رافضه از کلمه «رفض» گرفته شده که به معنى ترک است. و در اصطلاح بر همه ى فرقه هاى شیعه، و گاهى بر گروه خاصى از آنان، و گاهى نیز بر کسانى که محبت خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله را ابراز مى کنند، اطلاق مى شود.
ابو الحسن اشعرى گفته است:
«دومین گروه از شیعه، رافضیان یا امامیه اند که به خاطر انکار خلافت ابوبکر و عمر، از سوى اهل سنّت بدین نام شهرت یافته اند. همگى بر این باور استوارند که پیامبر صلى الله علیه و آله بر خلافت على بن ابى طالب علیه السلام به نص روشن اقرار فرموده و نیت خویش را آشکار ساخته است. پس از رحلت او بیشتر صحابه از اطاعت فرمان او سرباز زدند و به گمراهى افتادند».(مقالات الاسلامیین، ترجمه ى مؤیدى، ص١٨)
همان گونه که ملاحظه مى شود، اشعرى رافضه را گروهى از شیعیان دانسته است (امامیه). ولى اسفرایینى، امامیه را یکى از فرقه هاى رافضه دانسته و دو فرقه ى دیگر را کیسانیه و زیدیه بر شمرده است.(التبصیر فی الدین، ص ٢٧)
از امام شافعى ابیاتى نقل شده که مفاد آن ها این است که هرگاه درباره ى فضایل على و فرزندانش سخن به میان آید، برخى از آن نهى کرده و آن را سخن رافضیان مى دانند.(اعیان الشیعة، ج ١، ص ٢١) و شهرستانى نظّام معتزلى را ـ که در مسأله ى امامت طرفدار نظریه ى نصّ بوده است ـ متمایل به رفض دانسته است.(ملل و نحل، ج ١، ص ٥٧) و آنگاه که فرزدق قصیده ى معروف خود را در مدح امام سجاد علیه السلام انشا کرد، عبد الملک مروان به او گفت: آیا تو نیز رافضى هستى؟(امالى سید مرتضى، ج ١، ص ٦٨، پاورقى)
در هر حال کسانى که این اصطلاح را بر شیعه یا محبّان اهل بیت پیامبر صلى الله علیه و آله اطلاق مى کنند قصد نکوهش آنان را دارند. به عبارت دیگر، از نظر آنان این اصطلاح بر خطا و انحراف دلالت مى کند. در پیدایش این اصطلاح نقل مشهورى است، و آن این است که این اصطلاح در جریان قیام زید بن على پیدا شد؛ آنگاه که مردم کوفه از او خواستند تا عقیده ى خود را درباره ى ابوبکر و عمر اظهار کند، و او از آنان به نیکى یادکرد و گفت: آنان دو صحابى جدّم پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله بودند، و اکنون نیز قبر آن ها در کنار قبر پیامبر قرار دارد و غرض من از قیام علیه بنى امیه، گرفتن انتقام جدم حسین بن على علیهماالسلام است. در این هنگام مردم کوفه او را رها کردند، لذا رافضه نامیده شدند.
ولى این نقل مشهور از نظر محققان اعتبارى ندارد، زیرا ابوالفرج و دیگران این مطلب را درباره ى قیام زید و شهادت او نقل نکرده اند؛ تنها یادآور شده اند که جمع بسیارى از مردم کوفه با او بیعت کردند، و سپس او را رها کرده، از یارى اش دست کشیدند.همان گونه که پیش از این با جدش على بن ابى طالب علیه السلام و حسین بن على علیهماالسلام و عموى پدرش امام حسن علیه السلام چنین کردند.(اعیان الشیعه، ج ١، ص ٢١)
گذشته از این، شواهد تاریخى گویاى این است که اصطلاح رافضه پیش از آن مطرح بوده و برکسانى که با حکومت وقت مخالفت مى کردند اطلاق مى شده است؛ خواه شیعه باشند یا غیرشیعه. چنان که معاویه این اصطلاح را بر مروان و عدّه اى دیگر که پس از جنگ جمل نزد او آمده بودند به کار برده و در نامه ى خود به عمرو بن عاص نوشته است: «و قد سقط الینا مروان بن الحکم فی رافضة اهل البصرة …».(وقعة صفین، نصر بن مزاحم، ص ٢٩)
در احادیثى که از امام باقر علیه السلام ـ که سال ها قبل از قیام زید از دنیا رفته است ـ نقل شده، این اصطلاح به چشم مى خورد، چنان که ابوجارود روایت کرده که فردى به امام باقر علیه السلام گفت: ما (شیعه) را «رافضه» مى نامند. امام علیه السلام سه بار به او فرمود: من از رافضه ام و رافضه از من است (انا من الرافضة و هو منی قالها ثلاثاً).(بحارالانوار، ج ٦٥، ص ٩٧، حدیث ٢)
خلاصه:علت اصلی اطلاق رافضه بر شیعیان این است که آنان خلافت ابوبکر،عمر،وعثمان را رد وانکار کردند وجریان سقیفه را بدعتی بزرگ درامت پیامبر (ص) به شمار آوردند.وشاید منظور امام باقر (ع)از این که خود را رافضه معرفی نموده اند همین معنا باشد زیرا حضرت (ع)دوری جستن و تبری از ظالمین را برای خود افتخار می دانستند.
اما آنهائی که این واژه را بر شیعه اطلاق می کنند در واقع شیعیان را خطاکار و منحرف از راه خلفا می دانند.
ابو الحسن اشعرى گفته است:
«دومین گروه از شیعه، رافضیان یا امامیه اند که به خاطر انکار خلافت ابوبکر و عمر، از سوى اهل سنّت بدین نام شهرت یافته اند. همگى بر این باور استوارند که پیامبر صلى الله علیه و آله بر خلافت على بن ابى طالب علیه السلام به نص روشن اقرار فرموده و نیت خویش را آشکار ساخته است. پس از رحلت او بیشتر صحابه از اطاعت فرمان او سرباز زدند و به گمراهى افتادند».(مقالات الاسلامیین، ترجمه ى مؤیدى، ص١٨)
همان گونه که ملاحظه مى شود، اشعرى رافضه را گروهى از شیعیان دانسته است (امامیه). ولى اسفرایینى، امامیه را یکى از فرقه هاى رافضه دانسته و دو فرقه ى دیگر را کیسانیه و زیدیه بر شمرده است.(التبصیر فی الدین، ص ٢٧)
از امام شافعى ابیاتى نقل شده که مفاد آن ها این است که هرگاه درباره ى فضایل على و فرزندانش سخن به میان آید، برخى از آن نهى کرده و آن را سخن رافضیان مى دانند.(اعیان الشیعة، ج ١، ص ٢١) و شهرستانى نظّام معتزلى را ـ که در مسأله ى امامت طرفدار نظریه ى نصّ بوده است ـ متمایل به رفض دانسته است.(ملل و نحل، ج ١، ص ٥٧) و آنگاه که فرزدق قصیده ى معروف خود را در مدح امام سجاد علیه السلام انشا کرد، عبد الملک مروان به او گفت: آیا تو نیز رافضى هستى؟(امالى سید مرتضى، ج ١، ص ٦٨، پاورقى)
در هر حال کسانى که این اصطلاح را بر شیعه یا محبّان اهل بیت پیامبر صلى الله علیه و آله اطلاق مى کنند قصد نکوهش آنان را دارند. به عبارت دیگر، از نظر آنان این اصطلاح بر خطا و انحراف دلالت مى کند. در پیدایش این اصطلاح نقل مشهورى است، و آن این است که این اصطلاح در جریان قیام زید بن على پیدا شد؛ آنگاه که مردم کوفه از او خواستند تا عقیده ى خود را درباره ى ابوبکر و عمر اظهار کند، و او از آنان به نیکى یادکرد و گفت: آنان دو صحابى جدّم پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله بودند، و اکنون نیز قبر آن ها در کنار قبر پیامبر قرار دارد و غرض من از قیام علیه بنى امیه، گرفتن انتقام جدم حسین بن على علیهماالسلام است. در این هنگام مردم کوفه او را رها کردند، لذا رافضه نامیده شدند.
ولى این نقل مشهور از نظر محققان اعتبارى ندارد، زیرا ابوالفرج و دیگران این مطلب را درباره ى قیام زید و شهادت او نقل نکرده اند؛ تنها یادآور شده اند که جمع بسیارى از مردم کوفه با او بیعت کردند، و سپس او را رها کرده، از یارى اش دست کشیدند.همان گونه که پیش از این با جدش على بن ابى طالب علیه السلام و حسین بن على علیهماالسلام و عموى پدرش امام حسن علیه السلام چنین کردند.(اعیان الشیعه، ج ١، ص ٢١)
گذشته از این، شواهد تاریخى گویاى این است که اصطلاح رافضه پیش از آن مطرح بوده و برکسانى که با حکومت وقت مخالفت مى کردند اطلاق مى شده است؛ خواه شیعه باشند یا غیرشیعه. چنان که معاویه این اصطلاح را بر مروان و عدّه اى دیگر که پس از جنگ جمل نزد او آمده بودند به کار برده و در نامه ى خود به عمرو بن عاص نوشته است: «و قد سقط الینا مروان بن الحکم فی رافضة اهل البصرة …».(وقعة صفین، نصر بن مزاحم، ص ٢٩)
در احادیثى که از امام باقر علیه السلام ـ که سال ها قبل از قیام زید از دنیا رفته است ـ نقل شده، این اصطلاح به چشم مى خورد، چنان که ابوجارود روایت کرده که فردى به امام باقر علیه السلام گفت: ما (شیعه) را «رافضه» مى نامند. امام علیه السلام سه بار به او فرمود: من از رافضه ام و رافضه از من است (انا من الرافضة و هو منی قالها ثلاثاً).(بحارالانوار، ج ٦٥، ص ٩٧، حدیث ٢)
خلاصه:علت اصلی اطلاق رافضه بر شیعیان این است که آنان خلافت ابوبکر،عمر،وعثمان را رد وانکار کردند وجریان سقیفه را بدعتی بزرگ درامت پیامبر (ص) به شمار آوردند.وشاید منظور امام باقر (ع)از این که خود را رافضه معرفی نموده اند همین معنا باشد زیرا حضرت (ع)دوری جستن و تبری از ظالمین را برای خود افتخار می دانستند.
اما آنهائی که این واژه را بر شیعه اطلاق می کنند در واقع شیعیان را خطاکار و منحرف از راه خلفا می دانند.