طلسمات

خانه » همه » مذهبی » چرا اسلام دین رحمت خدا معرفی شده؟ «دین مسیحیت دین محبت خداست بر انسان». طبق اعتقاد مسیحیان، خداوند به دلیل محبتی که به انسان داشت در قالبی جسمانی(عیسی) به دنیا آمد، زجر کشید و قربانی گناهان بشر شد و … حال دلیل اسلام و قرآن در اثبات این ادعا چیست؟

چرا اسلام دین رحمت خدا معرفی شده؟ «دین مسیحیت دین محبت خداست بر انسان». طبق اعتقاد مسیحیان، خداوند به دلیل محبتی که به انسان داشت در قالبی جسمانی(عیسی) به دنیا آمد، زجر کشید و قربانی گناهان بشر شد و … حال دلیل اسلام و قرآن در اثبات این ادعا چیست؟

همه ادیان از دیدگاه قرآن کریم، جوهر واحد دارند و آن جوهر و حقیقت واحد، تسلیم شدن در برابر خدا و اطاعت و بندگی از اوست ؛ لذا خداوند همه ادیان را یکی و آن هم اسلام(تسلیم شدن در برابر حق) معرفی نموده و فرمود: « إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللّهِ اْلإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ إِلاّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِآیاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهَ سَریعُ الْحِسابِ؛ در حقیقت دین نزد خدا همان اسلام است و کسانى که کتاب [آسمانى] به آنان داده شده با یکدیگر به اختلاف نپرداختند مگر پس از آنکه علم براى آنان [حاصل] آمد آن هم به سابقه حسدى که میان آنان وجود داشت و هر کس به آیات خدا کفر ورزد پس [بداند] که خدا زودشمار است» (آل عمران/19)
بنابراین تمام ادیان، یک حقیقت و جوهر مشترک دارند و آن تسلیم شدن و عبودیت در مقابل خداوند متعال است و بر این اساس همه انبیاء و پیروان واقعی آنها مسلمان بوده اند.
توجه! اسلام در قرآن کریم دو اصطلاح دارد یکی به معنی تسلیم شدن و عبودیت و دیگری به عنوان اسم دین پیامبراکرم(ص) ودین پیامبر خاتم را خدا اسلام گذاشت چون بالاترین نمود تسلیم و عبودیت در این دین است و این دین مصدق و محیط بر همه ادیان است.
شواهد دیگری نیز در آیات قرآن وجود دارند که نشان می دهند حقیقت همه ادیان یکی است و آن اسلام است. خداوند متعال می فرماید: « إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبّ ِ الْعالَمینَ؛ وَ وَصّى بِها إِبْراهیمُ بَنیهِ وَ یَعْقُوبُ یا بَنِیَّ إِنَّ اللّهَ اصْطَفى لَکُمُ الدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ؛ هنگامى که پروردگارش به او (ابراهیم )فرمود تسلیم شو. گفت : به پروردگار جهانیان تسلیم شدم؛ و ابراهیم و یعقوب پسران خود را به همان [آیین] سفارش کردند [و هر دو در وصیتشان چنین گفتند] اى پسران من خداوند براى شما این دین را برگزید پس نمرید جز در حالی که مسلمانید ».(بقره/131و132) و باز فرمود: « شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصّى بِهِ نُوحًا وَ الَّذی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ وَ ما وَصَّیْنا بِهِ إِبْراهیمَ وَ مُوسى وَ عیسى أَنْ أَقیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فیهِ کَبُرَ عَلَى الْمُشْرِکینَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ اللّهُ یَجْتَبی إِلَیْهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدی إِلَیْهِ مَنْ یُنیبُ؛ وَ ما تَفَرَّقُوا إِلاّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ …؛ از [احکام] دین آنچه را که به نوح در باره آن سفارش کرد براى شما تشریع کرد و آنچه را به تو وحى کردیم و آنچه را که در باره آن به ابراهیم و موسى و عیسى سفارش نمودیم که دین را برپا دارید و در آن تفرقه اندازى مکنید بر مشرکان آنچه که ایشان را به سوى آن فرا مى خوانى گران مى آید خدا هر که را بخواهد به سوى خود برمى گزیند و هر که را که از در توبه درآید به سوى خود راه مى نماید؛ و فقط پس از آنکه علم برایشان آمد راه تفرقه پیمودند [آن هم] به صرف حسد [و برترى جویى] میان همدیگر … .»(شوری/13و14)
با توجه به این آیات معلوم می شود که همه ادیان یک حقیقت مشترک بوده اند و این پیروان ادیان بوده اند که اختلاف و تفرقه ایجاد کرده اند و دین را تغییر داده اند. بخصوص اگر قسمت آخر آیه فوق(شوری/14) را با قسمت آخر آیه اول(آل عمران/19) مقایسه کنیم متوجه این معنا خواهیم شد که اختلاف ادیان ناشی از برتری جویی و ظلم پیروان ادیان بوده است. آیات دیگری نیز وجود دارند که از آنها استفاده می شود که ادیان سابق مثل دین حضرت موسی(ع) وحضرت عیسی(ع) توسط مردم تحریف شده است و عقائدی به آنها راه یافته است که خود انبیاء نفرموده بودند. مثلا مسیحیان ادعا می کنند که حضرت عیسی(ع) فرزند خدا یا خدای مجسم است که فدای گناهان بشر شده و به صلیب کشیده شده است ؛‌ در حالی که خداوند متعال می فرماید: « اى اهل کتاب در دین خود غلو مکنید و در باره خدا جز [سخن] درست مگویید ؛ مسیح عیسى بن مریم فقط پیامبر خدا و کلمه اوست که آن را به سوى مریم افکنده و روحى از جانب اوست پس به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید و نگویید [خدا] سه گانه است … مسیح از اینکه بنده خدا باشد هرگز ابا نمى ورزد … .»(نساء171و172) و فرمود: « یقینا کافر شدند کسانی که گفتند خدا همان مسیح ابن مریم است … .»(مائده/17) در آیات (توبه/30) و( مائده /75 ) نیز به همین معنا اشاره شده است.
باز خداوند متعال فرمود: « و این که یهود گفتند ما مسیح عیسى بن مریم پیامبر خدا را کشتیم و حال آنکه آنان او را نکشتند و مصلوبش نکردند لیکن امر بر آنان مشتبه شد و کسانى که در باره او اختلاف کردند قطعا در مورد آن دچار شک شده اند و هیچ علمى بدان ندارند جز آنکه از گمان پیروى مى کنند و یقینا او را نکشتند» (نساء/157)
بنابراین این اعتقادات مسیحیان از دیدگاه قرآن کریم باطل است و روشن است که عقاید بنا شده بر این اساس نیز باطل است. مسیحیان برای اینکه خود را از عمل به احکام دین، آسوده سازند، یک سری عقائد خرافی مثل پسر خدا بودن عیسی و به صلیب کشیده شدن او را مبنا قرار داده و بر همین مبنا ، دین خود را دین محبت و دین حضرت موسی(ع) را دین شریعت و احکام نام نهادند. در حالی که تمام ادیان الهی ، همه هم دین شریعت و احکامند هم دین محبت و مهرورزی هستند هم دین رحمت. قرآن کریم از قول حضرت عیسی(ع) می فرماید: « عیسی گفت منم بنده خدا، به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است؛ و هر جا که باشم مرا با برکت ساخته و تا زنده ام به نماز و زکات سفارش کرده است؛ و مرا نسبت به مادرم نیکوکار کرده و زورگو و نافرمانم نگردانیده است»(مریم/30و31و32) خود حضرت عیسی(ع) به محبت صرف اکتفا نمی کرد و اهل عبادت بود و برای قومش احکام الهی آورده بود وعمل به تورات را هم واجب کرده بود ولی مسیحیان ، دین او را دین محبت نامیدند و عمل به احکام تورات و انجیل را وانهادند. اگر بنا بود که با توصیه انبیاء به حب خدا پیروانشان از عبادت و عمل به احکام دست بردارند، مسلمانان بر این کار اولی تر بودند چون محبت خدا در دین اسلام بسیار عمیق تر از دیگر ادیان مطرح شده است.
خداوند متعال در مقام معرفی مؤمنین واقعی می فرماید: « وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللّهِ أَنْدادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبّ ِ اللّهِ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلّهِ … .؛ و برخى از مردم در برابر خدا همانندهایى [براى او] برمى گزینند و آنها را چون دوستى خدا دوست مى دارند ولى کسانى که ایمان آورده اند به خدا محبت بیشترى دارند … .»(بقره/165) و امام باقر(ع) فرمودند: « هل الدین الّا الحب؛ آیا دین چیزی جز محبت خداست»(کافی، ج8، ص79) و امام صادق(ع) فرمودند: « هل الایمان الا الحب؛ آیا ایمان چیزی جز محبت خداست».(کافی، ج2، ص125)
اما لازمه این محبت اطاعت و عبادت و عمل به احکام خداست نه شانه خالی کردن از عمل به دین ، مثل مسیحیان و برخی دراویش و صوفی نماها و عرفانهای دروغین. خداوند متعال می فرماید: « قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ؛ بگو اگر خدا را دوست دارید از من پیروى کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشاید و خداوند آمرزنده مهربان است» (آل عمران/31)
آری دین اسلام دین عشق و محبت نسبت خدا و اولیا دین است اما عشق و محبتی که لازمه آن اطاعت و عمل است نه تعطیل کردن احکام و قوانین الهی. اسلام دین محبت و رحمت و عمل و دنیا و آخرت و فرد و جامعه و سیاست و اخلاق و عرفان و … است. اسلام دینی است جامع ؛ البته همه ادیان چنین بوده اند لکن اهل کتاب به مرور زمان آن ادیان را تحریف کرده و از مسیر حقیقی آن خارج کرده اند. مشابه انحرافات مسیحیان در بعد محدودتری در میان مسلمین نیز دیده می شود . مثلا برخی خیال می کنند که عشق به اهل بیت (ع) برای نجات انسان کافی است حتی اگر انسان اهل عمل نباشد . یا مرجئه عقیده داشتند که مهم اعتقاد است عمل مهم نیست . برخی از دراویش و صوفی نمایان نیز می گویند شریعت برای عوام است و طریقت برای متوسطین و حقیقت برای صوفی کامل است ؛ در حالی که تمام معصومین (ع) که در اوج کمال انسانیند اهل شریعت و عبادت بودند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد