وَ مِنْ ءَایَتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَجاً لِّتَسکُنُوا إِلَیْهَا …
((و جعل بینکم موده و رحمه )) کلمه((مودت )) تقریبا به معناى محبتى است که اثرش در مقام عمل ظاهر باشد، در نتیجه نسبت مودت به محبت نسبت خضوع است به خشوع ، چون خضوع آن خشوعى را گویند که در مقام عمل اثرش هویدا شود، به خلاف خشوع که به معناى نوعى تاثر نفسانى است ، که از مشاهده عظمت و کبریایى در دل پدید مى آید.
و ((رحمت))، به معناى نوعى تاثیر نفسانى است ، که از مشاهده محرومیت محرومى که کمالى را ندارد، و محتاج به رفع نقص است ، در دل پدید مى آید، و صاحبدل را وادار مى کند به اینکه در مقام برآید و او را از محرومیت نجات داده و نقصش را رفع کند.از سوی دیگر باید گفت:
زندگی بدون عشق چون زندگی در تاریکی است.(2)
بی عشق زندگی محال است .(3)
اما در مورد اینکه میزان این عشق چه مقدار باشد با ید گفت :عشق به همسر از مصادیق ((عشق مجازى))است که در طول عشق به ذات پروردگار (عشق حقیقى)می باشد.
برای انسان رسیدن به کمال بدون نوعی از عشق ورزیدن امکان پذیر نیست.
عشق مجازى همچون نردبان، پل و مسیر ورودى به عالم عشق حقیقى است.حال چون عشق مجازى، ریشه در عشق حقیقى دارد هر چه بر میزان آن افزوده گردد به مراتب کمال نزدیکتر خواهیم شد.
حکیم عشق محى الدین ابن عربى گوید: «هر کس عشق را تعریف کند، آن را نشناخته و کسى که از جام آن جرعه اى نچشیده باشد آن را نشناخته و کسى که گوید من از آن جام سیراب شدم، آن را نشناخته که عشق شرابى است که کسى را سیراب نکند. پس در واقع نمی توان حد و مرزی برای ابراز عشق بیان کرد ؛بلکه شایسته است که بگوییم ((اگر محبت و عشق شما به همسرتان نمونه ای از عشق مجازی در مسیر عشق الهی است)) ،نمی توان هیچ حد و مرزی برای آن قایل شد.امادر مورد بخش دیگر سوالتان باید گفت که اگر حد و اندازه بیان عشق و محبت (به آن معنایی که گفته آمد)رعایت نگردد در رسیدن به کمال دچار مشکل خواهیم شد.
عشق چون آینه است که در آن، حالات و درجات استعداد هر عاشقى، نمودار مى گردد. دوام عشق، به دوام و پایدارى معشوق وابسته است. عشق آب و رنگ و حس صورى، چون ثبات ندارد، پایدار نمى ماند. این عشق ها نوعى هوسرانى و بازى خیالى است که فرجامى جز ننگ و رسوایى ندارد. اگر زیبایى ظاهرى، ذاتى آدمى بود، نباید از میان مى رفت. پس با زوال زیبایى ظاهرى، باید متوجه شویم که رخ زیباى آدمى عرضى او است.پس در یک جمله ((عاشقان لحظه ای از نثار عشق به یکدیگر غافل نیستند)). به شرط آن که:
1) رفتارمان مطابق با فرامین الهی باشد.
2) کاملا با خودمان صادق باشیم.
3) توانایی درک تعهدی که با عشق به میان می آید را داشته باشیم.
اما در جواب این سوال که مرد باید بیشتر محبت کند یا زن،باید گفت : عشق عشق یک امر دو طرفه است.
عشق ورزیدن نوعی هنر است که باید آموخته شود. پدیدار شدن مهر و محبت افزون تربین همسران معلول عواملی است که برخی از آنها بر عهده خانم و برخی بر عهده آقای خانواده است،و هردوی زوجین در این امر مساوی هستند .در واقع هر کدام که در این راستا بیشتر تلاش کند ،به خود در رسیدن به کمال کمک کرده است.
عشق و محبت به همسرصرفاً بیان احساسات نیست بلکه تنها در مقام عمل و در سایه اعمال از خودگذشتگی است که معنا پیدا می کند. البته بیان احساسات جزء لاینفک عشق ورزی محسوب می شود اما نمی توان بر روی آن به عنوان تنها معیار عاشقی حساب باز کرد. از خود گذشتگی حقیقی همیشه ما را به سمت عملی کردن گفته هایمان هدایت می کند و از این طریق می توانیم به عشق حقیقی دست پیدا کنیم.
توجه داشته باشید که راهکارهای فراوانی در این رابطه وجوددارد که در صورت تمایل در مکاتبه بعدی خدمتتان ارائه خواهد شد.
*پی نوشت
1- ترجمه تفسیر المیزان جلد 16صفحه 250
2-موریس مترلینگ
3- افلاطون