طلسمات

خانه » همه » مذهبی » یک معلم در چه مواردی می تواند از تنبیه استفاده کند؟

یک معلم در چه مواردی می تواند از تنبیه استفاده کند؟

معلم و پدر بچه در موردی که لازم بوده و راه منحصر به همین باشد, می توانند بچه را برای ادب کردن تنبیه بدنی کنند; ولی باید به طوری باشد که بدن بچه سرخ , کبود و یا سیاه نشود; زیرا اگر به این حد رسید, دیه واجب می شود; یعنی , اگر به صورت کسی – چه بچه و چه غیر آن – سیلی یا چیز دیگری بزند به طوری که صورت او سرخ شود, باید یک مثقال و نیم طلا (که هر مثقال شرعی 18 نخود است ) به عنوان دیه بدهد واگر جای آن ضربه کبود شود سه مثقال طلا و اگر جای آن سیاه شود شش مثقال طلا دیه بدهد; ولی اگر جای دیگر بدن کسی را به واسطه زدن سرخ , کبود و یا سیاه کند باید نصف آنچه را که گفته شد به عنوان دیه به او بدهد.
اسلام تنبیه را به عنوان یک وسیله تربیتی پذیرفته و انجام آن را در بعضی مواقع مفید بلکه احیانا لازم می داند. تنبیه های غیر بدنی مانند تهدید و انذار مجرمین از عقوبت های دنیوی و اخروی، پرداخت جریمه و دیه و یا تنبیه های محدود بدنی مانند زندان، تبعید، زدن، قطع عضو که موارد و مقدار آنها در احکام شرع بیان شده است و نیز تنبیه هایی که به عنوان تعزیرات معین شده و تعیین مقدار آن به عهده حاکم شرع نهاده شده است، همه این 3 نوع تنبیه ها در اسلام جایگاه خاصی دارد. به عنوان عامل تربیتی مهم و لازم پذیرفته شده است و برای حفظ حقوق مردم و امنیت اجتماعی باید خطاکار تنبیه شود.
با این که اسلام جهت رعایت مصالح اجتماعی و فردی بر اجرای حدود و تعزیرات درباره مجرمین بالغ تأکید دارد، اما اجرای آنها درباره کودکان نابالغ تجویز نمی نماید.
هر چند ما مخالف تنبیه های بدنی کودکان توسط اولیاء و مربیان هستیم ولی خوب می دانید که تنها به پند و اندرز در امر تربیت نمی توان اکتفا کرد بلکه اولا مربی باید کودک را بشناسد و با روانشناسی کودک آشنا باشد. ثانیا به مسأله تربیت بیاندیشد و تصور خوبی از آینده کارش داشته باشد و شرایط لازم و کافی را برای کودک فراهم کند.
کودکان امانت هایی هستند از جانب خداوند که اول بار به دست والدین و سپس به دست مربیان و مدرسه سپرده می شوند. اسلام سفارش می کند تا بزرگترها در برابر کوچکترها بیشتر احساس مسؤولیت کنند و حقوق آنها را رعایت کنند.
پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «در تعلیم و تربیت مدارا کنید و سخت گیری ننمایید زیرا معلم دانشمند بهتر از معلمی است که سخت گیر باشد». یا حضرت علی(ع) می فرماید: «عاقل به واسطه ادب پند می گیرد».
روانشناسان می گویند به این دلیل که کمتر کسی را دیده ایم که با تنبیه بدنی به موفقیت هایی دست یافته باشند، تنبیه بدنی را مردود می دانیم.
کتک زدن و مجازات بچه های تحت آموزش کاری به دور از شأن انسانی و اجتماعی است. در اینجا مناسب است به برخی ضررهای تنبیه های بدنی در امر تعلیم و تربیت اشاره کنیم:
– تنبیه بدنی بچه ها را دروغگو بار می آورد.
– تنبیه بدنی برای بچه ها رنج و تحقیر به بار می آورد.
– تنبیه بدنی بچه ها را ترسو و بزدل بار می آورد.
– تنبیه بدنی در بچه ها افسردگی و بیماری های عصبی ایجاد می کند.
– تنبیه بدنی بچه ها را به سمت دیگر آزاری می کشاند.
– تنبیه بدنی بچه ها را بی اراده و نسبت به اطرافیان بی تفاوت می کند.
– تنبیه بدنی بچه ها را کینه توز می کند.
– تنبیه بدنی احترام و اعتماد کودکان را نسبت به بزرگترها سلب می کند.
– تنبیه بدنی به کودک می آموزد که هر وقت خشمگین شدی شرارت کن.
– تنبیه بدنی به کودک می آموزد که بدون هیچ چون و چرایی تسلیم شود.
بنابراین توصیه می شود اولیاء و مربیان به شیوه برخورد صحیح و کارسازی روی آورند که نتایج بهتری را در بر داشته باشد لذا پیشنهاد می شود:
1. محروم کردن بچه ها از تفریح:
بچه ها علاقه وافری به تفریح و سرگرمی دارند و محروم کردن آنها از این دلخوشی های ساده چندان سزا نیست، منتها باید به بچه آموخت که اگر تکالیفش را انجام دهد اجازه دارد به تفریح و سرگرمی مورد علاقه اش بپردازد.
2. اگر کودک عمل ناپسندی را برای چندمین بار مرتکب شد می توان به عنوان مثال او را موقتا از تنقلات مورد علاقه اش محروم کرد.
بچه ها فطرتا از چیزهای شیرین مانند آب نبات و بستنی و غیره لذت می برند، هر بچه ای یکی از این انواع را بیشتر می پسندد. اولیا باید فراست به خرج دهند و از این علاقه خاص کودک استفاده کنند و به نحوی به بچه بفهمانند که شرط برخورداری از آن، انجام تکالیف است و در این کار نیز باید مراقب بود که بچه به اصطلاح بد عادت نشود و در ازای هر کاری ادعای طلبکاری نکند.
3. خطای بچه ها را می توان تقسیم بندی کرد:
– اگر خطای بچه ها کوچک باشد باید به طور غیر مستقیم و ضمن انتساب خطا به شخص ثالث معایب و مضرات آن خطا را مثلا هنگام صرف غذا یا در کلاس درس به نحوی مطرح کرد.
– اگر خطا فاحش بود باید خطایش را به او متذکر شد و عواقب آن را به او گوشزد کرد.
– در صورتی که تکرار خطا از طرف طفل اجتناب ناپذیر بود، باید در میان جمع او را نصیحت کرد.
4. از جمله تدابیری که می توان به مثابه توبیخ در مورد کودک روا داشت این است که موقتا به او بی اعتنا بود. منتها این رفتار را باید با ظرافت و فراست انجام داد تا کودک فکر نکند که بزرگترها او را طرد کرده اند. در این مورد نکاتی را هم باید رعایت کرد:
– علت بی اعتنایی والدین باید برای کودک مشخص باشد تا به عنوان یک عامل بازدارنده بتوان از آن بهره جست.
– در بی اعتنایی نباید زمینه جدایی کودک از دیگران به وجود آید.
– اگر کودک متوجه عمل اشتباه خود شد و عذر خواست، باید عذر او را پذیرفت و در صورت امکان به علت درک درستش، هدیه ای نیز به او داد و توجه اش را جلب کرد:
– در بی اعتنایی نسبت به کودک باید زمینه آشتی را هم فراهم کرد.
بعضی از کودکان به علت تندخویی پدر و مادر و مربیان، سعی می کنند کمتر به آنها نزدیک شوند. در این طور موارد اولیا باید خودشان بهانه ای پیدا کنند تا در آشتی کردن پیشقدم باشند.
– اگر طفلی خطا کرد و بعد هم از عمل خود پشیمان نشد، مربی و اولیای او باید کاری کنند که او احساس ندامت کند و دریابد که اشتباه کرده است.
– هدف بی اعتنایی باید تنها رعایت تعلیم و تربیت باشد، زیرا اگر به دنبال هر موضوع ناچیزی بزرگترها بی اعتنایی کردن را پیشه کنند، این عمل برای کودک امری عادی می شود و تأثیرش را از دست می دهد.
5. رفتن به میهمانی برای طفل مهم است. اغلب وقتی او را به میهمانی نبریم متوجه می شود که خطایی از او سر زده، در صورتی که طفل به اشکال کارش پی نبرده باشد باید به نحوی به او فهماند که چرا به میهمانی برده نشده است.
6. ندادن پول توجیبی و نخریدن شیء موردعلاقه طفل نیز یکی از راه های توصیه شده است.
7. ملامت و سرزنش کردن در صورتی که درایت کودک کافی باشد و خوب و بد را تشخیص دهد این را می طلبد که بیشتر مراقب او باشیم و کمتر ملامت کنیم، تا آتش لجاجت تربیت شونده شعله ور نشود.
8. هشدار دادن نیز یکی از راه های کنترل خلاف کاری های اطفال است. هشدار باید گاهی کتبی و زمانی هم شفاهی باشد و در این خصوص به نکات زیر باید توجه داشت:
– در هشدار به تربیت شونده زمان معینی را به او مهلت می دهیم تا رفتارش را اصلاح کند.
– مهلت باید منطقی تعیین شود، مثلا به بچه ای که کند می نویسد و برای نوشتن هر صفحه ای یک ساعت وقت صرف می کند نباید گفت تا نیم ساعت دیگر کارت را تمام کن.
– در هشدار باید کلمات طوری انتخاب و ادا شود که همه جوانب تربیتی در نظر گرفته شود.
– هشدار نباید ناشی از کینه، حسد، ظلم، تعدی و خودبزرگ بینی باشد.
– هشدار باید بر مبنای محبت و خیرخواهی و دلسوزی اعمال شود.
– هشدار باید توأم با درایت، هوشیاری، آینده نگری و از روی علم و دانش و دل آگاهی صورت پذیرد.
– هشدار یا تذکر مستقیم، باید در خلوت صورت گیرد و نه در انظار دیگران.
9. پند و اندرز؛ حضرت علی(ع) می فرماید: «این که در بین مردم کسی را پند دهی این نکوهش است نه پند».
– در پند و اندرز دادن، تأکید باید روی خود کودک باشد، همه جا بحث از خیر و سعادت و سلامت او مطرح شود و همزمان نیز به خیر و سعادت جامعه توجه گردد.
باید به او فهمانید که می تواند در پرتو سعی و تلاش خود به انجام وظیفه بپردازد و خود را از آلودگی و ناسازگاری دور نگه دارد.
– باید به کودک هشدار داد به گونه ای که بفهمد در وضع و موقعیت مطلوبی قرار ندارد و باید خود را اصلاح کند.
– گاهی کودک را به خود وا می گذاریم تا خود نتیجه اعمالش را ببیند. در مواردی این کار از هر پند و اندرزی مفیدتر واقع می شود. البته اعمال این روش ضمن این که طولانی است گاهی ممکن است خطراتی ایجاد کند.
– در پند دادن به طفل باید حدود فکر و فهم او را در نظر داشت و جملاتی کوتاه و قابل فهم به کار برد.
– در پند دادن به کودک باید سعی کرد او را خوار و خفیف نساخت و روحیه اش را تباه نکرد.
– در پند دادن نباید قضاوتی عجولانه داشت.
– باید با پند دادن کاری کرد که کودک اصلاح شود، نه این که او را با این کار به حیله گری واداشت.
البته در بچه هایی که عقل و تمیزشان به خوبی آشکار نشده باشد ارائه الگویی مناسب با سن و سال او، مؤثرتر و مفیدتر واقع می شود.
نکته دیگری که باید به آن توجه داشت شرایطی است که شخص ناصح باید دارا باشد.
هر کاری که ما انجام می دهیم شرایطی خاص را می طلبد. می دانیم که همیشه انسان حرف کسی را بهتر می فهمد که مورد احترامش باشد و به صداقت و صفای باطن او ایمان داشته باشد.
این که انسان چگونه نصیحت کند، کاری است بسیار حساس. واضح و خوب بیان شدن منظور گوینده، در این امر بسیار مهم است.
– نصیحت باید مطابق ظرفیت و سن و سال طفل باشد.
لازم است که مربی با کودکان طبق درک سنی آنها رفتار کند وگرنه جز اتلاف وقت چیزی نصیب فرد ناصح نخواهد شد و چه بسا کودک هم حساسیت و قابلیت های فراگیری اش را از دست بدهد و بی تفاوت شود.
10. اخراج کردن بچه های خاطی از اتاق و یا کلاس یا مدرسه.
بعضی اوقات با تغییر موقتی جای کودک (انتقالش از نیمکتی به نیمکت دیگر)، بدرفتاری کودک به طور کلی از بین می رود. بچه ها را در آخرین مرحله باید با این شیوه آزمود. ولی به خاطر داشته باشیم که محبوس کردن طفل در اتاق تاریک، زیرزمین، انباری و صندوقخانه و غیره و فحاشی و بیرون انداختن از کلاس درس و تندخویی بی مورد و جز اینها لطماتش کمتر از کتک زدن نیست. تنبیه به این نحو شخصیت کودک را خرد می کند و موجب ترس و اضطراب می شود. در این صورت کودک دچار ضعف اعصاب و روان می شود و تا آخر عمر از عوارض نامطلوب آن در رنج و عذاب خواهد بود. (چرا تنبیه؟، ص 113 – 118).

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد