اولا: عبادات تنها جنبه شکرگزارى ندارد و فلسفه هاى دیگرى نیز در بر دارد.
ثانیا: انسان باید دقیقا جایگاه خود را در هستى و به ویژه در برابر خداوند بازشناسد و متناسب با آن تصمیم بگیرد و عمل کند. به عبارت دیگر ابتدا باید جهان بینى خود را درست کرده و موضع خویش را در برابر خداى هستى روشن ساخت. در این جا دو روى کرد وجود دارد:
الف) موضع اومانیستى(Humanism):
این نگرش در سده هاى اخیر در اروپا رونق گرفت و به دیگر نقاط جهان نیز سرایت کرد به گونه اى که بسیارى نادانسته و حتى بدون آشنایى با نام و مفهومش شدیدا تحت تأثیر آن قرار گرفته اند. بر اساس این بینش انسان به جاى خدا مى نشیند. هرگونه برنامه و دستورالعمل آسمانى و خدایى را واپس مى زند و هرگونه بخواهد تصمیم مى گیرد و عمل مى کند. طبق این بینش اگر انسان بخواهد خداپرستى هم بکند به دلخواه خود و آن سان که مى پسندد عمل مى کند نه آن طور که از ناحیه خداوند تعیین شده است. به عبارت دیگر در نگرش اومانیستى انسان اصل مى باشد. این روش چیزى جز حاکمیت مطلق نفس اماره نیست و مسأله اى به نام تکلیف و وظیفه از ناحیه موجودى قدسى و فرابشرى به کلى کنار نهاده شده است.
ب ) موضع توحیدى(Theistic):
این نگرش ازنظر فلسفی مبتنى بر چند واقعیت است: – مالک تمام هستى از جمله انسان خداست (انا لله) و ما حتى مالک خویش نیز نیستیم. دوم آن که تمام هستى به سوى خدا باز مى گردد (وانا الیه راجعون). سوم این که کمال نهایى انسان در عبادت و پیروى پروردگار است. و چهار آن که اولین لازمه عبادت شناخت معبود و بازشناسى این نکته است که چه عبادتى و چگونه عبادتی شایسته مقام وى مى باشد و چون خداوند بهتر از هرکس حقیقت خویش و چگونگى عبادت شایسته را مى شناسد پس همو بهتر مى تواند ما را بر این امر هدایت فرماید. از همین رو ما را به بهترین نوع عبادات رهنمون گردیده است. افزون بر آن در نماز راز و رمز و اهداف چندى نهفته که بعضى از آنها عبارت است از:
الف) یاد و ذکر خدا؛ زیرا انسان موجود فراموش کارى است. بنابر این هر چند ساعت یک بار، با خواندن نماز خداى سبحان را یاد کرده و متذکر وجود لایتناهاى او مى شود.
ب ) وقتى انسان متذکر خدا بود و خدا را مراقب خویش دید، قهراً از انجام گناه و منکرات شرم و حیا مى کند. بنابر این یکى از اهداف نماز جلوگیرى از فحشا و منکرات است
ج ) هدف دیگر نماز عبودیت و خشوع و خضوع در پیشگاه مقام ربوبیت است. به طور مؤدب ایستادن، رکوع کردن، جبین به خاک ساییدن، سجده و نشستن دو زانو و… همه نشانه هاى خضوع است. و این حقى است از خداى سبحان که هر انسانى موظف به اداى آن است. توجه داشته باشید که همین خشوع و خضوع، به تدریج در روح و جان ما اثر گذاشته و انسان را در برابر سایر افراد متواضع مى کند.
امام على(ع) مى فرماید: ومن تعفیر عتاق الوجوه بالتراب تواضعاً ؛ {Mخداى سبحان نماز را مقرر داشت تا پیشانى از روى تواضع به خاک مالیده شودM}، (نهج البلاغه). حضرت فاطمه(س) نیز مى فرماید: جعل اللَّه الصلاة تنزیها لکم من الکبر ؛ {Mخداوند نماز را مقرّر داشت تا دامن انسان را از کبر و منیّت پاک گرداندM}. تمام این توصیه ها از نظر عقلانی مارا به نماز خواندن سوق می دهد.
د ) راز دیگرى که در نماز نهفته است تشکیل جماعت هاست. ویل دورانت مى نویسد: بر هیچ انسان منصفى پوشیده نیست که شرکت مسلمان ها در نمازهاى جماعت روزانه چه اثر خوبى در وحدت و تشکّل آنها دارد. با کمى دقت مى توان دریافت که در سایه همین جماعت ها و جمعه هاست که انسجام و اتحادى در اقشار مختلف ایجاد مى شود و در سایه آن برکات و ارزش هایى وجود دارد. از کارهاى عمرانى یک منطقه گرفته تا راه حل سایر مشکلات افراد و جامعه. آنچه ذکر شد بیانگر این حقیقت است که به هر حال یکى از اهداف نماز، پاک و منزه ساختن روح انسان از کبر و منیت است؛ همچنان که نماز بازدارنده انسان از لغزش ها و گناهان است.
نماز در ساحت روح انسان، همان نقشى را ایفا مى کند که نرمش و ورزش در ساحت جسم انسان ایفا مى نماید. اگر کسى ورزش رابراى مدت طولانى ترک کند، کم کم بدنش دچار یک نوع سستى و کسالت مى شود و چه بسا سلامت خود را از دست بدهد. بنابر این انسان باید روزانه یا لااقل هفته اى چند ساعت، به راهپیمایى و ورزش بپرازد تا به تدریج جسم را سلامت و شاداب سازد. روح انسان نیز چنین نیازى دارد، باید هر روز این نیایش و سرود مذهبى و اسلامى تکرار گردد تا به تدریج سلامت و شادابى روح انسان در سایه یاد حق احراز گردد.
هـ) براى اینکه در نماز و به ویژه در رکوع و سجود، حالت خشوع و خضوع فراموش نشود، شایسته است قبل از نماز با خود تعهد نموده و نوعى شرط و قرارداد ببندیم که به غیر خدا توجه نکنیم و نیز در حین نماز با مراقبت شدید، نگذاریم ذهن ما به انحراف کشیده شود. تمرین بر این نکته به تدریج اثر مثبت و مفیدى به جاى مى گذارد. همچنین رعایت نکاتى چند ضرورى است:
الف) نماز خواندن در محیط آرام و بى سر و صدا. ب ) موانع را برطرف ساختن؛ چنان که در برابر عکس، درب باز، آتش و آئینه نماز کراهت دارد. ج ) در حال نشاط و اعتدال نماز خواندن. خواب آلودگى، گرسنگى زیاد، محیط خیلى گرم یا خیلى سرد و… مانع از حضور دل خواهد شد.
بنا براین فلسفه نماز فقط شکرگذارى نیست و آثار مهم دیگرى نیز دارد. افزون بر آن شکر خداوندوارتباط برقرار کردن نیز وقتى عملى خواهد شد که آنچه او خواسته است ما انجام دهیم؛ نه آنچه که دلمان مى خواهد. چه این که روح عبادت، همانا عبودیت و بندگى است یعنى تسلیم فرمان بودن که طبیعتاً باید انضباط و مقرراتى باشد تا بنده را به آن امتحان نموده، روح بندگى را در او پرورش دهند.