جهت آگاهی بیشتر کتاب مجموعه پرسش ها و پاسخ های دانشجویی، ج 6، نشر معارف را مطالعه نمایید.
کارکردهاى اجتماعى دین
جامعه سالم؛ وجود جامعه سالم، حسن روابط و مناسبات اجتماعى انسان در گرو امورى است از جمله:
1. جهت گیرى به سمت اهداف، ایده آل ها و معیارهاى تکاملى، پیش برنده و بشر دوستانه
2. وجود قوانین جامع، دقیق و عادلانه
3. رعایت عملى عدالت و اجراى قوانین؛ قناعت به حقوق خود و رعایت حقوق دیگران
4. پاى بندى به تعهدات و پیمان ها
5. پاسداشت اصول اخلاقى، حسن تعاون و همدردى با یکدیگر
به قول شاعر:
خلل پذیر بود هر بنا که مى بینى
مگر بناى محبت که خالى از خلل است
6. انسجام اجتماعى و حسن اعتماد متقابل
دین پشتوانه اخلاق اجتماعى
یکى از نقش هاى بنیادین دین در اجتماع پشتوانه اخلاق اجتماعى است. از نگاه استاد مطهرى اخلاق منهاى خدا، دین و ایمان هم چون اسکناس بدون پشتوانه و استدلال بدون منطق است.(1) ایشان در این باره »ژرژبیدو« رهبر سوسیالیست هاى فرانسه و از مدافعان و امضاء کنندگان اعلامیه حقوق بشر را مثال مى آورد که وقتى سخن از استقلال الجزایر به میان آمد شدیدا با آن مخالفت کرد و جزء سازمان هاى آدمکش در برابر آزادى خواهان الجزایرى قرار گرفت.(2) بنابراین بدون خدا و دین، معنویت و اخلاق سرابى بیش نیست. به قول داستایوفسکى، اگر خدا )دین( نباشد همه چیز مباح است.(3) ریشه همه اینها یک چیز است و آن فاصله گرفتن سیاست و نظام مدیریت جامعه از خدا و دین. خداسرسلسله معنویات است و هم پاداش دهنده کارهاى خوب. احساسات نوع پرستانه که خود امرى معنوى است، وقتى در انسان ظهور و بروز مى کند که انسان در جهان، معنویتى قائل باشد. یعنى وقتى که انسان به خدایى معتقد باشد مى تواند انسان ها را دوست داشته باشد، این احساسات نوع دوستانه دور او ظهور و بروز داشته باشد. اعتقاد مذهبى پشوانه مبانى اخلاقى است. آن کسى که مى گوید اخلاق از مقوله زیبایى است، و زیبایى را هم زیبایى معقول و معنوى مى داند )باید توجه داشته باشد که( اساساً تا ما به یک حقیقت و زیبایى مطلق معقول و معنوى به نام خدا قائل نباشیم نمى توانیم به یک زیبایى معنوى دیگر معتقد باشیم، یعنى زیبایى معنوى روح یا زیبایى معنوى فعل، آن وقت معنى پیدا مى کند که ما به خدایى اعتقاد داشته باشیم. اگر خدایى نباشد این معنى ندارد که فعل فقط در دنیا خوب و زیبا باشد؛ و اساساً فعل زیبا یعنى فعل خدایى، فعلى که گوئى پرتوى از نور خدا در آن هست.
پاره اى از کارکردهاى اخلاقى – اجتماعى دین عبارت است از:
1. استوار ساختن میثاق ها و پیمان ها
احترام به عهد و پیمان یکى از ارکان جنبه انسانى تمدن است. این نقش را همواره مذهب بر عهده داشته است و هنوز که هنوز است جانشینى پیدا نکرده است. »ویل دورانت« در کتاب درس هاى تاریخ مى نویسد:
»مذهب… به مدد شعائر خود میثاق هاى بشرى را به صورت روابط با مهابت انسان و خدا درآورد و از این راه استحکام و ثبات به وجود آورده است«.(4)
2. ایجاد انسجام و همبستگى اجتماعى
رابرتسون اسمیت بر آن است که دین دو کارکرد دارد: یکى تنظیم رفتار فردى براى خیر همگان و دیگرى برانگیختن اساس اشتراک و وحدت اجتماعى. او مناسک دینى را وحدت زا و تحکیم بخش اشتراک اجتماعى مى داند.(5)
امیل دورکیم نیز نقش حیاتى دین را ایجاد همبستگى و انسجام اجتماعى مى داند. او مى گوید: »مناسک دین براى کارکرد درست زندگى اخلاقى ما، همان اندازه ضرورت دارند که خوراک براى حفظ زندگى جسمانى ما لازم است؛ زیرا از طریق همین مناسک گروه خود را تایید و حفظ مى کند.(6) برخى از کارویژه هاى دین در راستاى ایجاد انسجام و همبستگى اجتماعى عبارت است از:
1-2. انگیزش محبت و عواطف انسانى.(7)
2-2. بسط شخصیت و مقابله با خودخواهى و طغیانگرى هاى نفس انسان.(8)
3-2. رفع اختلاف،(9) فراموشاندن بدى ها و تصفیه کدورتها.(10)
4-2. تعهد آفرینى و ایجاد احساس مسئولیت.(11)
استاد مطهرى در این باره مى نویسد: »تأثیر مهم دین و نقش دین در اجتماع این است که نوعى انقلاب فکرى و وجدانى به وجود مى آورد که عواطف و احساسات و هدف ها و ایده آل ها و معیارها دگرگون مى شود و جهان بینى عوض مى شود. آدمى خود را داراى رسالت احساس مى کند؛ زندگى اجتماعى جهت خاص پیدا مى کند و جهت دیگر غیر از جهت زندگى فردى )را( درک مى کند، نوع دلبستگى عوض مى شود«.(12)
عدالت و قانون
دین بزرگ ترین پشتوانه اجراى عدالت و قانون است. منتسکیو مى نویسد: »مذهب مى تواند هنگامى که تمام قوانین کشورى و سیاسى ناتوان و قاصر است، مُمِدّ تشکیلات و قوانین سیاسى باشد. جایگاه عدالت در دین چنان ارجمند است که قرآن دراین باره مى فرماید: »لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ «(13).
براساس آیه بالا برقرارى عدالت اجتماعى یکى از اهداف مهم بعثت انبیاء و انزال کتاب آسمانى است.
کارویژه هاى عدالت مدار دین
1. بینش و انگیزش
نقش دین و پیامبران در نحوه نگرش به عدالت و انگیزش نسبت به آن نقش بدیع و انحصارى است و با دیدگاه فیلسوفان و دیگر مصلحان اجتماعى تفاوت بنیادین دارد:
1-1. در بعد نظرى با ارائه جهان بینى عدالت نگر عدالت بشرى را به عنوان جزئى ازکل عدالت جهانى مى شناساند، نه این که این جهان را آکنده از جور و ستم و ناموس آن را تنازع بقاء دانسته و عدالت را به ناچار تنها براى تأمین منافع خود لازم شمرد. از طرف دیگر دین آینده بشریت و حرکت تاریخى بشر را به سمت برقرارى عدالت فراگیر و جهان گستر معرفى مى کند.(14)
1-2. در بعد عاطفى و انگیزش عدالت را امرى مطلوب، پرکشش، جاذبه دار و مطبوع و دلپذیر مى سازد.(15)
2. قوانین عادلانه
مطمئن ترین منبع قوانین عادلانه براى بشر قوانین دینى و الهى است. قانون عدالت، هرگز از انسان اسیر شهوات و خودخواهى انتظار نمى رود. علم و تکنولوژى نیز نه تنها انسان را به عدالت نزدیک نساخته، بلکه بر اثراسارت آن در دست انسان هایى که خود اسیر شهوات و هواهاى نفسانى خویشند جهان را در توحشى مدرن قرار داده است.
ژوزوئه دو کاسترو مى گوید: »جهان در حالى که علم و صنعت پیشرفت کرده است، سیاست جهان دوران توحش را طى مى کند«.(16)
ژان ژاک روسو مى نویسد: »براى کشف بهترین قوانینى که مناسب ملل است، یک عقل کل لازم است که ناظر به تمام شهوات انسانى باشد؛ ولى خودش هیچ حس نکند ] فاقد گرایش شهوانى باشد[. هیچ گونه وابستگى با طبیعت نداشته باشد؛ اما آن را به خوبى بشناسد. مصلحت آن بستگى به ما نداشته؛ ولى به بهروزى ما کمک کند. پس فقط خدایان مى توانند آن طور که باید و شاید به مردم قانون عرضه دارند«(17).
آنچه گذشت، تحلیل مسئله از منظر برون دینى و به عبارت دیگر نگاه برون متنى است. از دیگر سو با مرورى کوتاه بر قوانین اسلامى و آیات قرآن، روشن مى گردد که اسلام دینى جامع و همه سونگر است که تمام ابعاد زندگى انسان را در نظر گرفته است. این دین، همان گونه که مردم را به عبادت و یکتاپرستى دعوت مى کند و دستورات اخلاقى و مربوط به خودسازى فردى دارد؛ احکام و دستوراتى در مورد مسائل حکومتى، سیاسى، اقتصادى، اجتماعى، قضایى، فرهنگى، تربیتى و … دارا است.
ادوارد گیبون(18) مى نویسد: » … قرآن دستور عمومى و قانون اساسى مسلمین است. که شامل مجموعه قوانین دینى، اجتماعى، مدنى، تجارى، نظامى، قضایى، جنایى و جزایى است.
همین مجموعه قوانین از تکالیف زندگى روزانه گرفته تا تشریفات دینى؛ از تزکیه نفس تا حفظ بدن و بهداشت؛ از حقوق عمومى تا حقوق فردى؛ از منافع فردى تا منافع عمومى؛ از اخلاقیات تا جنایات و از عذاب مکافات این جهان تا عذاب و مکافات جهان آینده همه را در بر دارد«(19).
3. مبارزات آزادى بخش
نقش دین و پیامبران در مبارزه با استبدادها و اختناق هاو درگیرى با مظاهر طغیان، از اساسى ترین نقش هاست. قرآن در داستان هاى خود درگیرى هاى پیامبران را با مظاهر استبداد مکرر یادآورى مى کند و در برخى آیات خود تصریح مى کند طبقه اى که با پیامبران همواره در ستیز بوده اند، این طبقه بوده اند.(20)
4. استقرار نظم عادلانه
از زمان نوح )ع( هر پیامبرى که آمده است و نظم مذهبى موجود را به هم ریخته، به نظم اجتماعى توجه داشته و در پى اصلاح بوده است.(21) استاد مطهرى در معناى آیه 25 سوره حدید مى گوید: یعنى بر هم زدن یک نظم فاسد موجود و استقرار یک نظم عادلانه مطلوب، هدف همه رسالت ها و نبوت ها بوده، فقط این امر در اسلام ختمیه محرزتر و مشخص تر است.(22)
—————–
پی نوشت ها:
1) شهید مطهرى، مجموعه آثار، ج 4، ص 123، قم و تهران، صدرا، چاپ دوم، 1382
2) همان، امدادهاى غیبى در زندگى بشر، ص 43، قم و تهران، صدرا، چاپ هفتم، 1374
3) همان، تعلیم و تربیت در اسلام، ص 118، قم و تهران، صدرا، چاپ بیست و پنجم، 1374
4) شهید مطهرى، وحى و نبوت، ص 27، قم و تهران، صدرا، چاپ پنجم، 1374
5) بنگرید: ملکم همیلتون، جامعه شناسى دین، ترجمه محسن ثلاثى، ص 170، چاپ اول، 1377
6) همان، ص 179
7) شهید مطهرى، یادداشتههاى ج 4، ص 123
8) همان، ص 123
9) جوادى آملى، انتظار بشر از دین، ص 52، قم، اسراء، چاپ اول، 1380
10) شهید مطهرى، یادداشتها، ج 4، ص 157
11) شهید مطهرى، یادداشته ا، ج 4، ص 132-141
12) همان، ص 123 و 124
13) حدید (57)، آیه 25.
14) بنگرید: همان، تکامل اجتماعى انسان، قم و تهران، صدرا
15) جهت مطامعه بیشتر بنگرید: شهید مطهرى، یادداشته، ج 4، صص 174-177
16) همان، ص 123
17) ژان ژاک، روسو، قرارداد اجتماعى، ترجمه منوچهر کیا، )تهران: انتشارات گنجینه، چاپ دوم 1352)، ص 48.
81) Edward Gibbon.
19) جان، دیون پورت، عذر تقصیر به پیشگاه محمدصلى الله علیه وآله و قرآن، ترجمه غلامرضا سعیدى، )قم: دارالتبلیغ اسلامى، بى چا، بى تا(، ص 99 – 98.
20) همان، وحى و نبوت، ص 28
21) مرتضى مطهرى، پیرامون انقلاب اسلامى، ص 128
22) همان
کار ویژه هاى معرفتى دین که از جاى دیگر به چنگ نمى آید نیز عبارتند از:
یک. پاسخ به پرسش هاى بنیادین؛
مهم ترین کارکرد معرفتى دین پاسخ به اساسى ترین پرسش انسان یعنى »راز هستن« است. هر انسانى افزون بر حاجات مادى مانند خوراک، پوشاک، آسایش و رفاه، نیازمندى هاى دیگرى دارد که بسیار با اهمیت تر از آنهاست. از جمله دریافت پاسخى مناسب به پرسش از راز وجود است. هر انسان هوشیارى در هر عصر و زمان، متعلق به هر نژاد و ملیت و در هر وضعى از نظر پایگاه اجتماعى، سطح معلومات، و… پرسشهایى دراین باره دارد که بدون دریافت پاسخى اعتمادپذیر هرگز قرار و آرام نخواهد داشت. عمده ترین این پرسش ها عبارتند از:
1. از کجا آمده ام؟ اولین پرسش انسان این است که انسان و جهان چگونه و توسط چه عاملى پدید آمده اند؟ آیا جهان آفریدگار حکیم و دانا دارد یا نه؟
2. آمدنم بهر چه بود؟ آیا آفرینش انسان و جهان هدفمند و در پى تدبیر و عاقبت نگرى بوده یا بى هدف و عبث.
3. به کجا مى روم آخر؟ جهان رو به کدامین سو دارد، فرجام جهان و انسان چیست و چه سرنوشتى فرا روى آنهاست؟
پرسش نخست به گذشته و پیشینه عالم و آدم نظر دارد؛ پرسش دوم گذشته را به آینده مى پیوندد و پرسش سوم وضع حال را بر مى رسد و نقش آن را در آینده پى مى گیرد. این پرسش در بردارنده پرسش هاى دیگرى است، از جمله:
1.3. آیا حیات انسان محدود به همین چند روز دنیاست و با مرگ پایان مى پذیرد یا گستره اى فراخ و جاودان دارد مرگ چیزى جز پیدایش یک تحول و گذر از مرحله اى به مرحله دیگر نیست؟
2.3. آیا انسان موجودى مجبور و محکوم سرنوشت است و همه چیز بدون دخالت نقش و اراده او تعیین شده، یا خود معمار شخصیت و سرنوشت خویش است و با تکیه بر بینش ها، خصلت ها و کنش هاى اختیارى خود مى تواند خوب و بد سرنوشت را رقم زند؟
4. چه باید بکنیم؟ اگر انسان داراى حیات جاودان و نویسنده کتاب سرنوشت خویش است چه باید بکند؛ چگونه خود و آینده اش را بسازد تا فرشته خوشبختى را در آغوش گیرد؟ راه سعادت چیست و هر یک از بینش ها، خصلت ها و کنش هاى آدمى دقیقاً چه تأثیرى در نیک و بد سرنوشت او دارند؟
5. چه کسانى و چگونه در این راه پرپیچ خم راهنما و مددکار انسان مى باشند؟
پاسخ دقیق، جامع، معتبر، بهنگام و همه فهم این پرسش ها را تنها از طریق دین حق مى توان انتظار داشت. پاسخ این پرسشها در بخش نظرى »جهان بینى« خوانده مى شود و در بخش عملى شریعت یا ایدئولوژى.
سرجمع اهم آموزه هاى دین دراین عرصه عبارت است از:
1. خداشناسى؛ اسماء حسنى و اوصاف ذاتى و فعلى خداوند و رابطه او با جهان و انسان.
2. هستى شناسى؛ مشتمل بر پیشینه جهان، عوالم هستى و درجات و مراتب آن، سنت هاى حاکم بر هستى، فرجام جهان.
3. انسان شناسى، ابعاد و مراتب وجود آدمى، استعدادها، توانش ها و گرایش هاى او.
4. فرجام شناسى، غایت جهان و انسان؛ چگونگى حیات جاودان و عوامل مؤثر در آن.
5. راه شناسى؛ نمایاندن راه سعادت و همه عوامل موثر در آن، نیز بیان موانع راه و چگونگى فراز آمدن در برابر آنها.
5. راهنماشناسى؛ معرفى راهنمایان طریق و امدادگران آن.
دو. تجربه دینى
انسان افزون بر تجربه هاى حسى با گونه دیگرى تجربه روبروست که از رابطه با موجودى مقدس، متعالى و فرامادى هم چون خدا، فرشتگان و رابطه جهان کثرت و ممکنات با وحدت مطلق به دست مى آید. در توضیح تجربه دینى بیان هاى متفاوت و متنوعى وجود دارد. برخى آن را »تجربه خدا«، »تجربه امر متعالى«، »احساس کشف یا شهود باطنى خداوند« و »تجلى خدا بر خود«، و یا »ظهور و خودنمایى خداوند در چیزى یا کارى« دانسته اند. بعضى نیز معناى عام ترى از تجربه دینى به دست داده اند. در نگاه دوم تجربه دینى عبارت است از هر گونه احساس، حال، مشاهده و دریافت شخصى از ماوراى طبیعت که موجب تنبه و توجه به آن عالم شود. تجربه دینى گونه هاى مختلفى دارد از جمله:
1. تجارب تفسیرى(1)
2. تجارب شبه حسى(2)
3. تجارب وحیانى(3)
4. تجارب احیاگر(4)
5. تجارب مینوى(5) )ادراک امر قدسى و جلال و عظمت الهى(
6. تجارب عرفانى(6)
هریک از گونه هاى تجربه دینى ویژگى هاى خود را دارند؛ برخى از تجارب یاد شده نیز مصادیق مشترکى دارند(7).
تجربه هاى دینى وجوه اشتراک و تفاوت هایى با تجربه هاى حسى دارند.
الف. وجه اشتراک آن دو این است که هر دو بر سه رکن استوارند:
1. تجربه گر )مُدرِک(
2. متلعق تجربه )مُدرَک(
3.فرایند ادراک )تجلى مُدرَک بر مُدرِک(
ب. در وجه افتراق و تمایز تجربه دینى از تجربه حسى گفته شده است:
1. تجربه حسى همگانى است؛ اما تجربه دینى خصوصى و ویژه است.
2. تجربه حسى همیشگى است؛ اما تجربه دینى نادر و دیریاب است.
3. تجربه حسى اکتسابى است؛ اما تجربه دین آمدنى و افاضى است.
4. تجربه حسى با واسطه صورت ها و مفاهیم است؛ اما تجربه دینى بى واسطه و مستقیم.
5. تجربه حسى انتقال یاب و آزمون پذیر است؛ اما تجربه دینى انتقال ناپذیر و آزمون گریز است.
6. متعلق تجربه حسى امور مادى است؛ اما تجربه دینى داراى متعلق قدسى است. همچنین تجربه دینى آمیزه هاى مادى و حسى است و انسا نرا با امر متعالى مواجه مى کند.(8)
برخى از دیگر ویژگى هاى تجربه دینى در نگاه اندیشمندان عبارت است از:
1. همراه با قداست و هیبت و رازآلودگى است.
2. جذبه و فنا یا ایجاد توجه به خدا و انصراف از غیراو.
3. تعهدآور و التزام بخش است.
4. بعد غایى دارد و در تجربه گر توانایى شگفت آورى ایجاد مى کند.
5. شناختارى است و تجربه گر را به رشته اى از واقعیات و حقایق شناختى نائل مى سازد.
دین و تجربه دینى
دین از چند سو در رابطه با تجربه هاى دینى به یارى انسان مى شتابد از جمله:
1. انگیزش؛
دین با معرفى خدا و دیگر حقایق فرامادى و تبیین رابطه نزدیک و تنگاتنگ انسان با آن ها، غفلت زدایى و عطف توجه انسان به امور متعالى، بیشترین زمینه هاى روانى و انگیزه دریافت تجربه معنوى و عرفانى را فراهم مى آورد.
2. پرورش استعداد؛
تزکیه و تهذیب نفس یکى از مهم ترین عوامل زمینه ساز و پرورش دهنده استعداد درک فیوضات الهى و کسب تجربه هاى دینى است. آموزه هاى عبادى و اخلاقى دین مهم ترین عامل پرورش و شکوفاسازى این استعداد روحانى و معنوى است. دین مهم ترین شکوفاگر دریافت تجربه هاى دینى و آموزنده راه دریافت آنها است.
3. بیان و تفسیر تجربه؛
تجربه هاى دینى – برخلاف تجربه حسى- عمدتاً گرفتار تنگناى زبانى است. آنچه را که عارف با شهود و علم حضورى خود دریافت کرده نمى تواند از طریق واژه ها و مفاهیم بیان و یا تفسیر و تعبیر کند و از همین رو گرفتار شطحیات و زبانى کفر آلود مى شود. از جمله خدمات دین در این عرصه آن است که با زبانى همگانى مشهودات عارفانه را بازگو مى کند و ما را با تعبیر و تفسیر صحیح آن ها آشنا مى سازد و تا حد زیادى از تنگناى زبانى مى رهاند.
4. سنجه تمایز تجربه ها
تجربه هاى دینى و مکاشفات عرفانى به لحاظ بى واسطه و مستقیم بودن معمولا از خطا و اجمال و ابهام پیراسته و ارزش شناختارى بالایى دارند. در عین حال این گونه تجریبات مراتب و مراحل و وجوه مختلفى دارند. هر کسى درخور استعداد نفس ممکن است به مرتبه اى از مراتب یا وجهى از وجوه آن حقیقت متعالى و اسمى از اسماء جمال و جلال حق نائل آید. به طور کلى عارفان کشف و شهود را به دو دسته تقسیم کرده اند: کشف صورى و کشف معنوى. کشف صورى از طریق حواس پنجگانه و در عالم مثال صورت مى گیرد. این گونه تجربه ها برخلاف کشف معنوى- پیراسته از خطا و اجمال و مصون از دخالت شیاطین نیست و از همین رو نیازمند سنجه هایى براى تمایز تجربه حقیقى از تجربه پندارى است.(9) دین و عقل دو مرجع مطمئن و کارساز است. عارف با ارائه دریافت هاى خود به آموزه هاى دین و عقل مى تواند بر صحت مشهود یقین حاصل کند.(10)
سه. دین و علم
دین حق از چند سو به یارى دانش مى شتابد و در رشد و شکوفایى و سمت و سو دهى به آن مؤثر است:
1. انگیزش؛ دین حق یکى از مهم ترین عوامل انگیزش در تحقیقات علمى است.
از نظر اسلام مراکز علمى محراب عبادت به شمار مى روند و لحظه اى تفکر و اندیشه از چهل سال عبادت ارزنده تر و دانش اندوزى دانشوران از خون شهیدان برتر است. بى جهت نیست که اینشتین مى گوید: »حس دینى قوى ترین و شریف ترین سرچشمه )شاه فنر( تحقیقات علمى است«.(11)
2. جهت دهى؛ ویلیام جیمز بر آن است که: »دین همیشه نشانه هایى از چیزهایى داده است که عقل و علم بشر هرگز به آنجا راه نداشته است، اما همین نشانه ها سبب شده که عقل و علم به تحقیق پردازد و بالاخره به کشفیاتى نائل گردد«.(12)
پرسش 2 . از نظر روانشناختى دین چه فوایدى دارد؟
از نظر روانشناختى دین کارکردها و ثمرات بسیارى براى انسان دارد. در میان دانش هاى جدید هیچ یک مانند روانشناختى نقاب از رازهاى شگفت دین و دیندارى برنکشیده و لزوم اجتناب ناپذیر آن را به طور ملموس روشن نساخته است. پاره اى از کارکردهاى دین و دین ورزى در این عرصه عبارتند از:
1. معنا بخشیدن به حیات(13)
از مهم ترین کارکردهاى اساسى دین تبیین معناى زندگى است. هر انسانى از خود مى پرسد که این زندگى براى چیست؟ درد و رنج و مرگ و میرها چه معنا دارد؟ و در مجموع آیا جهان ارزش زیستن دارد یا نه؟ یافتن پاسخى صحیح در برابر این پرسش هاى بنیادین زندگى ساز است و ناکامى در برابر آن زندگى سوز. دین با تبیین جاودانگى، حکمت و هدفمندى هستى و جهت گیرى رو به خیر و کمال و تعالى آن، در پرتو تدبیر خداوند حکیم و رحمان و رحیم، خرد پذیرترین و دلپسندترین معنا از حیات انسان و جهان را به دست مى دهد. کارل یوستاویونگ(14) در اهمیت این مسأله مى نویسد: »در میان همه بیمارانى که در نیمه دوم حیاتم با آنها مواجه بوده ام، یکى هم نبوده که مشکلش در آخرین وهله، چیزى جز مشکل یافتن یک نگرش نسبت به حیات باشد. با اطمینان مى توان گفت که همه آنان از آن رو احساس بیمارى مى کرده اند که چیزى را که ادیان زنده هر عصر، به پیروان خود، عرضه مى دارند، از دست داده اند و هیچ یک از آنان قبل از یافتن بینش دینى خود، شفاى واقعى نیافته است«.(15)
ویکتور فرانکل(16) نیز قدرت دین را عقیده به »اَبَر معنى«(17) مى داند، یعنى دین بهترین معنى براى زندگى کردن است.(18)
برخى از جامعه شناسان نیز برآنند که گوهر دین واکنش در برابر تهدید به بى معنایى در زندگى بشر و تلاش در جهت نگریستن به جهان به مثابه حقیقى معنادار است.(19)
پاره اى از بروندادهاى روانشناختى تفسیر دینى حیات عبارت است از:
1.1. احساس خوش بینى و رضایت
2.1. مطبوع سازى زندگى در مجموعه هستى
3.1. ایجاد امیدوارى
4.1. مسئولیت پذیرى
5.1. نشاط و حرکت
آموزه هاى دینى نگرش فرد به نظام هستى و قوانین آن را خوشبیانه مى سازد.(20)
از نظر استاد مطهرى فرد باایمان در کشف هستى هم چون شهروند کشورى است که قوانین و تشکیلات و نظامات آن را صحیح و عادلانه مى داند و به حسن نیت کارگزاران آن ایمان دارد. لاجرم:
اولاً، زندگى براى او مطبوع و دلپذیر مى شود.
ثانیاً، زمینه هاى ترقى و تعالى را براى خود و دیگران فراهم مى بیند و روح »امیدوارى« در او پدید مى آید.
ثالثاً، اگر چیزى موجب عقب ماندگى او شود آن را جز کم کارى و بى تجربگى و مسئولیت گریزى خود و امثال خود نمى داند. او همچنین پاره اى از رنج ها و دشوارى ها را زمینه ترقى و تکامل خود مى داند. این اندیشه به طور طبیعى شخص را به غیرت مى آورد و با »خوش بینى« و »امیدوارى« به حرکت و جنبش در جهت اصلاح خود وا مى دارد و از دشوارى ها استقبال مى کند. در مقابل فرد بى ایمان شهروندى رامى ماند که قوانین، تشکیلات و کارگزاران کشورش را فاسد مى داند و از قبول آنها هم چاره اى ندارد. درون چنین فردى انباشته از عقده ها و کنیه ها است. او هرگز به فکر اصلاح خود نمى افتد، از جهان لذت نمى برد و هستى براى او زندانى هولناک است که یا باید از چنگ آن بگریزد و یا با رنج و سختى آن را تحمل کند. زبان حال او در جهان این است که:
در کف شیر نر خونخواره اى
غیر تسلیم و رضا کو چاره اى
از این رو قرآن مجید مى فرماید: »وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً«(21).
با توجه به آنچه گذشت مى توان تاثیر معناى دینى حیات بر روان و کنش فرد را به شکل زیر ترسیم کرد:
معناى دینى حیات -2. بهداشت، سلامت و آرامش روان
یکى از نیازهاى مهم انسان سلامت و آرامش روان است. در دنیاى کنونى علیرغم پیشرفت هاى خیره کننده علمى و تکنولوژیکى بشر روز به روز اضطراب، دلهره، افسردگى و ناآرامى بیش از پیش بر انسان چیره شده و حاجت به آرامش روحى و روانى بیشتر احساس مى شود. نقش دین در سلامت و آرامش روان از جهات مختلفى حایز اهمیت است. در این باره تحقیقات انجام شده توسط روان شناسان قابل توجه است:
الف. دیندارى و تحمل فشارهاى روانى
تحقیقات انجام شده نشان مى دهد انگاره هاى دینى نقش مؤثرى در تسکین آلام روحى، کاهش اضطراب و تحمل فشارهاى روانى دارند و افراد مذهبى از ناراحتى روانى بسیار کمترى رنج مى برند.(22)
ب. دیندارى و افسردگى
براساس تحقیقات بین دین و افسردگى است، استرس و اضطراب نسبت معکوس وجود دارد.(23) این مسأله در عصر حاضر مورد توجه بسیارى از روانشناسان و اندیشمندان است.
ویلر(24) بر آن است که فرد مذهبى از طریق اعتقادات دینى بر مشکلات چیره مى شود و از طریق اعمال مذهبى و شرکت در مراسم دینى به شبکه وسیع حمایت هاى اجتماعى متصل مى شود. میدور(25) نیز اظهار مى دارد که وابستگى دینى چون بدیل دیگر متغیرهاى مؤثر بر سلامت روان مانند وضعیت اقتصادى و حمایت هاى اجتماعى عمل مى کند و منجر به کاهش شیوع افسردگى مى شود.(26)
ج. بررسى ها گواه بر آن است که بین دیندارى و بزهکارى رابطه منفى وجود دارد و رفتارهاى مذهبى مى تواند بین این دو تمایز افکند.(27)
د. دیندارى و کاهش مصرف الکل و مواد مخدر
براساس تحقیقات انجام شده توسط ادلف(28)، اسمارت،(29) اوتار،(30) دیویدز،(31) افراد مذهبى از مواد مخدر استفاده نمى کنند و یا بسیار کم مصرف مى کنند. از نظر لوچ(32) و هیوز(33) به ویژه در میان عناصر مذهبى اصولگرایان کمتر از همه به مواد مخدر گرایش دارند و هر اندازه ایمان دینى فرد قوى تر باشد احتمال استفاده از مواد مخدر و الکل در او کمتر یا مساوى با صفر است.(34)
ه. دین دارى و خودکشى و خودسوزى
تحقیقات نشان مى دهد خودکشى درکسانى که در مراسم دینى شرکت مى کنند نسبتى بسیار کمتر از دیگران دارد. کامستاک(35) و پاتریچ(36) دریک بررسى نشان دادند احتمال خودکشى در افرادى که به عبادتگاه ها نمى روند چهار برابر بیش از شرکت کنندگان در محافل دینى است.(37) هم پژوهش ها نشان مى دهد یکى از علل مهم خودسوزى ضعیف بودن اعتقادات مذهبى بوده است.
یک بررسى که در کشور اردن توسط داراکه(1992) (38) انجام شده است نشان مى دهد که تعداد خودکشى در ماه رمضان در مقایسه با ماههاى دیگر سال کاهش قابل توجهى را نشان مى دهد.(39)
و. دیندارى، رضایت از ازدواج و کاهش طلاق
براساس مطالعات انجام شده مذهب مهم ترین عامل پاى بندى به خانواده، رضایت از ازدواج(40) و کاهش طلاق است و این مسأله عامل مهمى در بهداشت روانى خانواده ها به شمار مى رود. تحقیقات نشان داده است مردانى که همسرانشان را طلاق داده و یا از آنها جدا شده اند ده برابر پیش از دیگران در معرض ابتلا به بیمارى هاى روانى هستند.(41)
3. سازگارسازى جهان درون و برون؛ کاهش رنج ها
بهره دیگرى که از تفسیر دینى حیات بر مى خیزد »ایجاد سازگارى بین جهان درون و برون« و لاجرم کاهش رنج ها و ناراحتى ها است.
بدون شک در مواردى بین خواسته ها و تمایلات انسان و آنچه در جهان خارج وجود دارد تفاوت هایى مشاهده مى شود. گاه این تفاوت ها به گونه اى است که شرایط خارجى براى انسان رنج آفرین و ملال انگیز است. این تفاوت ها مى تواند به گونه هاى مختلف باشد مثل:
1. تفاوت بین خواسته هاى ما و نظام تکوین، مانند: شرور و آفاتى چون مرگ و میرها، سیل، زلزله، نقض عضو، بیمارى و…
2. بین تمایلات ما و واقعیات اجتماعى مثل: حاکمیت نظام استبدادى و…
از طرف دیگر در مواردى واقعیات خارجى به سهولت و در شرایطى که ما در آن قرار داریم تغییرپذیر است؛ در چنین وضعیتى انسان ها به طور معمول در جهت تغییر جهان خارج به سود تمایلات خود مى کوشند؛ اما گاه جهان خارج اصلا تغییر پذیرنیست، یا در شرایط مورد نظر شخص دگرگون نمى شود؛ و یا تغییر آن مستلزم هزینه هایى تحمل ناپذیر و نامعقول است. در این موارد بهترین راه سازگارسازى درون با خارج است و دین نیرومندترین عامل آشتى دهنده این دو جهان است. دین با تفسیرى که از جهان و ناملایمات و رنج هاى آدمى در آن مى دهد، نه تنها ناسازگارى آن دو را از میان بر مى دارد؛ بلکه با دادن نقش عبادى به تحمل دشوارى ها و این که بزرگ ترین اولیاى الهى چشنده تلخ ترین رنجهایند شیرین ترین رابطه را بین آن دو ایجاد مى کند؛ به طورى که انسان مؤمن مى گوید: »زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت«، از همین رو »الیسون« بهترین راه مقابله با مشکلات تغییرناپذیر را مقابله مذهبى مى داند.(42)
این که حضرت اباعبدالله الحسین )ع( در سرزمین سوزان کربلاء و دیدن آن همه رنج و مصیبت و زخم هاى بسیار بر جان و توان خویش فرمود: »رضا الله رضانا اهل البیت« و زینب کبرى پس از تحمل آن همه دشوارى طاقت فرسا مى فرماید: »ما رأینا الا الجمیل« عالى ترین نمایش شکوه ایمان در سازگارى جهان درون و برون و شیرین نمودن رنج و سختى در جهت مقاصد و اهداف بلند الهى و انسانى است. بدین ترتیب نه تنها رنج انسان کاهش مى یابد، بلکه در مواردى شیرین و دلپذیر مى شود و این جز در سایه دین و ایمان دینى امکان پذیر نیست.
4. هدف بخشى و ایده ال پرورى
یکى از مهم ترین کارکردهاى دین ارائه ایده آل و آرمان مطلوب است. ایده آل اصل یا موضوعى است که مورد گرایش انسان قرار گیرد و هدف تلاش ها و کوشش هاى او باشد. ایده آل موجب شکل گیرى نوع انتخاب آدمى است. شخص به طور آگاهانه یا ناخودآگاه همه پدیده ها را با آن مى سنجد و ارزشداورى مى کند. ایده آل از مختصات زندگى بشرى و از عناصر اساسى آن است. انسان زمانى مى تواند از یک زندگى حقیقى برخوردار باشد که آگاهانه براى خود ایده آل و آرمان انتخاب کند. انسان ها در طول تاریخ ایده آل هایى چون رفاه، ثروت، شهرت، مقام، عشق، زیبایى، دانش و… انتخاب کرده اند لیکن بهترین ایده آل آن است که داراى شرایط زیر باشد:
1.4. منطقى باشد.
2.4. قابل وصول باشد.
3.4. تمایلات سودجویانه و خودخواهانه و من طبیعى آدمى را کنترل کند.
4.4. در انسان چنان کششى ایجاد کند که از درون به سوى هدف اعلاى حیات حرکت کند.
چنین آرمانى تنها از دین حق و معناى دینى حیات بر مى خیزد.(43)
5. پاسخ به احساس تنهایى
یکى از رنج هاى بشر که در جهان صنعتى و پیدایش کلان شهرها به شدت رو به تزاید نهاده است مساله احساس تنهایى است. منظور از احساس تنهایى در این جا تنهایى فیزیکى یعنى جدایى از دیگران نیست؛ بلکه گونه هاى دیگرى هم چون ناتوانى دیگران در پاسخ دهى به برخى از نیازهاى انسان، عدم درک دیگران از شخص و یا سرگرمى دیگران به کار خود و جستجوى منافع خویش و عدم توجه عمیق، جدى، خیرخواهانه و دیگر خواهانه در جهت تأمین خواسته ها و نیازهاى شخص است.(44)
به عبارت دیگر انسان در این دنیا خود را در میان انبوه مردمانى مى یابد که همواره در بند خودخواهى هاى خویشند و حتى اگر اعمالى به ظاهر نیک و مفید به حال دیگرى انجام مى دهند عمدتاً آمیخته به انواع درخواست ها، گرایش ها و خودخواهى هاى ظاهر و پنهان است و کسى صد در صد به خاطر »من« کارى براى »من« انجام نمى دهد. اما در نگرش دینى انسان هیچ گاه تنها نیست. خدا همواره با اوست »وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ«(45) نسبت به انسان رؤوف و مهربان است »أَنَّ اللَّهَ بالناس له رَؤُفٌ رَحِیمٌ«(46) نیازهاى انسان را مى داند، در رفع آنها تواناست، به یارى انسان مى شتابد و دعاى او را اجابت مى کند، و در این جهت هیچ خواسته، نیاز و تقاضایى ندارد. »ما أُرِیدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِیدُ أَنْ یُطْعِمُونِ. إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ«(47) ؛ »من ]در برابر نعمت آفرینش و هدایت[ از آنان روزى نمى جویم و نمى خواهم که مرا طعامى بخشند، همانا خداوند بسیار روزى دهنده و داراى قدرت متین و استوار است«.
6. تقویت قدرت کنترل غرایز
از جمله خطراتى که همواره جامعه بشرى را مورد تهدید قرار داده و در عصرقدرت و تکنولوژى خطراتى صد افزون براى بشریت به بار آورده لجام گسیختگى غرایز، خودخواهى ها و تمایلات سرکش نفسانى است.این پدیده شوم نه تنها از جانب علم و دانش و فلسفه هاى بشرى مهارشدنى نیست، بلکه اربابان قدرت و دانش را نیز به اسارت خود در آورده و علم و تکنولوژى را نیز در این جهت، استخدام کرده است.
مولوى رومى در این باره مى گوید:
اى شهان کشتیم ما خصم برون
مانده خصمى زان بتر اندر درون
کشتن آن کار عقل و هوش نیست
شیر باطن سخره خرگوش نیست
قدرتى خواهم ز حق دریا شکاف
تا به ناخن برکنم این کوه قاف
آن عامل نیرومندى که انسان را از اسارت هواهاى نفسانى آزاد ساخته و قدرت رویارویى با طغیان هاى زندگى سوز نفس اماره را مى بخشد، ایمان استوار دینى است.
داستایوفسکى مى گوید: »اگر خدا )دین( نباشد همه چیز مباح است«.(48) یعنى غیر از خداباورى و ایمان مذهبى هیچ عامل دیگرى توان بازدارندگى از اعمال ضداخلاقى، بیمارى بى عدالتى، تجاوز و فساد و تباهى و رام کردن نفس اماره و سرکش آدمى را ندارد.(49)
7. دیگر کارکردها
افزون بر آنچه گذشت کارکردهاى روان شناختى،(50) فراروانشناختى،(51) روان تنى(52) و جسمانى دیگرى براى دین ذکرشده که به ذکر عناوین آنها بسنده نموده و خواننده عزیز ر ابه مطالعه و جستجوى بیشتر در این زمینه فرا مى خوانیم:
1. بهداشت و سلامت جسمانى، طول عمر، پایدارى در فعالیت هاى فیزیکى، تقویت سیستم ایمنى و دفاعى بدن، تسریع در بهبودى و کوتاه کردن دوران درمان(53).
2. ایجاد خضوع، تعبد و تسلیم در جهانى آکنده از سرگردانى و تعارضات فکرى.(54)
3. عشق و محبت، پاسخ به غرایز فرامادى بشر و ایجاد لذت هاى فراجسمانى،(55) تصفیه غم ها و جذب شادى ها.(56)
4. کاهش اضطراب، ترس ها و وحشت ها؛ به ویژه ترس از مرگ.(57)
5. افزایش قدرت کنترل و مدیریت ذهن )سایکو سایبرنیتک((58) و تصویرسازى ذهنى.(59)
6. هویت بخشى، انسجام و تعادل شخصیت،(60) رهایش از آشفتگى و هماهنگ سازى افکار و احساسات.(61)
7. امیدبخشى، شجاعت آفرینى و افزایش قدرت پایدارى در برابر دشمنان و زورمندان.(62)
8. بهداشت و سلامت روح و حقیقت برین وجود آدمى.(63)
9. ایجاد وقار و سنگینى و دورى از جلفى و سبکى.(64)
10. کاهش عملیات جنسى.(65)
……………….( Anotates )……………..
1) Interpertive Experience.
2) quasi-sensory Experience.
3) Relevatory Experience.
4) Regenerative Experience.
5) Numinaus Experience.
6) Mystical.
7) جهت آگاهى بیشتر بنگرید: شاکرین، حمید رضا، براهین اثبات خدا، در نقدى بر شبهات جان هاسپرز، فصل دوم )برهان تجربه دینى(، تهران، مؤسسه فرهنگى دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، 1385.
8) تفاوت هاى دیگرى نیز در این باره ذکر شده است. جهت آگاهى بیشتر بنگرید: همان.
9) جهت آگاهى بیشتر بنگرید: محمدتقى فعالى تجربه دینى و مکاشفه عرفانى، ص 218-230، تهران: مؤسسه فرهنگى دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، 1379.
10) مسأله کارکردهاى دین در عرصه دانش را در پرسش؟؟؟/////؟؟؟ پى مى گیریم.
11) شهید مطهرى، یادداشتها، ج 4، ص 200.
12) همو، مجموعه آثار، ج 3، ص 336، تهران، قم: صدرا، چاپ دهم، 1382.
13) این مسأله اساساً مقوله اى معرفتى است، از این رو در بحث از کارکردهاى معرفتى دین تحت عنوان »پاسخ به پرسش هاى بنیادین« بررسى شد، لیکن به لحاظ کارکردهاى مهم روانشناختى آن در اینجا نیز به آن اشاره مى شود.
41) karl Gustave Jung.
15) پیتر آلستون، ملتون بیکر، محمد لگنهاوزن، دین و چشم اندازهاى نو، ترجمه غلامحسین توکلى، ص 163، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم، بوستان کتاب قم، 1376.
61) Victor Frunkle.
71) Superlogo.
18) جهت آگاهى بیشتر بنگرید: مجموعه مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان، ص 164-167، قم، نوید اسلام، چاپ اول، 1377.
19) ملکم همیلتون، جامعه شناسى دین، ترجمه محسن ثلاثى، ص 179، تهران، تبیان، چاپ اول، 1377.
20) خوش بینى داراى گونه هاى مختلف مثبت و منفى است. جهت آگاهى بیشتر بنگرید:
21) طه (20)، آیه 124.
22) see linden thal j.j , meyers, T.K, Pepper M.P., Stern M.S.1470 Mental stutus and. Religious. Beharon. Journal for the scietific study of Religion, 143-144.
See also: Stark, R.)1471( Psyclopa thology andReli: gious Commitment Review of Religious Resaearch, 12, 165- 176
see also: Cgrtner. J. Larson, D, B. Allen G. Religious Commitments and mental Health: A Review Of the Empirical literature, Jornal: Rsychology and theology. 62.6.41
نیز بنگرید: اسلام و بهداشت روان، ج 2، ص 245، قم، معارف، چاپ اول، 1382.
32) see: pressman .P.Lyons, J.S., Larsin, D.B. and. Starnin, J.J )1990( Religious belief, Depression, and Ambulation Stutus in eldery woman with Broken Hips. American Journd Psychatiry, 147- 758-766.
42) Willer.
52) Meador.
26) جهت آگاهى بیشتر بنگرید:
الف. دکتراحمدعلى نوربالا، شواهد پژوهشى در رابطه بین وابستگى مذهبى و افسردگى )مقاله( اسلام و بهداشت روان، مجموعه مقالات، ج 1، ص 17-20 قم، معارف، چاپ اول، 1382.
ب. دکتر قربانعلى اسداللهى، رابطه اعتقادات مذهبى در درمان بیمارى هاى افسردگى )مقاله( نقش دین در بهداشت روان )مجموعه مقالات ص 41-47، قم، نوید اسلام، چاپ اول، 1377.
72) see: Gartner,J. Larson, D.B., Allen, G. )1991(. Religious commitments and mental Health: A Review of the Empirical Literature, Joural Psychology and Theology, 19,6-26.
82) Adlof.
92) Smart.
03) Autar.
13) Dauids.
23) Loch.
33) Hughes.
43) Adal, E,M. Smart,R.G )1485( Drug use and Rse and Religious affiliation, Feelings, British journal of Addiction.
نیز بنگرید: اسلام و بهداشت روان مجموعه مقالات( ج 2، ص 23، قم، معارف، چاپ اول، 1382.
53) Comstock.
63) Partridge.
73) Comstock, G.r Partidge, K.B. )1472( Church Ahendance and Health. Tournal of Chronic Disease. 25.665.672.
83) Darakeh.
نیز بنگرید: اسلام و بهداشت روان، ج 1، ص 237-243.
39) دکتر محمد قهرمانى و…، بررسى تأثیر روزه دارى بر وضعیت سلامت روانى )مقاله( نقش دین در بهداشت روان، ج1، ص 244، قم، معارف، چاپ اول، 1382.
04) see Glenn N.D. Weaver. C.N )1987( Multivariate, Multisurvey study Of Marriage, 40,267-282
see also: Sporawski. M.j,Houghson M.J.)1987( preceriptons for Happy marriage Adjustment and Satisfaction of Couples married so or more yearly, family coordinator, 27, 321, 327.
41) بنگرید:
الف. دکتر باقر غبارى بناب، مطالعاتى در قلمرو مشترک دین و روان شناسى )مقاله(، ص 100، حوزه و دانشگاه )فصلنامه(، شماره 29، زمستان 80.
ب. دکتر محمد قهرمانى، و… بررسى تأثیر روزه دارى بر وضعیت سلامت روانى )مقاله(، دین و بهداشت روان، ج 1، ص 244، قم، معارف، چاپ اول، 1382.
42) بنگرید: دکتر على نقى فقیهى، بهداشت و سلامت روان در آیینه علم و دین، ص 85، قم، حیات سبز، 1384، چاپ اول.
43) جهت آگاهى بیشتر در این زمینه بنگرید: دکتر عبدالله نصرى، فلسفه آفرینش، ص 49 – 73، قم، معارف، چاپ اول، 1382.
44) بنگرید: جوادى آملى، انتظار بشر از دین، ص 46 و 47، قم، اسراء، چاپ اول، 1380.
45) حدید (57)، آیه 4.
46) بقره (2)، آیه 143 ؛ حج (22)، آیه 65.
47) ذاریات (51)، آیه 56-58.
48) مطهرى، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران و قم: صدرا، 1368.
49) بنگرید:
الف. همو، حکمت ها و اندرزها، ص 3.
ب. همو، امدادها و غیبى در زندگى بشر، ص 86.
05) Psyehologic.
15) Parapsychologic.
25) Psy chosomcetic.
53) بنگرید:
الف. اسلام و بهداشت روان، مجموعه مقالات اولین همایش بین المللى »نقش دین دربهداشت روان«، ج 1، ص 28 و 187 – 153، قم، معارف، چاپ اول، 1382.
ب. همان، ج 2، ص 27.
ج. پت کورى، بازگشت به دعا در آستانه هزاره سوم، ترجمه عزیزالله صوفى سیاوش.
54) بنگرید:
الف. ویلیام جیمز، دین و روان، ترجمه مهدى قائنى و…
ب. شهید مطهرى، یادداشت ها، ج 4، ص 196، قم و تهران، صدرا، چاپ دوم، 1382.
55) بنگرید:
الف. همان، ص 158 و 159.
ب. همان، ج 7، ص 15-19.
ج. همو، امدادهاى غیبى در زندگى بشر، ص 39، قم: صدرا، چاپ هفتم، 1374.
56) مجموعه مقالات اولین همایش دین در بهداشت روان، ص 167، قم، نوید اسلام، چاپ اول، 1377.
57) بنگرید: شهید مطهرى، یادداشتها، ج 4، ص 122.
85) Psychocyberentic.
59) اسلام و بهداشت روان )مجموعه مقالات(، ج 1، ص 177 – 161.
60) بنگرید: مجموعه مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان، ص 165، قم، نوید اسلام، چاپ اول، 1377.
61) شهید مطهرى، حکمت ها و اندرزها، ص 47.
62) همو، یادداشتها، ج 4، ص 123 و 158-159.
63) همان، ص 154.
64) بنگرید:
الف. ویلیام جیمز، دین و ران، ترجمه مهدى قائنى.
ب. شهید مطهرى، همان، ص 169.
65) مجموعه مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان، ص 167.