این گونه امور پایه واساسی ندارد.دکتر جغتایی، جامعهشناس، میگوید: « فال و فالگیری نتیجه اعتقادات خرافی است و افراد دارای اعتقادات خرافی بیشتر به این فرهنگ روی میآورند. هر چند این موضوع در فرهنگ گذشتگان بیشتر قابل مشاهده است بهطوری که این فرهنگ در افراد قبیلهنشین آفریقایی بیشتر از سایر جوامع دنیا مشهود است».این جامعهشناس ادامه میدهد: «فرهنگ و باورهای مردم در کارکردهای مغزی آنان تاثیر میگذارد و باورهای آنان تبدیل به نوعی رفتار میشود. محیط نیز یکی از عواملی است که باعث به وجود آمدن رفتار خاصی میشود. بهطور معمول زنان احساسیتر از مردان هستند و بیشتر به مسائل شهودی علاقه نشان میدهند درحالی که مردان بیشتر منطقی و خشن هستند و این موضوع خود به کارکردهای دو نیمکره مغز بستگی دارد. چون زنان بیشتر از نیمکره راست مغز خود استفاده میکنند، احساسیتر هستند و به همین دلیل هم بیشتر به مسائلی روی میآورند که با منطق، توجیهپذیر نیست، اما مردان بیشتر از نیمکره چپ مغز استفاده میکنند.»
دکتر قرائیمقدم، استاد دانشگاه و جامعهشناس، نیز عوامل اجتماعی را در روی آوردن افراد به خرافات موثر میداند و میگوید: وقتی که افراد جامعه توانایی برآورده کردن نیازها و خواستههایشان را از لحاظ فکری،اقتصادی و اجتماعی و یا خواستههای قلبی خود از قبیل ازدواج، طلاق و… را ندارند به خرافات و فال و فالگیری روی میآورند. او اضافه میکند: «در مشرق زمین و در کشورهای فقیر که افراد نمیتوانند به امیال و خواستههای خود در حالت واقعی برسند و از سوی دیگر مسوولان نیز توانایی برآورده کردن خواستههای مردم را ندارند، گرایش به خرافات، فال و فالگیری بیشتر میشود و هر چقدر مردم از طبقات پایینتر اجتماع و فقیرتر باشند بیشتر به رمل و اسطرلاب و… روی میآورند. البته فال گرفتن از یک جنبه مثبت است چون مدتی هر چند محدود، به افراد نوعی امید و رضایت خاطر میدهد اما جنبه منفی آن هم این است که افراد را به خرافه و خرافهپرستی بیشتر و پذیرش این موضوع که انسان موجودی منفعل و بلااراده است و در زندگی واقعی خود نقش چندانی ندارد، سوق میدهد». این جامعهشناس تاکید میکند: «خرافات البته متاثر از فرهنگ ما نیز هست و باورهای سنتی ما،خرافه پرستی را توجیه میکند کما اینکه از گذشته دور شاهد اعتقاد ایرانیان به نیرویی مرموز به نام انا هستیم که معتقد بودند در برخی درختان، جانوران و اشیا وجود دارد و میتواند باعث نجات افراد و یا برآورده شدن حاجاتشان شود. رواج خرافهگرایی که متاسفانه برخی عناصر فرهنگی نیز آن را تائید میکنند برای جامعه مضر است و مردم را از واقعیات زندگی دور میکند و باعث میشود آنان برای حل مشکلات به رویا و توهم روی بیاورند. در این جامعه کارایی افراد کاهش پیدا میکند و نیروی انسانی به هدر میرود و در مجموع جامعه از حرکت و پویایی باز میماند».
به اعتقاد دکتر امانالله قرائیمقدم یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بعد از روانشناختی آن است که بسیاری از افرادی که به فالگیر یا دعانویس مراجعه میکنند به دنبال یک کورسوی امید و آرامش روحی و روانی برای آن مقطع هستند. این استاد دانشگاه ادامه میدهد: این موج دعانویسی و فالگیری ازشمال به جنوب شهر فرق میکند،گرایشات درشمال شهر به علت بافت فرهنگی بیشتر به سمت فال وفالگیری و در جنوب به سمت دعانویسی افزایش مییابد که مساله تنها گرایش به خرافه را در جوامع نشان میدهد. وی بر این باور است: بیشتر افرادی که در جنوبشهر به دعا نویس مراجعه میکنند در پی حل مشکلات و معضلات اقتصادی خود و یا به دنبال بخت و شناس خود در میان دعا هستند.
قرائی مقدم اضافه میکند: این افراد در پی محرومیتها، سردرگمی و نابسامانیهای موجود در زندگیشان (حال به هر علتی) مسیر متوسل شدن به خرافه را راه نجاتی برای خود میدانند. وی مهمترین علل رواج این نوع خرافه در جامعه را افزایش احساس ناامنی و پنهانکاری خصوصیات فردی و روابط اجتماعی میداند.
لازم به یاد آوری است که دعا ودر خواست از خداوند وراز ونیاز به درگاه خداوند,با مراجعه به دعا نویسانی که بعضی نوشته های مجعول را وسیله در آمدخود قرار داده اند ,متفاوت است دعا کردن واسطه نمی خواهد بلکه می توان در هر زمان ومکان ودر هر شرائطی با خداوند عالم سخن گفت ودرد دل نمود.مقصود نفی کسانی که درو دکان برای خود درست کرده اند.
دکتر قرائیمقدم، استاد دانشگاه و جامعهشناس، نیز عوامل اجتماعی را در روی آوردن افراد به خرافات موثر میداند و میگوید: وقتی که افراد جامعه توانایی برآورده کردن نیازها و خواستههایشان را از لحاظ فکری،اقتصادی و اجتماعی و یا خواستههای قلبی خود از قبیل ازدواج، طلاق و… را ندارند به خرافات و فال و فالگیری روی میآورند. او اضافه میکند: «در مشرق زمین و در کشورهای فقیر که افراد نمیتوانند به امیال و خواستههای خود در حالت واقعی برسند و از سوی دیگر مسوولان نیز توانایی برآورده کردن خواستههای مردم را ندارند، گرایش به خرافات، فال و فالگیری بیشتر میشود و هر چقدر مردم از طبقات پایینتر اجتماع و فقیرتر باشند بیشتر به رمل و اسطرلاب و… روی میآورند. البته فال گرفتن از یک جنبه مثبت است چون مدتی هر چند محدود، به افراد نوعی امید و رضایت خاطر میدهد اما جنبه منفی آن هم این است که افراد را به خرافه و خرافهپرستی بیشتر و پذیرش این موضوع که انسان موجودی منفعل و بلااراده است و در زندگی واقعی خود نقش چندانی ندارد، سوق میدهد». این جامعهشناس تاکید میکند: «خرافات البته متاثر از فرهنگ ما نیز هست و باورهای سنتی ما،خرافه پرستی را توجیه میکند کما اینکه از گذشته دور شاهد اعتقاد ایرانیان به نیرویی مرموز به نام انا هستیم که معتقد بودند در برخی درختان، جانوران و اشیا وجود دارد و میتواند باعث نجات افراد و یا برآورده شدن حاجاتشان شود. رواج خرافهگرایی که متاسفانه برخی عناصر فرهنگی نیز آن را تائید میکنند برای جامعه مضر است و مردم را از واقعیات زندگی دور میکند و باعث میشود آنان برای حل مشکلات به رویا و توهم روی بیاورند. در این جامعه کارایی افراد کاهش پیدا میکند و نیروی انسانی به هدر میرود و در مجموع جامعه از حرکت و پویایی باز میماند».
به اعتقاد دکتر امانالله قرائیمقدم یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بعد از روانشناختی آن است که بسیاری از افرادی که به فالگیر یا دعانویس مراجعه میکنند به دنبال یک کورسوی امید و آرامش روحی و روانی برای آن مقطع هستند. این استاد دانشگاه ادامه میدهد: این موج دعانویسی و فالگیری ازشمال به جنوب شهر فرق میکند،گرایشات درشمال شهر به علت بافت فرهنگی بیشتر به سمت فال وفالگیری و در جنوب به سمت دعانویسی افزایش مییابد که مساله تنها گرایش به خرافه را در جوامع نشان میدهد. وی بر این باور است: بیشتر افرادی که در جنوبشهر به دعا نویس مراجعه میکنند در پی حل مشکلات و معضلات اقتصادی خود و یا به دنبال بخت و شناس خود در میان دعا هستند.
قرائی مقدم اضافه میکند: این افراد در پی محرومیتها، سردرگمی و نابسامانیهای موجود در زندگیشان (حال به هر علتی) مسیر متوسل شدن به خرافه را راه نجاتی برای خود میدانند. وی مهمترین علل رواج این نوع خرافه در جامعه را افزایش احساس ناامنی و پنهانکاری خصوصیات فردی و روابط اجتماعی میداند.
لازم به یاد آوری است که دعا ودر خواست از خداوند وراز ونیاز به درگاه خداوند,با مراجعه به دعا نویسانی که بعضی نوشته های مجعول را وسیله در آمدخود قرار داده اند ,متفاوت است دعا کردن واسطه نمی خواهد بلکه می توان در هر زمان ومکان ودر هر شرائطی با خداوند عالم سخن گفت ودرد دل نمود.مقصود نفی کسانی که درو دکان برای خود درست کرده اند.