درباره حقیت نفس ناطقه دیدگاه های گوناگونی مطرح است. حکیم متأله، سبزواری در تعلیقه اش بر کتاب « غرر الفوائد» فرموده اند: « درباره «نفس» چهل قول بیان شده است».(عیون مسایل نفس، علامه حسن زاده، عین چهارم).
مترقی ترین دیدگاه در حقیقت نفس ناطقه مربوط به حکیم متأله صدرالمتألهین شیرازی است که در ذیل به طور اختصار دیدگاه ایشان- در ذیل مقدماتی- بیان می شود:
1. نفس «جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء» است:
به این معنی که نفس به جهت حدوثش امری مادی و جسمانی است و با پیدایش بدن موجود می شود و حقیقتی مادی دارد، اما همین نفس که در ابتدای آفرینش امری مادی و جسمانی است، در اثر حرکت و سیلان جوهری و ذاتی به مرتبه تجرد رسیده و مجرد می شود. سیر استکاملی نفس از ماده به سوی تجرد عبارتند از:
1. صورت معدنی: نفس درمرحله نخست استکمال متشکل از عناصر معدنی است.
2. نفس نباتی: در اثر حرکت صورت معدنی به مرحله نفس نباتی می رسد و صورت نباتی به او افاضه می شود. کار صورتی نباتی تغذیه، تولید و رشد است.
3. نفس حیوانی، نفس نباتی در استمرار حرکت جوهری خود واجد نفس حیوانی می شود که کارش حرکت ارادی و ادراک حسی و خیالی است.
4. نفس ناطقه انسانی: که پس از تلبس نفس به لباس نباتی و حیوانی، به لباس نفس انسانی که کارش تعقل و ادراک کلیات است، درمی آید.کلمه ناطقه در اینجا از نطق گرفته شده که به معنای ادراک کلیات است و یا به معنای سخنگویی که نشانگر قدرت تولید زبان و نمادها و نشانه های اعتباری جهت انتقال ما فی الضمیر و دانشها و… است.
البته خود نفس انسانی دارای مراتب و مراحلی است که در کتب فلسفی بیان شده است.
خلاصه: نفس در بدو پیدایش جسمانی است ولی در اثناءحرکت جوهری و ذاتی خویش به سوی مجرد شدن می رود به گونه ای که به تجرد تام عقلی می رسد.
بر اسا نظریه ملاصدرا، نفس و بدن دو امر مجزا و مستقل از یکدیگر نیستند بلکه بدن از مراتب نفس است، نفس یک حقیقت واحد ذومراتبی است که مرتبه عالیه آن مجرد و پیراسته از ماده است و مرتبه دانی و پایین آن همان بدن مادی است. نکته توجه شایان توجه اینکه رابطه آن مرتبه مجرد از نفس با بدن، رابطه تصرف و تدبیر است. بعد مجرد نفس، در بدن تصرف می کند، آن را به حرکت در می آورد و آن را اداره و تدبیر می کند.
2. به طور کلی فلاسفه برای نفس آدمی چند مرتبه ذکر نموده اند:
الف. مرتبه جسم(طبیعت): که همان نازل ترین مراتب نفس است و آن بدن آدمی است:
ب. مرتبه مثال؛ یا عالم مثال: نفس آدمی در اثر حرکت جوهری می تواند به عالم مثال خود نایل شود. عالم مثال نفس دارای تجرد برزخی است یعنی گرچه برخی از خصوصیات جسم مادی را ندارد ولی برخی از ویژگی های آن مانند حجم و رنگ را داراست. آنچه انسان در نفس خود تخیل می کند یا در خواب می بیند مربوط به عالم مثال اوست.
ج. مرتبه عقل(عالم عقل): در این مرحله نفس به تجرد تام می رسد و در این مرحله حقایق برای نفس متجلی می شود بدون هیچ صورت و ماده ای.
د. مرتبه فرا عقلی، که فوق تجرد است و در آن مرحله می تواند با مبدأ آفرینش رابطه حضوری پیدا کرد.
بنابراین حقیقت نفس آدمی، دارای مراتب ولایه متعددی است که از عالِم طبیعت تا الوهیت گسترده است.
برای آشنایی بیشتر به کتاب:
عیون مایل نفس و شرح آن- علامه حسن زاده آملی- ترجمه ابراهیم احمدیان و سیدمصطفی بابایی، مؤسسه انتشارات قیام، عین چهارم، مراجعه کنید.
مترقی ترین دیدگاه در حقیقت نفس ناطقه مربوط به حکیم متأله صدرالمتألهین شیرازی است که در ذیل به طور اختصار دیدگاه ایشان- در ذیل مقدماتی- بیان می شود:
1. نفس «جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء» است:
به این معنی که نفس به جهت حدوثش امری مادی و جسمانی است و با پیدایش بدن موجود می شود و حقیقتی مادی دارد، اما همین نفس که در ابتدای آفرینش امری مادی و جسمانی است، در اثر حرکت و سیلان جوهری و ذاتی به مرتبه تجرد رسیده و مجرد می شود. سیر استکاملی نفس از ماده به سوی تجرد عبارتند از:
1. صورت معدنی: نفس درمرحله نخست استکمال متشکل از عناصر معدنی است.
2. نفس نباتی: در اثر حرکت صورت معدنی به مرحله نفس نباتی می رسد و صورت نباتی به او افاضه می شود. کار صورتی نباتی تغذیه، تولید و رشد است.
3. نفس حیوانی، نفس نباتی در استمرار حرکت جوهری خود واجد نفس حیوانی می شود که کارش حرکت ارادی و ادراک حسی و خیالی است.
4. نفس ناطقه انسانی: که پس از تلبس نفس به لباس نباتی و حیوانی، به لباس نفس انسانی که کارش تعقل و ادراک کلیات است، درمی آید.کلمه ناطقه در اینجا از نطق گرفته شده که به معنای ادراک کلیات است و یا به معنای سخنگویی که نشانگر قدرت تولید زبان و نمادها و نشانه های اعتباری جهت انتقال ما فی الضمیر و دانشها و… است.
البته خود نفس انسانی دارای مراتب و مراحلی است که در کتب فلسفی بیان شده است.
خلاصه: نفس در بدو پیدایش جسمانی است ولی در اثناءحرکت جوهری و ذاتی خویش به سوی مجرد شدن می رود به گونه ای که به تجرد تام عقلی می رسد.
بر اسا نظریه ملاصدرا، نفس و بدن دو امر مجزا و مستقل از یکدیگر نیستند بلکه بدن از مراتب نفس است، نفس یک حقیقت واحد ذومراتبی است که مرتبه عالیه آن مجرد و پیراسته از ماده است و مرتبه دانی و پایین آن همان بدن مادی است. نکته توجه شایان توجه اینکه رابطه آن مرتبه مجرد از نفس با بدن، رابطه تصرف و تدبیر است. بعد مجرد نفس، در بدن تصرف می کند، آن را به حرکت در می آورد و آن را اداره و تدبیر می کند.
2. به طور کلی فلاسفه برای نفس آدمی چند مرتبه ذکر نموده اند:
الف. مرتبه جسم(طبیعت): که همان نازل ترین مراتب نفس است و آن بدن آدمی است:
ب. مرتبه مثال؛ یا عالم مثال: نفس آدمی در اثر حرکت جوهری می تواند به عالم مثال خود نایل شود. عالم مثال نفس دارای تجرد برزخی است یعنی گرچه برخی از خصوصیات جسم مادی را ندارد ولی برخی از ویژگی های آن مانند حجم و رنگ را داراست. آنچه انسان در نفس خود تخیل می کند یا در خواب می بیند مربوط به عالم مثال اوست.
ج. مرتبه عقل(عالم عقل): در این مرحله نفس به تجرد تام می رسد و در این مرحله حقایق برای نفس متجلی می شود بدون هیچ صورت و ماده ای.
د. مرتبه فرا عقلی، که فوق تجرد است و در آن مرحله می تواند با مبدأ آفرینش رابطه حضوری پیدا کرد.
بنابراین حقیقت نفس آدمی، دارای مراتب ولایه متعددی است که از عالِم طبیعت تا الوهیت گسترده است.
برای آشنایی بیشتر به کتاب:
عیون مایل نفس و شرح آن- علامه حسن زاده آملی- ترجمه ابراهیم احمدیان و سیدمصطفی بابایی، مؤسسه انتشارات قیام، عین چهارم، مراجعه کنید.