آنچه در این باره گفته شده است عمدتا در باره روح و جسم مثالی است . حتی دراین دنیا نیز مدرک رنج و خوشی روح و نفس ما است , نه بدن . در عین حال باید توجه داشت که ارتباط خاصى بین «روح انسان» در برزخ و «بدن مادى» او در قبر خاکى وجود دارد. این ارتباط، در اصل از ارتباط روح وبدن مادى که در طول زندگى دنیایى با یکدیگر یک نوع اتحاد داشته اند، سرچشمه مى گیرد که با قطع تعلّق روح از بدن پس از مرگ، به کلى از میان نمى رود؛ بلکه یک نوع ارتباط در حد پایین ترى میان روح برزخى و بدن مادى و خاکى وجود دارد.
البته نه در حد و اندازه اى که در زندگى دنیایى و در دوران تعلّق روح به بدن وجود داشت و نه با آن کیفیت و کمیت؛ بلکه در میزانى ضعیف تر و با کم و کیفى دیگر. از همین رو «قبر خاکى» با «عالم برزخى» روح، ارتباطى دارد که نقاط دیگر این ارتباط را ندارد: به همین جهت على رغم حضور روح در عالمى فرا مادى، و فوق زمان و مکان، توجّه خاصى به بدن مادى و به نقطه اى که بدن خاکى در آن هست، دارد و بر اساس همین ارتباط میان قبر برزخى و قبر خاکى است که دستورات و احکام خاصى در باب قبر، تشییع جنازه، کفن و دفن، حرمت قبر، استحباب زیارت قبور، دعا، طلب رحمت و مغفرت برسر قبور و نظایر آن در شریعت اسلامى وجود دارد.
ارتباط روح و بدن در ساعت و روزهاى اول مرگ، بیش از روزها و اوقات بعدى است و این به دلیل الفت و وحدت شدیدى است که روح با بدن مادى در این دنیا دارد.
به تدریج با انس گرفتن روح با «بدن برزخى» و «قالب مثالى» از این توجّه و ارتباط کاسته شده، ارتباط ضعیفى میان روح و بدن خاکى باقى مى ماند. ولى به هر حال درساعات وروزهاى اول مرگ، روح در عین اینکه در برزخ است، خود را در کنار بدن مادى مى یابد؛ به صورتى که با حرکت دادن و غسل دادن و کفن و دفن به دنبال بدن مادى بوده، در آنجا حاضر است.
هنگامى که بدن میت را وارد قبر مى کنند، روح خود را با آن و نزدیک به آن مى یابد و چون با احکام جدید، خطرات، وحشت ها و تاریک و روشن نبودن آینده خود، روبه رو مى شود و شاهد ورود بدن به زیر خاک است؛ طبعا ترس، اضطراب و نگرانى خاصى دامنگیر روح مى شود. بدین لحاظ است که براى مراعات حال روح در این لحظات دستورات خاص و احکام ویژه اى، در متون اسلام وارد شده که هر کدام حامل حساب و معانى خاصى و منظور و مقصود مشخصى است و براى اهل آن به اندازه فهم شان، قابل درک است.
وارد نکردن دفعى بدن به قبر و گذاشتن آن، دو یا سه زراع پایین تر قبر بر روى زمین،حر عاملى، وسائل الشیعه، ج 2، ص 838. وارد کردن بدن میت از قسمت پاها در داخل قبرهمان، ص 828. و خواندن دعاهاى مخصوص هنگام قرار دادن میت در لحد و زمان گذاشتن خشت روى قبر و وقت خروج از قبر و…همان، ص 845. هر یک داراى مضمون خاصى بوده و شامل درخواست مخصوصى از خداوند متعال براى میت است و هر کدام نشانگر ارتباط قبر مادى با قبر برزخى و ابعاد، رموز و دقایق مختلف آن است.
ارتباط روح با قبر خاکى، موجب مى شود که بتوان از این طریق بهتر با روح رابطه برقرار و به او توجه کرد و نیز توجه او را جلب نمود. بدین جهت در روایات تأکید فراوانى بر زیارت قبور، دعا، طلب رحمت و مغفرت و تلاوت قرآن بر سر قبرها شده است. هر چند این آداب در هر جایى براى مردگان خوب است؛ ولى به دلیل ارتباط قبر برزخى با قبر خاکى، بر انجام دادن این آداب بر سر قبرها تأکید بیشتر شده و از استحباب بیشترى برخودار است.
از طرفى ارواح نیز بر اساس این ارتباط با بدن مادى و قبر خود، از حضور مؤمنان مسرور و مبتهج مى شوندامام صادق(ع) در روایتى مى فرماید: «قسم به خداى متعال مردگان رفتن شما را [ بر سر قبورشان ]مى دانند و با حضور شما مسرور مى شوند و با شما انس مى گیرند و بهره مند مى شوند.»؛ (وسائل الشیعه، ج 2، ص 878) و با زیارت کنندگان سخن ها دارند که اگر گوش شنوا و چشم بینایى باشد، آن حکایت ها را مى فهمد و در مى یابد.
رو به گورستان دمى خامش نشین آن خموشان سخن گو را ببین
لیک اگر یک رنگ بینى خاکشان نیست یکسان حالت چالاکشان
شحم و لحم زندگان یکسان بود آن یکى غمگین، دگر شادان بود
تو چه دانى تا ننوشى قالشان ز آنکه پنهان است بر تو حالشان
بشنوى از قال، هاى و هوى را کى ببینى حالت صد توى را
نقش ما یکسان به ضدها متصف خاک هم یکسان روانشان مختلف
مثنوى معنوى، دفتر سوم، ابیات 4764 – 4769.
و نیز به لحاظ وجود ارتباط میان «قبر خاکى» و «قبر برزخى»، بهتر است بدن مادى میت در مکان هاى شریف و مقدس، مانند مشاهد ائمه(ع)، حرم علما، شهداء و امام زادگان دفن شود؛ چرا که ارتباط میان ارواح پاک پیامبران، امامان، صالحان و اولیاى الهى و قبرهاى شریف، پاک و مقدس آنان، توجّه خاص و ویژه آن بزرگان را، به نقطه هایى که بدن هاى مطهرشان در آنجا مدفون است، به دنبال خواهد داشت و قهراً این مکان ها، مشمول نظر و احاطه وجودى مخصوص آنها خواهد بود و ارواح مقدس آنان در این مکان ها، حضور خاصى خواهند داشت. از این رو، اگر بدن میتى در این مکان ها و در قرب آنها دفن شود، از برکات و نعمت هاى این نظر و احاطه وجودى بهره خواهد برد و در نهایت در صورت صلاحیت براى این استفاده و بهره ورى، ارواح آنها نیز از این برکات بهره مند خواهند شد.ر.ک: عروج روح، صص 71 – 76؛ معاد یا بازگشت به سوى خدا، ج 1، صص 243 – 259.
خاک گور از مرد هم یابد شرف تا نهد بر گور او دل روى و کف
خاک از همسایگى جسم پاک چون مشرف آمد و اقبال ناک
مثنوى معنوى، دفتر ششم، ابیات 3008 و 3009.
البته نه در حد و اندازه اى که در زندگى دنیایى و در دوران تعلّق روح به بدن وجود داشت و نه با آن کیفیت و کمیت؛ بلکه در میزانى ضعیف تر و با کم و کیفى دیگر. از همین رو «قبر خاکى» با «عالم برزخى» روح، ارتباطى دارد که نقاط دیگر این ارتباط را ندارد: به همین جهت على رغم حضور روح در عالمى فرا مادى، و فوق زمان و مکان، توجّه خاصى به بدن مادى و به نقطه اى که بدن خاکى در آن هست، دارد و بر اساس همین ارتباط میان قبر برزخى و قبر خاکى است که دستورات و احکام خاصى در باب قبر، تشییع جنازه، کفن و دفن، حرمت قبر، استحباب زیارت قبور، دعا، طلب رحمت و مغفرت برسر قبور و نظایر آن در شریعت اسلامى وجود دارد.
ارتباط روح و بدن در ساعت و روزهاى اول مرگ، بیش از روزها و اوقات بعدى است و این به دلیل الفت و وحدت شدیدى است که روح با بدن مادى در این دنیا دارد.
به تدریج با انس گرفتن روح با «بدن برزخى» و «قالب مثالى» از این توجّه و ارتباط کاسته شده، ارتباط ضعیفى میان روح و بدن خاکى باقى مى ماند. ولى به هر حال درساعات وروزهاى اول مرگ، روح در عین اینکه در برزخ است، خود را در کنار بدن مادى مى یابد؛ به صورتى که با حرکت دادن و غسل دادن و کفن و دفن به دنبال بدن مادى بوده، در آنجا حاضر است.
هنگامى که بدن میت را وارد قبر مى کنند، روح خود را با آن و نزدیک به آن مى یابد و چون با احکام جدید، خطرات، وحشت ها و تاریک و روشن نبودن آینده خود، روبه رو مى شود و شاهد ورود بدن به زیر خاک است؛ طبعا ترس، اضطراب و نگرانى خاصى دامنگیر روح مى شود. بدین لحاظ است که براى مراعات حال روح در این لحظات دستورات خاص و احکام ویژه اى، در متون اسلام وارد شده که هر کدام حامل حساب و معانى خاصى و منظور و مقصود مشخصى است و براى اهل آن به اندازه فهم شان، قابل درک است.
وارد نکردن دفعى بدن به قبر و گذاشتن آن، دو یا سه زراع پایین تر قبر بر روى زمین،حر عاملى، وسائل الشیعه، ج 2، ص 838. وارد کردن بدن میت از قسمت پاها در داخل قبرهمان، ص 828. و خواندن دعاهاى مخصوص هنگام قرار دادن میت در لحد و زمان گذاشتن خشت روى قبر و وقت خروج از قبر و…همان، ص 845. هر یک داراى مضمون خاصى بوده و شامل درخواست مخصوصى از خداوند متعال براى میت است و هر کدام نشانگر ارتباط قبر مادى با قبر برزخى و ابعاد، رموز و دقایق مختلف آن است.
ارتباط روح با قبر خاکى، موجب مى شود که بتوان از این طریق بهتر با روح رابطه برقرار و به او توجه کرد و نیز توجه او را جلب نمود. بدین جهت در روایات تأکید فراوانى بر زیارت قبور، دعا، طلب رحمت و مغفرت و تلاوت قرآن بر سر قبرها شده است. هر چند این آداب در هر جایى براى مردگان خوب است؛ ولى به دلیل ارتباط قبر برزخى با قبر خاکى، بر انجام دادن این آداب بر سر قبرها تأکید بیشتر شده و از استحباب بیشترى برخودار است.
از طرفى ارواح نیز بر اساس این ارتباط با بدن مادى و قبر خود، از حضور مؤمنان مسرور و مبتهج مى شوندامام صادق(ع) در روایتى مى فرماید: «قسم به خداى متعال مردگان رفتن شما را [ بر سر قبورشان ]مى دانند و با حضور شما مسرور مى شوند و با شما انس مى گیرند و بهره مند مى شوند.»؛ (وسائل الشیعه، ج 2، ص 878) و با زیارت کنندگان سخن ها دارند که اگر گوش شنوا و چشم بینایى باشد، آن حکایت ها را مى فهمد و در مى یابد.
رو به گورستان دمى خامش نشین آن خموشان سخن گو را ببین
لیک اگر یک رنگ بینى خاکشان نیست یکسان حالت چالاکشان
شحم و لحم زندگان یکسان بود آن یکى غمگین، دگر شادان بود
تو چه دانى تا ننوشى قالشان ز آنکه پنهان است بر تو حالشان
بشنوى از قال، هاى و هوى را کى ببینى حالت صد توى را
نقش ما یکسان به ضدها متصف خاک هم یکسان روانشان مختلف
مثنوى معنوى، دفتر سوم، ابیات 4764 – 4769.
و نیز به لحاظ وجود ارتباط میان «قبر خاکى» و «قبر برزخى»، بهتر است بدن مادى میت در مکان هاى شریف و مقدس، مانند مشاهد ائمه(ع)، حرم علما، شهداء و امام زادگان دفن شود؛ چرا که ارتباط میان ارواح پاک پیامبران، امامان، صالحان و اولیاى الهى و قبرهاى شریف، پاک و مقدس آنان، توجّه خاص و ویژه آن بزرگان را، به نقطه هایى که بدن هاى مطهرشان در آنجا مدفون است، به دنبال خواهد داشت و قهراً این مکان ها، مشمول نظر و احاطه وجودى مخصوص آنها خواهد بود و ارواح مقدس آنان در این مکان ها، حضور خاصى خواهند داشت. از این رو، اگر بدن میتى در این مکان ها و در قرب آنها دفن شود، از برکات و نعمت هاى این نظر و احاطه وجودى بهره خواهد برد و در نهایت در صورت صلاحیت براى این استفاده و بهره ورى، ارواح آنها نیز از این برکات بهره مند خواهند شد.ر.ک: عروج روح، صص 71 – 76؛ معاد یا بازگشت به سوى خدا، ج 1، صص 243 – 259.
خاک گور از مرد هم یابد شرف تا نهد بر گور او دل روى و کف
خاک از همسایگى جسم پاک چون مشرف آمد و اقبال ناک
مثنوى معنوى، دفتر ششم، ابیات 3008 و 3009.