خانه » همه » مذهبی » علت منع خدا از نزدیک نشدن آدم و حوا به درخت کذایی چه بود؟ (نظر اسلام و مسیحیت رو لطفا بگید.)

علت منع خدا از نزدیک نشدن آدم و حوا به درخت کذایی چه بود؟ (نظر اسلام و مسیحیت رو لطفا بگید.)


داستان خلقت حضرت آدم(ع) و سکونت او در بهشت و خوردن از شجره منهیّه و هبوط در عالم ماده از غوامض قرآن کریم و از اسرار قرآن و اهل بیت است ؛ از این رو عرفا و حکما به آیات مربوط به این جریان عنایت ویژه ای دارند. در مورد بهشت آدم(ع) سه نظر عمده وجود دارد عده ای معتقدند که آن بهشت اخروی بود و عده ای دیگر گفته اند آن بهشت باغی از باغات دنیا بود و عده سومی معتقدند که آن بهشت، بهشت برزخی بود. قول اول به نظر ضعیف می رسد چون اگر کسی وارد بهشت اخروی شود دیگر از آن خارج نخواهد شد و شیطان را هم در آن راه نیست. قول دوم نیز بعید است که درست باشد چون اوصافی که برای بهشت آدم(ع) در قرآن آمده است با باغهای دنیوی سازگار نیست.بهشت مذکور بهشتی بوده است که در آن گرسنگی و تشنگی و گرما و سرما نبوده است.(ر.ک:سوره طه / 118 و 119 )همین طور هبوط از باغ دنیوی معنی ندارد، چون ورود در باغ دنیوی کمالی نیست که خروج از آن این همه برای حضرت آدم ناگوار باشد. لذا به نظر می رسد که بهشت حضرت آدم ، بهشت برزخی بوده است.
اما حقیقت آن درخت طبق آنچه در روایات اهل بیت(ع) آمده است درخت علم یا ولایت محمد و آل محمد است که تمام میوه های جسمانی و معنوی از آن یک درخت می روید؛ حضرت آدم(ع) در بهشت چنان پنداشت که خدا خلقی اشرف از او نیافریده است، در این هنگام خدا او را امر کرد که به ساق عرش نظر کند و چون نظر کرد دید که با قلم تکوین نگاشته است «لا اله الا الله محمد رسول الله و علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین و زوجته فاطمه سیده نساءالعالمین و الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنه» عرض کرد اینها کیانند؟ فرمود: اینها از فرزندان تو هستند و از تو و جمیع خلق بهترند و اگر اینها نبودند نه تو را خلق می کردم و نه بهشت و جهنم و آسمان و زمین را. آنگاه فرمود که مبادا بر مقام اینها غبطه خوری لکن آدم در دل تمنّای مقام آنها را نمود و شیطان از این راه بر او و همسرش مسلّط شد و او را وسوسه کرد که از شجره منهیّه بخورد».(تفسیر تسنیم، ج3، ص362و363) وقتی آدم و حوّا(ع) تمنای مقام بالای اهل بیت(ع) را نمودند، شیطان زمینه را برای اغوای آنها مناسب دید و بر آنها قسم یاد کرد که من خیرخواه شما هستم و گفت آیا نمی خواهید شما را به درختی راهنمایی کنم که اگر از آن بخورید جاودان می شوید و ملک ابدی می یابید «پس شیطان او را وسوسه کرد و گفت ای آدم! آیا نمی خواهی تو را به درخت زندگی جاوید و مُلکی بی زوال راهنمایی کنم؟»(طه / 120 ) و گویا این درخت در بهشت حضرت آدم(ع) تمثّل برزخی شجره ی طیّبه ی ولایت محمد و آل محمد بوده است که تمام نعمتهای جسمانی و روحانی از آن است واز آن می روید. بنابراین خدا به این سبب آدم و حوّا را از درخت ممنوعه نهی کرد که آن دو در مقام اهل بیت نبودند و طلب مقام آنها برای آن دو به منزله خروج از حدّ و مرتبه خود بود و نتیجه ی وضعی این خروج از حدّ تسلّط شیطان و سقوط از مقام بود.لذا بر ما نیز جایز نیست که خود را با اهل بیت(ع)قیاس کنیم و بر خدا خرده بگیریم که چرا ما را در مقام آنها نیافریده است و اگر کسی چنین کند بی تردید از نعمت هدایت محروم می شود کما اینکه در صدر اسلام خیلی ها بر علی(ع) حسادت کردند و خود را از نعمت وجود او محروم ساختند. حضرت علی(ع) در تفسیر آیه «أَمْ یَحْسُدُونَ النّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ …»(نساء/54) فرمودند: « ما هستیم آل ابراهیم پس ما مورد حسد واقع شدیم همان طور که پدرانمان مورد حسد بودند و اوّل کسی که بر ما حسد کرد حضرت آدم بود که خدا خود با دست خود او را آفرید» (الاحتجاج علی اهل الحجاج، ج1، ص160) ــ البته مراد از حسد در مورد حضرت آدم (ع) غبطه خوردن است نه آن حسدی که رذیله اخلاقی است. ــ بنابراین نهی از خوردن درخت ممنوعه، نهی ارشادی بود و خدا به آدم و حوا هشدار داده است که تمنّای مقام محمد و آل محمد باعث رسوایی و مشقّت و خروج از بهشت و بسته شدن چشمان برزخی است. لذا حضرت آدم وقتی به دنیا هبوط کرد از آرزوی خود توبه کرد و پیامبر و اهل بیتش را واسطه بین خود و خدا قرار داد و به این طریق بر تقدّم و شرف آنها اعتراف نمود و خدا توبه اش را پذیرفت. خداوند متعال فرمود: « فَتَلَقّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحیمُ»(بقره/37)؛( سپس آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت( و با آنها توبه کرد) و خداوند توبه او را پذیرفت چرا که خدا توبه پذیر مهربان است.) در روایات متعددی از اهل بیت(ع) وارد شده که این کلمات، اسمهای مبارک پنج تن آل عبا بوده است.(ر.ک: بحارالانوار، ج11، ص175و177 و کافی، ج8، ص305 )
هروى گفت به حضرت رضا (ع) عرض کردم : ای فرزند رسول خدا ، درباره آن درختى که آدم و حوا از آن خوردند به من خبر دهید ؛ چرا که مردم در این مورد اختلاف دارند ؛ بعضى روایت می کنند آن درخت ، بونه گندم بوده و بعضى می گویند انگور بود ؛ و بعضى دیگر می گویند درخت حسد بود. امام (ع)فرموند: همه اینها درست است. عرض کردم پس این وجوه با اختلافى که دارد ، به چه نحو توجیه مى شوند؟ حضرت فرموند ابا صلت! درخت بهشت داراى انواع میوه ها است در درخت گندم انگور نیز هست ؛ درخت بهشت ، مانند درختهاى دنیا نیست ؛ وقتى خداوند آدم را بواسطه سجده کردن ملائکه گرامى داشت و او را داخل بهشت نمود در دلش خطور کرد که آیا خدا خلقى بهتر از من آفریده است؟ خداوند از حدیث نفس او مطلع گردید به او وحى کرد که ای آدم سرت را بلند کن و ساق عرش را نگاه کن آدم سر بلند نموده بساق عرش نگاه کرد دید نوشته شده: لا اله الا اللَّه، محمّد رسول اللَّه. على بن ابى طالب امیر- المؤمنین و زوجته فاطمة سیدة نساء العالمین. الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنة ؛ آدم عرض کرد خدایا اینها کیانند؟ فرمود از فرزندان تو هستند آنها از تو و از تمام مردم بهترند اگر آنها نبودند ترا خلق نمی کردم و نه بهشت و جهنم و نه آسمان و زمین را مبادا به آنها با دیده حسرت نگاه کنى که از جوار خود خارجت میکنم. پس آدم با چشم حسد به آنها نگریست ؛ و مقام آنها را آرزو نمود ؛ پس شیطان بر او مسلّط گشت تا این که از درخت ممنوعه خورد ؛ و شیطان تسلّط یافت بر حوّا به خاطر نگاه حسد آلودی که به فاطمه (س) نمود ؛ لذا از آن درخت خورد همچنانکه آدم خورد ؛ پس خدا هر دو را از بهشت خویش خارج کرد و هر دو را از جوار خود به زمین راند.( بحارالأنوار ج : 11 ص : 164و 165)
– نظر مسیحیت در مورد درخت ممنوعه.
از نظر مسیحیان ، این درخت ممنوعه ، درخت معرفت نیک و بد بوده است. که آدم از آن خورد و گناهکار شد و گناه او به فرزندانش به ارث رسید ؛ که مسیحیان از آن به گناه ذاتی یاد می کنند. (ر.ک: کتاب مقدس ، سفر پیدایش، 9:2-11 . )
توجه:آنچه مسیحیان گفته اند با آنچه در روایات شیعه آمده است ؛ تفاوت فاحشی دارد ؛ روایات شیعه آن درخت را درخت علم و ولایت خاص محمد و آل محمّد می داند نه درخت معرفت به نیک و بد ؛ به عقیده شیعه حضرت آدم از همان ابتدا هم علم به هستی داشت ؛ هم عارف به خدا بود ؛ هم نیک و بد را می شناخت ؛ قرآن کریم تصریح دارد که خداوند متعال به آدم علم الاسماء را تعلیم نمود ؛ و قرائن فراوانی در آیات وجود دارد که آن حضرت خدا را هم می شناخت ؛ و اساسا خود همین نهی از درخت ممنوعه گواه است که آن حضرت نیک وبد را هم می شناخت ؛ چون نهی نمودن موجودی که نیک و بد را نمی شناسد خلاف حکمت است ؛ و خدای حکیم کار خلاف حکمت نمی کند. روایات شیعه دلالت بر این دارند که آدم (ع) از علم خاصّی که قدرت حمل آن را نداشت منع شده بود ؛ علمی که نه تنها حضرت آدم(ع) که هیچ کس جز چهارده معصوم (ع) قدرت حمل آن را ندارند.
جهت مطالعه بیشتر به تفسیر تسنیم (آیة الله جوادی آملی) جلد 3 ؛ صفحه 322 به بعد مراجعه فرمایید.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد