در پاسخ به پرسش مذکور، روایتی از امام باقر علیه السلام نقل می شود سپس به تحلیل و بررسی آن پرداخته می شود:
جابربن یزید گوید از امام باقر علیه السلام از تفسیر آیه 75 سوره ق که می فرماید: « أَ فَعَیینا بِالْخَلْقِ اْلأَوَّلِ بَلْ هُمْ فی لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدیدٍ؛ آیا به سبب آفرینش نخستین ما عاجز شدیم بلکه آنان در آفرینش تازه ای هستند.»(ق/15)
حضرت فرمودند: « ای جابر تأویلش این است که چون خداوند این خلق و این جهان را فانی کند و اهل بهشت را در بهشت و اهل دوزخ را در دوزخ جای دهد، خلق دیگر از نو بیافریند بدون نر و ماده که او را بپرستند و یگانه دانند، زمینی غیر از این زمین بیافریند که در آن جای گیرند و آسمانی جز این آسمان بیافریند که بر سر آنها سایه اندازد.
شاید عقیده تو این است که خداوند همین که یک جهان را آفرید و جز شما بشری نیافریده؟!
آری به خدا هر آینه خداوند هزار هزار عالم و هزار هزار آدم آفریده است که تو در آخر این عوالم و آدم ها هستی.»(بحارالانوار، ج8، باب 28، ص374وص375، خصال صدوق، ج2، ص450)
درباره این حدیث نکاتی مطرح اس که در ذیل به آن اشاره می شود:
1. انسان های موجود در این عالم آخرین انسانهای در هستی نیستند بلکه خداوند پس از برچیدن نظام موجود و میراندن انسانهای آن، دست به آفرینش جدید می زند و عوالم متعددی را خلق می کند.
2. از روایت فوق استفاده می شود، برای عالمی بهشت و دوزخ و رستاخیزی جداگانه است، زیرا می فرماید پس از آنکه اهل بهشت را در بهشت و اهل دوزخ را در دوزخ جدای داد، خلق دیگری را از نو بیافریند.
از اینجا معلوم می شود خلق جدید نیز برای خود قیامت و بهشت و دوزخی جداگانه دارد.
3. خداوند پیش از خلقت این انسانها، هزاران هزار انسان و عالم را آفریده است. پس انسانهای این زمین خاکی اولین و آخرین انسانها نبوده و نیستند.
جابربن یزید گوید از امام باقر علیه السلام از تفسیر آیه 75 سوره ق که می فرماید: « أَ فَعَیینا بِالْخَلْقِ اْلأَوَّلِ بَلْ هُمْ فی لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدیدٍ؛ آیا به سبب آفرینش نخستین ما عاجز شدیم بلکه آنان در آفرینش تازه ای هستند.»(ق/15)
حضرت فرمودند: « ای جابر تأویلش این است که چون خداوند این خلق و این جهان را فانی کند و اهل بهشت را در بهشت و اهل دوزخ را در دوزخ جای دهد، خلق دیگر از نو بیافریند بدون نر و ماده که او را بپرستند و یگانه دانند، زمینی غیر از این زمین بیافریند که در آن جای گیرند و آسمانی جز این آسمان بیافریند که بر سر آنها سایه اندازد.
شاید عقیده تو این است که خداوند همین که یک جهان را آفرید و جز شما بشری نیافریده؟!
آری به خدا هر آینه خداوند هزار هزار عالم و هزار هزار آدم آفریده است که تو در آخر این عوالم و آدم ها هستی.»(بحارالانوار، ج8، باب 28، ص374وص375، خصال صدوق، ج2، ص450)
درباره این حدیث نکاتی مطرح اس که در ذیل به آن اشاره می شود:
1. انسان های موجود در این عالم آخرین انسانهای در هستی نیستند بلکه خداوند پس از برچیدن نظام موجود و میراندن انسانهای آن، دست به آفرینش جدید می زند و عوالم متعددی را خلق می کند.
2. از روایت فوق استفاده می شود، برای عالمی بهشت و دوزخ و رستاخیزی جداگانه است، زیرا می فرماید پس از آنکه اهل بهشت را در بهشت و اهل دوزخ را در دوزخ جدای داد، خلق دیگری را از نو بیافریند.
از اینجا معلوم می شود خلق جدید نیز برای خود قیامت و بهشت و دوزخی جداگانه دارد.
3. خداوند پیش از خلقت این انسانها، هزاران هزار انسان و عالم را آفریده است. پس انسانهای این زمین خاکی اولین و آخرین انسانها نبوده و نیستند.