طلسمات

خانه » همه » مذهبی » اینکه هر کسی به پدر و مادر خود بدی کند فرزند خود او نیز دقیقا همان گونه خواهد بود یک سنت در این دنیاست که همه بارها دیده اند حال در این مورد این فرزندی که هنوز به دنیا نیامده پیداست که چگونه خواهد بود آیا او ملزم به بد بودن نیست؟ ۵۰ درصد بدی های او ارثی است ولی ۵۰ درصد اراده و اختیار او نیز همیشه در جهتی است که از پیش تعیین شده یعنی تنبیه و عبرت پدر و مادر خود. در واقع کسی که در یک خانواده کامل از هر لحاظ به دنیا می آید خوب بودن برای او کمال نیست و اگر غیر از این باشد جای شک است و همین طور برای کسی که در محیط بد رشد کرده و بالعکس آن. خلاصه چرا باید همیشه گرگ زاده گرگ شود گرچه با آدمیزاد بزرگ شود؟

اینکه هر کسی به پدر و مادر خود بدی کند فرزند خود او نیز دقیقا همان گونه خواهد بود یک سنت در این دنیاست که همه بارها دیده اند حال در این مورد این فرزندی که هنوز به دنیا نیامده پیداست که چگونه خواهد بود آیا او ملزم به بد بودن نیست؟ ۵۰ درصد بدی های او ارثی است ولی ۵۰ درصد اراده و اختیار او نیز همیشه در جهتی است که از پیش تعیین شده یعنی تنبیه و عبرت پدر و مادر خود. در واقع کسی که در یک خانواده کامل از هر لحاظ به دنیا می آید خوب بودن برای او کمال نیست و اگر غیر از این باشد جای شک است و همین طور برای کسی که در محیط بد رشد کرده و بالعکس آن. خلاصه چرا باید همیشه گرگ زاده گرگ شود گرچه با آدمیزاد بزرگ شود؟

بدی به پدر ومادر آثار وضعی دارد که گریبان انسان را می گیرد و این در صورتی است که به نحوی جبران نکرده باشد وتوبه ننماید.اما در مورد اینکه فرزندی بدنیا بیاید ووارث بدی های گذشته شود،این در حد اقتضاء است نه اینکه حتماًمجبور است بد بشود،یعنی فرزندی که در خانواده گناهکار متولد شود نزدیکتر است به بد شدن تا دیگران،بنابر این همیشه ازپیش تعیین شده نیست.
در پاسخ به این پرسش به چند نکته اشاره می شود:
1. در پرسش ادعاء شده: « هر کسی به پدر و مادر خود بدی کند فرزند خود او نیز دقیقا همان گونه خواهد بود و این یک سنت در این دنیاست»؛ در حالی که با مراجعه به روایات اهل بیت(ع) چنین مطلبی بیان نشده بلکه مطلب به گونه ای دیگری و با نگاه ایجابی بیان شده است؛ به عنوان نمونه امام صادق(ع) می فرمایند: « بروا آبائکم یبرکم ابنأکم : به پدرانتان نیکی و خوشرفتاری کنید تا فرزندانتان با شما نیکی و خوشرفتاری کنند».(ترجمه میزان الحکمه، ج14، ص7092)
بنابراین آنچه سنت است این است که: هر کس به پدر و مادر خود احسان کند، فرزندان او به او نیز احسان خواهند کرد ولی عکس مطلب به لحاظ منطقی کلیت ندارد که هر کس به والدین خود بدرفتاری کند فرزندان او هم با او بدرفتاری خواهند کرد؛ بلکه در برخی موارد چنین است.
2. در پرسش ادعا شده : 50 درصد بدی های فرزند ارثی است و 50 درصد اراده و اختیار او نیز همیشه در جهتی است که از پیش تعیین شده یعنی تنبیه و عبرت پدر و مادر خود.»
در این باره باید گفت: هیچ مستند و دلیل علمی و متقن برای این مدعی وجود ندارد. کدام روانشناس مورد اعتماد یا کدام کتاب تربیتی-روانشناسی، این مطلب فوق را تأیید کرده است؛ لذا این مطلب فوق، مدعای بدون دلیل است که فاقد ارزش معرفتی است.
به طور کلی عوامل متعددی بر تکون شخصیت و رفتار انسان نقش دارد:
1. ژنتیکی(وراثتی)
2. محیط اجتماعی
3. خانواده
4. اراده
سهم هر کدام از این امور در شکل گیری شخصیت، متفاوت است.
غالب روانشناسان سرشناس سهم نیروی اراده را بسیار چشمگیر و بیشتر از سایر عوامل می دانند. به عنوان نمونه، « نورمن وینسنت پیل» در کتاب خود «معجزه اراده»، نقش اراده را در حد اعجاز می داند و می گوید:
«پیش بروید و بخواهید و مطمئن باشید که آنچه بخواهید به دست می آورید و می توانید سازنده باشید».(معجزه اراده، نورمن وینسنت پیل، مترجم: وجیهه آرزمی،‌ انتشارات سازمان انجمن اولیاء و مربیان، 1378، چ سوم، تهران، ص118) همچنین قرآن کریم تمام دارایی و سرمایه های مادی و معنوی انسان را معلول تلاش و سعی ارادی انسان دانسته است: « و ان لیس للانسان الا ما سعی؛ برای انسان نیست مگر نتیجه سعی و تلاش او»(نجم/39)
اینکه انسان را موجودی بی اختیار و دست بسته تعریف کنیم و 50 درصد از شخصیت و رفتار او را معلول وراثت و 50 درصد آن را برخاسته از محیط اجتماعی و خانوادگی بدانیم، به دور از انصاف عملی و بر پایه مبانی قرآنی و علمی نیست.
3. انسان دو مرحله رشد شخصیتی دارد:
الف. مرحله شخصیتی دگر پیرو: در این مرحله انسان به استقلال فکری و تشخیص و تمییز خوب از بد و حق از باطل نرسیده و از الگوهای خود پیروی می کند.(دوران کودکی و نوجوانی)
ب. مرحله شخصیتی خود پیرو: که انسان به استقلال فکری و شخصیتی رسیده و می تواند در مسائل اظهار نظر کرده و حق را از باطل تمییز دهد.انسانها در این مرحله تحت تأثیر محیط نیستند و خود می توانند برای خود تصمیم بگیرند.
4. درست است که عواملی همچون خانواده، محیط، وراثت و مانند آن در شکل گیری شخصیت انسان موثر هستند، لیکن ما بر این اعتقادیم که این تاثیر به نحو اقتضا است و نه علیت.
توضیح اینکه:
در صورتی که تاثیر عوامل تربیت، به نحو علیت باشد، لازم می آید که انسان هیچگونه اختیاری از خود نداشته و تسلیم محض عوامل خارجی و محیطی باشد و این درست نیست.
و اما اگر معتقد باشیم که این تاثیر به نحو اقتضا است ، این بدین معنا است که این عوامل تنها زمینه ساز شکل گیری شخصیت انسان هستند و این انسان است که علی رغم عوامل تاثیر گذار محیطی قادر است با اختیار و انتخاب خودش راه زندگی را انتخاب کند و خود در مورد شکل گیری شخصیت خودش تصمیم بگیرد و خود را آنچنان که می خواهد بسازد.
توجه به این نکات ضروری است:
1. شکی نیست که لقمة حرام، یا حلال، شیر دادن بی وضو و یا با وضو، اثر منفی و مثبت بر روی فرزند دارد، اما هرگز علت تامه برای تکوّن وجودی و شخصیتی او نیست، حرف اصلی را در تربیت و تکون شخصیت انسان را داده و تلاش خود انسان می زند.
2. قرآن ارزش انسان را به تقوا دانسته «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُمْ»؛ گرامی ترین شما نزد خدا با تقوا ترین شماست». (حجرات(49)، آیه 13). و سعادت انسان را در گرو ایمان و عمل صالح می داند «وَ الْعَصْرِ، إِنَّ اْلإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ، إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ»؛ «قسم به عصر همه در زیانند مگر آنهایی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند». (عصر(103)، آیة 1-3).
3. تقوا و ایمان و عمل صالح در گرو تلاش و سعی خود انسان است، بالاتر فرهنگ قرآن این است که انسان هر چه دارد از تلاش و زحمات خویش دارد.
چنان که قرآن می فرماید: «وَ أَنْ لَیْسَ لِْلإِنْسانِ إِلاّ ما سَعى ، وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرى »؛ «و این که برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست و این که سعیش به زودی دین می شود». (نجم(53)، آیة 39-40).
با توجه به نکات پیش گفته باید گفت لقمة حرام، شیر ندادن با وضو و … هر چند تأثیراتی وضعی روی انسان دارد؛ ولی هرگز مانع صد در صد از پیشرفت و تکامل انسان نمی شود. حرف اصلی را در تکامل و سعادت انسان تقوا و ایمان و عمل صالح می زند که آن هم در گرو تلاش و اراده خود انسان است.
چه بسیار کسانی که از پدر و مادر ناسالم، و یا پدر ناصالح به دنیا آمده اند ولی بر اثر تلاش و زحمات خویش جزء بهترین انسان ها قرار گرفته اند، نوعی مسلمانان صدر اسلام از پدر و مادر مشرک و یا فرقة دیگر به دنیا آمده بودند، اما عده ای از آنها به برترین مقامات رسیدند.
محمد بن ابی بکر، از پدری چون ابابکر به دنیا آمد اما از بهترین شیعیان امیرمؤمنان علی(ع) و سرانجام جان خویش را در راه او از دست داد و امیرمؤمنان سخت بر او گریست. معاویة بن یزید، فرزند یزید شرابخوار بود، ولی زیر بار غصب خلافت نرفت و اقرار کرد که خلافت غصبی است.
منتهی ممکن است کسانی که غذای حلال خورده اند و شیر پاک نوشیده اند راه تقوا و پاکی را به سهولت بپیمایند ولی کسانی که این شرایط را والدین برای آنها فراهم نکرده اند، مقداری مشکلات داشته باشند، ولی به هر حال سلب اختیار و اراده نمی شود و انسان مجبوراً به بدی کشانده نمی شوند، بلکه می تواند با تلاش و ارادة قوی بر تمام موانع فائق آمده، خود را به قلة‌ کمال برسانند.
معرفی منابع جهت مطالعة بیشتر:
1. زمینه های فساد در جامعه و راه درمان، علی اکبر بابازاده.
2. مسئولیت تربیت، محمد دشتی.
3. آیین تربیت، ابراهیم امینی.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد