حکومت پهلوی مخصوصا پهلوی دوم شیفته غرب و زندگی غربی بود و سعی داشت کشورمان ایران را هر چند در ظاهر به صورت کشورهای مترقی نشان دهد به این منظور حکومت پهلوی اولا قصد داشت زنان ایرانی مانند زنان غربی در امور زندگی ظاهر شوند و نیز تحت فشار سازمانهای بین المللی و ایجاد تغیر در کشور قصد داشت ایران را کشوری مترقی نشان دهد این امر جزء ظاهر سازی های انقلاب سفید بود به این منظور طرحی را به رفراندم گذاشت او اصول انقلاب سفید خود را به صورت یک طرح شش ماده اى در معرض مراجعه به آراى عمومى گذاشت و از طبقات مختلف دعوت شد تا با شرکت در یک همه پرسى به مفاد آن رأى دهند که یکی از بندهای آن بند مربوط به سپاه دانش بود که طی آن دختران و جوانان دیپلمه به منظور آموزش به روستاها فرستاده می شدند البته قبل از فرستادن دختران به روستاها برای فرهنگی آموزی باید در یک دوره آموزش شرکت کرده و مانند پسران آموزش می دیدند قصد شاه این بود که با فرستان دختران به روستاها فرهنگ غربی که در دوره آموزش و مخصوصا نحوه پوشش معلمان در روستاها به عنوان فرهنگی عمومی مردم معرفی و جایگزین شود.
بنابر این این مسئله مربوط به سپاه دانش بود که محمدرضا پهلوى در ۶ بهمن ۱۳۴۶ با صدور فرمان انقلاب شاه و ملت که بعدها به نام انقلاب سفید شهرت یافت، به نوعى زنان را نیز مشمول خدمت وظیفه کرد. زنان داوطلب در قالب «سپاهیان بهداشت» و «سپاهیان دانش» دوران ۴ ماهه اى را به عنوان دوران آموزشى گذرانده و سپس براى تدریس یا انجام فعالیت هاى امدادى و درمانى راهى روستاها و مناطق دورافتاده مى شدند.
زنانى که براى عضویت در «سپاه دانش» داوطلب مى شدند، اکثراً از کسانى بودند که با اخذ مدرک دیپلم در دانشگاه ها پذیرفته نشده و از آنجایى که عضویت در «سپاه دانش» آینده شغلى شان را به عنوان آموزگار تامین مى کرده راهى این مجموعه مى شدند. اعضاى سپاه «دانش» و «بهداشت» موظف به گذراندن دورانى ۴ ماهه بودند. دوشنبه و چهارشنبه هر هفته «سپاهیان دانش» و «سپاهیان بهداشت» در پادگان هاى بزرگ شهر، تعلیم تیراندازى مى دیدند. در این سفر زنان عضو سپاه «دانش» و «بهداشت» مانند مردان، رفتارى نظامى داشتند، رژه مى رفتند و تمرینات تیراندازى مى کردند. در سایر روزها نیز اساتید دانشگاه به سپاهیان دانش نحوه تدریس در ۵ پایه را آموزش مى دادند.
سپاهیان «دانش و بهداشت» سه دست لباس مختلف داشتند، «بلوز و دامن»، «کت و دامن» و «کت و شلوار» که باید در کلاس ها با لباس فرم حاضر مى شدند و بسته به هر موقعیتى از لباس فرمى خاص استفاده مى کردند. لباس هاى کار بلوز و شلوار آجرى رنگ بود و لباس هاى فرم را که با آن رژه رفته و در جشن ها شرکت مى کردند، لباس هایى بود به رنگ لباس هاى مردان نظامى و با همان کلاه ها.زنان سرباز که در قالب «سپاهیان دانش» و «سپاهیان بهداشت» فعالیت داشتند، در دوران آموزشى ۴ ماهه، ماهیانه ۲۰۰ تومان به عنوان حقوق دریافت مى کردند. در دوران آموزشى همگى درجه نظامى گروهبان سومى داشتند و پس از طى این دوران و کسب معدل بود که به گروهبان اول یا دومى ارتقاى درجه مى یافتند.حقوق گروهبان ها نیز متفاوت بوده و .پس از پایان دوران ۴ ماهه آموزشى، زنان سرباز براى تدریس عازم روستاهاى دوردست مى شدند تا به کودکان روستایى درس بدهند.
تعداد سپاهیان در هر روستا، بستگى به جمعیت آن داشته است. در هر یک از دفاتر آموزش و پرورش نیز اتاقى با نام «سپاه دانش» براى این «سپاهیان» در نظر گرفته مى شد. سپاهیان دانش در هر روستا موظف به شرکت در جشن ها همراه با کدخدا، فرماندار و بخشدار منطقه بودند و در کارهاى عمرانى و آبادى روستا مانند آسفالت و مدرسه سازى نیز شرکت داشته اند. به مجرد اتمام دوران خدمت دو ساله شان، اعضاى سپاه دانش به عنوان آموزگار جذب آموزش و پرورش مى شدند. هم اکنون نیز اکثر آموزگارانى که با مدرک دیپلم مشغول تدریس در مدارس هستند، همان سپاهیان دانش سابق هستند.
سپاه دانش هر ۶ ماه یک بار اقدام به عضوگیرى مى کرد و از زمان آغاز فعالیتش تا زمان انقلاب ۲۱ دوره عضوگیرى کرد. عضویت در«سپاه دانش» داوطلبى بوده و گزینشى نیز براى ورود به آن انجام نمى شده است دو سال زندگى آنان در «سپاه دانش» در مراکز شبانه روزى سپرى مى شد.آموزش هاى نظامى، رژه، آشنایى با انواع اسلحه، آموزش تیراندازى، روش تدریس و اجراى مراسم سان در مقابل مسئولین کشور، از جمله مواردى بوده که زنان سرباز باید آن را فرا مى گرفتند.
داوطلبان عضویت در سپاه دانش براى ثبت نام باید به آموزش و پرورش رجوع مى کردند.کسانى که موفق به پایان دوره ۲ ساله آموزشى در سپاه دانش با معدل عالى مى شدند، مى توانستند وارد «دانشگاه سپاهیان انقلاب» شوند، .اکثر افرادى که به صورت داوطلبانه عضو سپاه دانش مى شدند، انگیزه شان تضمین شغلى بوده که بعد از دوره دو ساله براى آنان ایجاد مى شد. آنان بلافاصله بعد از پایان دوره آموزش دو ساله خود به استخدام وزارت فرهنگ آن دوران در مى آمدند. برخی معتقدند هرچند سپاهیان دانش براى افزایش سطح سواد روستاییان عازم این مناطق مى شدند آنها بروز دگرگونى در اسلام را به خانواده، دوستان و نیز اهالى روستاها انتقال داده و در واقع نتیجه فعالیت این سپاهیان درست عکس منظورى بود که شاه از ایجاد آنان داشت.
آقای عسکر اولادی از فعالان انقلاب در این باره میگوید:
تعدادی از عوامل ساواک را همراه سپاه دانش به اقصی نقاط کشور بفرستند چون حضور ساواک در روستاها بسیار سخت بود و در بافت روستایی برخلاف بافت کارمندی و کارگری، امکان نفوذ ساواک نبود. بهوسیلهی سپاه دانش یک تحصیلکرده دانشگاهی در خانه یک روستایی میرفت و به دختر و پسر روستایی تعلیمات عمومی میداد. «ماهنامه ذکر شماره ۱۰/ تیر ماه ۱۳۸۵»
شاه ملعون در 19دیماه 1341 کنگره ای به نام کنگرهی آزاد مردان و آزاد زنان تشکیل داد. پدر او روز 19دی را روز آزادی زن اعلام کرده بود و هر سال برنامه های افراطی در رابطه با کشف حجاب و نشان دادن نوامیس مردم به کار میبردند از اینرو شاه ملعون نیز این تاریخ را برای کنگره انتخاب کرد. در این کنگره محمد رضایپهلوی خائن این طرح 6 ماده را به نام انقلاب شاه و مردم ، انقلاب سفید مطرح کرد .
اصول شش گانه انقلاب سفید به شرح زیر بود: 1ـ اصلاحات ارضى; 2ـ سپاه دانش; 3ـ شرکت زنان در انتخابات; 4ـ ملى شدن جنگل ها; 5ـ فروش سهام کارخانه هاى دولتى به عنوان پشتوانه اصلاحات ارضى; 6ـ سهیم کردن کارگران در سود کارخانه ها. شرایط برگزارى همه پرسى که ویژگى کاملا استبدادى داشت و با نیرنگ و تقلب همراه بود، نتیجه اش از پیش معلوم بود. پس از تصویب لوایح شش گانه، شاه در نامه اى به نخستوزیر، آن را قطعى و لازم الاجرا دانست با اعلام اصول شش گانه، در جلسه اى که با حضور امام خمینى و سایر مراجع قم به منظور رسیدگى و اخذ تصمیم درباره آن اصول تشکیل شد تصمیم بر این شد که نماینده اى از سوى دولت براى توضیح درباره این کار به قم دعوت شود. در مقابل از سوى علما، آیت الله کمالوند پذیرفت که شخص شاه را ملاقات کند و مخالفت مراجع را با این طرحها به او گوشزد کند.
اما شاه به اعتراضات وقعى نمى گذارد و با وجود تعطیلی مجلس، براى قانونى جلوه دادن این اصول آن را به همه پرسى مى گذارد که همین مسئله موجب اعتراض علما مخصوصا امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) شد البته مخالف امام با مسئله سواد آموزی و سازندگی کشور نبود که ایشان خود این مسئله را با طرح نهضت سواد آموزی و جهاد سازندگی در قالبی بهتر پیاده کردند.
برای اطلاعات جانبی و بیشتر رجوع کنید به:
1-نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی
2- سه سال ستیز شیعه، روح الله حسینیان، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی
بنابر این این مسئله مربوط به سپاه دانش بود که محمدرضا پهلوى در ۶ بهمن ۱۳۴۶ با صدور فرمان انقلاب شاه و ملت که بعدها به نام انقلاب سفید شهرت یافت، به نوعى زنان را نیز مشمول خدمت وظیفه کرد. زنان داوطلب در قالب «سپاهیان بهداشت» و «سپاهیان دانش» دوران ۴ ماهه اى را به عنوان دوران آموزشى گذرانده و سپس براى تدریس یا انجام فعالیت هاى امدادى و درمانى راهى روستاها و مناطق دورافتاده مى شدند.
زنانى که براى عضویت در «سپاه دانش» داوطلب مى شدند، اکثراً از کسانى بودند که با اخذ مدرک دیپلم در دانشگاه ها پذیرفته نشده و از آنجایى که عضویت در «سپاه دانش» آینده شغلى شان را به عنوان آموزگار تامین مى کرده راهى این مجموعه مى شدند. اعضاى سپاه «دانش» و «بهداشت» موظف به گذراندن دورانى ۴ ماهه بودند. دوشنبه و چهارشنبه هر هفته «سپاهیان دانش» و «سپاهیان بهداشت» در پادگان هاى بزرگ شهر، تعلیم تیراندازى مى دیدند. در این سفر زنان عضو سپاه «دانش» و «بهداشت» مانند مردان، رفتارى نظامى داشتند، رژه مى رفتند و تمرینات تیراندازى مى کردند. در سایر روزها نیز اساتید دانشگاه به سپاهیان دانش نحوه تدریس در ۵ پایه را آموزش مى دادند.
سپاهیان «دانش و بهداشت» سه دست لباس مختلف داشتند، «بلوز و دامن»، «کت و دامن» و «کت و شلوار» که باید در کلاس ها با لباس فرم حاضر مى شدند و بسته به هر موقعیتى از لباس فرمى خاص استفاده مى کردند. لباس هاى کار بلوز و شلوار آجرى رنگ بود و لباس هاى فرم را که با آن رژه رفته و در جشن ها شرکت مى کردند، لباس هایى بود به رنگ لباس هاى مردان نظامى و با همان کلاه ها.زنان سرباز که در قالب «سپاهیان دانش» و «سپاهیان بهداشت» فعالیت داشتند، در دوران آموزشى ۴ ماهه، ماهیانه ۲۰۰ تومان به عنوان حقوق دریافت مى کردند. در دوران آموزشى همگى درجه نظامى گروهبان سومى داشتند و پس از طى این دوران و کسب معدل بود که به گروهبان اول یا دومى ارتقاى درجه مى یافتند.حقوق گروهبان ها نیز متفاوت بوده و .پس از پایان دوران ۴ ماهه آموزشى، زنان سرباز براى تدریس عازم روستاهاى دوردست مى شدند تا به کودکان روستایى درس بدهند.
تعداد سپاهیان در هر روستا، بستگى به جمعیت آن داشته است. در هر یک از دفاتر آموزش و پرورش نیز اتاقى با نام «سپاه دانش» براى این «سپاهیان» در نظر گرفته مى شد. سپاهیان دانش در هر روستا موظف به شرکت در جشن ها همراه با کدخدا، فرماندار و بخشدار منطقه بودند و در کارهاى عمرانى و آبادى روستا مانند آسفالت و مدرسه سازى نیز شرکت داشته اند. به مجرد اتمام دوران خدمت دو ساله شان، اعضاى سپاه دانش به عنوان آموزگار جذب آموزش و پرورش مى شدند. هم اکنون نیز اکثر آموزگارانى که با مدرک دیپلم مشغول تدریس در مدارس هستند، همان سپاهیان دانش سابق هستند.
سپاه دانش هر ۶ ماه یک بار اقدام به عضوگیرى مى کرد و از زمان آغاز فعالیتش تا زمان انقلاب ۲۱ دوره عضوگیرى کرد. عضویت در«سپاه دانش» داوطلبى بوده و گزینشى نیز براى ورود به آن انجام نمى شده است دو سال زندگى آنان در «سپاه دانش» در مراکز شبانه روزى سپرى مى شد.آموزش هاى نظامى، رژه، آشنایى با انواع اسلحه، آموزش تیراندازى، روش تدریس و اجراى مراسم سان در مقابل مسئولین کشور، از جمله مواردى بوده که زنان سرباز باید آن را فرا مى گرفتند.
داوطلبان عضویت در سپاه دانش براى ثبت نام باید به آموزش و پرورش رجوع مى کردند.کسانى که موفق به پایان دوره ۲ ساله آموزشى در سپاه دانش با معدل عالى مى شدند، مى توانستند وارد «دانشگاه سپاهیان انقلاب» شوند، .اکثر افرادى که به صورت داوطلبانه عضو سپاه دانش مى شدند، انگیزه شان تضمین شغلى بوده که بعد از دوره دو ساله براى آنان ایجاد مى شد. آنان بلافاصله بعد از پایان دوره آموزش دو ساله خود به استخدام وزارت فرهنگ آن دوران در مى آمدند. برخی معتقدند هرچند سپاهیان دانش براى افزایش سطح سواد روستاییان عازم این مناطق مى شدند آنها بروز دگرگونى در اسلام را به خانواده، دوستان و نیز اهالى روستاها انتقال داده و در واقع نتیجه فعالیت این سپاهیان درست عکس منظورى بود که شاه از ایجاد آنان داشت.
آقای عسکر اولادی از فعالان انقلاب در این باره میگوید:
تعدادی از عوامل ساواک را همراه سپاه دانش به اقصی نقاط کشور بفرستند چون حضور ساواک در روستاها بسیار سخت بود و در بافت روستایی برخلاف بافت کارمندی و کارگری، امکان نفوذ ساواک نبود. بهوسیلهی سپاه دانش یک تحصیلکرده دانشگاهی در خانه یک روستایی میرفت و به دختر و پسر روستایی تعلیمات عمومی میداد. «ماهنامه ذکر شماره ۱۰/ تیر ماه ۱۳۸۵»
شاه ملعون در 19دیماه 1341 کنگره ای به نام کنگرهی آزاد مردان و آزاد زنان تشکیل داد. پدر او روز 19دی را روز آزادی زن اعلام کرده بود و هر سال برنامه های افراطی در رابطه با کشف حجاب و نشان دادن نوامیس مردم به کار میبردند از اینرو شاه ملعون نیز این تاریخ را برای کنگره انتخاب کرد. در این کنگره محمد رضایپهلوی خائن این طرح 6 ماده را به نام انقلاب شاه و مردم ، انقلاب سفید مطرح کرد .
اصول شش گانه انقلاب سفید به شرح زیر بود: 1ـ اصلاحات ارضى; 2ـ سپاه دانش; 3ـ شرکت زنان در انتخابات; 4ـ ملى شدن جنگل ها; 5ـ فروش سهام کارخانه هاى دولتى به عنوان پشتوانه اصلاحات ارضى; 6ـ سهیم کردن کارگران در سود کارخانه ها. شرایط برگزارى همه پرسى که ویژگى کاملا استبدادى داشت و با نیرنگ و تقلب همراه بود، نتیجه اش از پیش معلوم بود. پس از تصویب لوایح شش گانه، شاه در نامه اى به نخستوزیر، آن را قطعى و لازم الاجرا دانست با اعلام اصول شش گانه، در جلسه اى که با حضور امام خمینى و سایر مراجع قم به منظور رسیدگى و اخذ تصمیم درباره آن اصول تشکیل شد تصمیم بر این شد که نماینده اى از سوى دولت براى توضیح درباره این کار به قم دعوت شود. در مقابل از سوى علما، آیت الله کمالوند پذیرفت که شخص شاه را ملاقات کند و مخالفت مراجع را با این طرحها به او گوشزد کند.
اما شاه به اعتراضات وقعى نمى گذارد و با وجود تعطیلی مجلس، براى قانونى جلوه دادن این اصول آن را به همه پرسى مى گذارد که همین مسئله موجب اعتراض علما مخصوصا امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) شد البته مخالف امام با مسئله سواد آموزی و سازندگی کشور نبود که ایشان خود این مسئله را با طرح نهضت سواد آموزی و جهاد سازندگی در قالبی بهتر پیاده کردند.
برای اطلاعات جانبی و بیشتر رجوع کنید به:
1-نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی
2- سه سال ستیز شیعه، روح الله حسینیان، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی