هر حادثه تاریخی ماندگار، علاوه بر عامل ایجادکننده آن(علت محدثه)، نیازمند به علتی است که باعث تداوم و جاودانگی آن در طول تاریخ گردد(علت مبقیه).
حادثه عاشورا یک علت و عامل پدیدآورنده داشت و آن جانبازی و شهادت مظلومانه امام حسین(ع) و یاران با وفاری آن حضرت(ع) بود،البته حادثه عاشورا دو چهره داشت یک چهره نورانی و درخشان که در آن تمام کمالات و فضایل انسانی متجلی شد و آن عبارت است از فداکاری و از خودگذشتگی اباعبدالله الحسین(ع) و یاران با وفای ایشان ویک چهره تاریک و پلید داشت که در آن تمام رذالتها و پستیها و زشتیهای دنیا پرستان در آن متبلور و مجسم گردید.
این حادثه تاریخ برای جاودانگی و زنده ماندنش، نیازمند راویان و روایتگرانی بود که خود شاهد عینی این حادثه از نزدیک بودند تا پیامها و رشادتها و اهداف این حادثه را به غائبان و نسلهای بعدی منتقل کنند.
زینب سلام الله علیها با حضرت سجاد علیه السلام این نقش مهم روایتگری و بیدارکردن وجدانهای خفته و غبارگرفته را به نحو احسن ایفاء کردند.
این نقش آفرینی در چند محور بررسی می شود:
1. تبیین و نقل خود رویدادها و حوادث جانگدازی که هر انسان با فطرت و با وجدانی را بیدار و هوشیار می نمود.
2. تبیین اهداف و مقاصدی که امام حسین(ع) با یارانشان به خاطر زنده نگه داشتن آنها به مقام رفیع شهادت نایل شدند.
3. خود حضور فیزیکی و صرف شرکت انسان های غم دیده و مصیبت زده در کاخ عبیدالله و کاخ یزید، خود گواهی عینی بر حقانیت و مظلومیت اهل بیت عصمت علیهم السلام بود که می توانست تأثیر روانی شگرفی در ناظرین داشته باشد.
4. زینب سلام الله علیها نقش پرستار و تسلی دهنده و پناهگاه عاطفی نسبت به یتیمان و کودکان و حتی نسبت به حضرت سجاد علیه السلام را به خوبی ایفاء نمود، اگر این نقش عاطفی و پشتوانه روحی نبود، شاید این حادثه آن طور ه باید و شاید تأثیرگذار نمی بود.
بنابراین زینب سلام الله علیها با ایفای این چهار نقش عمده و با سخنرانی های آتشین و علی وار خود، عامل بقاء و استمرار حرکت عاشوراگردید و این از حکمت ها و مصلحت های الهی بود که زینب علیها سلام همراه این کاروان باشد تا بعدا نقش روایتگری آن را به خوبی انجام دهد.
سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود***کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
حادثه عاشورا یک علت و عامل پدیدآورنده داشت و آن جانبازی و شهادت مظلومانه امام حسین(ع) و یاران با وفاری آن حضرت(ع) بود،البته حادثه عاشورا دو چهره داشت یک چهره نورانی و درخشان که در آن تمام کمالات و فضایل انسانی متجلی شد و آن عبارت است از فداکاری و از خودگذشتگی اباعبدالله الحسین(ع) و یاران با وفای ایشان ویک چهره تاریک و پلید داشت که در آن تمام رذالتها و پستیها و زشتیهای دنیا پرستان در آن متبلور و مجسم گردید.
این حادثه تاریخ برای جاودانگی و زنده ماندنش، نیازمند راویان و روایتگرانی بود که خود شاهد عینی این حادثه از نزدیک بودند تا پیامها و رشادتها و اهداف این حادثه را به غائبان و نسلهای بعدی منتقل کنند.
زینب سلام الله علیها با حضرت سجاد علیه السلام این نقش مهم روایتگری و بیدارکردن وجدانهای خفته و غبارگرفته را به نحو احسن ایفاء کردند.
این نقش آفرینی در چند محور بررسی می شود:
1. تبیین و نقل خود رویدادها و حوادث جانگدازی که هر انسان با فطرت و با وجدانی را بیدار و هوشیار می نمود.
2. تبیین اهداف و مقاصدی که امام حسین(ع) با یارانشان به خاطر زنده نگه داشتن آنها به مقام رفیع شهادت نایل شدند.
3. خود حضور فیزیکی و صرف شرکت انسان های غم دیده و مصیبت زده در کاخ عبیدالله و کاخ یزید، خود گواهی عینی بر حقانیت و مظلومیت اهل بیت عصمت علیهم السلام بود که می توانست تأثیر روانی شگرفی در ناظرین داشته باشد.
4. زینب سلام الله علیها نقش پرستار و تسلی دهنده و پناهگاه عاطفی نسبت به یتیمان و کودکان و حتی نسبت به حضرت سجاد علیه السلام را به خوبی ایفاء نمود، اگر این نقش عاطفی و پشتوانه روحی نبود، شاید این حادثه آن طور ه باید و شاید تأثیرگذار نمی بود.
بنابراین زینب سلام الله علیها با ایفای این چهار نقش عمده و با سخنرانی های آتشین و علی وار خود، عامل بقاء و استمرار حرکت عاشوراگردید و این از حکمت ها و مصلحت های الهی بود که زینب علیها سلام همراه این کاروان باشد تا بعدا نقش روایتگری آن را به خوبی انجام دهد.
سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود***کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود