درباره امام حسین(ع) به نقل متواتر ثابت است که رسول اکرم(ص) و امام على(ع) از شهادت سیدالشهدا(ع) خبر داده بودند و این اخبار در معتبرترین کتاب هاى تاریخ و حدیث ضبط شده است. صحابه، همسران، خویشاوندان و نزدیکان پیغمبر(ص) این اخبار را بلاواسطه و یا با واسطه شنیده بودند. همچنین وقتى امام حسین(ع) عازم هجرت از مدینه به مکه معظمه شد و هنگامى که در مکه تصمیم به سفر عراق گرفت؛ اعیان و رجال اسلام در بیم و تشویش افتاده و سخت نگران شدند. هم به ملاحظه اینکه به طور یقین مى دانستند بر طبق اخبار پیغمبر(ص) شهادت در انتظار حسین(ع) است و هم به ملاحظه اوضاع روز و استیلاى بنى امیه بر جهان اسلام و رعب و هراسى که از ظلم و ستم شان در دل ها افتاده و خفقانى که قلوب مسلمین را فرا گرفته بود؛ از اینکه بتوان با حکومت ستمکار بنى امیه به مبارزه برخاست، مأیوس و ناامید بودند و هم با امتحاناتى که مردم کوفه در عصر حضرت امیرالمؤمنین(ع) و امام حسن(ع) داده بودند، روشن بود که امام حسین(ع) به سوى مرگ و شهادت سفر مى کند و احتمال اینکه جریان به طور دیگر خاتمه یابد، بسیار ضعیف بود. امام حسین(ع) به طور مکرر از قتل خود خبر مى داد؛ اما از خلع یزید و تصرف ممالک اسلامى و تشکیل حکومت به کسى خبر نداد؛ هر چند همه را موظف و مکلف مى دانست که با آن حضرت همکارى کنند و از بیعت با یزید و اطاعت او امتناع ورزند و بر ضد او شورش و انقلاب برپا نمایند. البته آن حضرت مى دانست که چنین قیامى برپا نخواهد شد و خودش با جمعى قلیل باید قیام کنند و کشته شوند. از این رو شهادت خود را به مردم اعلام مى کرد. گاهى در پاسخ کسانى که از آن حضرت مى خواستند سفر نکند و به عراق نرود مى فرمود: «من رسول خدا را در خواب دیدم و در آن خواب به کارى مأمور شدم که اگر آن کار را انجام دهم سزاوارتر است».تاریخ طبرى، ج 4، ص 292؛ الحسن و الحسین سبطا رسول الله، ص 91 و 92. در کشف الغمه از حضرت زین العابدین نقل شده که فرمود: «به هر منزل فرود آمدیم و بار بستیم، پدرم از شهادت یحیى بن زکریا سخن مى گفت و از آن جمله روزى فرمود: از خوارى دنیا نزد بارى تعالى این است که سر مطهر یحیى را بریدند و به هدیه نزد زن زانیه اى از بنى اسرائیل بردند».قمقام، ص 359؛ نظم در رالمسمطین، ص 215. براى آگاهى بیشتر ر.ک: الف. مقتل خوارزمى، ف 8، ص 160 و ف 9، ص 187 و ف 10، ص 218 و ص 191 و 192؛ ب. طبرى، ج 4، ص 31؛ پ. کامل، ج 3، ص 278؛ ت. قمقام زخار، ص 333؛ ث. قمقام، ص 263 و 264؛ ج. ترجمه تاریخ ابن اعثم، ص 346. بنابر آنچه گفته شد مدارک و مصادر معتبر تاریخى دلالت دارند که امام حسین(ع) از شهادت خود و به دست نیامدن پیروزى نظامى، علم و آگاهى داشت ولی قیام آن حضرت، اعلان بطلان حکومت یزید، احیاى دین، رفع شبهات و انحرافات فکرى و نجات اسلام از ضربات کشنده حکومت یزید بود. هنر امام حسین(ع) در این بود که «حقانیت» خود را با پاسخ به دعوت کوفیان، با تدبیر و «عقلانیت» پیش برد؛ به گونه اى که بر همگان اتمام حجت شد و نهضت خود را با «مظلومیت» آمیخته کرد تا چهره ظالمان هر چه منفورتر در طول تاریخ باقى بماند و قابل محو شدن و کم رنگ شدن نباشد. لذا این رنگ الهى تنها با «شهادت و اسارت» جاودانه ماند0