خانه » همه » مذهبی » چرا امام کاظم(ع) از تبریک عید نوروز خودداری کردند اما رهبر بعد از سال تحویل عید را تبریک می گویند؟

چرا امام کاظم(ع) از تبریک عید نوروز خودداری کردند اما رهبر بعد از سال تحویل عید را تبریک می گویند؟

روایات مربوط به نوروز مختلف است و اجمالا در آن تعارض و اختلاف مشاهده می شود؛ چنانکه روایت معلی بن خنیس از امام صادق(ع) دلالت بر عظمت و شرافت این روز و انجام برخی اعمال مانند غسل، روزه و پوشیدن لباس نو دارد، از سوی دیگر، روایت امام کاظم(ع) دلالت بر عید نبودن آن دارد و این که نوروز از سنت های فارس بوده که مورد قبول اسلام نمی باشد.
جمع بین این دو روایت مشکل است به همین جهت آراء فقها و صاحب نظران در این زمینه متفاوت است.
برخی روایت امام کاظم(ع) را تقیه دانسته اند و روایت معلی که دلالت بر شرافت نوروز دارد را پذیرفته اند.
از سوی دیگر برخی روایت معلی را ضعیف دانسته اند و براساس روایت امام کاظم(ع) هیچگونه جایگاهی برای نوروز قائل نیستند گرچه انجام غسل و روزه را در این روز براساس روایت معلی و به امید به دست آوردن ثواب این اعمال براساس قاعده تسامح در روایات مربوط به آداب و سنن مستحب دانسته اند. از این رو در مورد عید نوروز گفتنی است: به طور قطع عید نوروز یکی از اعیاد ملی ایرانیان است و ریشه در تاریخ کهن این سرزمین و آیین آنها قبل از اسلام داشته است. نکته دیگر اینکه اسلام پس از آمدن به ایران و مسلمان و شیعه شدن ایرانیان این رسم همچنان باقی مانده و در آموزه های اسلامی نیز با آن مخالفت صریح وجود ندارد.
نکته سوم توجه به نکات مثبت نوروز است که زمینه تحول, نوسازی و پاکسازی فضای خانواده و زندگی را فراهم می کند و باعث نوعی شادی و شادابی می شود و بهانه ای برای صله رحم, دیدار دوستان و تحقق روابط سازنده با ایشان است. در برخى روایات، امامان معصوم علیهم السلام از نوروز تجلیل نموده اند. به عنوان مثال، در روایتى منسوب به حضرت امام جعفر صادق علیه السلام آمده است که مى فرماید: «نوروز، روزى است که پروردگار از بندگان پیمان گرفته است او را عبادت کنند و بدو شرک نورزند و به فرستادگانش و امامان علیهم السلام ایمان آورند.
نوروز، روزى است که خورشید در آن طلوع کرده و هیچ نوروزى نیست مگر این که ما در آن روز در انتظار از میان رفتن سختیهاییم; زیرا نوروز از روزهاى ما و شیعیان ماست.(1) در روایتى دیگر از معصوم علیه السلام وارد است: چون نوروز فرا مى رسد، غسل کنید، لباس پاکیزه بپوشید، خود را معطّر سازید و در آن روز، روزه گیرید. به هر حال، نباید فراموش کنیم که حضرت على علیه السلام مى فرماید: هر روزى که در آن، نافرمانى خدا نشود، عید است. (3) پس باید در عید نوروز به کارهایى مشغول شویم که ما را به خدا نزدیک کند و او را از ما خشنود سازد و از انجام کارهاى خرافى و ارج نهادن به سنّتهاى نادرست و نامعقول خویشتن دارى کنیم. عبادت خداوند و قرائت قرآن و پاکى و نظافت خانه و نیز لباس نو بر تن کردن – نه تجمّل گرایى و فخر فروشى کردن – و همچنین روزه داشتن و به دیدار دوستان و خویشان رفتن، بسیار پسندیده و ارزشمند است.
ولى اعتقاد به نامیمونى روز سیزدهم فروردین و واجب بودن سفره هفت سین و برگزارى مراسم چهارشنبه سورى، چون علّت عقلانى و شرعى ندارد، محکوم و مطرود است. در مجموع آنچه از روایات و مجموع کلمات صاحب نظران استفاده می شود چند چیز تقریبا محل اتفاق است. الف: اعیاد اسلامی که ریشه در آموزه های دینی دارد, عید قربان و عید فطر است و عید نوروز به عنوان یک عید اسلامی مورد عنایت قرآن کریم و ائمه اطهار علیه السلام نبوده است. ب : بسیاری از آداب و رسومی که در نوروز نزد ما ایرانیان متداول است مثبت و مورد تایید اسلام است, و ریشه در آموزه های دینی دارد. پی نوشت: 1 – بحارالانوار، ج 59، ص 1 – 92. 2 – بحارالانوار، ج 59، ص 2 – 100. ـ1410ـ 3 – شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 20، ص 73. http://qa.nahad.ir/showarticle.aspx?id=128 در ادامه جهت تبیین دقیق تر جایگاه نوروز در اسلام و نظرات مقام معظم رهبری در این زمینه مقاله ای ارائه می گردد : نوروز، بهانه اى براى مهرورزى مقام معظم رهبرى، حضرت آیةالله خامنه اى نوروز، درس تحول نوروز، فرصتى است تا انسان به اصلاح امور روحى خود بپردازد. تحویل هر سال جدید شمسى – که با نوعى تحول در عالم طبیعت مصادف مى باشد – فرصتى است تا انسان به تحول درونى و اصلاح امور روحى، معنوى، فکرى و مادى خود بپردازد. این دعاى شریفى که به ما تعلیم داده اند تا در آغاز سال بخوانیم، درس همین تحول است.
در این دعا، از خداى متعال درخواست مى کنیم که در حال و وضعیت روحى و نفسانى ما، تحول و دگرگونى مبارکى را ایجاد کند. ایجاد تحول، کار خداست؛ اما ما موظفیم که براى این تحول در درون و در زندگى خود و در جهان، اقدام و تلاش کنیم و همت بگماریم.1 ما در دعاى آغاز تحویل، از خداى متعال مى خواهیم که حالمان را به بهترین حال برگرداند. این تغییر و تحول، یکى از بزرگ ترین اسرار حرکت تکاملى انسان است که اسلام ما را به آن امر کرده و دستور داده است؛ مخصوص کسان خاصى هم نیست. مبادا کسى خیال کند که تغییر حال، از آن کسانى است که طبق معیارهاى اسلامى، دچار بدحالى اند؛ حتى کسانى که حال و اخلاق نیکى دارند، چون بهترین نیستند، از خدا مى خواهند که به سمت بهترین حرکت کنند. ما، هر که هستیم، هر جا هستیم و در هر مرتبه اى از دانش، معرفت، کمال و اخلاق انسانى قرار داریم، باید از خدا بخواهیم که حالمان را نیکوتر کند و ما را به سمت کامل تر شدن پیش ببرد.2 نوروز، روز نو نوروز، به معناى روز نو و حالت نو بوده و هست. از لحاظ طبیعت، روز اول حمل – که اول بهار حساب شده است – روزى نو محسوب مى شود؛ لیکن روز نو، منحصر به تجدید وضعیتى در طبیعت نیست؛ همچنان که در بعضى از روایات وارد شده در باب نوروز از ائمه هدى علیهم السلام، انسان خوب احساس مى کند که آن بزرگواران هم بنا به رسم اسلام – که همه جا رسوم و سنت ها و واژه ها را گرفت و محتواى آنها را عوض کرد – در مورد کلمه نوروز و روز نوروز، درصدد چنین کارى بودند. وقتى از امام علیه السلام سؤال مى کنند که «ما النّیروز»، حضرت مى فرمایند: «اَتدرى ما النیروز؛ مى دانى که نوروز چیست»؟ نمى گویند مى دانى نوروز چه وقتى است؛ مى فرمایند: مى دانى نوروز چیست؟ نوروز، یعنى روز و حالتى نو در تاریخ و زندگى بشر.
آن وقت در معناى نوروز و این که نوروز چیست، در روایات مختلف، تعبیرات مختلفى هست؛ مثلاً آن روزى که رسول اکرم صلى الله علیه وآله، امیرالمؤمنین علیه السلام را به خلافت منصوب کرد، آن روز، نوروز بود یا در روایت دیگر، آن روزى که دجّال در آخرالزمان، به دست حضرت مهدى علیه السلام به قتل برسد، آن روز، نوروز است یا حتى در بعضى از روایات آمده، آن روزى که آدم هبوط کرد، آن روز، نوروز بود. نوروز، یعنى روزى نو در تاریخ بشر و حالتى نو در زندگى انسان ها. على الظاهر در این روایات، امام نمى خواهند بفرمایند که آن روزى که این وقایع در آن اتفاق افتاده است یا خواهد افتاد، با روز اول حمل، مصادف بوده یا خواهد بود؛ نه، خیلى مستبعد است که مراد این باشد؛ مراد این است که معناى نوروز را بفهمیم. نوروز، یعنى روزى که شما با عمل خودتان، با حادثه اى که اتفاق مى افتد، آن را نو مى کنید. روز بیست و دوم بهمن که ملت ایران، حادثه عظیمى را به کمک خدا تحقق بخشید، روز نویى (نوروز) است. آن روزى که امام امت، قاطعاً به دهان مستکبر قلدر گردن کلفت دنیا – یعنى آمریکا – مشت کوبید، آن روز، روز نو و راه نویى (نوروز) بود؛ حادثه نویى بود که اتفاق مى افتاد و افتاد. ما باید نوروز را، نوروز کنیم.
نوروز به حسب طبیعت، نوروز است؛ جنبه انسانى قضیه هم به دست ماست که آن را نوروز کنیم.3 کریسمس و نوروز بعضى افراد به اصطلاح روشنفکر، ارزش هاى ایرانى محض را هم زیر پا مى گذارند؛ مثلاً کریسمس را بر عید نوروز، ترجیح مى دهند! مى پرسیم شما مگر ایرانى نیستید؟ مى گویند: بچه هاى ما از کریسمس بیشتر از عید نوروز خوششان مى آید! خوب بچه هاى شما غلط مى کنند! وقتى در آن خانه و خانواده زندگى کنند، معلوم است که این طور مى شوند! عید نوروز، مناسبت بدى است؟ کریسمس، اول زمستان است؛ در یخ و برف و سرما؛ آیا بهتر از اول بهار و اول فروردین است؟ آخر این چه سلیقه اى است؟ چرا انسان این قدر دچار کورى چشم و عناد حتى نسبت به اوّلیات شود؟ براى من عجیب است وقتى چنین مسائلى را مى بینم یا مى شنوم. مایه افتخار یادم آمد از «سید على خان مدنى»؛ مناسب است که راجع به عید نوروز، ماجراى او گفته شود.
سیدعلى خان، مردى بزرگ، ادیبى طراز اول، شاعرى توانا و عالمى فَحل است. در بین کسانى که خارج از میهن زندگى کرده اند، تقریباً شیخ بهایى دوم یا شیخ بهایى درجه دو است. سید على خان، به مرحله نوجوانى که مى رسد، همراه با مادرش از مدینه عازم هند مى شوند و با زحمت و مشقت زیاد، به پدر خانواده مى پیوندند. پدر، وقتى نوجوان خود را مى بیند، او را براى فراگیرى علوم متداول زمان، نزد اساتید مبرز مى فرستد و به تربیتش مى کوشد. درست توجه کنید؛ پدر، چندین سال است در هند زندگى مى کند. محیط، هند است و در هند آن زمان هم زبان فارسى، زبان رایج بوده است. دوره، دوره تیمورى هاست و گاهِ اوج زبان فارسى در هند؛ اما اینها عربند و به زبان عربى تکلم مى کنند. سید على خان که شاعر است، قصاید غرایى به زبان عربى مى سراید. عید نوروز که از راه مى رسد، سید على خان براى تهنیت عید به پدرش، قصیده اى به زبان عربى مى گوید و به او تقدیم مى کند… . آیا قصیده عربى سیدعلى خان مدنى در خصوص عید نوروز، مایه افتخار به یک سنت تاریخى نیست؟ به راستى چرا انسان باید این ارزش ها را فراموش کند؟ آقا به نام ایرانى خواهى، نفس مى کشد و زندگى مى کند؛ اما عید نوروز را به راحتى با کریسمس عوض مى کند! بى ذوقى و بى سلیقگى تا این حد!4 نوروز، اسلامى نه باستانى اسلام، عید نوروز را گرفت؛ محتواى انسانى و اسلامى و معنوى به آن داد و به مردم برگرداند. اول تحویل سال، شما به دستور اسلام با خدا رابطه برقرار مى کنید و مى گویید: «یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحول و الاحوال»؛ اى کسى که گردش زمین و آسمان، گردش دل ها و چشم ها و گردش روزگاران به دست توست، این گردش قراردادى سال را هم براى ما با برکت و مبارک قرار بده. ببینید؛ نوروز و تحویل سال – رفتن از یک سال به سال دیگر – یک محتواى معنوى پیدا کرد.
مردم را توصیه مى کند که غسل کنید؛ خود را شست وشو دهید و تمیزترین لباس ها را بپوشید (البته صحبتى از لباس نو نیست؛ صحبت از لباس تمیز است)؛ به دیدن یکدیگر بروید؛ صله رحم کنید؛ دل هایتان را شاد کنید؛ به خودتان امید بدهید و با رویش طبیعت، یک رویش معنوى در دل خودتان به وجود آورید. برخورد با عید نوروز، این است؛ لذا ما ایرانى ها، عید نوروز را دوست مى داریم و آن را جشن مى گیریم؛ اما جشن ما، یک جشن سالم است. اسلام با هر کدام از مراسم قدیمى که برخورد مى کند، این طور برخورد مى کند. البته بعضى از مراسم هست که قابل اصلاح نیست؛ مثلاً اسلام درباره مراسم خرافى از روى آتش پریدن، حرفى ندارد و تأیید نمى کند؛ اما هیچ اشکالى نمى بیند که مردم در مناسبتى از مناسبت هاى عید، به فضاى باز بروند، با سبزه و طبیعت و صحرا، دیدارى تازه کنند، خود و طبیعت را با یکدیگر نزدیک کنند و لذت صحیح و سالم ببرند.5 اسلام در بسیارى از مواقع، با سنت ها این کار را مى کند. مردم ما عین همین کار را با نوروز کردند؛ نوروز را نگه داشتند و محتواى آن را عوض کردند.
نوروز در ایران، جشنى در خدمت حکومت هاى استبدادى قبل از اسلام بود! به همین خاطر است که مى گویند: «نوروز باستانى»! نوروزش خوب است؛ ولى باستانى اش بد است! باستانى، یعنى این که همه این جشن هاى دوره سال – مثل جشن نوروز یا جشن «مهرگان» یا جشن هاى دیگرى نظیر «خردادگان»، «مردادگان» و جشن هاى گوناگونى که قبل از اسلام بوده است – در خدمت حکومت هاى استبدادى و سلطنت هاى پوسیده دوران جاهلیت ایران بود. محتواى نوروز، محتواى مردمى و خدایى نبود؛ توجه و ارادت به حضرت حق، در آن نبود؛ جهات عاطفى و انسانى و مردمى، در نوروز نبود. ملت ایران، نوروز را نگه داشتند؛ اما محتواى آن را عوض کردند. محتواى امروز نوروز ایرانى، غیر از محتواى باستانى است.6 نوروز، مظهر ذوق ایرانى به نظر من، آن چه که ملت ایران در باب عید نوروز انجام داده است، یکى از زیباترین و شایسته ترین کارهایى است که مى شود با یک مراسم تاریخى و سنتى انجام داد. اول سال شمسى ما ایرانى ها – یعنى اول بهار – عید نوروز است. اولاً ملت ایران افتخار دارد که سال شمسى او هم سال هجرى است؛ یعنى همچنان که سال قمرى، از مبدأ هجرت خاتم الانبیا صلى الله علیه وآله است، سال شمسى ما هم از مبدأ هجرت است.
این، به نظر من، نشان گر هنر و عشق و علاقه ایرانى به تعالیم مقدس اسلام و به آثار مطهر و مقدس نبوى است. در ضمن، اول سال را اول فصل بهار انتخاب کرده ایم؛ در حالى که مسیحیان، اول زمستان را اول سال قرار مى دهند. ما اول بهار را اول سال خودمان قرار داده ایم که این هم یک ذوق و سلیقه ایرانى است. اول بهار، اول رویش طبیعت، اول بیدارى باغ و راغ و بوستان و اول بالندگى همه موجودات زنده است. این، بهتر از زمستان است که وقت مردن و انجماد طبیعت و گیاه و نباتات است. امروز، نوروز براى ملت ما عبارت است از اولاً توجه مردم به خدا؛ اول تحویل سال که مى شود، مردم دعا مى خوانند؛ «یا محول الحول و الاحوال»؛ مى گویند: آغاز سال را با یاد خدا شروع مى کنند؛ توجه خود را به خدا زیاد مى کنند. این، ارزش است. ثانیاً نوروز را بهانه اى براى دید و بازدید و رفع کدورت ها و کینه ها و محبت به یکدیگر قرار مى دهند.
این، همان برادرى و عطوفت اسلامى و همان صله رحم اسلام است؛ بسیار خوب است. ضمناً نوروز را بهانه اى براى زیارت اعتاب مقدسه قرار مى دهند که این بسیار خوب است.7 پى نوشت: 1. پیام نوروزى رهبر انقلاب، فروردین 1369. 2. پیام نوروزى رهبر انقلاب، فروردین 1372. 3. سخنرانى در دیدار با مسئولان کشورى و لشگرى، نوروز 1369. 4. سخنرانى در دیدار با مدیران مطبوعات کشور، اردیبهشت 1375. 5. سخنرانى در جمع زائران حرم امام رضا علیه السلام، فروردین 1378. 6. سخنرانى در جمع زائران حرم امام رضا علیه السلام، فروردین 1377. 7. همان. (منبع : مجله پرسمان ، شماره 43 – فروردین 1385 )

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد