در جهت راهنمایی پرسشگر محترم برای رسیدن به پاسخی محققانه چند مطلب را در مورد فقه روایی، فقه استدلالی، فقه تفریعی ، تطبیقی خدمتتان عرض می نماییم.
اگر بخواهیم فقه شیعه را با توجه به منابع احکام و نوع برداشت از ان تقسیم کنیم می توان در مرحله اول آن را به دو دوره قابل توجه تقسیم کرد.
دوره اول) شامل زمان ائمه معصومین علیه السلام می شود. در این دوره فقها و اصحاب ائمه برای بیان احکام شرعی به روایات و تفاسیری که بر آیات قران و احادیث پیامبر مکرم اسلام (ص )وارد شده است توسل می جستند. این دوره از بیان احکام فقهی به دوره فقه منصوص ، فقه ماثور یا فقه روایی شهرت یافته است .
فقه روایی در سه مرحله تکامل یافت.
مرحله اول )فقها نزدیک به دوران باقرین علیه السلام در مرحله ای به جمع اوری روایات در ابواب مختلف پرداختند و در ابتدا روایات فقهی با روایات مربوط به عقاید یا اخلاق ممزوج بود.آنچه بهشهرت یافته مربوط به این مرحله از فقه روایی است.
مرحله دوم)در مرحله بعد به تدریج اصول و روایات فقهی دسته بندی و تبویب شده به گونه ای که مثلا روایات مربوط به طهارت در یک باب و روایات مربوط به صلوات در باب دیگر و الی آخر.
مرحله سوم ) به این صورت بود که فقها ضمن تبویب و طبقه بندی روایات عباراتی از خود را نیز در بیان و توضیح و تفسیر آن در کتاب فقهی وارد می کردند کتاب شریف وسایل الشیعه شیخ حر عاملی بر این اساس تالیف شده است.
دوره دوم ) در مقابل فقه روایی که صرفا به بیان روایات و یا حداکثر توضیح مختصری در مورد روایات بسنده می شد با گذشت زمان فقها با توسل به اصول استنباطی و عقلی و عقلایی که در آیات و روایات تایید شده بود به نحو استدلالی به بیان و استنباط احکام شرعی پرداختند و با توسل به روایات و فقه روایی و ماثور که معمولا در مورد موضوعی خاص مطرح می شد فروع و احکام دیگری را استنتاج و استنباط می نمودند و در غالب کتب فقهی عرضه می داشتند . کتاب مبسوط شیخ طوسی بر این اساس است.این نحوه از فقه نگاری را که تفریع احکام از اصول و قواعد است فقه تفریعی می گویند و چون مشخصه اصلی آن وجود استدلال و استنباط فقیه است فقه استدلالی نیز می نامند.
البته شکل دیگری از بیان فقه وجود دارد که در آن ضمن اشاره به منابع روایی و منصوص و در عین توسل به قواعد استدلالی به نوع تطبیقی به استنباط احکام فقهی پرداخته می شود. به این گونه که حکم مسئله ای از نظر فرق مختلف مالکی شافعی حنبلی و… بررسی شده و نقاط ضعف و قوت آن در بررسی و با توسل به قواعد .و اصول استنباطی فقه امامیه حکم مختار فقهی ارائه می گردد این نوع بیان فقهی را فقه تطبیقی می گویند که کتاب خلاف شیخ طوسی در این جهت نگاشته شده است.
برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به
1)مقدمه اى بر فقه شیعه ؛طباطبائى، سید حسین مدرسى
2) ادوار فقه و کیفیت بیان آن ؛ شاهرودى، محمد ابراهیم جناتى
3)الرسائل العشر؛ طوسى، ابو جعفر محمد بن حسن
4) المهذب ؛طرابلسى، ابن براج قاضى، عبد العزیز بن نحریر
اگر بخواهیم فقه شیعه را با توجه به منابع احکام و نوع برداشت از ان تقسیم کنیم می توان در مرحله اول آن را به دو دوره قابل توجه تقسیم کرد.
دوره اول) شامل زمان ائمه معصومین علیه السلام می شود. در این دوره فقها و اصحاب ائمه برای بیان احکام شرعی به روایات و تفاسیری که بر آیات قران و احادیث پیامبر مکرم اسلام (ص )وارد شده است توسل می جستند. این دوره از بیان احکام فقهی به دوره فقه منصوص ، فقه ماثور یا فقه روایی شهرت یافته است .
فقه روایی در سه مرحله تکامل یافت.
مرحله اول )فقها نزدیک به دوران باقرین علیه السلام در مرحله ای به جمع اوری روایات در ابواب مختلف پرداختند و در ابتدا روایات فقهی با روایات مربوط به عقاید یا اخلاق ممزوج بود.آنچه بهشهرت یافته مربوط به این مرحله از فقه روایی است.
مرحله دوم)در مرحله بعد به تدریج اصول و روایات فقهی دسته بندی و تبویب شده به گونه ای که مثلا روایات مربوط به طهارت در یک باب و روایات مربوط به صلوات در باب دیگر و الی آخر.
مرحله سوم ) به این صورت بود که فقها ضمن تبویب و طبقه بندی روایات عباراتی از خود را نیز در بیان و توضیح و تفسیر آن در کتاب فقهی وارد می کردند کتاب شریف وسایل الشیعه شیخ حر عاملی بر این اساس تالیف شده است.
دوره دوم ) در مقابل فقه روایی که صرفا به بیان روایات و یا حداکثر توضیح مختصری در مورد روایات بسنده می شد با گذشت زمان فقها با توسل به اصول استنباطی و عقلی و عقلایی که در آیات و روایات تایید شده بود به نحو استدلالی به بیان و استنباط احکام شرعی پرداختند و با توسل به روایات و فقه روایی و ماثور که معمولا در مورد موضوعی خاص مطرح می شد فروع و احکام دیگری را استنتاج و استنباط می نمودند و در غالب کتب فقهی عرضه می داشتند . کتاب مبسوط شیخ طوسی بر این اساس است.این نحوه از فقه نگاری را که تفریع احکام از اصول و قواعد است فقه تفریعی می گویند و چون مشخصه اصلی آن وجود استدلال و استنباط فقیه است فقه استدلالی نیز می نامند.
البته شکل دیگری از بیان فقه وجود دارد که در آن ضمن اشاره به منابع روایی و منصوص و در عین توسل به قواعد استدلالی به نوع تطبیقی به استنباط احکام فقهی پرداخته می شود. به این گونه که حکم مسئله ای از نظر فرق مختلف مالکی شافعی حنبلی و… بررسی شده و نقاط ضعف و قوت آن در بررسی و با توسل به قواعد .و اصول استنباطی فقه امامیه حکم مختار فقهی ارائه می گردد این نوع بیان فقهی را فقه تطبیقی می گویند که کتاب خلاف شیخ طوسی در این جهت نگاشته شده است.
برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به
1)مقدمه اى بر فقه شیعه ؛طباطبائى، سید حسین مدرسى
2) ادوار فقه و کیفیت بیان آن ؛ شاهرودى، محمد ابراهیم جناتى
3)الرسائل العشر؛ طوسى، ابو جعفر محمد بن حسن
4) المهذب ؛طرابلسى، ابن براج قاضى، عبد العزیز بن نحریر