خانه » همه » مذهبی » جانشینان پیامبر(ص) به ترتیب امام علی و فرزندان ایشان (علیهم السلام) هستند آیا امامت در این خانواده موروثی بوده؟ یعنی امامان(ع) صرفا به این خاطر امام شدند که فرزند یک امام بوده اند؟ مثلا امام غایب در سن ۵ سالگی به امامت رسید این موضوع کمی انسان را به فکر وا می دارد که این مقام برای امام ۱۲ انتصابی است؟ و فقط به خاطر این است که فرزند امام ۱۱ است؟

جانشینان پیامبر(ص) به ترتیب امام علی و فرزندان ایشان (علیهم السلام) هستند آیا امامت در این خانواده موروثی بوده؟ یعنی امامان(ع) صرفا به این خاطر امام شدند که فرزند یک امام بوده اند؟ مثلا امام غایب در سن ۵ سالگی به امامت رسید این موضوع کمی انسان را به فکر وا می دارد که این مقام برای امام ۱۲ انتصابی است؟ و فقط به خاطر این است که فرزند امام ۱۱ است؟

ابتدا باید دید ارثى بودن امامت و رهبرى یعنى چه و توارث در آن بار منفى دارد یا مثبت؟سپس باید دید فلسفه معرفى امامان توسط پیامبر(ص) چیست و اصلاً این مسأله ربطى به ارثى بودن مسأله دارد یا نه: الف) ارثى بودن امامت و رهبرى یعنى چه؟ ارثى بودن به معناى آن است که فارق از هرگونه معیار اساسى و صحیح، حکومت از کسى به خاندان وى منتقل شود. در بسیارى از نظام هاى شاهنشاهى و سلطنتى این شیوه حکم فرما است و براساس آن صلاحیت هاى لازم جهت اداره جامعه و حکومت به کلى از نظر دور مانده و حفظ قدرت و سلطنت در یک خانواده اصل حاکم بر همه ارزش ها و معیارها تلقى مى شود.
ب ) آیا ارثى بودن داراى بار مثبت است یا منفى؟ بدیهى است ارثى بودن به معناى فوق از نظر منطقى کاملاً نادرست و باطل مى باشد و بهترین گواه بر بطلان این روش نظام هاى موروثى حاکم بر جهان به ویژه کشور ما ایران در طول تاریخ است که بارها و بارها جامعه را به سوى پرتگاه هاى خطرناکى هدایت نموده و موجب سقوط و انحطاطات بسیارى گردیده است.
ج ) آیا امامت اهل بیت(ع) موروثى است؟ بررسى و ژرفکاوى معیارهاى اساسى امامت و رهبرى در اسلام به خوبى نشان مى دهد که اساساً اسلام با نظام موروثى کاملاً در تضاد و چالش است و به هیچ روى چنین شیوه اى را برنمى تابد، امامت اهل بیت(ع) نیز به معناىامامت و حکومت عالى ترین و برجسته ترین معیارها از جمله عصمت که برتر از آن هیچ ملاکى قابل تصور نیست، بنابراین آن نقطه منفى که در نظام هاى موروثى وجود دارد هرگز در امامت اهل بیت یافت نمى شود، لیکن در اینجا این سؤال رخ مى نماید که چگونه ارزش هاى لازم تنها در 12 نفر از سلسله شریفه اهل بیت پیامبر(ص) جمع گردیده و نه تنها دیگران در چنین فضیلتى با آنان مساوى نیستند، بلکه دیگر منسوبین به پیامبر نیز از آن بى بهره اند! در این رابطه باید گفت رسیدن به هر چیزى، به ویژه اهداف، آرمان ها و مقامات عالیه تکوینى در گرو شرایط متعددى است و هیچ چیزى بدون نفوذ شروط لازم آن تحقق پذیر نیست، مثلاً اگر تحقق یک پدیده وابسته به یکصد شرط باشد حتى اگر یکى از شرایط آن محقق نشود، آن پدیده نیز تحقق یافتنى نیست. مسأله امامت و نبوت نیز که رسالتى بسیار سنگین و با اهمیت است شرایط و لوازم متعددى دارد که برخى از آنها اکتسابى و وابسته به کنش اختیارى فرد مى باشد و برخى دیگر وابسته به طهارت نسلى و شرافت معنوى، تهذیب، خلوص و صفاى باطن پدر و مادر و بلکه همه آباء و نیاکان است. لذا براساس تعالیم اسلامى از نسل کسانى که گرفتار شرک یا مرتکب فحشاء گردیده اند فرزندانى شایسته امامت و نبوت پدید نخواهد آمد و همان گونه که نوشیدن الکل ممکن است تأثیرات فیزیکى و معنوى سویى بر روى نسل هاى متوالى بگذارد. شرک و زنا نیز شرایط معنوى و تکوینى لازم بقراى احراز مقامات بلند و عالیه معنوى مانند امامت و نبوت را به کلى از بین مى برد. از همین رو است که در نسل بزهکاران هیچ امام و پیامبرى دیده نمى شود. ولى مثلاً از نسل ابراهیم(ع) پیامبران بسیارى از جمله حضرت محمد(ص) برخاسته اند. نیز در زیارت حضرت اباعبداللَّه(ع) مى خوانیم که: «اشهد انک کنت نوراً فى الاصلاب الشامخه والارحام المطهرة» و در این زیارت طهارت و پاکى اعتقاد و آباء و امهات آن حضرت آدم گواهى مى دهیم و به قول شاعر: «گوهر پاک بباید که شود قابل فیض». بنابراین اگر وجود آن امامان بزرگ در نسل واحدى را شاهدیم از سویى به خاطر وجود تمام شرایط لازم معنوى به ارث رسیده از حضرت آدم(ع) تا آخرین امام در این خاندان شریف است و از سوى دیگر وابسته به کنش هاى اختیارى خود آنان که لحظه به لحظه عمرشان و ارتباط وثیقشان با خدا و دورى از هرگونه آلودگى و مبارزه و جهاد و بى امان در راه خدا و… تفوق بخش آنان بر دیگر منسوبین به خاندان پیامبر(ص) است.
د ) این که پیامبر(ص) امامان را از قبل معرفى مى کردند فلسفه هاى متعددى دارد از جمله: – اتمام حجت بر مردم – تسهیل و راه گشایى براى شناخت هر چه زودتر و بهتر، توضیح آن که در موارد بسیارى شخصیت هاى برجسته و بالا براى بسیارى از مردم ناشناخته مانده یا زمانى شناخته مى شوند که بسیارى از فرصت هاى لازم جهت استفاده از وجود آنان از کف رفته و جامعه دچار خسران بزرگى شده است. – نکته دیگر اصلاح عقاید جامعه است؛ یعنى، چنان نیست که هرگاه مردم اهل بیت(ع) را بشناسند حتماً هم از آنان پیروى کنند، طى این که همه دانشمندان و علما و امت اسلامى اعم از شیعه و سنى به بسیارى از فضایل اهل بیت(ع) اذعان داشته و هیچ نقطه تاریکى در زندگى آنان سراغ ندارند و حتى بر کسانى مانند: ابن ابى الحدید و حتى برخى از ائمه اربعه اهل سنت فضیلت حضرت على(ع) بر دیگر خلفا را به صراحت اعلام نموده اند، لیکن مع الاسف راه دیگرى را در مسأله ولایت پیش گرفته اند و سخنان پیامبر(ص) همراه با معرفى آنان لزوم پیروى از آنان را نیز صراحتاً بیان داشته تا مانند ابن ابى الحدیدها نگویند با وجود شخص برترى مثل على(ع) دیگران پیش گرفتند و آن را ناشى از تقدیر الهى قلمداد کنند. ه ) مسأله معرفى از قبل هیچ ارتباطى با توارث ندارد، طى این که یکى از راه هاى اثبات نبوت انبیاء پیش گویى و معرفى پیامبر پیشین است، در حالى که بسیارى از پیامبران نیز از خاندان و نسل واحدى بوده و همواره آمدن پیامبر یا پیامبران بعدى را خبر مى دادند و از این مسأله موروثى بودن استفاده نمی شد.نکته شایان توجه این که:
در امامت امامان معصوم(ع) انتخاب و نصب از سوى خداست بلی پیامبر (ص) یا امام (ع) می تواند از خدا در درخواست و دعا کند ، کما اینکه حضرت ابراهیم وجود امامت در ذریه خود را از خداوند طلب کرد و گفت «و من ذریتی» و بنا بر بعضی از روایات پیامبر اکرم (ص) نیز وجود امامت در ذریه طاهر خود را از خداوند در خواست کردند ، ولی اجابت از آن خدا و بر اساس علم و حکمت مطلقه اوست و کسی را شایسته نداند به امانت بر نمی گزینند، همچنانکه در پاسخ حضرت ابراهیم فرمود : «لا ینال عهدی الظالمین »،ودر جای دیگر فرمود: الله اعلم حیث یجعل رسالته، خدا بهتر میداند که رسالت رادر کجا قرار دهد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد