واژة دنیا، مؤنث اَدنی است. اگر آن را از مادّة «دنیء» و «دنائات» بگیریم به معنای پست تر و خسیس تر است و اگر آن را از ریشة «دنوّ» به حساب آوریم به معنای نزدیک تر است. بر این اساس، همواره واژة دنیا نیاز به موصوف یا متعلَق دارد؛ مانند حیات دنیا، عذاب دنیا، سعادت دنیا، گرفتاری دنیا، ثروت دنیا، متاع دنیا، حبّ دنیا، غرور دنیا، جاه دنیا، ریاست دنیا. واژه آخِر (بر وزن فاعل) و آخرت مقابل اول و به معنای واپس و پسین است. در قرآن مجید بر قیامت و نشئة دیگر «دار الاخرة» بقره/94 و «یوم الاخر»بقره/8 اطلاق شده، و این از آن جهت است که زندگی دنیا اوّل، و زندگی عقبی آخِر و پس از ان است.
زندگی دنیا را یا از این حیث «دنیا» می گوییم که نسبت به زندگی آخرت پست تر و ناچیزتر است، یا از این جهت که زندگی کنونی از زندگی آخرت به ما نزدیکتر است. از آیات قرآن استفاده می شود که دنیا به معنای دوم است و اصل آن از ریشه دنوّ به معنای نزدیکی است، زیرا در آیات زیادی در برابر آخرت قرار گرفته است؛ مانند: «أولئک الّذین اشتروُا الحیوة الدّنیا بالاخرة» بقره/86، «ربّنا اتنا فی الدّنیا حسنةً و فی الاخرة حسنةً» بقره/201، «حبطتْ أعمالّهم فی الدّنیا و الاخرة»آل عمران/22. واژه دنیا 115 بار در قرآن کریم تکرار شده و در همة موارد صفت زندگی کُنونی است، مگر در چهار مورد که صفت آسمان و منطقه خاصی از زمین قرار گرفته است؛ مانند: «إذ أنتم بالعُدّوَةِ الدّنیا و هم بالعُدوَةِ القُصوی و الرّکب أسفل منکم»انفال/42؛ «عُدْوَه» به معنای حاشیه و کنار بیابان است و «قصوی» مؤنّث أقصاست؛ یعنی آن گاه که شما مسلمانان در نزدیک ترین حاشیه بیابان مدینه بودید و کافران در دورترین کنارة آن و کاروان ابو سفیان پایین تر از شما بود، و مانند: «إنّا زیّنّا السّماء الدّنیا بزینةٍ الکواکب»صافات/6 و همچنین است آیة دوازده سورة فصلت و آیة پنج سورة ملک. در این آیات کلمة دنیا قطعاً به معنای نزدیک تر است. جوهری در صحاح گفته است: دنیا بر اثر نزدیک بودنش دنیا نامیده شده است. در قاموس اللّغه و أقرب الموارد می خوانیم دنیا مقابل آخرت است و در نهایه می گوید: دنیا اسم این زندگی است که آخرت از آن دور است و مفردات راغب همه این موارد را یکجا ذکر کرده است (ر.ک مفردات راغب ماده دنیا و آخرت) بنابراین، آسمان، زمین، دریا، صحرا، جنگل ها، درختان و سایر موجودات مادّی و عنصری را نمی توان دنیای مصطلح که مذموم است نامید، بلکه همه اینها آیات الهی به شمار می روند. آنها در نشان دادن قدرت خداوند و تسبیح او و سجود او کوتاهی نمی کنند: «و إنْ من شئ إلاّ یسبّح بحمده» اسراء/44. همة اینها در خدمت بشر و مسخر اوست بلکه هر جا سخن از من و ما در میان آید و از امور اعتباری سوء استفاده اخلاقی و عقیدتی شود، عنوان دنیای مذموم به خود می گیرد؛ مانند: «أنا أکثر منک مالاً و أعزّ نفَراً»کهف/34. مردی که در باغ او میوه بسیار بود، در مقام گفتگو و مفاخرت به دوستش گفت: دارایی من بیشتر از توست و از حیث خدم و حشم نیز محترم و عزیزترم. آیة الله جوادی آملی،تفسیر موضوعی قرآن ج 4 (معاد در قرآن)
زندگی دنیا را یا از این حیث «دنیا» می گوییم که نسبت به زندگی آخرت پست تر و ناچیزتر است، یا از این جهت که زندگی کنونی از زندگی آخرت به ما نزدیکتر است. از آیات قرآن استفاده می شود که دنیا به معنای دوم است و اصل آن از ریشه دنوّ به معنای نزدیکی است، زیرا در آیات زیادی در برابر آخرت قرار گرفته است؛ مانند: «أولئک الّذین اشتروُا الحیوة الدّنیا بالاخرة» بقره/86، «ربّنا اتنا فی الدّنیا حسنةً و فی الاخرة حسنةً» بقره/201، «حبطتْ أعمالّهم فی الدّنیا و الاخرة»آل عمران/22. واژه دنیا 115 بار در قرآن کریم تکرار شده و در همة موارد صفت زندگی کُنونی است، مگر در چهار مورد که صفت آسمان و منطقه خاصی از زمین قرار گرفته است؛ مانند: «إذ أنتم بالعُدّوَةِ الدّنیا و هم بالعُدوَةِ القُصوی و الرّکب أسفل منکم»انفال/42؛ «عُدْوَه» به معنای حاشیه و کنار بیابان است و «قصوی» مؤنّث أقصاست؛ یعنی آن گاه که شما مسلمانان در نزدیک ترین حاشیه بیابان مدینه بودید و کافران در دورترین کنارة آن و کاروان ابو سفیان پایین تر از شما بود، و مانند: «إنّا زیّنّا السّماء الدّنیا بزینةٍ الکواکب»صافات/6 و همچنین است آیة دوازده سورة فصلت و آیة پنج سورة ملک. در این آیات کلمة دنیا قطعاً به معنای نزدیک تر است. جوهری در صحاح گفته است: دنیا بر اثر نزدیک بودنش دنیا نامیده شده است. در قاموس اللّغه و أقرب الموارد می خوانیم دنیا مقابل آخرت است و در نهایه می گوید: دنیا اسم این زندگی است که آخرت از آن دور است و مفردات راغب همه این موارد را یکجا ذکر کرده است (ر.ک مفردات راغب ماده دنیا و آخرت) بنابراین، آسمان، زمین، دریا، صحرا، جنگل ها، درختان و سایر موجودات مادّی و عنصری را نمی توان دنیای مصطلح که مذموم است نامید، بلکه همه اینها آیات الهی به شمار می روند. آنها در نشان دادن قدرت خداوند و تسبیح او و سجود او کوتاهی نمی کنند: «و إنْ من شئ إلاّ یسبّح بحمده» اسراء/44. همة اینها در خدمت بشر و مسخر اوست بلکه هر جا سخن از من و ما در میان آید و از امور اعتباری سوء استفاده اخلاقی و عقیدتی شود، عنوان دنیای مذموم به خود می گیرد؛ مانند: «أنا أکثر منک مالاً و أعزّ نفَراً»کهف/34. مردی که در باغ او میوه بسیار بود، در مقام گفتگو و مفاخرت به دوستش گفت: دارایی من بیشتر از توست و از حیث خدم و حشم نیز محترم و عزیزترم. آیة الله جوادی آملی،تفسیر موضوعی قرآن ج 4 (معاد در قرآن)