شکی در این نیست که خدا از ازل به همه چیزعلم دارد وعلم او محال است که مخالف واقع باشد بنابراین هر آنچه خدا به آن علم ازلی دارد قطعا تحقق خواهد یافت. بنابراین اگر در علم خدا چنین باشد که از موجود معینی در زمان و مکان معینی فعل خاصی صادرخواهد شد، حتما این فعل، از همان موجود و در همان موجود و در همان زمان و مکان معین صادر می شود واگر عامل آن کار دیگری کند علم خدا غلط نمی شود بلکه آن کار مفروض دیگر معلوم خدا بود. یعنی علم پیشین خدا به افعال ما مثل علم دیگران در زمان حال است که هر چه ما با اختیار خود انجام می دهیم همان متعلق علم دیگران است و اگر کار دیگری کنیم علم دیگران هم به همان تعلق می گیرد . سر مساله این است که خدا موجودی فرا زمانی است و گذشته و حال و آ ینده نزد او یکجا حاضر است.
از طرف دیگر علم خدا به افعال ما با اسباب آن است که یکی از آنها اختیار ما است. خدا به تحقق هر فعلی با علل خاص آن علم دارد و نه فقط به تحقق آن فعل بدون علم به علل آن؛ مثلا خدا می داند که فلان شخص خواهد سوخت و در ضمن می داند که او با حرارت آب سماور خواهد سوخت پس سوختن آن شخص با آب داغ سماور قطعی است و محال است که این شخص در همان زمان و مکان به جای آب داغ سماور با حرارت آتش بخاری بسوزد.خداوند متعال به افعال ارادی و اختیاری انسان همراه با علل آن علم دارد و یکی از اجزاء علل افعال اختیاری انسان، اراده و اختیار خود اوست.
از طرف دیگر علم خدا به افعال ما با اسباب آن است که یکی از آنها اختیار ما است. خدا به تحقق هر فعلی با علل خاص آن علم دارد و نه فقط به تحقق آن فعل بدون علم به علل آن؛ مثلا خدا می داند که فلان شخص خواهد سوخت و در ضمن می داند که او با حرارت آب سماور خواهد سوخت پس سوختن آن شخص با آب داغ سماور قطعی است و محال است که این شخص در همان زمان و مکان به جای آب داغ سماور با حرارت آتش بخاری بسوزد.خداوند متعال به افعال ارادی و اختیاری انسان همراه با علل آن علم دارد و یکی از اجزاء علل افعال اختیاری انسان، اراده و اختیار خود اوست.