فداکارى، هیچ گاه درخواست
ازدواج حضرت با دخترش را رد نخواهد کرد.
چهارم. خطبه اى که ابوطالب در مراسم عقد پیامبرصلى الله علیه وآله با خدیجه
علیها السلام ایراد کرد، به خوبى نشانگر دیدگاه او درباره آن حضرت است. او در این
خطبه برادرزاده خود را چنین معرفى مى کند: «… ثم ان ابن اخى هذا (رسول اللّه) ممن
لایوزن برجل من قریش اِلاَّ رجّح به ولایقاس به رجل اِلاَّ عَظُم عنه و لا
عِدل له فى الخلق ….»؛ بحارالانوار، ج 16، ص 14 . ؛
«برادرزاده ام (رسول خدا) از همه مردان قریش برتر است و هرکس با او سنجیده شود، در
مقایسه کم می آورد و او همانندى در میان مردمان ندارد».
هنگامى که عده اى، سخن خدیجه علیها السلام را – که
مهریه را در مال خود قرار داده بود به سخره گرفته، با شگفتی گفتند: چگونه زنان
مهریه را متعهّد می شوند؟ ابوطالب غضبناک شد و گفت: اگر مردى همانند برادرزاده ام
باشد، او را با بیشترین مهر خواستار مى شوند؛ اما اگر مردی همانند یکی از شماها
باشد، طبیعی است که باید براى ازدواج، مهر سنگینى بپردازد. همان .
بنابراین از چنین شخصیتى بسیار بعید است که خواستگارى
پیامبرصلى الله علیه وآله را درباره دختر خود، رد کند؛ بلکه او این خواستگاری را
بزرگترین افتخار برای خود خواهد دانست.
پنجم. نوع برخورد خدیجه علیها السلام با پیامبرصلى الله
علیه وآله، نشانگر آن است که همیشه صفا و صمیمیت و وفا و یگانگی در این خانواده،
حکم فرما بوده است. خدیجه
علیها السلام در دوران عبادت پیامبرصلى الله علیه وآله در غار حرا،
همیشه مراقب آن حضرت صلى الله علیه وآله بود و بارها برای او غذا می فرستاد.
الاصابة، ج 8، ص 99 ، « خرجت
تلتمس رسول الله صلى الله علیه وآله باعلى مکة و معها غذاوه ».
او همیشه آماده بود که حتى کوچک ترین تمایلات آن حضرت
صلى الله علیه وآله را – که به زبان هم نمى آورد به انجام رساند؛ چنان که وقتی دید
آن حضرت صلی الله علیه وآله به
زید بن حارثه – که در آن هنگام به عنوان برده نزد خدیجه علیها السلام به
سر مى برد علاقه دارد، او را به حضرت رسول صلى الله علیه و آله بخشید. همان، ج 8، ص 102. . بالاخره چنان آرامشى در
فضاى خانه برقرار کرده بود که برخى از مورخان، حق از آن، با عنوان « کان یسکن الیها »؛ همان . (در نزد خدیجه
علیها السلام آرامش مى یافت) یاد کرده اند.
دیدگاه پیامبرصلی الله علیه وآله نسبت به خدیجه
علیها السلام و شخصیت ایشان چه بود؟
پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله – چه در دوران حیات خدیجه علیها السلام و
چه پس از وفات او همیشه احترام وى را نگه مى داشت و با آنکه تعدد زوجات در آن زمان
مرسوم بود؛ اما تا هنگامى که خدیجه
علیها السلام زنده بود، هیچ زن دیگرى اختیار نکرد. آن حضرت، خدیجه
علیها السلام را به همراه حضرت مریم، آسیه (همسر
فرعون) و حضرت فاطمه زهراعلیها السلام، یکى از چهار زن برتر عالم مى دانست. همان، ج 8، ص 101؛ اسدالغابة، ج 5 ،
ص 437. و به او در دوران حیاتش، خانه اى را در بهشت بشارت مى داد. همان .
آن حضرت پس از وفات خدیجه
علیها السلام و در دوران سکونت در مدینه، چنان از یاد خدیجه
علیها السلام خشنود مى شد که هنگام ذبح گوسفند، حتماً خود را
مقید مى دانست سهمى از گوشت را براى دوستان خدیجه
علیها السلام بفرستد و در توجیه آن چنین مى گفت:« انى
لا حبّ حبیبها »؛
الاصابة، ج8، ص 103؛
« من دوستان [ خدیجه علیها السلام ] را نیز دوست دارم».
بالاخره محبت پیامبرصلى الله علیه وآله به خدیجه علیها السلام چنان بود
که برخى از زنان آن حضرت همچون عایشه اعتراض کرد و گفت: «چرا این قدر خدیجه علیها
السلام را یاد مى کنى؟ مگر او پیرزنى نبود که خدا بهتر از او را نصیب تو کرده است؟»
پیامبرصلى الله علیه وآله از شنیدن این سخن ناراحت شد و
فرمود: «نه چنین نیست! به خداوند سوگند! بهتر از او را به من نداده است؛ زیرا او
هنگامی به من ایمان آورد که مردم
کافر بودند و زمانى مرا تصدیق کرد که مردم مرا دروغگو مى
دانستند و مال خود را در اختیار من گذاشت؛ در حالى که مردم مرا محروم کرده بودند و
خداوند از او – و نه از زنان دیگر به من فرزند داد» .